به گزارش پایگاه 598 به نقل از آستان، منتقدان و ناسزاگوها معمولا اقشار فرودست جامعه هستند؛ کسانی که
گمان می کنند حق آنها را این بچه پولدارها خورده اند و برده اند، پس حقشان
است که ورشکسته شوند، تصادف کنند و خودروی چندصد میلیونی آنها منهدم شود یا
حتی کشته شوند!
*سه زاویه بررسی پولداری
در حالت کلی، این مساله از سه زاویه قابل بررسی است:
نخست،
دیدگاه منفی اقشار فرودست نسبت به ثروتمندان که اغلب گمان می کنند این پول
ها حرام و به اصطلاح، مال مردم خوری است وگرنه از راه درست و حلال، این
همه پول به دست یک نفر نمی رسد.
درست است که خیلی ها از راه
نامشروع و غیراخلاقی ثروتی به هم زده اند، اما مسلما همه را با یک چوب زدن و
واکنش های توهین آمیز و هتاکانه نیز کاری اخلاقی نیست.
دوم، نوع برخورد و رفتار برخی ثروتمندان، بویژه فرزندان جوان آنها که همراه با تکبر، تفاخر، درشت نمایی و پز دادن است.
این نگاه و رفتار نه تنها برای افراد کمتر برخوردار، بلکه برای هرکسی می تواند برخورنده باشد و منجر به رفتارهای نابهنجار شود.
سوم،
مشکل اقتصادی و ضعف شدید نظارت در کشور که اجازه می دهد برخی یک شبه ره صد
ساله بروند و از راه رانت و اختلاس، به سرمایه های میلیاردی برسند.
در
این حالت و در شرایطی که اختلاف طبقاتی در سال های اخیر افزایش یافت،
مسلما رو شدن مفاسدی نظیر فساد سه هزار میلیاردی، پرونده بیمه یا موضوع
بابک زنجانی، به نفرت عمومی از ثروتمندان دامن می زند.
شبکه مجازی آستان در گزارشی این دیدگاه ها را مورد بررسی قرار داده است.
امان
الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه می گوید: تاریخ را که نگاه می
کنیم، نبرد طبقات است؛ چه فقیر با غنی و چه رعیت با ارباب و این امری عادی
است. در کشور ما که محرومیت بیش از اندازه در مقابل اختلافات طبقاتی وجود
دارد و عده زیادی از جوانان و مردم در بیکاری و فقر به سر می برند و باید
برای یک لقمه نان و کسب درآمد از صبح تا شب کار کنند اینگونه کنش های
اجتماعی امری طبیعی است.
وجود طبقه اجتماعی یک پدیده اجتماعی است و
در همه جای دنیا وجود دارد و همه جا نیز مردم از ثروتمندان دل خوشی ندارند.
در کشور ما نیز مردم فکر می کنند که هرکس پولدار است به واسطه ارتشا و
اختلاس و فساد این پول را به دست آورده است و چون خودشان دستشان به جایی
بند نیست لذا هر موقع ببیند بلایی نیز بر سر این قشر از مردم آمده است
خوشحال می شوند و فکر می کنند حق آنها را خورده اند.
البته همه این
رفتارها ناشی از اقتصاد بیمار جامعه است و چون اقتصاد بیمار است مردم نمی
توانند درست فکر کنند و نسبت به پولدارهای جامعه خوش بین باشند.
جعفر
بای دکترای جامعه شناسی و آسیب شناسی اجتماعی به ابتکار می گوید: یک زمانی
بچه پولداراها به دنبال نمایش ثروت خودشان بودند و این رفتار نابهنجار
اجتماعی یک عقده را در وجدان عمومی جامعه ایجاد کرد.
در هند با
وجود فاصله طبقاتی عمیق اما فقرا حضور ثروتمندان را پذیرفته اند و در کنار
آنها زدگی می کنند اما در کشور ما چون فقرا فکر می کنند حق و حقوق آنها
توسط ثروتمندان خورده شده است و به غارت رفته است و ثروتمندان غارتگران
اموال عمومی و کاسبان بیت المال هستند لذا خصومت دیرینه ای با ثروتمندان
دارند که این خصومت نیز نهادینه شده است و خصومت امروز و فردا نیست بلکه
خصومتی تاریخی است که یک موقع در قالب ۱۰ هکتار زمین یا وقتی در مقابل یک
کارخانه و زمانی نیز به یک جوان پورشه سوار این خصومت نشان داده می شود.
عزت
الله یوسفیان ملا نماینده آمل در مجلس شورای اسلامی معتقد است: مردم وقتی
یک چهره ورزشی و هنری می بینند که فکر می کنند اینها خدوم مردم هستند و
کمتر تصور می کنند که اینها ظاهرشان خدمت گذاری است و باطنشان جمع آوری پول
است وقتی این خودروها رو می شود مردم می فهمند که اینها خدمتگذار واقعی
نیستند والا خدمتگذار واقعی که اینگونه مال اندوزی نمی کندو وقتی با این
اتفاقات برخی موضوعات افشا می شود مردم دلسرد می شوند.
در حال حاضر
بسیاری از قهرمانان دنیا در دل جوانان جا دارند اما وقتی لیست اموال اینها
چک می شود جوانان نسبت به اینها برمی گردد و دلیلش نیز این است که روح
مردم با مال اندوزی و به سود و نفع خود حرکت کردن سازگار نیست.
محمدرضا
پورابراهیمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس می گوید: ما باید به شکلی عمل کنیم
که تمکن باعث نشود که مردم نسبت به هم اعلام انزجار کنند زیرا بسیاری
ازافراد اموالشان را از راه درست و صحیح بدست می آورند ولی باید توجه داشته
باشیم که رفتار غیر اخلاقی مذموم است چه این رفتار از سوی افراد متمکن
باشد و چه فقرا باشد و قطعا رفتار غیرقانونی نیز چه از سوی غنی و چه فقیر
باشد قبح دارد.
ما باید به گونه ای از لحاظ فرهنگی در کشور رفتار
کنیم که دیگر این فعل را یعنی شرب خمر و یا سایر افعال بدی که در پی این می
آیند همچون سرعت بالای اتومبیل و آسیب رساندن به دیگران از بین برود والا
اگر بخواهیم نسبت به هر انسان متمکنی بدبین باشیم درست نیست.
مریم
حقی جامعه شناس می گوید: همواره در جوامع مختلف نسبت به افراد متمکن از طرف
قشر متوسط فقیر بدبینی وجود داشته است و دارد و علتش نیز به مشکلات اقصادی
و جتماعی و بی عدالتی ها در این دو حوزه درجامعه برمی گردد و وقتی افراد
می بینند بعد از ۴۰ سال کار کردن هنوز یک ماشین یا خانه و رفاهی برای
خانواده شان ندارند اما دختر و پسری که هنوز دردوران نوجوانی هستند فلان
ماشین گران قیمت را سوار می شوند قطعا دچار یکسری حسرت ها و عقده ها می
شوند و فکر می کنند این حق آنها نیز هست و از آن طرف فاصله طبقاتی در
جوامعی که در حال توسعه هستند امری اجتناب ناپذیر است و همین افراد وقتی می
بینند فرد پولداری ورشکسته می شود یا مشکلات دیگر اجتماعی و اخلاقی پیدا
می کنند و دچار بحران می شود ابراز خوشحالی می کنند و اصولا هم این جمله
معروف را دارند که «بگذار اینها هم بفهمند زندگی یعنی چی».