کد خبر: ۳۱۶۸۰
زمان انتشار: ۱۳:۳۹     ۰۱ دی ۱۳۹۰
مواضع و رفتارهاي مختلف مرحوم آقا نجفي در مقابل بابيّه:
1- نگارش رساله ي «الرّدّ علي البابيّه» در نقد بابي گري، كه به تعبير مرحوم علّامه شيخ آقا بزرگ طهراني در كتاب «الذّريعه الي تصانيف الشيعه»، جزء مصنّفات آقا نجفي محسوب شده است. البته چنين عنواني را بسياري از ردّيه نويسان عليه بابيّه بر كتب و رسائل خود گذاشته اند كه ظاهراً آقا نجفي هم يكي از آن هاست. علاوه بر اين، مباحث ردّيه ي استطرادي در ساير كتب ايشان هم بايد ملاحظه شود.
2- تأليف كتبي در زمينه ي معارف شيعي از جمله در جبر و تفويض و شرح ادعيه و زيارت هاي مختلف به خصوص زيارت جامعه كبيره و بررسي مصائب و فضائل اهل البيت عليهم السلام و نيز مباحث مهم فقهي مانند ولايت فقيه و ترجمه ي كتب حديث مهمي چون عيون اخبار الرضا عليه السلام و بخشي از بحار الانوار و مجموعاً مي توان گفت ايشان مي كوشيد تا با رفع برخي از نياز هاي معرفتي و فقهي شيعيان و آشنا سازي آن ها با معارف و متون و عقايد شيعي، جلوي شكار شدن ناآگاهان توسط گروه هاي تأويل گراي باطني و فتنه جو به خصوص بابيّه و سكولارها و صوفيه و اسماعيليّه را بگيرد و مي توان اين فعاليت علمي-تبليغي او را مكمّل مبارزه عليه فرق ضالّه دانست.
3- چنان كه گفتيم، وي فعاليت تبليغي بابيان ازلي و بهائي را به خودي خود، اخلال و اعلان كلمه ي كفر و افساد و تهيه ي مقدمات فتنه و سرانجام، خراب كردن ملّت و مملكت مي دانست و معتقد بود كه پيش از رخ دادن فتنه، بايد جلوي تبليغات فرقه اي آن ها گرفته شود. از طرف ديگر، علي رغم ادعاهاي اصلاح طلبانه ي ميرزا حسينعلي نوري، آقا نجفي معتقد بود كه بابيّه، فرقه ي ملعونه و خبيثه اي هستند كه دشمن حضرت صاحب الامر (صلوات الله عليه) بوده و كمال عداوت را با دولت اسلاميه (= اسلام پناه، يعني قاجاريه ي آن عصر) دارند. از جهت سوم نيز وي بابيّه را نه تنها منشأ فساد و فتنه، بلكه پناهگاه و ملجأ كفر مي دانست. يعني به عكس آن ها كه كفار اجنبي را ملجأ و پناهگاه بابي ها مي دانستند و مي دانند و بر وابستگي بابي ها تأكيد دارند، آقا نجفي به زمينه سازي حضور و استمرار نفوذ و سلطه ي استعمارگران كافر توسط بابي ها معتقد بود و آن ها را پناهگاه و عامل نفوذ و سلطه ي اجانب و كفّار محسوب مي كرد و اين نكته اي بسيار مهم است كه نگاه تيز او متوجه آن شده بود.
¤ نتيجه:
گفتيم كه مرحوم آقا نجفي شيخ محمد تقي بن محمد باقر اصفهاني چه از آن حيث كه عالمي ديني بود و چه از آن جهت كه سياستمداري فعال محسوب مي شد، فرقه ي بابيّه اعم از بهائيان و ازليان را اخلال گر، آشكار كننده ي كلمه ي كفر، ملجأ كفّار، فساد كننده، فتنه انگيز و موجب خراب دين، ملت و مملكت مي دانست و فعاليت هاي فكري، قلمي و عملي او در مبارزه با آن ها در چارچوب اين نگاه تعريف پذير است. همچنين مبارزه ي وي با آن ها، با اين ديدگاه صورت مي گرفت كه نواب عام و سربازان حضرت مهدي عليه السلام و آن ها دشمنان امام زمان عليه السلام و دولت اسلام پناهند. اما خود اين مبارزه و مقابله هم در چارچوب مقابله و مدافعه ي عظيم مشتركي صورت مي گرفت كه او و ساير علماي اصولي شيعه در ايران در مقابل فرهنگ سكولار و مكاتب الحادي غرب و استعمارگران غربي متصدي آن بودند و مي توان آن را نهضت انحراف ستيز و مدافعه ي ديني در برابر هجوم افكار و آراء دنيوي و هوا پرستي غرب گرايان خواند.
در اين ميان، رئيس حزب بهائي به نام حسينعلي نوري نامه اي مفصل به آقا نجفي نگاشت كه به لوح شيخ يا لوح ابن الذئب شهرت يافت. در اين لوح، نوري كوشيده تا به آقا نجفي اثبات كند كه اولاً خودش و اتباع و حزبش مصلحند نه مفسد؛ ثانياً طرفدار آبادي و پيشرفت و ترقّي اند؛ ثالثاً خواهان و پي گير اتحاد و اتفاق در ايران و در جهانند؛ رابعاً كفار را به دين (بهائيت)، تقوا و خدا ترسي دعوت مي كنند؛ خامساً به دنبال اخلال گري و فتنه نيستند، بلكه كمك و ياور حكومت و پادشاه ايرانند؛ سادساً با مكارم اخلاقي و محبت به مردم موجب صلح و صفا مي شوند نه كينه و دشمني و تفرقه و خونريزي؛ و خلاصه اينكه خواسته به آقا نجفي اثبات كند كه نگاهش نسبت به بابي هاي بهائي اشتباه است و مربوط به رفتار هوا پرستانه ي ازلي هاست نه بهائيان.
اين نامه يا لوح كه در اواخر عمر نوري (حدود 1308ه .ق) نگاشته شده، در واقع پس از مسافرت ادوارد براون انگليسي (1307ه .ق) به ماگوساي قبرس نزد يحيي نوري و سپس به عكّا نزد وي و برنامه ريزي ها و هماهنگي آن ها و نيز آغاز انتشار نشريه ي قانون از همان زمان (1307ه .ق) توسط روشنفكر غرب زده ي فراماسوني به نام ميرزا ملكم خان ارمني الاصل مقيم لندن و همچنين پس از تبعيد نخست آقا نجفي به تهران به دليل قتل چند بابي (1307ه .ق) صورت گرفت و به نظر مي رسد در راستاي كارآمد سازي تشكيلات مخفي پديد آمده از بهائيان و فراماسون ها در ايران با جذب يا ساكت نمودن علماء و در جهت واداشتن ناصرالدين شاه براي تشكيل مجلس مشورتي و تدوين قوانين و تفويض اختيار به آن مجلس صورت مي گرفت كه در اين صورت، انگليسي ها با نفوذ دادن بهائيان و روشنفكران غرب زده و فراماسون ها به آن مجلس، به طور رفورميستي (اصلاح گرانه) و بدون ريسك انقلاب و خونريزي، به اهدافي كه در حدود بيست سال بعد از آن، ازطريق انقلاب خونبار مشروطه به آن دست يافتند، مي رسيدند. اما بي اعتنايي آقا نجفي و وقوع نهضت تنباكو، موجب ناكامي بهائيان و فراماسون ها و انگليسي ها شد و نه سال بعد در 1316(1899م) انتشار قانون متوقف گرديد و در1320ه .ق همزمان با تبعيد دوم آقا نجفي به تهران، با نگارش «رؤياي صادقه» و سپس نشريات هتاك ضد روحانيت، زمينه براي طرحي جايگزين كه ناسيوناليست هاي ازلي و دهري مسلكان باستان پرست در آن نقش درجه اول را داشتند، فراهم و نهضت مشروطه كليد زده شد. در واقع خروجي اصلي اين طرح و طرح قبلي، انزوا و حذف روحانيت از عرصه ي اجتماعي-سياسي و تغيير حكومت به نظامي لائيك بود كه پس از مشروطيت، به وسيله ي رضا خان و با همكاري صميمانه ي بهائيان تحقق يافت. در واقع، ماهيت بهائيان، ازليان، دهريان سكولار و فراماسون ها فرقي با هم نداشت. حتي شعارهاي نشريه ي قانون (اتفاق، عدالت، قانون) نيز فرقي اساسي با شعارهاي حسينعلي نوري در لوح شيخ ندارد.
هوشياري آقا نجفي و علماي مشروعه خواه و استمرار توجه و مخالفت آن ها نسبت به بهائيان و ازليان موجب شد تا حق و باطل براي اهل تحقيق و تدقيق آن عصر و آيندگان روشن گردد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها