مردي خدمت امام صادق(ع) عرض
كرد: در ميان مخالفين شما كه ولايت شما را قبول ندارند، افرادي هستند كه
بسيار خوبند، صادق و امينند. اهل عبادت و خضوع و خشوعند. آيا اينها از
اعمالشان بهره اي نمي برند؟ امام قصه اي براي او نقل كردند و فرمودند: در
بني اسرائيل مردي عابد و زاهد بود، مشكلي برايش پيش آمد. چهل شبانه روز
مشغول عبادت شد و از خدا تقاضاي حل مشكل كرد و نتيجه اي نگرفت! خدمت حضرت
عيسي(ع) آمد كه نبي و ولي زمان بود. گفت: آقا عجيب است! من چهل شبانه روز
عبادت كردم و خدا خدا گفتم ولي مشكلم حل نشد! از شما تقاضامندم دعايي
درباره من بفرمايي تا مشكل من حل شود و بفهمم گير كار من در كجاست و سر بي
اعتنايي خدا نسبت به دعاي من چيست؟ حضرت عيسي(ع) نمازي خواند و دست به دعا
برداشت. خطاب آمد به اين مرد بگو: از آن دري كه من باز كرده ام رو به من
نمي آيي! من نبوت و ولايت عيسي(ع) را، راه بندگي بندگان خود قرار داده ام و
تو از راه ديگر مي روي و هرگز به هدف نمي رسي! اگر آن قدر بنالي كه رگ
گردنت قطع شود، اجابتت نخواهم كرد! حضرت عيسي(ع) رو به او كرد و گفت: مگر
تو در نبوت من شك داري؟ او شرمنده شد و گفت: بله، تاكنون در نبوت شما ترديد
داشتم و اينك توبه كردم و ايمان آوردم. امام صادق(ع) پس از نقل اين قصه
فرمود: «كذلك عن اهل البيت لايقبل الله عمل عبد و هو يشك فينا»
(بحارالانوار، ج27، ص191)
ولايت اهل بيت نيز چنين است. عبادت هيچ عبادت
كننده اي مقبول درگاه خدا نخواهد شد مگر اينكه از در ولايت ما وارد گشته و
با هدايت ما رو به خدا برود و شك و ترديد در امر ولايت ما نداشته باشد.(1)
1- صفير هدايت، 45، توبه، آيت الله ضياءآبادي.
منبع: كيهان