اسلام به مسئله سلامت جسم،
جان و روان آدمي توجه خاص دارد؛ زيرا دست يابي به كمالات و فلسفه آفرينش در
گرو سلامت آنهاست. هرگونه خلل و فسادي در سلامت آنها به معناي فقدان كمال
است.
از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت و راهنماي بشر به سوي خلافت الهي از
جانب خداوند است، بخشي از آموزه هاي آن به مسئله سلامت جسم و روان آدمي
اختصاص يافته است. لذا احكام اسلامي دربرگيرنده مسايلي از مواد غذايي و
تحليل و تحريم برخي از آنهاست. از جمله مسايلي كه در آموزه هاي قرآني به آن
توجه داده شده، مسئله گوشت و جواز استفاده از طيبات و حرمت استفاده از
خباثت ها و نيز آداب و چگونگي استفاده از گوشت هاي حلال و حتي مقدار و
ميزان آن است.
نويسنده در اين نوشتار بر آن است تا با مراجعه به آموزه هاي قرآني، آنچه در آيات قرآني درباره گوشت آمده است، بيان كند.
گوشت، خوراك بهشتيان
انسان
موجودي همه چيز خوار است. طبيعت انساني به گونه اي ساخته شده كه مي تواند
از همه عناصري كه در زمين وجود دارد، بهره گيرد. اين در حالي است كه
موجودات ديگر از تنوع در تغذيه چنان كه انسان سود مي برد، بهره مند نيستند.
انسان از گياهان، ميوه ها، حبوبات و جانوران خشكي و دريايي به آساني
استفاده مي كند. عقل آدمي به او كمك مي كند تا با تبديل و تغيير كامل يا
جزئي، از همه مواد موجود در طبيعت بهره گيرد.
اين توانايي به انسان كمك
مي كند تا در هر محيطي بتواند به زيست خود ادامه دهد و با مشكلي به عنوان
كمبود مواد غذايي مواجه نشود، مگر آنكه خود، محيط زيست خويش را چنان تخريب و
به فساد كشيده باشد كه دچار كمبود مواد غذايي و يا بحران آن شود.
البته
توانايي انسان در تغذيه از هر چيزي به معناي درستي اين نوع تغذيه نيست؛
زيرا هر آن چيزي كه انسان مي تواند از آن تغذيه كند، مي تواند حالات
گوناگوني داشته باشد؛ چرا كه برخي از مواد كاملا با طبيعت بشر موافق و
مناسب است، در حالي كه برخي ديگر، داراي ضرر و زياني است كه ترك آن بهتر
است.
آنچه در اسلام به نام احكام بيان شده در راستاي تبيين مصالح و
مفاسد است. به اين معنا كه هر آنچه داراي مصلحتي است و براي آدمي مفيد و
موجبات رشد و دست يابي به هدف آفرينش مي شود، به عنوان امور واجب و مستحب
يا مباح معرفي شده است و هر آنچه كه داراي مفسده و مانع از رشد و بهره مندي
از مقاصد آفرينش است، به عنوان مكروه و حرام از آن منع شده است.
بر اين
اساس خداوند به صراحت درباره تحريم نوشيدن خمر و مسكرات به مفسده آن اشاره
كرده و مي فرمايد: درباره شراب و قمار از تو سؤال مي كنند، بگو: در آنها
گناه و زيان بزرگي است و منافعي از نظر مادي براي مردم در بردارد، ولي گناه
آنها از نفعشان بيشتر است.»(بقره، آيه 219)
در اين آيه به صراحت از
فوايد شراب و قمار سخن به ميان آمده است، ولي هنگامي كه آن را بر ترازو مي
گذارد و به ارزيابي سود و زيان آن مي پردازد، بيان مي كند كه زيان آن دو
بيش از سود آن مي باشد و عقل به طور طبيعي حكم مي كند كه براي منفعت و سود
اندك، نمي بايست تن به زيان بيشتر داد. بنابراين، حكم الهي بر حرمت و تحريم
آن قرار گرفته است.
براساس آموزه هاي اسلامي، هر چيزي را بايد براساس
مصالح و مفاسد مورد سنجش و ارزيابي قرار داد. از اين رو، هر آنچه داراي
منفعت و مصلحت يكسان است، مباح و در صورتي كه منفعت بيشتر باشد مستحب و
واجب، و برعكس اگر مفسده آن بيشتر باشد، مكروه و حرام خواهد بود.
گوشت
ها به عنوان يكي از مواد غذايي طبيعي براي بشر باتوجه به مصلحت و منفعت آن،
داراي احكام خاص خود است. برخي از گوشت ها مكروه (مانند گوشت اسب و خر)
برخي ديگر، حرام مانند گوشت خوك و سگ و جانوران درنده و برخي ديگر حلال مي
باشد كه مهمترين آنها گوشت پرندگان غيرشكاري، گاو، گوسفند، شتر، بز و ماهي
هاي فلس دار است. برخلاف تصوري كه گياه خواران عرضه مي دارند، طبيعت انساني
گوشت خوار نيز مي باشد و اين گونه نيست كه انسان تنها گياه خوار و يا
حبوبات خوار باشد؛ چرا كه از نظر فيزيك دهان و دندان و معده و دستگاه گوارش
به خوبي مي توان اين مطلب را اثبات كرد.
افزون بر دلايل زيستي و طبيعي
مي توان به دلايل نقلي نيز اشاره كرد. وجود احكام الهي درباره گوشت و
تحليل و تحريم برخي از آنها يا بخشي هايي از جانور، به خودي خود بيان گر
اين مطلب است كه انسان موجودي گوشت خوار نيز مي باشد.
از سوي ديگر،
خداوند در آياتي از جمله 21 سوره واقعه درباره بهشت و خوراك بهشتيان كه
بهترين وضعيت بشر را ارائه مي دهد، از بهره مندي آنان بويژه از گوشت
پرندگان سخن به ميان مي آورد. اين گزارش به خوبي بيان مي كند كه انسان ها
گوشت خوار هستند و حتي در بهترين وضعيت خود در بهشت نيز از گوشت بهره مند
مي شوند. تاكيد بر اشتهاي بهشتيان به گوشت پرندگان به خودي خود، طبيعت
گوشت خواري بشر را بيان مي كند؛ زيرا بهشت جاي انسان هاي كامل و سالمي است
كه بر فطرت خود باقي مانده و به كمال مطلق رسيده اند.
البته در اين آيه
از گوشت پرندگان سخن به ميان آمده است، ولي در آيات 20 و 22 سوره طور به
طور مطلق از تغذيه بهشتيان از ميوه ها و گوشت سخن گفته شده است. بنابراين،
مي تواند هر گونه گوشت جانوران خشكي و آسماني و دريايي را شامل شود. با اين
وجود به نظر مي رسد كه گوشت پرندگان از پاكي و سلامت و فوايد بيشتري
برخوردار است كه بر آن تاكيد شده است.
همچنين از گزارش قرآن درباره
نعمت هايي كه به بني اسرائيل در عصر حضرت موسي(ع) داده شده بود، مي توان از
طبيعت پرنده خواري بشر سخن گفت؛ زيرا خداوند در آيات نعمت هاي خود بر اين
قوم، از پرندگاني سخن مي گويد كه به آن مردم داده شده تا با آن تغذيه كنند.
(بقره، آيه 57، اعراف، آيه 160)
به هر حال، گوشت بويژه گوشت پرندگان،
خوراك طبيعي و خوش اشتهاي بشر است و حتي بهشتيان از آن بهره مند شده و بدان
اشتهاي غذايي خود را ارضا مي كنند.
امام موسي بن جعفر الكاظم(ع)
درباره فوايد گوشت براي انسان مي فرمايد: اللحم ينبت اللحم، و السمك يذيب
الجسد؛ خوردن گوشت، موجب روييدن گوشت در بدن و فربهي آن مي گردد؛ ولي خوردن
ماهي، گوشت بدن را آب و جسم را لاغر مي كند. (وسائل الشيعه : ج 52، ص 87،
حديث 21240)
تحليل و تحريم گوشت براساس مصلحت و مفسده
چنانكه بيان
شد، انسان موجودي گوشت خوار است. با اين همه بايد دانست كه همه گوشت ها
براي انسان مفيد نيستند و گاه سلامت انسان را در معرض خطر قرار مي دهند.
برخي از جانوران مانند درندگان گوشت خوار، عامل بسياري از بيماري ها در
انسان هستند يا برخي از اعضاي جانوران حلال گوشت، داراي زيان و ضرر است كه
مي بايست از خوردن آن اجتناب كرد، از آن جمله چشم، طحال، آلات تناسلي، نخاع
و مانند آن.
خداوند در آياتي از جمله 138 و 139 و 142 سوره انعام و
آيه5 سوره نحل و 82 سوره حج، گوشت چارپايان يعني شتر، گاو و گوسفند و بز را
از مهم ترين منابع تغذيه اي بشر دانسته است.
در آيه5 سوره نحل، خداوند
يكي از مواهب و نعمت هايي كه به بشر ارزاني داشته، قابليت بهره برداري
انسان از گوشت و فرآورده هاي دامي دانسته است. در حقيقت، در اين آيه به
صراحت بيان شده كه انسان با قابليت گوشت خواري آفريده شده و اين گونه نيست
كه گوشت خواري بر خلاف طبيعت بشر باشد؛ بلكه به نظر مي رسد كه گوشت خواري
نه تنها در تغذيه و سلامت جسم بلكه در سلامت روان آدمي نيز نقش به سزايي
دارد؛ زيرا اگر انسان به طور دايمي از گوشت خواري دست بردارد، دچار اختلال
در نظام سلامت بهداشت جسم و روان مي شود و براساس برخي از روايات اين گونه
خودداري موجب مي شود تا از حالت تعادل رواني بيرون رود و دچار جنون و حتي
جن زدگي شود.
خداوند در آياتي از قرآن كساني را كه از گوشت خواري امتناع
مي كنند يا بي دليل گوشت بز و چارپايان و جنين آنان را تحريم مي كنند،
نكوهش مي كند (انعام، آيات142و 143) و تحريم استفاده از گوشت آن را افترايي
به خود و بدعتي در جاهليت مي داند. (انعام، آيه144)
همچنين بر آدمي است
كه از گوشت هاي تازه تغذيه كند، زيرا تأثير آن بهتر و بيشتر و براي بدن
مفيدتر بوده و زياني ندارد. (نحل، آيه41؛ فاطر، آيه21)
در حلال گوشت ها
تفاوتي ميان ماده و نر وجود ندارد؛ (انعام، آيه143) چنان كه جنين آن ها نيز
حلال مي باشد و اگر براساس موازين اسلام تذكيه شود، خوردن آن هيچ مشكلي
نخواهد داشت. همچنين از ميان حيوانات وحشي، حيوانات حلال گوشت هستند كه مي
توان از آن شكار و از گوشت آن ها تغذيه كرد. (مائده، آيات1و 4)
به همان
اندازه كه ترك گوشت خواري از حلال گوشت هايي چون گاو و گوسفند و شتر زيان
بار است، خوردن گوشت برخي از جانوران جايز نيست؛ زيرا جز فساد و تباهي براي
جسم و جان و روان تأثيري ندارد. از جمله گوشت هاي حرام مي توان به گوشت
خوك اشاره كرد. (بقره، آيه173؛ مائده، آيه3؛ انعام آيه145)
علت و فلسفه
تحريم گوشت هايي چون گوشت خوك، پليدي آن است (انعام، آيه145) چون خوردن آن
موجب فسق و انحراف مي شود و زيان هاي زيادي به جسم و روان آدمي مي رساند.
(همان و نيز مائده، آيه3) البته مي توان از گوشت هاي حرام چون گوشت خوك در
حالت اضطرار و بدون قصد گناه و مخالفت با حكم الله، به اندازه ضرورت براي
رهايي از گرسنگي استفاده كرد (بقره، آيه173؛ مائده، آيه3؛ انعام، آيه145)
ولي نمي بايست به مقداري بخورد كه سير شود بلكه گرسنگي او برطرف شود و به
لذت نخورد بلكه به اكراه بخورد تا كراهت باطني نسبت به گوشت حرام همچنان در
وي باقي بماند.
به هرحال، حلال شمردن گوشت ها و تحريم برخي از آنها
براساس مصلحت و مفسده اي است كه در خوردن آنها وجود دارد. برخي از گوشت ها،
بر جسم و جان و روان آدمي تأثير مثبت مي گذارند، درحالي كه برخي ديگر موجب
مي شود كه انسان از حالت سلامت و تعادل بيرون رود. بدين لحاظ اين دسته از
جانوران يا قسمتي از بدن جانوران تحريم شده است.
درباره علت و فلسفه ذبح
و تزكيه با قطع رگ هاي چهارگانه آمده است كه وقتي حيواني مي ميرد، خفه مي
شود يا براثر ضربه شديد و هجوم حيوانات وحشي و كشتن حيوان و يا به هر روش
غير شرعي ديگري كشته مي شود يعني به روشي غير از روش قطع رگ هاي چهارگانه
كشتار مي شوند خون در بدن حيوان باقي مي ماند و سريعاً باعث ايجاد عفونت در
گوشت، كاهش سريع اسيديته خون و تأخير در فرآيند گليكوليز مي شود و كيفيت
لاشه و گوشت كاهش مي يابد. امام صادق(ع) مي فرمايند: هركسي كه گوشت مردار
مصرف نمايد بدن او ضعيف و رنجور و نيروي بدني او كاهش مي يابد و نسل او قطع
مي شود و اگر به اين كار ادامه دهد دچار سكته و مرگ ناگهاني مي شود.
امام باقر(ع) نيز مي فرمايند: خوردن خون موجب زردآب و مرض كبد مي شود.
در
بررسي هاي علمي نيز ثابت شده كه خون باقي مانده در لاشه به دليل شروع
فرآيندهاي تخميري و كاهش اسيديته، فساد لاشه را تسريع مي نمايد و اگر اين
گوشت توسط انسان مصرف شود، به دليل راديكال هاي آزاد توليد شده و
اكسيداسيون سريع اسيدهاي چرب غيراشباع لاشه بعد از مرگ و مير حيوان، براي
انسان سمي است و پس از مصرف در بدن انسان باعث اكسيد شدن منابع انرژي در
بدن انسان مي شود كه در نتيجه اين فرآيند، انرژي موردنياز بدن تأمين نمي
شود و بدن ضعيف مي گردد.
از طرف ديگر راديكال هاي توليد شده به گلبول
هاي قرمز و ساير سلول هاي بدني حمله مي نمايند و باعث تخريب اين سلول ها مي
شوند و در نتيجه اين عمل، فرآيندهاي اكسيداسيوني تشديد شده و گوشت به سرعت
عفوني مي شود. همچنين تجمع خون در بدن زمينه را براي رشد انواع ميكروب هاي
آلوده فراهم مي كند و در زماني كه خون جريان ندارد گلبول هاي سفيد و پلاكت
ها از بدن در برابر عوامل خارجي دفاع نمي كنند و زمينه براي رشد
ميكروارگانيزم ها و ايجاد عفونت فراهم مي شود كه به شدت براي انسان مضر
است. همچنين مصرف خون باعث ابتلا به جذام، بدبو شدن دهان و مشكلاتي در هضم
مواد خوراكي مي شود.
درباره فلسفه حرمت گوشت در كتب بهداشتي نيز آمده
است كه گوشت خوك ازنظر بهداشتي داراي ميكروب هاي بسيار است كه برخي از آنها
عبارتند از:
1- كرم تيناسليرم كه در معده از كيست بيرون مي آيد و توليد بيماري مي كند و اين بيماري در كشورهاي غيراسلامي بسيار شيوع دارد.
2- ميكروب برتوليسم، كرم كدو كه در بدن ايجاد مسموميت مي كند.
3-
كرم تريشين كه داراي زاد و ولد بسيار است و گلبولهاي سرخ را از بين مي برد
و از جمله عوارض آن شخص را دچار كم خوني، التهابات عضلاني، اسهال، دردهاي
رماتيسمي و كشش اعصاب و غيره مي كند.
4- تب مالت و وتريكنيور و مانند آن.
گوشت هاي حلال
گوشت
هاي جانوراني كه داراي سم هستند و گوشت خوار نيستند، حلال مي باشد. بهترين
گوشت ها در ميان جانوران چارپا، همين گوشت گاو، گوسفند، شتر و بز است و
همه پرندگاني كه داراي سنگدان هستند و گوشت خوار نمي باشند و بال زدن آنها
بيشتر است و همچنين تخم آنها بيضي شكل بوده و دو سر آن يكسان نيست.
جانوران
خشكي از وحشي و غيروحشي مانند آهو و بزكوهي، گاو كوهي و پرندگان از مرغ ها
مي بايست ذبح شوند و نام خدا (بسم الله) بر آنان برده شود و رو به قبله
ذبح گردند. (مائده، آيه3 و انعام 145 و آيات ديگر و روايات معتبر) اگر اين
گونه نباشند، خوردن گوشت آنان حرام است؛ زيرا هر يك از شرايط در حليت و
تأثير مثبت گوشت مهم و اساسي است.
گوشت هاي دريايي به سبب تازگي آن بسيار خوب است (نحل، آيه41، فاطر، آيه41) به شرط آن كه داراي پولك و فلس باشد.
ارتباط بهداشت روان و بهداشت تغذيه
ازنظر
اسلام ارتباط جسم و جان و روان بسيار تنگاتنگ است. اين گونه نيست كه جسم
بر روان آدمي يا روان بر جسم آدمي تأثير نداشته باشد. روح و جان كه در قالب
و كالبد تن و جسم قرار گرفته متأثر از يكديگر عمل مي كنند.
در تحريم
بسياري از خوراكي ها و نوشيدني ها به فلسفه آنها اشاره شده است. در برخي از
روايات همان گونه كه به گرم و سرد و رطوبت و يبوست غذاها اشاره شده، به
تأثيرات آن بر روان آدمي و سلامت و بهداشت آن نيز توجه شده است. نوع حرمت
به خاطر اثرات رواني و تربيتي و اخلاقي است كه لقمه و غذا به دنبال دارد.
مثلاً گفته شده كه لقمه حرام و شبهه ناك باعث قساوت قلب مي شود. مرحوم
بيدآبادي به والد خود فرمودند كه خوراك من تنها بايد از آنچه خودت آماده مي
كني باشد و آنچه كه ديگري بياورد قبول نكن زيرا ايشان معتقد بودند لقمه اي
كه انسان مي خورد به منزله بذري است كه در زمين افشانده مي شود؛ اگر بذر
خوب باشد ثمره آن هم خوب است و گر بذر خراب باشد محصول آن نيز خراب خواهد
بود.
همچنين لقمه اگر حلال و پاكيزه باشد ثمره اش لطافت، قوت و آثار
روحانيت است و اگر حرام و خبيث باشد، ثمره اش قساوت قلب و ميل به دنيا،
شهوات و محروميت از معنويات است.
بعيد نيست كه انسان به بركت تقوا و شدت
ورع خصوصاً پرهيز از لقمه شبهه ناك، صفاي قلب و لطافت روح نصيبش گردد به
طوري كه امور معنوي و مأوراي حس را درك كند؛ چون اين نوع گوشت انسان را از
ياد خداوند دور مي نمايد و به طرف بت ها گرايش مي دهد. اسلام اين نوع گوشت
ها را در رديف گوشت هاي حرام آورده است.
تأثير لقمه بر روحيات انسان
در
تأثير لقمه، داستان هاي بسياري نوشته و گفته شده است. از جمله آورده اند
كه شريك بن عبدالله بن سنان بن انس نخعي از زاهدان و عابدان مسلمان به سبب
لقمه حرام به گمراهي و ضلالت رفت. او كه عالمي در زمان مهدي عباسي بود،
وقتي مهدي از او خواست تا قاضي اول مملكت شود، اين درخواست را رد مي كند.
سپس مهدي گفت: پس معلمي فرزندان من را قبول كن. شريك اين درخواست مهدي
عباسي را نيز رد نمود. سپس مهدي گفت: بايد يكي از سه چيز يعني قضاوت، معلمي
يا يك وعده غذا را قبول نمائي. شريك وعده غذا را قبول كرد. بعد از صرف غذا
شكم شريك از غذاي حرام پر شد با خود گفت چه مي شود كه قاضي اول مملكت يا
معلم دربار باشم؟ و سپس هر دو را قبول نمود.
اين داستان به روشني بر
اثرات منفي لقمه حرام اشاره دارد. در احاديث آمده كه عبادت همراه با حرام
خواري مانند ساختن خانه اي برروي شن و يا برروي آب است. از آيه 146 سوره
انعام به دست مي آيد وقتي قوم يهود از دستورهاي الهي از جمله پرهيز از ظلم و
ستم بر ناتوانان، پرهيز از مخالفت با پيامبران و خوردن مال ديگران سرپيچي
كردند، مورد مجازات و كيفر خداوند قرار گرفتند. در مجازات ايشان، اموري كه
حلال بود، بر آنان حرام مي شود و اين حرمت تنها براي مجازات و كيفر آنان
بوده است. از اين رو افزون بر گوشت هاي فوق و گوشت تمام حيوانات ناخن دار،
گوشت حيوانات تك سمي مانند اسب، الاغ و قاطر نيز بر آنها حرام شد.
پيامبراكرم(ص)
فرمود: هركس لقمه اي از غذاي حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمي شود،
تا چهل روز دعاي او مستجات نمي گردد و هر گوشتي كه از حرام برويد، آتش دوزخ
براي آن سزاوارتر است و حتي يك لقمه نيز باعث روئيدن گوشت مي شود.
خوردن گوشت در روايات و آداب آن
پيامبر(ص)
به روايت امام صادق(ع): بر شما باد خوردن گوشت، چون گوشت، براي آدمي گوشت
مي آورد. هركسي چهل روز بر او بگذرد و در آن فاصله گوشت نخورده باشد، بدخلق
خواهد شد و هركسي بدخلق شد، به او گوشت بخورانيد. (وسائل الشيعه، ج71،
ص62)
پيامبر(ص) به روايت امام صادق(ع)؛ آقاي خوراك دنيا و آخرت گوشت است و آقاي نوشابه هاي دنيا و آخرت آب. (وسائل الشيعه، ج71، ص72)
پيامبر(ص):
خدايا به نان ما بركت ده و ميان ما و آن جدايي مينداز كه اگر نان نبود نه
مي توانستيم روزه بگيريم، نه نماز بخوانيم و نه ديگر واجبات پروردگار خويش
را بجا آوريم.
پيامبر(ص) به روايت امام صادق(ع): هركسي چهل روز بر او
بگذرد و گوشت نخورده باشد، بايد قرض بگيرد و گوشت بخورد. (وسائل الشيعه،
ج71، ص62)
امام علي(ع) به روايت امام صادق(ع): چون مسلماني سست و ضعيف
شود، لازم است گوشت و شير بخورد كه خداي بزرگ نيرو را در آنها آفريده است.
(خصال، ج2، ص617)
امام باقر(ع): آقاي خوراكي ها گوشت است. (بحارالانوار، ج66، ص06)
پيامبر(ص): هركسي چهل روز گوشت نخورد، بداخلاق خواهد شد و هركسي بداخلاق شد، به او گوشت بخورانيد.
امام
صادق(ع): گوشت از گوشت به رويش مي آيد و هركسي آن را چهل روز ترك كند، خلق
او بد مي شود. آن را بخوريد كه بر توانايي چشم و گوش شما مي افزايد.
(وسائل الشيعه، ج71، ص62)
امام صادق(ع): گوشت بايد هر سه روز يك بار خورده شود كه در ماه مي شود ده بار، نه بيش از اين. (كافي، ج5، ص511)
امام
صادق(ع) از قول پيامبر(ص) مي فرمايد: «كسي كه دوست دارد خشم او كم شود
گوشت دراج بخورد.» دراج پرنده اي است شبيه كبك كه گوشت لذيذي دارد. از اين
تعبير به خوبي استفاده مي شود كه خشم و بردباري با تغذيه مرتبط است. امام
صادق(ع) در بيان حكمت حرمت خون مي فرمايند: اينكه خداوند خون را حرام كرده
به خاطر آن است كه سبب جنون و سنگدلي و كمبود رأفت و مهرباني مي شود... تا
آنجا كه ممكن است فرد، فرزند و يا پدر و مادرش را به قتل برساند! (وسائل
الشيعه، ج3، ص100 و مستدرك، ج61، ص163)
منبع: كيهان