مرحله جدید مذاکرات هسته ای برای تدوین توافق نهایی
طی چند روز گذشته از سوی آمریکا به گونهای پی گرفته شده است که گزینههای
گوناگون سیاسی، دیپلماتیک، تبلیغاتی و نظامی در چارچوب راهبرد استمرار
تحریم و تهدید در کنار مذاکره، رونمایی گردیده است. این در حالی است که
سال 1394 سال همدلی و هم زبانی مردم و مسئولین نامگذاری شده است. سالی که
به واقع میتوان گفت به دلیل هجمهها و کارشکنیهای دشمنان از هر سال و هر
زمان دیگری این همدلی و همزبانی بیش از بیش احساس میشود. البته مشخص و
واضح است که همدلی و هم زبانی باید بر اساس یک معیار و ملاک مشخص، عاقلانه و
مورد پذیرش همگان باشد. بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری مردم باید بر
تیم دیپلماتیک نظارت داشته و از فضای مذاکرات دور نباشند و در همین راستا
یکی از مهمترین مطالبات عمومی در روزهای اخیر، شفافسازی بیانیه لوزان از
سوی تیممذاکره کننده است. دغدغه عمومی ایجاب میکرد که دولت محترم، به
صورت روشن، ابعاد آن را تبیین و تنها به چند مصاحبه تلویزیونی یکطرفه
اکتفا نمیگردید. پیش از آنکه موعد نهایی تدوین توافق نهایی فرا رسد، لازم
است تیم مذاکرهکننده به سه مورد زیر توجه نماید.
1. توافق ایران با سایر کشورها اتفاق کوچکی نیست و هر چه بررسی شود این امر پختهتر میشود و این موضوع توصیه بزرگان دین ما نیز بوده است. از تعالیم دینی ما گرفتن مشورت، رایزنی و همفکری در امور است. در دنیای مدرن امروز هم بازخورد نظرات از اهمیت ویژهای برخوردار است و لذا تیم مذاکرهکننده باید کارگروههایی را تشکیل و از کارشناسان و منتقدین در سطوح مختلف اعم از دانشگاهیان، دانشجویان، تشکلها و مردم برای بحث پیرامون این بیانیه، استفاده کند. هر چند زمان تشکیل این گروهها شاید دیر هم شده باشد اما این اقدام در شرایط فعلی هم میتواند کارساز باشد.
2. ضروری است مقامات کشورمان در میز مذاکرات تعریف روشنی از خطوط قرمز
معین شده توسط رهبر معظم انقلاب داشته باشند و ذرّهای از آن عدول نکنند.
اگر عبارات و جملاتی در متن توافق مبهم باقی بماند، این موضوع به نفع طرف
مقابل است، زیرا در آینده همین نقاط غیرشفاف میتوانند موجب سوءاستفاده
گردند. همانطور که رهبر معظم انقلاب تصریح کردهاند هیچ اعتمادی به آمریکا
نیست، بنابراین موارد مبهم نظیر اینکه طرف غربی اظهار داشته بر اساس
توافقات آینده خواهیم گفت ایران در مرکز فردو چگونه به فعالیت خود ادامه
دهد، مصداق مبهم بودن بیانیه لوزان است که باید هر چه سریعتر اصلاح
گردد.3. چنانچه مذاکرات در چارچوب سیاست چماق و هویج تعقیب گردد و به عبارت
دیگر «مذاکره زیر شبح تهدید» صورت گیرد، نه تنها منفعتی برای ما ندارد
بلکه عزت و امنیت ملی ما بدان واسطه در معرض خطر قرار خواهد گرفت. از آنجا
که طرف غربی به خصوص آمریکا از یک سو نیازمند توافق نهایی است و از سوی
دیگر خوی استکباری برای ارعاب طرف ایرانی را چاشنی دیپلماسی خود کرده،
آرایش جدید مذاکراتی و افزودن گزینههای جدید، امری ضروری است. در قبال
هرگونه تحقیر و توهین و تهدید جدید آمریکا، تیم مذاکراتی باید گفتگوها را
ترک کند و نظارت هوشمند و دقیق مجلس در قبال هرگونه توافق، اقدامی شایسته و
عاقلانه در سناریوهای مذاکراتی است. هدف اصلی از مذاکره کاهش تهدید و
هزینه است، اما اگر در مذاکرات تهدید به قوت خود باقی بماند و هزینههای ما
نیز در بحث هستهای افزایش یابد، به نحوی که عایدی ما از مذاکرات کم شود،
این روند بیانگر آن است که مذاکره در مسیر صحیح خود قرار نگرفته است.بیانیه
لوزان بر اساس اظهارات آقای عراقچی صرفاً یک بیانیه مطبوعاتی نیست و
موضوعات مطرح شده باید در چارچوب آن دنبال شود!. ما به مذاکرهکنندگان خود
اعتماد داریم اما این اعتماد مجوز پذیرش متن تفسیرپذیر هم نیست. طرفداران
بیانیه لوزان در مناظرات و بحثها همواره به یک سری اصول خدشهپذیر استناد
کردهاند که چندان منطقی به نظر نمیرسد در حالیکه منتقدان، بر اساس متن،
اظهارنظر و سخنان طرف مذاکرهکننده سخن گفتهاند. به عنوان مثال طرفداران
این بیانیه اظهار میکنند که از دستاوردهای مهم عمل به این بیانیه،
اعتمادسازی است که با توجه به سابقه اعتمادسوزی آمریکا سخنی کاملاً
تردیدآور و خدشهپذیر است. از سوی دیگر، دهها بلکه صدها سند برای غیرقابل
اعتماد بودن آمریکا وجود دارد.
اشکالات محوری بیانیه لوزان که برخی از آنها کمتر شفافسازی شدهاند را
میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1. عدم احقاق حقوق هستهای و اکتفا کردن به یک برنامه محدود هستهای
2. پذیرش نظارتهای گسترده
3. عدم لغو تحریمها
4. عدم امکان بازگشت پذیری سریع برای ایران در صورت نقض طرف مقابل در اغلب موارد
5. عدم وجود ضمانت اجرای موثر برای وادار کردن طرف مقابل به عمل به تعهدات خود
6.درک اشتباه از تعهدات طرف مقابل. به عنوان مثال در مورد تعهد طرف مقابل، در این بیانیه از عبارت Research استفاده شده است که به معنای تحقیق صرف است و نه تحقیق و توسعه. نمونه دیگر در این بیانیه، مسئله لغو تحریمهاست. در خصوص تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا، تعلیق تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای همزمان با تایید آژانس صورت میگیرد و نه همزمان با اقدام ایران که این، از موارد عبور از خط قرمزهای نظام است. شاهد مثال هم گزارش روزنامه آلمانی اشپیگل است که تاکید میکند «... مواردی همچنان مشخص نشده باقی ماند و مشخص نیست که تحریمها علیه ایران چطور برداشته میشوند و آیا ایران میتواند اورانیوم غنی شده را در کشور نگه دارد یا خیر.» رعایت سه نکتهای که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد، موجبات توافق برد- برد را فراهم میکند در غیر اینصورت، اقتدار و عزت مثال زدنی ملت ایران زیر سوال رفته و دانش هستهای کشور با تحدید و تهدید رو به رو خواهد شد. همانگونه که در طول سالیان سخت دفاع مقدس، ملت ایران زیر بار بیگانگان نرفت، در برهه حساس فعلی نیز مردم غیور کشورمان هیچگاه زورگویی استکبار را برنخواهند تافت و نشان خواهند داد که ایران، اهل منطق و مذاکره است و جواب تهدید را با تهدید خواهد داد.