مقاومت لبنان و جنگ رسانه ای
به گزارش پایگاه 598، شرق نوشت:
مردي ميان‌سال چندروز پيش همراه پسرش به پليس آگاهي استان كرمانشاه رفت و خبر داد فرزندش به نام جواد دختري را به قتل رسانده است. اين مرد توضيح داد: «پسرم در شهري ديگر دانشجو است. او از چندروز قبل به خانه آمده بود تا اينكه به من گفت دختري را كشته است. من نيز بلافاصله او را مجبور كردم خودش را به پليس تسليم كند».
كارآگاهان بعد از شنيدن اظهارات اين مرد، به بازجويي از جواد پرداختند و او به قتل اعتراف كرد. متهم گفت: «من و آرزو در دانشگاه با هم آشنا شديم و مدتي با هم دوست بوديم و حتي بحث ازدواج نيز پيش آمده بود. دوستي ما ادامه داشت تا اينكه آرزو به استان كرمانشاه آمد. با هم قرار ملاقات گذاشتيم و آرزو اصرار كرد وي را به خانواده‌ام معرفي كنم تا مقدمات ازدواج فراهم شود. من كه موقعيت ازدواج نداشتم، با اين خواسته آرزو مخالفت كردم، ولي او از اصرار دست برنداشت».
جواد در ادامه اعترافاتش گفت: «گفت‌وگوي من و آرزو به مشاجره منجر شد. من به‌شدت عصباني شده و كنترل خودم را از دست داده بودم به همين سبب او را خفه كردم. وقتي به خودم آمدم و متوجه كارم شدم، به‌شدت ترسيدم. نمي‌دانستم چه بايد كنم براي اينكه كسي متوجه جنايت نشود، جسد را در منطقه‌اي دورافتاده پنهان كردم سپس به خانه رفتم و همه‌چيز را به پدرم گفتم و او خواست خودم را تسليم كنم». بنا بر اين گزارش، درحال‌حاضر تحقيقات پيرامون صحت‌وسقم ادعاي متهم ادامه دارد.
مردي ميان‌سال چندروز پيش همراه پسرش به پليس آگاهي استان كرمانشاه رفت و خبر داد فرزندش به نام جواد دختري را به قتل رسانده است. اين مرد توضيح داد: «پسرم در شهري ديگر دانشجو است. او از چندروز قبل به خانه آمده بود تا اينكه به من گفت دختري را كشته است. من نيز بلافاصله او را مجبور كردم خودش را به پليس تسليم كند».
كارآگاهان بعد از شنيدن اظهارات اين مرد، به بازجويي از جواد پرداختند و او به قتل اعتراف كرد. متهم گفت: «من و آرزو در دانشگاه با هم آشنا شديم و مدتي با هم دوست بوديم و حتي بحث ازدواج نيز پيش آمده بود. دوستي ما ادامه داشت تا اينكه آرزو به استان كرمانشاه آمد. با هم قرار ملاقات گذاشتيم و آرزو اصرار كرد وي را به خانواده‌ام معرفي كنم تا مقدمات ازدواج فراهم شود. من كه موقعيت ازدواج نداشتم، با اين خواسته آرزو مخالفت كردم، ولي او از اصرار دست برنداشت».
جواد در ادامه اعترافاتش گفت: «گفت‌وگوي من و آرزو به مشاجره منجر شد. من به‌شدت عصباني شده و كنترل خودم را از دست داده بودم به همين سبب او را خفه كردم. وقتي به خودم آمدم و متوجه كارم شدم، به‌شدت ترسيدم. نمي‌دانستم چه بايد كنم براي اينكه كسي متوجه جنايت نشود، جسد را در منطقه‌اي دورافتاده پنهان كردم سپس به خانه رفتم و همه‌چيز را به پدرم گفتم و او خواست خودم را تسليم كنم». بنا بر اين گزارش، درحال‌حاضر تحقيقات پيرامون صحت‌وسقم ادعاي متهم ادامه دارد.
اخبار ویژه
بمناسبت یادواره سیامین سرداران و فرماندهان شهدای استان قم؛
از ایران تا لبنان، صدای همدلی و کمکرسانی
نظرات بینندگان
فیلم و عکس
جدیدترین اخبار پربازدید ها
