حسینیه پایگاه 598/ "نریمان پناهی" مداح اهل بیت (ع) در گفتگوی تفصیلی به بسیاری از انتقادادتی که درباره وی مطرح می شود پاسخ داد. او که با سبک های امروزی در مداحی به شدت مخالف است در عین حال می گوید: اینهایی که ترانه استفاده میکنند استقبالشان بیشتر هم هست اما من در هیئتم نه ترانه خواندهام، نه تایید کردهام.
نریمان پناهی که با ماهنامه خیمه گفتگو کرده است، به گفته خودش اجاره نشین است، حاج منصور ارضی را خیلی دوست دارد و تاکید می کند: من مطيع رهبرم. هر چه بگويد گوش ميكنم. مخالف قمه نيستم ولي چون آقا گفته نزدم. من مطيع آقا هستم. وقتي من هيئت داشتم بعضيها توي قنداقه بودند و حالا من را زير سوال ميبرند. وقتي من ميجنگيدم اينها كجا بودند. الان يك عدهاي به خاطر اينكه من به بيت رهبري رفت و آمد دارم با من مشكل پيدا كردهاند.
مشروح گفتگوی این مداح اهل بیت(ع) در ادامه می آید:
ميشود گفت نريمان پناهي در مداحي صاحب مكتب نيست اما موجي كه به واسطه مجالس عزاداري او سالها پيش ساخته شد، هنوز ادامه دارد و جالب اينكه خودش قرباني موج سازي خودش شد. گرچه نريمان امروز ديگر مثل ان سالها نيست. كمي پير شده است و محافظه كار شده است. حرف و حديثهاي زيادي پشت سر نريمان پناهي بوده. از حرفهاي سياسي تا چيزهاي مثل قمه زني و سيگار و ... نريمان خيلي از حرفها را قبول ندارد، خودش را در بسياري موارد بي تقصير ميداند و سعي ميكند مواضع سياسياش را روشن بگويد. نريمان پناهي همراه همسرش كه انگار مدير برنامههايش هم هست در دفتر مجله مهمانمان بود و آنچه خواستيم پرسيديم و او هم سعي كرد قانعمان كند. نريمان آخر مصاحبه آهي كشيد و گفت: سرم درد گرفت.
-آقاي پناهي پشت سر شما حرفهاي زيادي هست. مثلا یک دورهای مطرح شد كه بعضی از بچههای شما ميگفتند ما مقلّد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستیم و قمه میزنیم و خیلیها مرجعشان را عوض کردند و به اسم شما تمام شد. گفتند سرپرست اینها چه کسی است؟ نریمان پناهی.
آن روزها جمعیت خیلی زیادي به مجلس ما ميآمدند. نمیشد کنترلش کرد. در آن شلوغی و جمعیت من بايد از کجا ميدانستم که طرف خودش را زده است. خودم که یا وسط جلسه پس میرفتم یا آخر جلسه در آبدارخانه افتاده بودم. در آن جلسه خودم میدانستم کسانی میآمدند که اصلا با آقا و شهدا کاری نداشتند و فقط چون سینه زنی بود میآمدند و به قول شما به نام من تمام میشد. از شهرستانها هم خیلی میآمدند. تذکر میدادم كه آقا خواهش میکنم کسانی که اینجا میآیند مطیع هیئت باشند و خون نریزند. اما گوش نميدادند. اما آیا در هیئتهای دیگر این قضیه نبوده است؟ آیا در سینه زدن خون نمیریزند؟ آیا عمدی این کار را میکنند که با حرف آقا مخالفت کنند؟ نه. این امری عادی است. روضه خوانده میشود و صورت میخراشند و تیغ هم میزنند. چرا انگشت بر مکتب الحسین گذاشتهاید؟
-قبول دارید که برخي از کارهاي انحرافي در عزاداريها از مکتب الحسین يعني هيئت شما شروع شد؟ هیئتهای معروف دیگر هم بودند که کارهای دیگر میکردند. چنگ می انداختند. اما تیغ زدنها و خون ریختنهای اینگونه از مکتب الحسین شروع شد؟
ریشهاش از مکتب نبوده ولی در آنجا پا گرفت و ما هم تذکر میدادیم و من و مکتب الحسین لطمه خوردیم. ما همیشه به حرم آقا میرفتیم و سینه میزدیم و وارد میشدیم. همین حرکات و کارها باعث شد که نگذارند ما وارد شویم و این حرم رفتن کمکم برچیده شد. باعث این اتفاقات من نیستم. کسانی هستند که به آنها تذکر دادیم ولی گوش ندادند. ببينيد متاسفانه من از اطرافیانم ضربه خوردم. من حتی به بعضیها مستقیم گفتم لطفا هيئت نیایید. چرا مکتب الحسین زیر سوال برود؟ مکتب الحسین سال 63 تاسیس شده است. زمان جنگ. این مرا می سوزاند. چقدر این مکتب شهید داده است و حالا زیر سوال رفته است. بعضی هيئتها که تازه ایجاد شدهاند برنامههايشان در تلویزیون هم پخش میشود و از آن استقبال میشود ولی مکتب الحسین که سابقه دار است باید اینگونه باشد.
زماني كه بعد از انتخابات آن فتنهها بوجود آمد من خودم اعلام کردم که كساني که با آقا و شهدا نیستند بروند. قسمشان دادم به امام حسین عليه السلام که مکتب نیایند. گفتم اگر روزی ببینم دوباره شلوغ شده و می خواهید سنگ بزنید اولین سنگی که میخورد بر سر من میخورد. دیدم یک عده از جمعیت دارند میروند. گفتم بروید و دیگر نیایید. خطتان را مشخص کنید. من دوستی صمیمی داشتم که دیدم خیلی مستقیم در حال صدمه زدن به هیئت است. خصوصی به او گفتم که خواهش میکنم رعايت كن. میدانم برای امام حسین عليه السلام میمیری ولی مراعات کن. دیدم مراعات نمیکند. باور میکنید كه با او قطع رابطه كردم و الان سالی یک مرتبه میبینمش؟ یعنی اگر او و امثال او وارد هیئت میشوند من سریع خودم را گم میکنم. نمیگویم برو بیرون. حرم امام حسین عليه السلام است. به یکی از همین آقایان زنگ زدم و گفتم خواهش ميكنم مکتب نیا. گفت برای چه نیایم؟ گفتم تو بیایی من چیزی نمیگویم ولی ممکن است بچهها حرمتت را نگه ندارند. الان هم هیئت خودم زیر سوال رفته، هم خودم. دیگران فکر میکنند من واقعا با آقا مخالفم. ولی این طور نیست. از دردهای بزرگ من این است. الان اگر من را جایی دعوت کنند چک میکنم و میپرسم كه متاسفانه قبلا این کار را نمی کردم.
برای خودم این قضیه درد بزرگی است که کسی که تازه به جایی رسیده است ما را قبول ندارد و میگوید من نريمان را تایید نمیکنم. برای من خیلی جالب است. گفتم تو چند سالت است؟ گفت 26 سالم. گفتم تو هنوز به دنیا نیامده بودی من هيئت داشتم.
-الان در شور کار به جایی کشیده شده که به جای حسین، حوسين و خيليها هم سین سین میگویند. قبول دارید که شما یک جاهایی باعث شدید که یک تند رویهایی انجام شود. یا گاهي سبکهایی را ميسازند که دیگر سبک سینه زنی نیست و بیشتر شبیه موزيك دیسکو است؟ اینها از فضایی که شما باز کرده بودید شروع شد و کسانی که از هیئت شما آمده بودند بدون بزرگتر رها شدند و یاد گرفتند و اين فضا را درست کردند؟
نحوه خواندن من همان نحوه خواندن سبک های قدیم بود. نحوه خوزستانی. نحوه کربلایی ها و نحوه خودمان که آذری است. اینها با هم ادغام است. من ترک هستم و وسط ذکر داغ که میشوم حسين را با لهجه تركي ميگويم. مثلا میگویم حوسین. نه که عمدا بگویم. زبان مادریام تركي است. یا مثلا الله را ما میگوییم آلله. اینگونه به ما تركها بهتر میچسبد. خودم هم وقتی دعا میکنم در دعا آلله میگویم. این زبان مادری من است. و اینکه به زبان مادری خودم حوسین میگفتم.
-این خوزستانی و کربلایی را از کجا یاد گرفتهاید؟
از زمان جنگ عاشق صدای فخری و کویتی پور بودم. من عاشق سبک خوزستانی و کربلاییها بودم. اگر دقت کنید کمی شبیه همدیگر است.
-شما اين سبكها را قبول دارید؟
اصلا و همیشه هم گفتهام. چه در شهرستانها و چه در تهران که لطفا سبکهایی که در شان امام حسین عليه السلام نیست را نخوانید. همان سبکهای قدیمی خودمان را بخوانید.
-ولي خود شما این فضا را ایجاد کردید. شما اين سبکهاي جدید را راه انداختید. شما گفتید من جایی داغ میشوم و حسین را حوسین میگویم و او فکر کرد که اگر داغ شود حسین را سین هم میتواند بگوید؟
من اگر خودم شخصا بیایم و سبک ترانه بخوانم حق با شماست. میگویند خودش دارد ترانه میخواند. برای من یکی نمونه پیدا کنید که سبک ترانه خوانده باشم. کلا نحوه خواندن را عوض کرده اند. ما هنوز هم که هنوز است در خواندنهایمان ذکرمان همان حسین است. ما هنوز هم در محرم همان ذکرها را میگوییم. همان ذکر عاشورا را میگوییم ولی الانیها از شروع مجلس بدون مقدمه بدون روضه و مقتل با سبکهای ترانه شروع به خواندن ميکنند. در مکتب الحسين اینگونه خوانده نشده است.
- ولی همینها بعضیهایشان در هیئت شما بودهاند.
شخصی آمده طلبه شده و بعد طلبگی را رها کرده و رفته. مقصر حوزه بوده؟ خیر. مقصر خود شخص است که هدفش را مشخص نکرده است. چرا به گردن ما میاندازید؟ اگر من تازیانه را برداشتم که خودم را بزنم و اگر من تیغ برداشتم که به خودم بزنم حق با شماست ولی من کی این کار را کردم؟ من اکثر زمانها در هیئت که میخوانم لخت هم نمیشوم. چون ممکن است کسی فیلمبرداری کند یا عکس بگیرد و بدنم بیفتد. همیشه سر این قضیه بحث و گله کردهام که آقا نمیخواهم فیلم بگیرید. من خودم با فیلمبرداری موافق نیستم. چندین بار امتحان کردهام. فضای روضه را خراب میکند ولي ميبينيد كه این فیلمبرداریها رواج پیدا کرده است. آیا این را من رواج داده ام؟ خیر. ولی بعضیهاي دیگر رفتند برای خودشان هیئت زدند و فیلمبردار آوردند و پروژکتور انداختند و پشت سر هم نوار بیرون دادند. آیا من این را رواج دادم؟ آقایی از هیئت ما رفت جای دیگر و شروع به خواندن کرد و از همان ابتدا هم میلیون میلیون پاداش می گرفت در حالي كه ما آن زمان اصلا صله نمیگرفتیم. اینها را من رواج دادم؟ این برای یک سری کاسبی شده است. در حضور خود من کسی زنگ زد به يكي از همينها گفت بنده شما را برای یک شب فلان جا میخواهم. او گفت من فلان قدر میخواهم. آن آقا گفت چه خبر است؟ آن آقا در جواب گفت حاج آقا مگر ما تا کی روي بورس هستیم؟ من آنجا بودم. من این کار را کرده ام؟ ولی اینجا به نام من تمام میشود در حالي كه پاداش و پول را کسی دیگر میگیرد.
-شما ميگوييد که بچههایی که از هیئت شما بیرون آمدند استاد و پیر نداشتند و به این فضاها رفتند. شما خودتان استادتان چه کسی بوده است و چگونه فضای مداحی را شروع کرده اید؟
من مداحی را از سن 18 سالگی شروع کردم. ما خانوادگی روضه خوان هستیم. مادرم و پدر مادرم روضه خوان بودهاند. اخوی بزرگم آقا سلمان الان نزدیک 60 سالشان است.که ایشان هم مداح هستند و هم آذری میخوانند و هم فارسی. این در خانواده ما ارثی است. ولی این نوع خواندن را من از زمان جنگ دارم. خدا رحمت کند حمید رفیعیان بود که معلم قرآن و اخلاقم بود و شهید شد. سال60 یا 61 بود. دقیق یادم نیست.در آن سال به هيئت حسين جان پیش حاج منصور رفتم و آنجا ماندگار شدم. در حسین جان بود که به سبک شور سینه میزدند. كمتر جای دیگری اینگونه سینه میزدند. در حسین جان شور سینه میزدند ولی شورهای سنگین. نه مانند الان. روضه خواندن و مقتل خوانیشان طبق روایات و احادیث بود و اشعارشان هم صحيح و دقيق بود. ما در این مکانها بزرگ شدهایم.
-استاد خاصی هم داشتید؟
خاص نخیر. ولی ما بزرگ شده این هیئتها هستیم. از اول هیئتی بودهایم. مثلا نزد حاج منصور ارضی و بعد هم حاج ماشاالله عابدی. اینها مخصوصا حاج آقا عابدی الگوی من هستند. من استاد اصلی خودم را ایشان قرار دادهام و همیشه هم همه جا گفتهام که معلم من ایشان هستند. چون واقعا با تقوا هستند.
-شعرهایی که میخوانید را از کجا میآوردید؟
اکثر شعرهای من از جودی و کمپانی و نیّر است. شعرهای آقای سازگار و چند تن از شعرای قدیم هم هست. البته چند تن از دوستان هم هستند مانند آقای بهمن عظیمی كه در ایام خاص نوحه میگوید. من اشعار را از همین شعرا میگیرم. یا لطیفیان که شعرهای بسیار خوبی میگوید. وحید قاسمی و آقا جواد حیدری. از این شعرها هم استفاده میکنیم.
-شما در سبک خواندن و واحد خواندنهایتان سبک خاصی برای خود دارید و بیشتر همین سبکها را میخوانید. دلیل اینکه الان خیلیها به تنوع روی آورده اند ولی شما همچنان ثابت میخوانید چیست؟
اولا این خدادادی است. از جایی نیست. ما از خودمان چیزی نداریم. این نوع سبک را من دوست دارم. اکثر سبکهای واحدم ثابت است و اگر سبکی دیگر بخواهم بخوانم سبکهايی می خوانم که شبیه سبک خودمان باشد.
-شما کار دیگری هم کردید مثلا در شب تاسوعا طبل و سنج میآورید و هم زمان سینه زنی زنجیر زنی هم دارید. این کار را از کی شروع کردید و از کجا اقتباس کردید؟ سنت خاصی برای جای خاصی است؟
ما در ماه محرم و صفر از اينها استفاده میکنیم. در این دو ماه می زنیم چون اوج روضه است. مثلا دمام برای ما نیست برای خوزستانیهاست ولی چون دیدم كه دمام در عزاداری خیلی زیباست استفاده كردم. اگر به فتوای آقا نگاه کرده باشید آقا فرمودهاند که اگر لهو و لعب نباشد و برای گناه نباشد و برای تبلیغ استفاده شود ایرادی ندارد. البته فقط در ماه محرم و آن هم 3 یا 4 شب میزنیم که برای حضرت علی اصغر و ابا عبدالله و روز عاشورا.
-یک دوره خاصی جوانهایی که خیلی به شور و سبکهای سینه زنی علاقه داشتند به هیئت شما روی میآوردند. خودتان این را چگونه تحلیل میکنید؟ چرا هیئت شما برای کسانی که علاقه شدید به سینهزنیهای طولانی مدت داشتند مثلا تا صبح عاشورا جذاب بود؟هیئت شما چه جذابیتی داشت؟
یادش به خیر. آن محفل شب عاشورا اختصاصی بود. هیئت که تمام میشد به کسانی که میدانستيم واقعا برای امام حسین عليه السلام سینه میزنند جایی را مشخص میکردیم و فقط به آنها میگفتیم. مراسممان اینگونه بود که این به گوش همه رسید و جمعيت بیشتر شد. به این طریق بود که جذب میکرد و بیشتر میآمدند. با گریه سینه می زدند.آن هم در تاریکی. نه دوربین و نه عکسی.
آن موقع هم ما با سبک جلو نمیرفتیم. شاید یک ساعت فقط میگفتیم حسین. ولی بعد دیدیم طرف رفت از جای دیگری سر در آورد و آن به اسم من تمام شد.
-یک عدهای از آنها از هیئت شما آمدهاند. بعضیها میاندار شما بوده اند.
خیلیها وقتي از مکتب الحسین رفتند، نحوه و سبک خواندنشان عوض شد.
-شما چقدر مقصر بودید؟
من مقصر نیستم. من راه او را نرفتم. اگر من هم راه او را میرفتم حرف شما درست بود. من شدیدا با سبکهای امروزی چه موردی باشد و چه کلی باشد مخالفم پس من مقصر نیستم.کسی که به او تذکر میدهی ولي میرود سیگار میکشد من مقصرم؟نه.
-ولي بچه سیگاریهای جلوی هیئت شما معروف بودند؟
وقتی خودم سیگار میکشیدم اين طور بود. بعد دیدم سیگار کشیدن من برای بساط ائمه لطمه است گذاشتم كنار. این حرف درست است. خودم مقصر بودم و بعد دیدم که این به هیئت صدمه می زند و بعضی ها علنا جلوی در سیگار میکشند. من بخاطر همین مساله سیگار را ترک کردم. حتی بعضی از دوستان اعلام کردند که ما قهوه خانه سنتی زدهایم شما بیایید افتتاحش کنید. گفتم من اصلا این کار را نمیکنم. سر این مساله سیگار کشیدن فرمایش شما درست است. دیدم صدمه می زند و ترک کردم و اعلام هم کردم. گفتم بنده سیگار را ترک کردهام. تنها چیزی که مقصر هستم همین مساله سیگار کشیدن است که خودم رفتم سریع ترک کردم. حتي اعلام کردم اگر سیگاری هستید و نمیتوانید سیگار نکشید جای دیگر بکشید و بعد به هیئت بیایید.
-البته میشود اینگونه هم نگاه کرد که شما قصد این اتفاقات را نداشتهاید.یک عدهای به هیئت شما به این دید نگاه کردهاند که یک بستری برایشان ایجاد شده است که باب میل آنهاست و بعدا شاید دیدهاند آن نیست و جای دیگری رفتهاند و کارهای دیگری کردهاند. اما چه اتفاقی افتاده که آنها با اهداف خاصی به هیئت شما دیدی ابزاری داشتهاند؟ اعتقاداتی مانند قمه زدن و...؟
اینگونه نبوده است. داستان بر عکس است. این شخص آمده مکتب الحسین و فضا را دیده و بلافاصله رفته و برای خودش مکتب زده است و خیال کرده که میتواند به همین راحتی هیئت بزند. ما نگفتیم. او خودش آن راه را انتخاب کرده است. یک سری آمدند در هیئت و هنوز هم هستند و یک ته صدایی دارند. اينها میبینند که اگر در مکتب الحسین به نریمان بگویند که میخواهند بخوانند نریمان نه نمیگوید. خیلی جاها به این راحتی بلندگو نمیدهند. درست است که من نه نمی گویم ولی حساب کتاب میکنم که اگر واقعا می خواهد برای امام حسین بخواند کمکش میکنم. ولی ببینم که میخواهد بازی کند اصلا این قضایا را نداریم. به کسی میگویند شما برای چه به هیئت فلانی میروی؟ میگوید جمعیت دارد 2000 نفر. برای جمعیت 2000 نفري می روند. شلوغ است و حال و هوایی دیگر دارد. خواننده اش هم در مکتب الحسین بزرگ شده است. ولی من تربیت آنگونه نكردهام. ما هم هیئت داشتیم. اگر هم آن زمان هیئت زدیم بزرگترهایمان را ترک نکردیم. هنوز هم که هنوز است وقتی میبینم روضه ندارم سریع پیش حاج ماشاالله عابدی میروم. رهایش نمیکنم. بزرگم را فراموش نمیکنم و او هم میداند که من برای خواندن نمیروم ولي اولین نفر بلندگو را به من میدهد. اگر این کار را نکند که حاج ماشاالله عابدی نمیشود. من هم اگر پیشش بخوانم به 5 دقیقه هم نمیکشد. یک قصیده کوتاه میخوانم. ولي الان یک عده آمدهاند و سریعا میخواهند کاسب شوند. نمیخواهند برای امام حسین نوکری کنند.
-ولي شما بايد در هيئت خودتان مدیریت و بزرگتری میکردید.
من مقصر نیستم. آمدند و خواندند و ما هم تذکر دادیم وقتی گوش نمیکنند. من چه کار کنم؟ وقتی من میگویم سبک ترانه نخوان و به من میگوید چشم و دوباره سبک ترانه میخواند چه می خواهی بگویی؟ آقا فرمودند چرا بعضیها از چشم و ابرو می گویند؟
-اما میتوانستید به آن آقا بگویید که تو مثلا دیگر به هیئت نیا و میانداری نکن.
میاندار من اکبر مالکی بود. عباس سلیمانی و عباس بیابانی بود. این 3 هیچکدام اهل بازی و ترانه و این کارها نبودهاند.
-الان اکبر مالکی و اینها خودشان هیئت زده اند.
بله آن هم دلایل خودش را داشت. خودم صلاح دانستم.
-چه کسی آن ها را بزرگ کرد؟ آن شخص هیچ کجا نمیتوانست برود و میکروفون بگیرد و بخواند. حاج منصور میکروفون به کسی نمیدهد يا با وسواس میدهد. ولی شما با نیت پاک خودتان میکروفون را دست من هم میدهید. هزار نفر هم پای روضه خوانی من مینشینند و سینه میزنند. هزار نفری که به خاطر کسی دیگر آمدهاند. هنوز هم همین کار را میکنید؟ هرکس بیاید میکروفون میدهید؟
نه.اگر شناخت داشته باشم ميكروفون ميدهم. من اعتقادم این است که هرکس که به هیئت امام حسین عليه السلام بیاید و واقعا روضه خوان باشد اجازه میدهم بخواند. ولی اینکه شخصا او را بشناسم.
-بپذيريد كه اینجا را اشتباه کردهاید و بدون حساب میکروفون دست دیگران دادهاید؟
بله ولی نمیدانستم که اینها ثبات ندارند. من از کجا میدانستم؟ من بخاطر امام حسین عليه السلام گفتم بخواند. ولی نمی دانستم که میخواهند از اینجا سکوی پرتاب برای خودشان داشته باشند و برای خودشان هیئت بزنند.
- هلالی موقعی که رفت پیش حاج منصور، حاج منصور گفت برو ریشت را کوتاه کن بعد بیا. سعید حداد میگوید من در مجلس حاج منصور 7 یا 8 سال شاگردی کردم. شما با همه بزرگیتان هیئتتان کسی را پرورش نداده است. اما هيئت شما بزرگ نداشت.
عدهاي برای مکتب الحسین ارزش قائل نشدند و رفتند. شاعري را آوردند پيش من. به او گفتم شعر باید طبق حدیث و روایت باشد. و او را توجیه کردم. خواستم حرف را اول بگویم. ما تذکر داده ایم وطرف گوش نداده و رفته.
-شما اصلا شاگرد پروری نکردهاید؟ شاگرد پروری با مرید پروری فرق دارد. شما شاگرد تربیت نکردهاید. یعنی مثلا فلاني كه در هیئت من بزرگ شد من به او یاد بدهم اینجا را اینگونه بخواند و شان مجلس اهل بیت این است و...
اینها را انجام دادهایم ما خیلی سختی کشیدهایم. هنوز هم این داستانها را داریم. تذکر را میدهیم میگویند چشم ولی دوباره آن کار را تکرار میکنند. من وظیفهام را انجام دادهام و تذکرات را دادهام ولی جواب نداده. بخاطر همین من هم دنبال این قضیه را نگرفتم.
-بعضی از این دوستان شما درست عمل نمیکنند. ولي اینقدر که پشت سر آقای نریمان پناهی حرف هست پشت سر آنها نیست. یعنی نمیگویند هلالی چرا اینگونه است و چرا سید ذاکر آن چیزها را خواند. میگویند تقصير نریمان است. می گویند اینها از کجا در آمده؟ از هیئت نریمان. چرا دیگران کاری را میکنند و پای شما نوشته می شود؟
برای من هم سوال است. اگر از من دیدهاید و بنده سبک رقاصی را رواج دادهام حق با شماست. یک عده از شهرستانها میآمدند. بچههای کاشان میآمدند و به گونهای دیگر سینه میزدند. به بچههایشان میگفتند ببینيد نریمان چگونه میخواند، سبک سینه زنیشان را نگاه بکنيد. خودشان گفتند که ما از آنجا آمدیم و یاد گرفتیم و رفتیم برای خودمان هیئت زدیم. نه فقط بچههای کاشان. بچههای مشهد، قم و...اینجا یاد میگرفتند و برای خودشان هیئت میزدند و یک عده هستند که همین شیوه قدیمی خودمان را حفظ کردهاند که در شهرستانها هست. حالا در ميان اينها عدهاي هم منحرف شدهاند. آیا من مقصر هستم؟ این بی انصافی است. میگویند این آقا ميخواهد برای امام حسین عليه السلام بخواند. من میگویم بخواند. از کجا بدانم که فردا میخواهد برود و هیئت بزند و سبکهای آنچنانی بخواند. خیلیها آمده اند مکتب الحسین و تعهد هم دادهاند که ما اینجا میمانیم و خادم میشویم ولی پای حرفشان نماندهاند و دیدیم که سر از جای دیگر در آوردند. خودشان آمدند و خودشان رفتند ما تذکرات را هم دادهایم. الان در هیئت ما اگر کسی با لباسی كه در شان هیئت نباشند، بيايد خصوصی به او تذکر میدهیم. مداحهایی که به هیئت میآیند هم من خصوصی به آنها تذکر میدهم. من به بچه خودم مجید گفتهام که اگر میخواهی شعر بخوانی باید از شعرهای قوی بخوانی. ما به تمام خوانندههای مکتب الحسین را میدهیم ولی اگر بعضیها گوش نکردهاند ما مقصر نیستیم. وقتی تذکر میدهیم که هیئتی، خواننده به قهوهخانه نرو دیگر من نمیتوانم بروم به قهوهخانه که مواظب باشم کسی نیاید. ما تذکر میدهیم احترام به پدر، مادر و همسر واجب است. آنقدر تماس میگیرند که مثلا همسر من به هیئت میآید و زندگی من زهر شده و به من بیاحترامی میکند و مرا میزند و...آیا فقط در مکتب الحسین این قضایا هست؟ نه. ما وظیفهمان تذکر دادن است. ولی آن شخص گوش نمیکند. شما می گویید شنیدم. بیایید اگر دیدید من هم این کارها را میکنم حرف شما درست است.
-درست است كه نبايد همه این چیزها به پای شما نوشته شود. شما هیچوقت سبک فلان جور نخواندهاید. شما همیشه سبکهایتان ثابت بوده و معمولا سنتی خواندهاید. ولی بعضیها میگویند این اتفاقاتی که افتاده ادامه روندی است که در این هیئت شروع شد و به اینجا رسیده است.
این طرز فکر غلط است. من بروم کربلا زیارت آقا امام حسین عليه السلام و بعد هم بیایم تهران و همان آش و همان كاسه. بنده زیارتم درست نبوده است، چرا به پای دیگران بنویسم. تزکیه نفس نداشتهام، مراقبت نداشتهام. مقصر من هستم نه امام حسین عليه السلام. تا به حال فكر كردهايد كه چرا از اشخاصی که از مکتب الحسین بیرون آمدهاند بیشتر استقبال ميشود؟ اینهایی که ترانه استفاده میکنند استقبالشان بیشتر هم هست. چرا از اینها ایراد گرفته نمی شود. دلیلش چیست؟ جوانی که پای منبر این خواننده میرود چه چیزی از اینها یاد ميگيرد؟ همه دنبال سبک هستند. چرا از آن خوانندههايی که دارند این سبکها را میخوانند ایراد گرفته نمیشود. آیا وقتی آقا تکبر دارد و دوست دارد سریع برای خودش هیئت بزند من مقصرم؟ من گفتم برو بزن؟ من کم به او تذکر دادم؟ یک ته صدایی دارد بلافاصله کنسرت اجرا میکند. می خواهد سریع کاسب شود. شخصی که در مکتب الحسین چند بار خوانده و نزدیک به میلیون پاداش میگیرد، من یادش دادهام؟ خیر ایشان خودش این راه را انتخاب کرده است. من خواهش میکنم همه را از چشم من نبینید. من فقط مسئله سیگار کشیدن را قبول میکنم. در زمان جنگ خیلی کم موجی شدم و دکتر خیلی قرص میداد. طبیعی بود که آن قرصها سیگار هم میطلبید. بعضی دوستان هستند که دکتر برای آنها مواد تجویز کرد و هنوز هم هستند. من سیگار را میپذیرم و بخاطر اینکه داشت صدمه میزد آن را ترک کردم. من در هیئتم نه ترانه خواندهام، نه تایید کردهام، نه رواج دادهام. اينها خودشان میگویند ما خودمان معلم و بزرگ هستیم. خودمان بلدیم.
-این کار که میکروفون به همه میدادید را هم انجام نمیدهید؟
مطلقا. من تا شخص را نشناسم این کار را نمیکنم.
-یک مسئله دیگر اینکه شما دورهای در اوج بودید و خودتان هم گفتهاید که دنبال مرید نبودهاید ولی واقعا برای بعضیها مراد بودید. به نظرتان چرا زمانی در اوج بودید ولی الان مستمعهای بعضی از آن هیئتها از مستمع شما بیشتر هستند؟
من هر هیئتی مخصوصا در شهرستانها ميرفتم میگفتند حاج آقا ما تهران خانه آرام میآمدیم. پرسیدم الان چرا نمیآیید؟ ميگويند الان دیگر سرمان شلوغ است و هیئت داریم. اکثرا رفتهاند برای خودشان هیئت راه انداختهاند. این برای من درد است. چرا شما از مکتب الحسین قدردانی نکردهاید؟ برای من نیست. برای امام حسین عليه السلام است.
-الان توقعی که شما از جاهایی مانند جامعه مداحان و کانون مداحان داريد چيست؟ وضع بیمه و معیشت مداحان چگونه است؟
شما الان میبینید که واقعا دارد در حق روضه خوانها جفا میشود. مثلا میگویند چرا این را دعوت کرده ای؟ فلانی را دعوت کن. امروزی میخواند. اینهایی که نفسشان پاک است و روضه خوان اصیل و بچه جنگ هم هستند را رها کردهاند وکسانی را دعوت میکنند که جوانند و آن ور آبی هم میخوانند و پاداش خوبی هم به آنها میدهند.
-این پول گرفتن را باید از قبل شرط بکنند یا نباید شرط بکنند؟ شیوه خودتان چگونه است؟
نباید شرط کنند.
-شما خودتان شرط نمی کردید؟
نخیر.
-پس زندگیتان چگونه ميگذرد؟
اگر صله بگیری میگویند روضه خوان نباید صله بگیرد، ولي آن شخص که دعوت میکند باید بفهمد که او هم متوجه نیست. من خودم شخصا از طی کردن نفرت دارم. همان مبلغ کمی را هم كه میدهند و منت میگذارند را هم من نمیگیرم. روضه از ماست و پولها جای دیگر میرود. ماشین و خانه برای کس دیگر میرود. چرا به ما نمی دهند؟ من براي پول نميروم ولي اگر براي امام حسين ميدهي چرا به ما نميدهي؟ پول را كس ديگري ميگيرد، ويلا و ماشين را كس ديگري ميگيرد اما به اسم من تمام مي شود. من الان مستاجرم. پنج ميليون پول پيش دادهام و ماهي 400 هزار تومان اجاره ميدهم. اگر دنبال صله بودم چرا الان مستاجرم؟
-الان اين طوري شده يا آن موقع كه در اوج بوديد هم اين طوري بود؟
هميشه همين طوري بود. براي نوارهاي من سر و دست ميشكستند و خيليها با نوارهاي من كاسب شدند ولي به خودم چيزي نرسيد.
-شما با حاج منصور ارضي سابقه كدورت داشتيد؟ اصلا چرا شما با ديگران نيستيد و منزوي هستيد؟
نه، ولي يك چيزي را بايد بگويم من در بين مداحها يك نفر را به عنوان معلم و الگو قبول دارم كه آن هم حاج ماشاالله عابدي است. چون يك مرتبه از دهان ايشان حرف زشت يا فحشي نشنيدهام. آقاي منصور ارضي روضه خوان امام حسين عليه السلام است. پير غلام است و بسيار محترم است و من خيلي هم دوستش دارم ولي معلم من حاج ماشاالله است. حاج منصور خصلت و روحيه خاصي دارد كه با روحيات من جور در نميآيد. من از اين خصلتها خوشم نميآيد. من روحيه حاج ماشاالله را دوست دارم كه نه غيبت ميكند نه به كسي بي احترامي ميكند و نه به كسي دستور ميدهد. با تقواست. تربيت هم ميكند، به همين خاطر من پيش حاج منصور نميروم. من حدود بيست سال است كه با حاج ماشالله هستم و براي خواندن نميروم ولي به اصرار بلندگو را به من ميدهد. اين براي من درس است.
-شما قمه نميزنيد؟
والله نميزنم. از زماني كه آقا گفت نزنيد، نزدهام.