سياهترين نقطه کارنامه مادريدي کيروش هم به 5 بازي آخر فصل رئال برميگردد. جايي که او هر 5 بازي آخر را باخت و با70 امتياز چهارم شد. به اينمعنا اگر از 15 امتياز ممکن 5 بازي آخر فصل لاليگاي 2004 -2003 تيم کيروش 8 امتياز ميگرفت، رئال قهرمان لاليگا ميشد اما او صفر امتياز گرفت تا پايينتر از والنسيا و بارسلونا و دپورتيو لاکرونيا چهارم شود.
بله! طرفداران ايراني آقاي کيروش با اتکا به حافظه بد کوتاه مدت خيلي از ايرانيها، مدام رئالي بودن اين مربي را به رخ ميکشند و در بوق و کرنا ميکنند؛ اما شما دوست عزيز! مطمئن باش اگر در دنيا تنها يک نفر باشد که او را پشت فنس تمريني رئالمادريد راه ندهند، اسم اين فرد کارلوس کيروش است. کيروش زماني بر سر زبانها افتاد که در سال 2002 موردتوجه الکس فرگوسن قرار گرفت و به مدت يک فصل به عنوان يکي از دستياران اين سرمربي نامدار به منچستريونايتد پيوست. با اخراج ويسنته دلبوسکه سرمربي موفق رئالمادريد در سال 2003 که با انتقادهاي زيادي همراه شد، فلورنتينو پرس در دو راهي انتخاب بين 2 مربي پرتغالي(خوزه مورينيو و کارلوس کيروش)، به نفر دوم راي داد تا کمک منچستر سرمربي رئال شود و اين آغاز فروپاشي مادريديها و اوجگيري بارساييها بود. در سال 2003 تنها ديويد بکام به تيم کهکشاني رئال پيوست و کلود ماکلهله هافبک فرانسوي و پر توان اين تيم راهي چلسي شد. کيروش در طول فصل با تمام وجود جاي خالي ماکلهله را حس کرد و هيچ جايگزيني براي او نيافت. موافقت با جدايي يا به عبارتي ديگر عدم دفاع از اين هافبک فرانسوي، اولين و بزرگترين اشتباه مربي پرتغالي بود. البته رئال تيمي کهکشاني و پر از نامهاي بزرگ مثل کاسياس، سالگادو، روبرتو کارلوس، زيدان، الگرا، رائول، رونالدوي برزيلي، فيگو، گوتي، کامبياسو، سولاري، بکام و ... بود، اما کيروش در 2 جبهه هافبک دفاعي و مدافع مياني به مشکل برخورد. جالب است که او، از رائول براوو دفاع چپ کوتاه قامت به عنوان دفاع مياني درکنار ايوان الگرا استفاده کرد تا سال سياه، سپيدها را تکميل کند. رئالمادريد در اين سال، 54 گل خورد که در جاي خود رکوردي است! ضمن اينکه در تيم او، جواناني بودند که کيروش فرصتي به آنها نداد تا در سالهاي بعد چهره شوند؛ بازيکناني مثل ديهگو لوپز، آلوارو آربلوا، روبرتو سولدادو، خوان فران و... رئال کيروش در سال 2003 يک فاجعه بود؛ 38 بازي در لاليگا،10شکست خورد که 7 تاي آن در10 بازي آخر بود. اين رکورد آقاي کارلوس کيروش قطعا تا آخر تاريخ دست نيافتني خواهد بود! رکورد بينظير او از20 مارس آغاز شد که رئال 4 - 2 از اتلتيکو بيلبائو شکست خورد. 2 هفته بعد و در 11 آوريل 3 - صفر بازي را در سانتياگو برنابئو به اوساسونا واگذار کرد. سپس سريال 5 باخت پياپي آخر فصل آغاز شد و رئال کيروش در فاصله روزهاي 25 آوريل تا 23 مي از تيمهاي بارسلونا (2 -يک)، لاکرونيا(2 - صفر)، مايورکا(3 -2)، مورسيا(2 - يک) و سوسيداد (4 - يک) شکست خورد. اوج درخشش آقاي مربي هم در آخرين بازي فصل مشهود است؛ شکست 4 - يک از سوسيداد در سانتياگو برنابئو. کيروش اگر همين بازي را مساوي ميکرد يا ميبرد، سوم يا دوم ميشد. ضمن اينکه کسب تنها 8 امتياز از 15 امتياز ممکن آخر فصل، رئالمادريد را قهرمان لاليگا ميکرد اما مربي پرتغالي بدجوري قافيه را باخته بود. همچنين او در فاصله همين باختهاي سريالي در فينال کوپادل ري(جام حذفي اسپانيا) در وقتهاي اضافه 3- 2 به رئال ساراگوسا باخت تا ناکامياش را تکميل کند. البته کيروش در ليگ قهرمانان اروپا هم خيلي زود حذف شده و با شکست مقابل تيم متوسط موناکو از دور رقابتها کنار رفته بود. در پايان فصل هم کارلوس کيروش به همان منچستريونايتد ديپورت شد و تا سال 2008 دستيار فرگوسن باقي ماند. سپس فدراسيون فوتبال پرتغال يک بار ديگر هدايت تيم ملي اين کشور را به مدت 2 سال به او سپرد، اما اين دوره دوم هم جز ناکامي چيزي براي کيروش نداشت! او پس از حذف از مرحله يکهشتم نهايي جامجهاني2010 و 2 ناکامي عجيب مرحله مقدماتي يورو 2012 (تساوي خانگي 4 -4 مقابل قبرس و باخت يک - صفر به نروژ) و البته جنجال ممانعت از نمونهگيري ماموران مبارزه با دوپينگ در سپتامبر2010 از تيم ملي پرتغال اخراج شد. کارلوس کيروش در سال2011 و پس از چند مرحله مذاکره سرمربي تيم ملي ايران شد و نتايجي کسب کرده که هنوز موافقان و مخالفانش بر سر آن جدل دارند. از يک طرف کارشناسان داخلي نتايج تيم ملي با کيروش را يک ناکامي ميدانند و برخي ديگر به همراه 2 رسانه تاثيرگذار، هيچ مربياي را به جز کيروش در تيم ملي فوتبال ايران متصور نيستند.