به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام جم آنلاین: «توطئه بین المللی کردن پرونده سیاسی یمن»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که ر آن می خوانید؛
مطبوعات درون مرزی و فرامرزی آل سعود از چند روز قبل، ایران را به عنوان کشوری مسلمان و موثر که خیر مسلمانان را می خواهد، مورد خطاب قرار داده و از رهبری معظم آن خواسته اند که برای متوقف کردن جنگی که شعله ور ماندن آن به نفع رژیم صهیونیستی است، اقدام نماید! همزمان با این لحن مسلمان دوستانه و آشتی جویانه، هواپیماهای جنگی رژیم عربستان طی یک هفته اخیر که بحث برقراری آتش بس مطرح شده است، بر شدت حملات علیه منازل، اماکن و شهروندان مظلوم یمنی افزوده و طی 48 ساعت گذشته به اوج خود رسانده اند.
روزهای گذشته روزنامه های الحیات و شرق الاوسط که لندن آن را از جانب
عربستان منتشر می کند و روزنامه «عکاظ» چاپ داخل عربستان، در مقالات متعدد
خود از ایران و بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی خواسته اند که به حل منازعه
یمن کمک نماید. الحیات روز دوشنبه گذشته در مقاله ای با عنوان «یا قادت
تعالوا الی کلمه سواء» نوشته است: «ما و شما- ایران- فقط در بعضی از روش ها
با هم اختلاف داریم و این در حالی است که ما هر دو با رژیم صهیونیستی دشمن
هستیم و آن را دشمن اول مسلمین می دانیم پس چرا باید بر موارد اختلاف با
یکدیگر تاکید نمائیم». روزنامه عکاظ نیز در همین روز و طی مقاله ای نوشته
است: «خونریزی ما را به هدف نمی رساند و این به نفع ایران یا عربستان نیست
که جنگ استمرار داشته باشد». درخواست عربستان برای وساطت ایران در این جنگ
در حالی است که در آغاز جنگ وزیر خارجه وقت عربستان در هنگام پاسخ به
سوالات درباره جنگ یمن گفت این جنگ ارتباطی به ایران ندارد و مسئله ای عربی
است. کما اینکه مقامات دیگر عربستان نیز طی هفته های اول جنگ با وابسته
خواندن نیروهای انصارالله به ایران، علیه کشور ما موضع گرفتند با این وصف
امروز به کار بردن مکرر عباراتی مثل «یا سماحهًْ الامام المرشد علی الخامنه
ای» در مقالات «الحیات» به خودی خود نشان می دهد که عربستان در این جنگ به
بن بست رسیده و برای برون رفت از آن چشم به ایران دوخته است.
عربستان به خوبی می داند که این جنگ نمی تواند ادامه پیدا کند و اگر یک ماه دیگر هم ادامه یابد، نتیجه ای به دست نمی آید، بنابراین ناچار است فکری برای پایان دادن به آن بنماید. در این صحنه عربستان بطور جدی نگران حذف شدن از روند مذاکرات سیاسی و جایگزین شدن تهران به جای ریاض است. همین دو روز پیش آمریکایی ها بروز دادند که مذاکرات یمنی ها از ریاض به ژنو منتقل می شود. این را کری در گفتگوی تلفنی به وزیر خارجه ایران اطلاع داده و البته خواسته است که به نوعی به ظریف بفروشد. این در حالی است که آمریکا در این جابجایی که البته هنوز درباره شکل گیری این گفتگوها تردیدهای جدی وجود دارد، نقشی ایفا نکرده است.
جابجایی مذاکرات از ریاض به هر جای دیگر، خلاف قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل می باشد و این آغاز اعتبارزدایی از قطعنامه های ضد یمنی شورای امنیت و بویژه مهمترین آن یعنی قطعنامه 2216 است. در متن این قطعنامه بر محوریت شورای همکاری خلیج فارس و نقش عربستان تاکید زیادی شده است. مقامات سعودی می دانند انتقال مذاکرات از ریاض به معنای حذف و یا به حاشیه رفتن نقش عربستان و شورای همکاری است. با این وصف عربستان در این صحنه علامت می دهد که حاضر است نقش منطقه ای ایران را به رسمیت بشناسد مشروط بر اینکه ایران نیز برای عربستان در منطقه نقشی قایل باشد. الحیات در مقاله ای به قلم سردبیر که با نام مستعار عبدالسلام منتشر شده، نوشته است«اعراب نمی توانند بر ایران سیطره پیدا کنند کما اینکه ایران نیز نمی تواند بر سرزمین عرب مسلط شود حالا که اینگونه است رهبران ایران کمک کنند تا فتنه های طایفه ای مهار شوند.»
اما رژیم سعودی همزمان با این زبان رسانه ای، در صحنه یمن بر شدت عملیات نظامی خود افزوده است. از روز پنجشنبه گذشته که بحث آتش بس 5 روزه مطرح گردید، شهرهای شمالی یمن بیش از هر روز دیگر در دوره جنگ مورد حمله واقع شده اند و حال آنکه براساس برنامه کار «اعادهًْ الامل» که از روز بیست و هشتم جنگ آغاز شد، حملات هوایی روی مناطق درگیری انصارالله با عوامل جریان اصلاح و هادی و... متمرکز شد. تمرکز عملیات روی صعده، مران و عمران و بخصوص حمله به مراکز مذهبی و تاریخی زیدیه در این روزها برای آن است که انصار کوتاه بیاید کما اینکه در همین روزها جنگ روانی گسترده ای که مبتنی بر پیشروی تروریست های وابسته به عربستان یعنی جبهه النصره در سوریه و در معرض تهدید قرار گرفتن دمشق راه افتاد، همه دروغ بود و با این هدف دنبال شد که ایران با احساس خطر از تغییر شرایط در سوریه، انصارالله یمن را برای پذیرش برنامه سیاسی آل سعود برای آینده یمن تحت فشار قرار دهد.
به طور کلی تشدید عملیات نظامی در زمان نزدیک به اعلام آتش بس، ارزش نظامی ندارد و با یکی از دو هدف صورت می گیرد: تثبیت پیروزی برای ارتشی که پیروزی هایی را بدست آورده یا پیروزی نمایی ارتشی که علیرغم هزینه زیاد، شکست خورده است. حملات این روزهای ارتش عربستان به مناطق شمالی یمن برای آن است که ضمن تحت فشار قراردادن ایران و انصارالله، وانمود شود که ارتش سعودی کماکان ابتکار عمل را در جنگ در دست دارد و این در حالی است که اگر فرض بر پذیرش عربستان بعنوان یک طرف در گفت وگوهای بعد از جنگ پیرامون یمن باشد، این سؤال پیش می آید که الان عربستان چه چیزی را برای آوردن بر سر میز دارد؟
با فرض اینکه بطور واقعی، آتش بس در جنگ علیه یمن اتفاق افتاده و رژیم آل سعود پذیرفته باشد که شلیک به یمن را ولو برای 5 روز متوقف کند، انصارالله در صحنه میدان کاملاً دست برتر را دارد. دو روز پیش یکی از مقامات دولت اوباما از قول او گفت «هرکس در هر کجاست در همانجا باشد، ما می گوئیم شلیک متوقف شود». انصارالله در این میان سه شهر تعز، عدن و مأرب که جریان وابسته اخوانی - وهابی اصلاح در آنها نفوذ زیادی داشت را تحت سیطره درآورده و جایی برای عوامل سعودی باقی نمانده است. ارتش یمن که یک نهاد قانونی است در کنار انصارالله قراردارد و لااقل 15 حزب کوچک و بزرگ یمنی با انصارالله در ائتلاف می باشند و اینکه قبایل یمنی نیز نوعاً با انصار همراهی دارند با این وصف اگر مذاکره ای شکل بگیرد و این مذاکره یمنی- یمنی باشد عربستان و عوامل آن در کجای ماجرا می توانند قرار بگیرند؟
با توجه به اینکه عربستان، شورای همکاری و اتحادیه عرب عملاً نمی توانند نقش مؤثری در روند سیاسی داشته باشند، بین المللی شدن پرونده اگر چه یک فرصت محدود به حساب می آید ولی برای آل سعود مغتنم است. هر چند بین المللی کردن پرونده یمن با روح و اصول حاکم بر قطعنامه 2216 و اهداف منطقه ای آل سعود در مغایرت کامل می باشد و از این جهت بزرگترین ضربه به این قطعنامه به حساب می آید، اما عربستان بین حل یمنی- یمنی پرونده و حل بین المللی پرونده، دومی را کم ضررتر می داند.
درباره اینکه آیا پرونده سیاسی یمن بین المللی می شود یا نه تردید جدی وجود دارد چرا که جریانات پیروز صحنه یمن از جمله انصارالله هیچ تمایلی به خارج شدن پرونده سیاسی از داخل یمن ندارند. بین المللی شدن باعث زمانبر شدن حل پرونده می شود. سابقه گفتگوهای بین المللی درباره سوریه، کره و پرونده هسته ای ایران به خوبی بیانگر آن است که بین المللی کردن، یک پروسه فرسایشی است و حال آنکه یمنی ها همین الان به یک «دولت مسئول» که معرف کل جغرافیای یمن باشد احتیاج دارند!
شاید روسیه اولین کشوری بود که بحث «حل بین المللی» رامطرح کرد اما درباره اینکه نگاه روسیه به یمن چیست هم ابهامات زیادی وجود دارد. چینی ها معتقدند برای روسیه که نیازی به باب المندب، دریای سرخ و خلیج عدن ندارد، طولانی شدن پرونده ای که یک طرف آن آمریکا و رژیم های وابسته به آن باشد، فرصتی مهم به حساب می آید. بسیاری از تحلیلگران آشنا به مسایل روسیه نیز «رأی ممتنع» نماینده مسکو به قطعنامه 2216 را ناشی از این نگرش می دانند.
بهرحال طرح بین المللی کردن پرونده سیاسی یمن به نفع یمنی ها نیست و ایران
بعنوان صادق ترین حامی مردم مظلوم یمن باید مانع شکل گیری یک روند سیاسی
بین المللی بنام حل بحران سیاسی یمن شود.
مردم یمن همانگونه که خود هوشمندانه این جنگ نابرابر را به دفاعی مقدس تبدیل و اداره کردند، می توانند روند سیاسی را نیز به خوبی در داخل شکل داده و سریعتر به یک دولت کارآمد برسند.