به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس ، دو تحلیلگر روابط بینالملل در یادداشتی تاکید کردند که نشست کمپ دیوید فرصتی برای رساندن برخی پیامهای سخت به شورای همکاری خلیج فارس است.
در یادداشت منتشرشده در فارین پالیسی با عنوان «زمان آن رسیده که به دست گذاشتن روی دستان عربستان سعودی پایان دهیم»، آمده است: «نشست کمپ دیوید فرصتی برای واشنگتن است تا به کشورهای خلیج فارس این پیام سخت را بدهد که "ما به خاطر منافع دوست هستیم و معشوقههای طولانی مدت نیستیم"».
این پایگاه عکسی از دیدار سال 2005 جورج بوش و ملک عبدالله در منزل وی در تگزاس منتشر کرد که در آن روسای وقت آمریکا و عربستان سعودی دست در دست هم در حال قدم زدن بودند.
از نظر «جرمی شاپیرو» و «ریچارد سوکولسکی» نویسندگان این یادداشت، عکس مذکور از بوش و ملک عبدالله، به «سمبلی از روابط آمریکا و عربستان سعودی و همراهی واشنگتن با ریاض برای بیش از 40 سال در قبال بحرانهای خاورمیانه» تبدیل شده است.
این دو تحلیلگر با بیان آنکه مساله ایران و رفع نگرانیها درباره مذاکرات هستهای مهمترین مساله دستورکار نشست کمپ دیوید با حضور کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است، نوشتند: «اما برای اولین بار، به نظر میرسد که در این نشست کمتر شاهد دست در دست قرار دادن خواهیم بود و بیشتر گفتوگو و بحث سخت را شاهد باشیم».
در مطلب فارن پالیسی میخوانیم: «آمریکا از این نشست برای شنیدن نگرانیهای شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران استفاده کند اما احتمالا صراحتا به پادشاهیهای عربی توضیح خواهد داد که هیچ توافق دفاعی جدید یا ضمانتهای امنیتی تازهای از سوی آمریکا در کار نخواهد بود».
نویسندگان این مطلب عدم حضور ملک سلمان در نشست کمپ دیوید را «عصبانیت سعودیها از رویکرد دولت آمریکا» دانسته و تاکید کردند: «چنین گستاخی، یک تاکتیک متعارف مذاکرهای در چنین شرایطی است که اغلب سبب ایجاد امواج مورد نظر در رسانههای آمریکا است تا این موضوع را منتقل کند که تاثیرگذاری آمریکا در منطقه در حال پایان بوده و روابط واشنگتن-ریاض به مشکل برخورده است».
در ادامه یادداشت هم آمده است: «تضمین دادن به شرکا، یک واکنش طبیعی و عادی است و این موضوع قطعا پاسخ سنتی آمریکا به متحدان وحشت زده و تحریک شده بوده است. عدم حضور رهبران اکثر شورای همکاری خلیج فارس نشان میدهد که در میز مذاکرات برای تضمین دادن به آنها چیز زیادی وجود ندارد که البته این موضوع خوبی است».
تحلیلگران پایگاه فارن پالیسی با بیان آنکه قرار دادن تضمینبخشی به شورای همکاری خلیج فارس در محور نشست کمپ دیوید «اشتباه» است، سه دلیل اساسی برای غلط بودن این مساله بیان میکنند.
دلیل اول از نظر آنها این است که «عربستان سعودی و شرکای شورای همکاری خلیج فارس، متحدان رسمی آمریکا مبتنی بر معاهدات نیستند و علاوه بر آن، رفتار و عمل آنها در اغلب موارد مانند دوستان نیست».
در توضیح این علت آمده است: «عربستان سعودی یک پادشاهی استبدادی است که در آن جامعه بر اساس سرکوب سیاسی، عدم تسامح مذهبی و تفسیر بنیادگرایانه از اسلام که مغایر حقوق بشر است، اداره میشود. برخی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس منبع ایدئولوژی و منابع مالی تروریستها در جهان هستند و منافع آمریکا و شورای همکاری به طور فزایندهای بر سر موضوعاتی از قبیل ایران، سوریه، نیاز به اصلاحات داخلی در کشورهای خلیج فارس و نحوه پرداختن به تهدید منطقهای اسلام سیاسی در حال واگرایی است».
دلیل دوم از نظر این تحلیلگران این است: «تعهد آمریکا به امنیت سعودی و شورای همکاری نباید مطلق بوده و البته نیست. از اواسط دهه 1970 دو طرف فکر میکردند که در موضوعات مختلفی امنیتی با هم متحد هستند اما این یک موضوع که "آمریکا از شما در مقابل تهدیدات خارجی امنیتی حفاظت و شما از اهداف و منافع آمریکا در منطقه حمایت میکنید"، یک چانهزنی است که به سختی میتوان آن را پذیرفت. به مرور زمان این چانهزنی به کشورهای عربی اجازه داده از پذیرفتن مسئولیتهایشان در امنیت منطقه جا زده و آن را به گردن آمریکا بیاندازند و وقتی کارها بد پیش رفت، ایالات متحده را مقصر بدانند».
در یادداشت آمده است: «موضوع متناقض آن است که اگرچه اتکا و وابستگی کشورهای خلیج فارس به تضمین امنیت آمریکا و تغییرات بها در بازارهای جهانی باید نفوذ واشنگتن را افزایش دهد، اما این مقامات آمریکایی بودهاند که متقاعد شدهاند بیشتر از آنکه شرکای خلیج فارس مواضعشان را تغییر دهد، آمریکا سیاست خود را تغییر دهد. اگر بخواهیم کلامی از بیل کلینتون رئیسجمهور اسبق آمریکا به عاریه بگیریم، ما قبلا و اکنون باید به خودمان یادآوری کنیم که ابرقدرت در این رابطه کیست».
تحلیلگران آمریکایی دلیل سوم در اشتباه بودن طرح ارائه تضمینهای امنیتی تازه در نشست کمپ دیوید، را «وابستگی ناسالم» این کشورها طی چندین دهه به آمریکا و عدم توجه به لزوم استقلالشان عنوان میکنند.
در توضیح این دلیل هم میخوانیم: «تضمینهای پایان ناپذیر واشنگتن به جای آنکه شورای همکاری خلیج فارس را به مستقل شده، قادر شدن و روی پای خود ایستادن برای مقابله با تجاوز خارجی در قبال تجاوز خارجی کند، یک وابستگی ناسالم به آمریکا ایجاد کرده است. ضعف دستهجمعی کشورهای شورای همکاری در منطقه یک فقدان و خلا ایجاد کرده است».
در ادامه این مطلب با بیان نقل و قول اوباما درباره اینکه «بزرگترین تهدید (کشورهای عرب سنی) از ناحیه حمله احتمالی ایران نیست بلکه از ناحیه ناخشنودی داخلی در این کشورها است»، آمده است: «ضمانتهای آمریکا برای حفاظت از این کشورها در مقابل تهدیدات خارجی، توجهات را از مشکلات آنها در داخل منحرف میکند. این مشکلات مسائلی چون بیکاری، رشد تعداد ناراضیان و وضعیت ناگوار حقوق بشر را شامل میشود».
یادداشت فارن پالیسی اینطور ادامه مییابد: «ایران همچنان به دنبال برتری منطقهای و در پیش گرفتن سیاستهایش که تهدیدی برای منافع آمریکا در خاورمیانه است، ادامه خواهد داد. توافق هستهای اگر موفق باشد، به آمریکا اجازه خواهد داد تا شروع به ایجاد طرحی نو و قالب ریزی تازه در چانهزنی خود با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کند چرا که توافق هستهای تهدید مستقیم اساسی منافع ایران از سوی ایران را از بین خواهد برد».
دو کارشناس آمریکایی درباره اثر توافق هستهای بر مواضع آمریکا تصریح کردند: «آمریکا قادر خواهد بود تا به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تاکید کند برای امنیت خودشان مسئولیت بیشتری متقبل شوند که این یعنی آمریکا قادر به اجتناب از مداخلات مستقیم نظامی در جنگهای داخلی منطقه پرآشوب خاورمیانه خواهد شد. تمایلات عربستان برای راهحل مورد نظر خود در قبال یمن و تصمیم اتحادیه عرب برای ایجاد نیروی نظامی مشترک، نشانههایی از افزایش تقبل مسئولیتپذیری کشورهای خلیج فارس است».
آنها میگویند هدف بلندمدت آمریکا همراهی و پیوند آمریکا با ایران نیست بلکه استفاده از موضوع ایران برای پایان دادن به پیوندها و همراهی بسیار نزدیک با عربستان سعودی است. از نظر این دو تحلیلگر، «شورای همکاری خلیج فارس باید بفهمند که هدف آمریکا در خلیج فارس، حفظ توافق و موازنه منطقهای است و نه اینکه اجازه داده شود تا آنها (شورای همکاری) در منازعهشان با ایران پیروز بیرون بیایند».
در پایان این مطلب آمده است: «نشست جاری فرصتی مناسب برای رساندن این پیغامها است و فرصتی است تا رئیسجمهور خواستار رفتار مسئولانهتر و همکاری بیشتر از سوی رهبران خلیج فارس شود. دست در دست هم قرار دادن، خوب است اما حداقل در روابط بینالملل، بیقاعدگی و بی قیدی منافع خاص خودش را دارد».