روزنامه وطن امروز در شماره امروز خود گفتگویی را با حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران انجام داده است که متن کامل آن چنین است:
با توجه به اینکه انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه برگزار میشود شما چه افقی از شرایط سیاسی کشور ترسیم میکنید؟
اتفاقی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در کشور شکل گرفت، در واقع جریان فتنه و اتفاقات بعد از آن برای نظام سلطه طمع ایجاد کرده که بتواند فتنه را بازسازی کند و با استفاده از ظرفیتهای جریان فتنه و جریان انحراف مجددا بخواهد به مردم ضربهای بزند.
البته آنها قطعا ناکام خواهند شد چراکه ملت ما هوشیار است و راهکار مقابله با توطئههای دشمن هم وحدت و بصیرت ملت در سایه ولایت خواهد بود. البته این روزها باید به این دقت کنیم که علاوهبر افشا و تبیین جریان فتنه، به تبیین جریان انحراف نیز بپردازیم. اگر ما به نتیجه برسیم که جریان انحراف مجددا سرمایهگذاری گستردهای کرده و برای حوزههای انتخابیه تک نماینده برنامهریزی کرده تا بهزعم خود بتواند دوسوم کرسیهای مجلس را در دست گیرد و در مواضع کلی کشور دخالت و تاثیر داشته باشد، تحلیل ما نسبت به موضوع تغییر خواهد کرد. به نظر میرسد رویکرد مردم نسبت به فتنه به دلیل آنکه روشنگری فراوانی درباره آن صورت گرفته رویکردی شفاف است ولی نسبت به انحراف یکی از وظایف ما تبیین موضوع است یعنی جریان انحراف، منشأ و شیوهاش، روشش و مسائل حمایتیاش را باید تبیین کرد.
به طور بالفعل، وزن فتنه با وزن انحراف متفاوت است ولی در آینده با جریان انحراف به طور جدی مواجه هستیم و باید تبیین کنیم هرچند کار پیچیدهای است زیرا هم جریان فتنه را باید نقد کنیم و هم باید جریان انحراف را تبیین کرد. سپس باید بتوانیم در افکار عمومی جریان صالح، انقلابی و اصیل را تبیین کنیم که نه فتنه موفق شود و نه انحراف که این کار دشوار است و پیچیدگیاش نیز همین است. این دوره انتخابات نسبت به دورههای قبل، سختیهای خاص خود را دارد و سختی آن عبارت است از اینکه نیروهای اصیل انقلاب از میان این جریانهایی که مدام توطئه و برنامهریزی میکنند و سناریو میچینند و در نظر دارند کرسیهای مجلس را تصاحب کنند، بتوانند با قدرت، قوت و انسجام جلو بروند.
*در هفتههای اخیر موضوعی در فضای سیاسی و رسانهای کشور مطرح شده مبنی بر حضور طیفی از دوم خرداد در انتخابات که در میان تحلیلگران سیاسی به جریان اصلاحطلب میانهرو مشهورند. این در حالی است که 2 روز پیش آقای موسوی خوئینیها در مصاحبه با خبرنگاران گفتند که ما را برای ورود به عرصه انتخابات راه نمیدهند و به عبارتی خودشان را از فضایی که تلقی افکار عمومی این بود که انتخابات را تحریم میکنند، خارج کرده و مدعی شدهاند نظام اجازه نمیدهد که ما وارد انتخابات شویم. در جریان اصولگرا هم شاهد بودیم که برخی از شخصیتهای این طیف مطرح کردهاند که طیف معتدلتر و معتقد به نظام جریان اصلاحات میتوانند در انتخابات حضور یابند. به نظر شما استراتژی آنها برای انتخابات نهم مجلس چیست؟
نکته اول این است که اگر آقای موسوی خوئینیها درباره انتخابات چنین حرفی را زدهاند، باید گفت که درست گفتهاند چراکه ایشان صلاحیت ندارد که درنظام حضور پیدا کند.وقتی افرادی همگام با نظام سلطه گام برداشتند و ایجاد فتنه کردند در داخل کشور، حالا طلبکار هم هستند؟
خیلی جالب است! اینها باید تحت محاکمه قرار بگیرند و هزینه ضربات خود به مردم، انقلاب و نظام را پرداخت کنند. کجای دنیا کسانی که در داخل کشور آشوب، ناآرامی و اختلاف ایجاد کردند، فتنه کردند، با دشمنان نظام همراهی کردند، بعد اینها مصونیت دارند و باید به اینها جایزه بدهند! این مطلب اول.
مطلب دوم این است که اساسا مفهومی به نام جریان اصلاحات در عرصه سیاسی کشور به نظر بنده عمر آن به پایان رسیده. اگر منظور آنها همانی است که در دوم خرداد کار تشکیلاتی کردند و با نام دوم خرداد وارد عرصه سیاسی شدند و بعد از آن با بغض و کینهشان نسبت به پیشرفتهایی که در کشور ایجاد شد، برای گرفتن انتقام از مردم فتنه برپا کردند و با دشمن همراهی کردند، اگر منظور اینهاست که اینها در واقع کسانی هستند که باید هزینه اقدامات مخرب خود را پرداخت کنند.
من اصلا قائل به اینکه جریانی به نام اصلاحطلب وجود خارجی دارد، نیستم. اصلاحطلب اگر مساوی با فتنه و جریان دوم خرداد است، تمام شد. در صورتی که عدهای با برائت از فتنه بخواهند در فضای سیاسی کشور فعالیت کنند دیگر آن اصلاحطلب قلابی و دروغین به حساب نمیآیند بلکه یک جریان جدید سیاسی هستند. عقلانی آن است که اسم جدیدی روی خود بگذارند و برچسب فتنهآمیز را از خودشان دور کنند وگرنه اصلاحطلبی که با فتنه و دوم خرداد باشد عملا مقابل ساختارهای نظام قرار دارد بنابراین آن اصلاحطلبی که از آرای مردم دم میزد ولی با آن تقابل کرد، مرد. اگر جریانی است که روزی با دوم خردادیها دوست و رفیق بود ولی الان متوجه رفتار هنجارشکنانه آنها شده و از آنها اعلام برائت کرده دیگر اصلاحطلب به شمار نمیآید.
*نگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه جریان فتنه با جریان اصلاحطلبی هیچ نقطه تمایزی ندارند و فتنه نتیجه عملکرد جریان 12 ساله اصلاحطلبان است و خروجیاش فتنه بود؟ این نگاه را شما قبول دارید؟
فتنه خروجی جریان لیبرلـ دموکراسی حاکم بر جهان است که در راس آن نظام سلطه است و اینها دنباله داخلی آن هستند.
*پس میانه اینها با جریان اصلاحطلب چیست؟
کسانی که مبانی لیبرالـ دموکراسی را قبول داشتند و نسبت به آن تمکین میکردند در این حوزه فعال بودند در واقع در یک راستا عمل کردند یعنی ادامهای از لیبرال-دموکراسی نظام سلطه را در درون شکل دادند و این محدود به جریان موسوم به اصلاحات نبود حتی بسیاری از افراد دیگری که با مشیهای سیاسی مختلف اما با این مبنا حضورسیاسی پیدا کردند جزو همین دستهاند. جریاناتی که در داخل با اندیشههای سرمایهداری همسویی داشتند، اینها فکر کردند که میتوانند از حمایت نظام سلطه جایگاهی برای خودشان پیدا کنند و نظام سلطه هم فکر کرد که با استفاده از ظرفیت اینها میتواند به نظام اسلامی ضربهای بزند لذا هر دو نقطه مشترکی داشتند که ضربه زدن به مردمسالاری دینی، ضربه زدن به جمهوریت و اسلامیت نظام و ضربه زدن به جایگاه ملت مسلمان ایران بود که با بصیرت و وحدت تحت رهبری ولی فقیه زمان، مقام معظم رهبری، اینها رسوا شدند.
*با توجه به افول غرب و لیبرال- دموکراسی به نظر میرسد که مهرههای داخلی این جریان ساکت نمینشینند و برای تحتالشعاع قرار دادن این مسائل، برای انتخابات مجلس نهم برنامهریزی کرده و قطعا تحرکاتی خواهند داشت. با توجه به اینکه انتخابات آتی انتخابات بسیار حساس و مهمی است، اولا آیا شما این تحرکات را تایید میکنید و دیگر اینکه ارزیابی شما از فعالیت آنها به چه شکل است؟
همانطور که در ابتدا اشاره کردم، به نظرم در انتخابات آینده 3 جریان تلاش خواهند کرد تا با فعالیتهای خود تاثیر منفی بگذارند و در مردم یاس ایجاد کنند. اول نظام سلطه است و دیگر 2 جریان داخلی که در استمرار نظام سلطه گام برمیدارند یا نقطه مشترک دارند با هم یعنی نظام سلطه، جریان فتنه و انحراف. نقاط مشترکی هم با یکدیگر دارند که از جمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد: اول اینکه اینها دوست ندارند انتخابات باشکوهی در اسفندماه برگزار شود و تلاش دارند تا سطح مشارکت را پایین نشان دهند.دوم اینکه در داخل، ایجاد بحران کرده و کشور را بحرانی جلوه دهند. سوم اینکه بین مسؤولان، نیروهای انقلاب و اصولگرایان ایجاد اختلاف کنند.
چهارم اینکه انتخابات را دوقطبی کنند به معنای سفید و سیاه کردن صحنه. پنجم، تلاش زیادی دارند که ناکارآمدی نظام دینی را القا کنند و این توهم را در جامعه اسلامی به وجود بیاورند و برای آن هم خیلی هزینه میکنند. ششم اینکه تلاش دارند که هر نمایندهای به هر شکلی که همسویی با اینها دارد وارد مجلس شود، برایشان مهم نیست که نماینده چه فکری دارد و چه مواضعی دارد. فقط تبعیت از آنها مهم است. طبق برخی اخبار برای یک حوزه انتخابیه کوچک حاضرند 3 میلیارد تنها برای یک نفر خرج کنند. اینها معلوم است که تمام تلاششان این است که مسیر انقلاب را از مسیر اصلی خود خارج کنند. دیگر نقطه مشترک این است که تلاش میکنند تا میزان وزن و خطر نظام سلطه را کم جلوه دهند یعنی مسؤولان را مشغول بحثهای بیهوده و تنشزای داخلی کنند تا به این مساله مهم نپردازند.
*البته همواره آنهایی که از خط انقلاب و رهبری انحراف داشتهاند به نقطه مشترکی رسیدهاند؟
کم و بیش در طول تاریخ انقلاب اسلامی، جریانات انحرافی وجود داشته است لیکن جنسها و جلوههای متفاوتی داشتهاند ولی فصل مشترک و وجوه مشترکی در بین آنها وجود داشته، اولا تمام این جریانات وقتی در مقام مواجهه با ولایت قرار میگیرند در جهت تضعیف، تخریب و نفی مقام ولایت چه در حوزه اصل جایگاه ولایتفقیه و چه شخص ولیفقیه ورود پیدا میکنند. ثانیا جدایی دین از سیاست، ثالثا اسلام منهای روحانیت و بالاخره، زانو زدن در مقابل نظام سلطه و برخوردهای افراطی و تفریطی و خارج از منطق و عقل با آمریکا از خود بروز میدهند.
تاریخچه سازمان منافقین خلق را در پیشرو داریم که در ابتدا خود را پرچمدار مبارزه با استکبار و امپریالیسم معرفی میکردند و وجه تمایز و قهرمانی اینها در ذهن جوانها این بود که ضدآمریکایی بودند. به یاد داریم که هر اطلاعیه یا بیانیهای که از این سازمان منتشر میشد ولو یک جمله ضدامپریالیستی در آن دیده میشد لیکن بعد از مدتی مزدوران نظام سلطه و جاده صافکن آمریکا شدند.
*با توجه به اینکه الگوی جمهوری اسلامی نظام لیبرالـ دموکراسی را به چالش کشیده، خیلی تلاش میشود تا این الگوی موفق ناکارآمد جلوه کند. در همین راستا طی چند روز پیش شاهد بودیم که دادگاه دختر آقای هاشمی که قرار بود به خاطر توهینهایی که در گذشته به مسؤولان داشت برگزار شود، نهتنها برگزار نشد بلکه ایشان به مجمع تشخیص مصلحت دعوت شده و آنجا طی سخنانی علاوهبر اینکه اساس بیداری اسلامی را نفی میکند بلکه الگوی انقلابهای منطقه را جنبش سبز معرفی میکند! به نظر شما آیا برگزاری این نشست در مجمع که ریاستش با آقای هاشمی است و این قبیل اقدامات با هدف تضعیف الگوی جمهوری اسلامی صورت نمیگیرد؟
جریان فتنه و جریان انحراف هر دو نسبت به بیداری اسلامی مواضع مشترک دارند، تحلیل مشترک آنها با تحلیل نظام سلطه نیز یکسان است، جریانی که در واقع مقابله میکند با نظام اسلامی مواضع مشترک زیادی دارد که یکی از آنها تحلیلشان در برابر بیداری اسلامی است. اینگونه القا میکنند که در جهان اسلام بیداری وجود ندارد و این اتفاقات را آمریکاییها ایجاد کردهاند. پاسخ این است که آمریکاییها در بحرین با اینکارشان چه سودی میبرند؟ آمریکاییها با سقوط مبارک و به صحنه آمدن مردم چه سودی بردند؟ هرچند واقعیت صحنه نشان میدهد که این تحلیل، تحلیلی بیهوده و توهمی است که تلاش میکنند القا بکنند.
*به نظر شما آقای هاشمی برای انتخابات مجلس نهم برنامه دارد؟
آقای هاشمی همواره به عنوان یک شخصیت سیاسی اثرگذار تلاش میکند تا در انتخابات حضور داشته باشد و بدون برنامه نیست اما توصیه میشود، اینبار بهگونهای عمل کند تا جریان فتنه از او سوءاستفاده نکند. اگر اتفاقات پس از انتخابات 88 را بازخوانی کنیم میبینیم مسیر روشنی که مقام معظم رهبری ترسیم کردهاند مسیر درستی بوده که مردم در 9 دی بر آن مهر تایید زدهاند.
*آیا هاشمی الان با هاشمی زمان نامه 20 خرداد 88 فرق کرده است؟
از خودش باید سوال کنید. جریان فتنه روی دیگر سکه انحراف است و این دو در کنار نظام سلطه مثلث شومی را تشکیل میدهند که میخواهند در انتخابات آتی به جمهوریت نظام لطمه بزنند.
*شما قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم جمله مهم و تاثیرگذاری را فرمودید (بعد از نامه هاشمی) مبنی بر اینکه ملت جواب هاشمی را میدهد که برخی معتقدند در 22 خرداد، بخشی از آن انتخابات پاسخی به مواضع آقای هاشمی بود. از سوی دیگر در روزهای اخیر سایت ایشان شیطنتهایی کرده است. آیا شما فکر میکنید که ایشان توانایی تکرار مسائل گذشته را خواهد داشت؟ با توجه به اینکه از صحبتهای شما اینگونه بر میآمد که هاشمی چون گذشته تحرک ندارد.
ملت ما به تمام کسانی که با اندیشه انقلاب اسلامی دچار زاویه شوند پاسخ خواهد داد. هم در 22 خرداد پاسخ دادهاند هم در روز قدس و هم در 13 آبان؛ اوج آن هم که 9 دی بوده است و همچنین در 22 بهمن. شما اگر راهپیمایی 9 دی را بازخوانی کنید در شعارهای مردم و همچنین عکسها میبینید که تنها عکس و شعار مردم حمایت از رهبری بود. مردم، بیدینی، بداخلاقی و فریبکاری را نمیپذیرند. مردم کسانی که با نظام سلطه همراهی کردهاند را نمیپذیرند. مردم تضعیف ولایت را به هیچ عنوان نمیپسندند. مردم وحدتشکنان را دوست ندارند. مردم کسانی را که منافع ملی را فدای منافع شخصی و حزبی میکنند دوست ندارند.
*به نظر شما ساز و کار جبهه متحد اصولگرایان چقدر مبانی انقلاب را تقویت میکند؟
بنیان این سازوکار بر این گذاشته شده که بتواند پرچمدار انقلاب اسلامی باشد و امیدواریم در این مسیر بتوانیم موفق باشیم. و در این میان الگویی که رهبری طراحی کرده مدنظر است یعنی در میان معتقدان و باورمندان به «وحدت با اغماض» باور داریم. در این میان هم اصولگرایی شاخصهای متفاوتی دارد و در ارائه فهرست واحد اصولگرایان باید همه آنها را در کنار هم دید؛ از موارد ایجابی این شاخصهها میتوان عدالتخواهی، شایستهگزینی، عقلانیت، خدمت صادقانه، سادهزیستی، کار و تلاش و مجاهدت را برشمرد و از مصادیق سلبی آن نیز میتوان به مواردی چون ظلمستیزی، استکبارستیزی، فسادستیزی، انحرافستیزی و فتنهستیزی اشاره کرد که البته چه در حوزه سلبی و چه در حوزه ایجابی، هر شاخص نیز مراتبی دارد. لیکن شاخص اصلی در این میان، التزام عملی به ولایتمداری است و این امر مهمترین مشخصه در همه شاخصهای اصولگرایی است. در همه فرآیند و عملیات انتخابات مجلس نهم از ابتدا تاکنون و در ادامه، جریان فتنه، انحراف و فساد، خط قرمز جدی جبهه متحد اصولگرایان محسوب میشود.
*طی روزهای اخیر نسبت به شیطنت سایت آقای هاشمی، برخی افراد نزدیک به دولت موضعگیری کرده و حتی رسانههای دولت هم به این موضوع پرداختهاند و مدعی هستند که فقط آنها از هاشمی انتقاد میکنند. اصولگرایان چه واکنشی نسبت به این موضوع دارند؟
ببینید، ما در کل با فضای دوقطبی میانه خوبی نداریم. و اساسا ایجاد فضای دوقطبی را به مصلحت نمیدانیم. یک طرف را سیاه و یک طرف را سفید دانستن درست نیست. اینکه بخواهند یک طرف را آقای هاشمی و یک طرف دیگر را آقای احمدینژاد قرار بدهند برای ما قابل قبول نیست. ما در دوقطبی هاشمیـ احمدینژاد ورود نمیکنیم. در حقیقت پروژه دوقطبیسازی را سناریوی طراحیشدهای برای نادیده انگاشتن حقوق مردم، ایجاد بحران و تنش در جامعه، ایجاد اختلاف در میان اصولگرایان و فرار از پاسخگویی به افکار عمومی میدانیم.
میخواهند فضای جامعه را دوقطبی و دیو و دلبر و سیاه و سفید کنند و در سایه دوقطبی کردن در فضای جامعه التهاب سیاسی ایجاد کنند. البته دوقطبی کردن جامعه، مشی و مرام جریانهای منحرف از خط اصیل ولایت و رهبری است که میخواهد بگوید جامعه 2 بخش است؛ و تقابل اجتماعی به وجود آورند تا در انتخابات رای مردم را تصاحب کنند و حرف خود را پیش ببرند.