رسیده موسم فریاد، گذشته عصر خاموشی
حان وقت الصراخ، ولی عصر الصمت
نشسته بر رخ قرآن، غباری از فراموشی
و تراکم غبار النسیان علی القرآن
نشسته مادران، به نعش کودکان
اکبت الامهات علی جثث الاطفال
به پا نمی شود، خروشی از جهان
والعالم صامت فی صمت مطبق
ای مَحرم بزم یهود، لعنت به تو آل سعود
یا جلیس حفل الیهود، اللعنة علیک یا آل سعود
***
خانه ی حق نمیماند، به قبضه ی ابوسفیان
بیت الحق لا یبقى فی قبضة أبی سفیان
که روشنای فرداهاست، عقیق سرخ دلهامان
والأیام المقبلة منورة بعقیق أفئدتنا الحمراء
به نصرت خدا، یمن رها شود
بنصر الله تتحرر الیمن
جهان لبالب از، صدای ما شود
والعالم یمتلئ بأصواتنا
اهریمن زمان ما، نفرین به تو ای آمریکا
یا شیطان عصرنا اللعنة علیک یا أمریکا
***
آلَ سُعودٍ وَیحَکم، و وَیحَ إسرائیلِکُمْ
ای آل سعود شرم بر شما و بر اسرائیلتان باد
الیومُ یومُ ثأرِنا، فاختَبِئُوا فی لیلِکمْ
امروز روز انتقام ماست، پس در تاریکی شبتان پنهان شوید
زَرَعتمُ الحِصار، فی یمنِ السَّلامْ
محاصره را در یمنِ آرام، بنا گذاشتید
نَشرتُمُ الدَّمار، یا عُصبةَ الظَّلام
و ویرانی را گستراندید، ای گروه تاریکی
یا من سَجَدتُمْ للیهُودْ، الموتُ یا آلَ سُعودْ
ای کسانی که در مقابل یهود سجده کردید؛ مرگ بر شما ای آل سعود
***
آهٍ على أرضِ الیمنْ، یَنْهَشُها ذِئبُ المِحَنْ
وای از سرزمین یمن، گرگ رنج ها آن را میدرد
نَزیفُها لا یَنتَهِی، لا یَنتَهِی مَدَى الزَّمنْ
علی الدوام از او خون میرود، و در طول زمان ادامه دارد
الیمنُ غریبْ، فی عالمِ النِّفاقْ
یمن در جهان نفاق آلود غریب است
و الشمسُ فی غروبْ، أینَ همُ الرِّفاقْ؟
خورشید دارد غروب میکند، دوستان کجا هستند؟
الیمنُ لا لنْ یَهُون، الیمنُ حِصنٌ مَصُونْ
یمن هرگز خوار نمی شود، یمن دژی امن است
***
إنَّ الیَمانی قادِمٌ، لنصرَةِ شَعبِ الیمنْ
سید یمانی برای یاری ملت یمن میآید
ثمَّ یقومُ قائمٌ، یُزیلُ ظُلْماتِ الفِتَن
سپس حضرت قائم بر می خیزد و تاریکی های فتنه ها را از بین می برد
الفارسُ النَّجیبْ، بِسَیفِ ذی الفِقار
حضرت مهدی، آن سوار نجیب با شمشیر ذوالفقار
بالعَزمِ و اللهیب، یدُکُّ کُلَّ نارْ
با اراده و قدرت هر آتش جنگی را در هم میکوبد
جیشُ الإمامِ قادمٌ، على الطُّغاةِ حازِمٌ
ارتش امام در راه است و قاطعانه با طاغیان مقابله میکند