کد خبر: ۳۱۴۶۴۸
زمان انتشار: ۰۹:۳۵     ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴
روایتی از دیدار با جانباز شهید «غلامرضا علیزاده»
لبخند می‌زد اما این بار از همه دفعات چهره‌اش بیشتر درهم بود.

به گزارش پایگاه 598 ، علیرضا دلبریان در وبلاگ روایت فابریک روایتی دارد از آخرین دیدار با جانباز شهید غلامرضا علیزاده که روز گذشته 19 اردیبهشت به خیل دوستان خود پیوست: رفیقان می‌روند نوبت به نوبت‌،‌ علیزاده هم رفت؛‌ هر چه می‌گذرد... یک به یک به خیل شهیدان می‌رسند... و هر بار که می‌روم با تختی خالی روبرو می‌شوم... هر روز تعدادشان کم می‌شود.

همین چند روز پیش 31 فروردین 94 به همراه جمعی از همرزمان به عیادتش رفته بودیم... اما نمی‌دانستم که این «آخرین دیدار» است.

سلام و علیکی باهاش کردم...اگر چه دردهایش رو پنهان می‌کرد و لبخند می‌زد اما این بار از همه دفعات چهره‌اش بیشتر درهم بود. سرم رو بردم پایین کنار صورتش گفتم: حالت چطوره علیزاده جان، شرمندتم که هر وقت میام اذیتت می‌کنم.

خیلی یواش و از همیشه آرومتر بغل گوشم گفت: «دعا کن دیگه زودتر برم».

آخه 30 سال مدت کمی نیست، روی تخت افتاده باشی، درد بکشی، مثل شمع بسوزی و آب بشی، فکرش رو بکنید.

از راست شهیدان کاظمی، اخباری، نورانی، شاد... نشسته جانباز شهید رزمنده تخریب‌چی غلامرضا علیزاده

در طول مدت جانبازی شادترین لحظه‌ای که از جانباز علیزاده سراغ دارم... زمان دیدارش با رهبر عزیز بود.

شنبه 19 اردیبهشت مراسم تشییع  وی از محل حسینیه پیروان نبوی واقع در خیابان شهید نواب بسمت حرم مطهر برگزار شد؛ روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

آسایشگاه جانبازان، انتهای بلوار سجاد مشهد، ورودی پارک ملت، محل انتظار برای لحظه عروج ... شهدای زنده. آرمان‌ها و اهدافشان را دریابیم و با دیدار آنها در این وانفسا، غفلت را از روح خود زدوده

فرزندان خود را با تاریخ سرفراز کشور اسلامی  و مسئولیتی که بر دوش آنهاست ، آشنا سازیم.

 


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها