به گزارش پایگاه 598، جعفر بلوری طی یادداشتی ردر روزنامه کیهان نوشت:
1- تعلقخاطر به وطن، داشتن عرق ملی و احترام به پرچم و... مسئلهای است
که در بسیاری از کشورها، «ارزشمند» تلقی شده و حکومتها نیز از آن به نحو
احسنت و با هدف ایجاد وحدت و همدلی استفاده میکنند. چه بسا حتی برخی
کشورها هزینههای سنگینی را نیز صرف ایجاد یا تقویت چنین روحیاتی بکنند.
فقدان این مهم اما، میتواند به اندازه فایده آن، مضر و حتی خطرناک باشد.
وقتی مردم نیویورک در جریان تظاهرات ضد وال استریت، پرچم کشور خود را آتش
میزنند، یعنی این عرق و تعلق خاطر در آنها وجود ندارد. «پرچمِ خودسوزی»
پدیدهای است که غالبا در کشورهایی مثل آمریکا رخ میدهد. کشورهایی که
میلیونها نفر از ساکنانش بنا بر انگیزههای مختلف؛ مثلا مالی به آنجا
مهاجرت کردهاند اما با وجود آنکه رسما شهروند آن کشور شدهاند، نه تنها
حاضر نیستند آن طور که برای وطنشان جانفشانی میکنند، برای این کشور مایه
بگذارند بلکه حتی، ممکن است علیه کشوری که در آن زندگی میکنند نیز به سختی
بشورند. یهودیان اتیوپیاییتبار ساکن تل آویو مثال تازه و زندهای است.
آنها طی یکی دو روز گذشته، تل آویو را تا مرز یک جنگ داخلی تمام عیار هم
بردند، چرا که میدانستند رفتار بردهواری که با آنها میشود، به خاطر این
است که متولد سرزمینهای اشغالی و یا کشورهای غربی نیستند! پس آنها نیز تا
سر حد جنگ خیابانی شوریدند و...
2- در یکی از تعاریف عبارت دولت-ملت(Nation State) آمده «از منظر فنی، به
معنای یک دولت مستقل است (موجودیتی سیاسی در یک سرزمین) که توسط یک ملت
(موجودیت فرهنگی) هدایت میشود و مشروعیت خود را از خدمترسانی موفق به
شهروندان کسب میکند.» و یا «دولتی مستقل که غالب شهروندانش در چارچوب
عواملی که یک ملت را شکل میدهد، با هم متحدند؛ از قبیل زبان یا قومیت.»
دولتها و ملتها طبق این تعاریف با یکدیگر نوعی همپوشانی دارند؛ دولت مسئول رفاه و امنیت میشود و ملت هم به دولت مشروعیت میبخشد.
3- جهان در طول تاریخ دیکتاتورهای زیادی به خود دیده است. هیتلر، صدام،
موسیلینی و... همه این دیکتاتورها با بحران مشروعیت مواجه بودند اما با
همه خباثتشان، هرگز اقدام به وارد کردن ملت یا نیروهای مسلح و ... برای
مشروعیتزایی نکردند، کردند؟
عربستان اما در این بین یک استثناست. کشور ثروتمندی که تقریبا، تمام
داشتههایش به دلارهای بادآورده نفتی متکی است. طبق گزارشهای متعدد، این
کشور با استفاده از ثروت خود اقدام به خرید یا اجاره کردن ملت و ارتش هم
میکند! اکثر مهندسان و کارشناسان فرودگاهها، پادگانها، پالایشگاهها،
تاسیسات و بطور کلی تمام زیرساختهای اقتصادی و غیراقتصادی عربستان تحت
اداره مردمی، غیر از مردم خود عربستان است. میلیاردها دلاری که وزیر دفاع
این کشور با پرداخت آن، شاهزادگان و سرکردگان وهابی را برای رسیدن به پست
جانشینی ولیعهد «خرید»، دلارهایی که با آن مقامات کشورهای غربی را یکی یکی
«میخرد» تا از جنایات رنگارنگ این کشور عصر حجری چشمپوشی کنند یا حتی
قطعنامه عجیب سازمان ملل که در بحبوحه حملات وحشیانه سعودیها به یمن علیه
انصارالله و به نفع سعودیها صادر شد، همه و همه نشان میدهد، این کشور حتی
در سیاست نیز هیچ سیاستی ندارد و ترجیح میدهد فقط بخرد! سعودیهای مست از
بوی نفت و پول، دچار این توهمند که، همه چیز خریدنی است، حتی مقام و
جایگاه «خادمین حرمین شریفین!».
ارتشی که این کشور برای جنگ در یمن اجیر کرده مثال گویایی است. سنگال کجا
عربستان کجا؟! واقعا علت اینکه برخی کشورهای آفریقایی یا آسیایی که
هیچگونه سنخیتی هم، با عربستان ندارند (چه به لحاظ جغرافیایی چه به لحاظ
سیاسی) برای نبرد با پابرهنگان یمنی به سعودیها ملحق میشوند چیست؟ «فقر»
یا «وابستگی مالی»، وجه مشترک همه این کشورهاست. مصر، پاکستان، افغانستان و
اخیرا سنگال، از جمله کشورهایی هستند که یا وارد جنگ یمن شدهاند، یا
تصمیم به ورود داشتهاند اما بنا به دلایلی ورود نکردهاند. سنگال دو روز
پیش اعلام کرد، 2100 نظامی برای جنگ با یمن به عربستان اعزام میکند!
4- روز سهشنبه 15 اردیبهشت، شماری از اعضای یک قبیله مرزنشین یمنی پس از
اینکه مشاهده میکنند، ارتش اجارهای سعودی، دو کامیون حامل مواد غذایی
آنها را هدف قرار دادند، بدون نقشه و برنامه خاصی، سلاحهای ساده خود را
برداشته به مقر ارتش سعودی در شهر نجران عربستان یورش بردند. نظامیان
وارداتی سعودی که به انواع سلاحهای سبک و سنگین مجهز بودند، یا پا به فرار
گذاشتند یا کشته و اسیر شدند. مقادیر نسبتا زیادی سلاح سبک و سنگین به دست
یمنیها افتاد. یک روز پیش از آن نیز خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر
اینکه، ارتش ساده اما با غیرت یمن، کشتیهای جنگی عربستان را در دریای سرخ
مجبور به عقبنشینی کرده و یکی از آنها را نیز با تمام سرنشینانش به غنیمت
گرفتند. تقریبا در تمام رویاروییهای جدی که در طول تاریخ بین مردم یمن با
سعودیها رخ داده، عربستان شکست خورده است. اما دلیل این همه بیعرضگی
چیست؟
یکی از پاسخهای این سوال همان است که در سه بند بالا برشمردیم. ارتش
اجارهای، دولتمردان خریداری شده، ملت بیانگیزه و بعضا وارداتی و در یک
کلام نبود عرق ملی و تعلقخاطر به کشور. چگونه میتوان از ارتشی که فقط و
فقط با انگیزه پول به این کشور آمده است انتظار داشت جان خود را برای جایی
که هیچ تعلقخاطر و تعصبی نسبت به آن ندارد فدا کند؟ راز بیمصرفی ارتش
عربستان در همینجاست. هیچ جای دنیا نمیتوان ارتشی یافت که با وجود مسلح
بودن به پیشرفتهترین سلاحها، جرات رویارویی با چند عضو یک قبیله مرزنشین
را نداشته باشد الا عربستان.
تنها هنر چنین ارتشی میشود، قتل عام زنان و کودکان آن هم از راه دور!
البته محاصره صهیونیستگونه یمن، برای جلوگیری از رسیدن دارو و غذا، هنر
دیگر سعودیها است چرا که به قول حضرت آقا «ملت مبارز و انقلابی یمن نیازی
به سلاح ندارد زیرا همه مراکز نظامی و پادگانها را در اختیار دارد، آنها به
دلیل محاصره دارویی و غذایی و انرژی که شما ایجاد کردید نیازمند کمکهای
انسانی هستند ولی شما حتی اجازه ورود هلال احمر را نیز نمیدهید.» (16
اردیبهشت 94/دیدار با معلمان)
به اعتراف دوست و دشمن، سعودیها با وجود داشتن پیشرفتهترین سلاحها از
نوع ممنوعه و غیرممنوعه، حمایتهای قدرتهای غربی و حتی سازمان ملل،
نتوانستند حتی به یکی از اهداف خود در یمن برسند. بنا بر این در این جنگ
شکست خوردند. سعودیها بدانند علت این شکست علاوه بر شجاعت یمنیها، بحران
مشروعیت آنهاست و مشروعیت هم خریدنی نیست.