به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «روحالله قاسمیان» تحلیلگر مسائل غرب آسیا که در برنامه «کنکاش»
شبکه جام جم با موضوع «بررسی تحولات عربستان» شرکت کرده بود، در خصوص شرایط
و قوانین سیاسی حاکم بر جاعه عربستان گفت: اصولاً یکی از ویژگیهای حاکمیت
در عربستان این است که هیچ چارچوب قانونی برای به قدرت رسیدن افراد نیست،
یک فرد بر اساس منافع گروه و سایر نزدیکانش، تصمیماتی را اتخاد میکند و
گروهی دیگر را تحت فشار قرار میدهد.
هیچ چارچوب قانونی برای کسب قدرت در عربستان نیست
وی
افزود: طبق فصل پنجم منشوری که به عنوان قانون اساسی عربستان شناخته
میشود، حکومت به فرزندان مؤسس و بنیانگذار پادشاهی عربستان و پس از آن به
نوههای وی تعلق میگیرد.
قاسمیان گفت: در زمان «ملکعبدالله»
پادشاه سابق قانونی وضع شد که شاه حق تعیین و عزل ولیعهد را داشته باشد،
این قانون دو نکته داشت اول اینکه ملک عبدالله سعی میکرد بین ولیعهد و
جانشین ولیعهد توازن قوا را در بین خاندان سدیریها و غیر سدیریها حفظ
کند. بر همین اساس ملکعبدالله پادشاه غیرسدیری بود و «نایفبن عبدالعزیز» و
«سلمان بن عبدالعزیز» سدیری بودند اما در حال حاضر و در ساختار جدید، قدرت
در قبضه خاندان سدیریهاست.
این کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه
خاطر نشان کرد: نکته دیگر اینکه در سال ۲۰۱۴ در بحث جانشینی ولیعهد که به
«مقرن بن عبدالعزیز» رسید، ملک عبدالله قانون گذاشت که تغییر جایگاه مقرن
از جانشین ولیعهد یا ولیعهد به هیچ عنوان جایز نیست و کسی نمیتواند تحت
هیچ شرایطی این کار را انجام دهد، و به نظر میرسد که شورای بیعت هم بر این
دستورات شاه سابق سوگند خورده باشد اما این سگوند شکسته شد و مقرن از
دایره قدرت کنار گذاشت شد.
در زلزله سیاسی اخیر خاندان غیر سدیریها از قدرت حذف شدهاند
قاسمیان
تصریح کرد: «ملک سلمان» در تغییرات اخیر به طور کلی به این قانون پشت پا
زد و در طول بیش از یکصد روز اتفاقات رخ داده تعبیری جز زلزله سیاسی نیست.
وی
افزود: سدیریها هم قدرت را قبضه کردهاند و هم اینکه تحرکات و تصمیمات
پادشاه به سمتی در حرکت است که غیر سدیریها از قدرت حذف میشوند. این امر
هم در سیاست داخلی عربستان چالش ایجاد خواهد کرد و هم اینکه با توجه به
تجربه اندک سدیریهایی که روی کار آمدند و همچنین پایین بودن سن آنها،
مشکلاتی نیز در سطح منطقه برای عربستان ایجاد خواهد شد.
قاسمیان
گفت: در خصوص عزل و نصبها هیچ قانونی که برای عموم الزامآور باشد در
عربستان دیده نمیشود، شاهد هیچگونه پروسه دموکراسی مبتنی بر مشورت و رأی
برای انتخاب پادشاه در عربستان نیستیم. اگر پادشاهی موروثی است باز هم با
لابیهای پشت پرده شاهد تغییرات کلان و نادیده گرفتن روند جاری هستیم.
پادشاه در حاکمیت عربستان بر اساس منافع شخصی، خانوادگی و قبیله تغییراتی
را اعمال میکند. شورای بیعت هم که میبایست درباره تغییر و تحولات در حرم
قدرت مورد مشورت قرار بگیرد، در تغییرات سیاسی اخیر چندان دخالت نداشت.
این
کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه «ساختار سیاسی قدرت در عربستان هیچ
مبنای قانونی ندارد»، خاطر نشان کرد: در ساختار قدرت عربستان پادشاه
میتواند ولیعهد را عزل کند، در دوره ملکعبدالله این قانون وضع شد که به
نظر میرسید وی قصد داشت مسیر را برای پادشاهی فرزندش متعب بن عبدالله
همراه کند که دقیقاً همین سیاست توسط ملک سلمان اجرا شده است و تغییرات
فعلی در راستای پادشاهی محمد بن سلمان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد قابل
ارزیابی است.
تضمینی نیست که حادثه برکناری ولیعهد دوباره اتفاق نیفتد
وی
در خصوص سؤالی مبنی بر اینکه آیا ممکن است در آینده نیز شاهد تغییرات
گستردهتر دیگری در سطح حاکمیت عربستان باشیم، گفت: مقرن بن عبدالعزیز که
در سال ۲۰۱۴ به جانشینی ولیعهد رسید، سوگند شورای بیعت و تایید ولیعهد را
داشت، اما مشاهده کردیم که بعد از مرگ ملک عبدالله و پس از ۹۷ روز ولیعهدی،
ملک سلمان بدون در نظر گرفتن رای شورای بیعت، سوگند اعضای شورا و روند
جاری، وی را برکنار و فردی از سدیریها که برادرزاده تنی پادشاه بود، به
این سمت منصوب شد. این یک بدعت به تمام معنا بود. بر همین اساس هیچ تضمینی
وجود ندارد که در آینده برای پادشاهی فرزندش این حادثه دوباره اتفاق بیفتد.
این
تحلیلگر مسائل غرب آسیا، در خصوص نقش گروههای با نفوذ در تصمیمهای آینده
عربستان و اینکه تغییرات اخیر ممکن است چه خطراتی برای عربستان داشته
باشد، گفت: ملک سلمان در بیش از سه ماه(حدود یکصد و چند روز) حاکمیت خود طی
سه مرحله تغییرات گستردهای را اعمال کرد که ممکن است در سطح داخلی و در
سطح خارجی عربستان را با چالش مواجه کند.
وی افزود: مرحله اول
تغییرات کنار گذاشتن نزدیکان پادشاه قبلی و مخالفات با اصلاحات ملک عبدالله
بود. در این مرحله شاهد هستیم که «خالد التویجری» رئیس دیوان پادشاهی دوره
ملک عبدالله را قبل از دفن شاه سابق کنار گذاشته میشود که نهایت کدورت و
اختلاف بین این خاندان را مشخص میکند.
وی ادامه داد: در این مرحله
شاهد عزل فرزند شاه سبق از امارات مکه، عزل امیر امارت ریاض ، عزل بندر بن
سلطان از ریاست دستگاه اطلاعات عربستان، هستیم که همگی از خانواده و
نزدیکان شاه سابق هستند، حتی در اقداماتی بالاتر تمام نهادها و مراکزی که
پادشاه سابق در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، آموزش و پرورش ایجاد کرده
بود منحل میشود چرا که برخلاف ملک عبدالله ملک سلمان اعتقاد دارد عربستان
جامعه سنتی است و ساختار دموکراسی جوابگوی وضعیت فعلی نیست.
یمن به مثابه باتلاقی است که عربستان را در خود فرو میبرد
قاسمیان
در ادامه با اشاره به مرحله دوم تغییرات ملک سلمان در حوزه سیاست خارجی
عربستان تصریح کرد: در این مرحله شاهد نزدیکی و همراهی با رژیم صهیونیستی
در تحولات منطقه و تأکید بر صلح اسرائیل و فلسطین هستیم، موج ایران هراسی و
ایجاد خلل در مسیر توافق هستهای ایران و غرب در منطقه افزایش یافته است.
وی
معتقد است که ملک سلمان در دوره چند ماههاش بر طبل جنگ فرقهای در منطقه
کوبیده است که نمونه بارز این سیاست عربستان، تجاوز اشتباه به یمن است که
تا به اینجای کار بازی دو سر باخت برای عربستان بوده است.
این
کارشناس مسائل منطقه افزود: عربستان از یک طرف به اهداف خود مبنی بر متوقف و
کند کردن روند انقلاب، سرکوب انقلابیون و توقف پیشرویهایشان نرسید و از
طرف دیگر ادامه این روند برای عربستان و ورود به مرحله تجاوز زمینی، ارسال
اسلحه برای تروریستها، ارتش اجارهای و وارد کردن آن به یمن به مثابه
باتلاقی است که عربستان را در خود فرو میبرد، بنابراین در عرصه سیاست
خارجی نیز هرچند سیاست عربستان تهاجمیتر و علنیتر شده است اما نتایج
فاجعه باری برای این کشور به بار آمده است.
زلزله سیاسی در عربستان با گماشتن مهرههای متمایل به آمریکا
قاسمیان
مرحله سوم تغییرات در عربستان را زلزله سیاسی نامید و اظهار داشت: مرحله
سوم تغییراتی بود که در سطح کلان و رأس قدرت در عربستان اعمال شد،
بارزترین آنها کنار زدن «مقرن بن عبدالعزیز» برادر ناتنی پادشاه از
ولیعهدی، گماشتن «محمد بن نایف» برادرزاده تنی خود به سمت ولیعهدی، گماشتن
فرزندش «محمد سلمان: وزیر دفاع فعلی به جانشینی ولیعهد، کنار زدن «سعود
الفیصل» بعد از چهل سال فعالیت در دستگاه دیپلماسی عربستان و انتخاب «عادل
الجبیر» به وزیر امور خارجه این کشور است.
وی با تأکید بر اینکه
تغییرات گسترده دیگری هم در سطح ۹ وزارتخانه انجام شد، تصریح کرد: چند
نکته قابل تأمل در این مرحله مشاهده میشود، نخست اینکه در طول چهل سال
گذشته سیاست خارجی عربستان در اختیار فرزندان ملک فیصل بوده و انتظار
میرفت فرزند ملک عبدالله که جانشین سعود الفیصل در وزارت خارجه عربستان
بود به این سمت گماشته بشود که به طور کامل کنار زده شد و حذف آن هم پیامی
به غیر سدیریها است.
به گفته این کارشناس مسائل منطقه، «عادل
الجبیر» وزیر خارجه فعلی عربستان مهره آمریکایی، امنیتی و پرورش یافته
سازمان سیا میباشد که تحصیلاتش در رشته اقتصاد و علوم سیاسی و روابط
بینالملل در دانشگاههای آمریکا گذرانده است، سابقه دیپلماتیک و سفارت در
آمریکا دارد و اینگونه به ذهنها متبادر میشود که وی برای هماهنگی و اجرای
سیاستهای آمریکا در منطقه وارد عرصه سیاست خارجی عربستان شده است.
قاسمیان
در ادامه تأکید کرد: در عربستان وضعیت به گونهای است که در سطح داخلی هر
لحظه ممکن است اتفاقاتی رخ دهد، مثلاً بعید نیست که به بهانه بیماری جسمانی
و عقلانی پادشاه که به بیماری آلزایمر دچجار است، مهرهایجوان و جدید طرحی
را به شورای بیعت ارائه دهند که بتوانند جایگاه فرزندش را بیش از پیش در
حرم قدرت محکمتر کنند.
قویترین مردان جدید سیاست در عربستان
این
کارشناس مسائل غرب آسیا در پاسخ به این سؤال که به طور مشخص چه کسی قدرت
سیاسی در عربستان را در اختیار دارد، اظهار داشت: وزیر خارجه، ولیعهد و
جانشین وی قویترین افراد تصمیمگیر در پادشاهی سعودی هستند و در بین آنها
محمد بن سلمان فرزند پادشاه بیشترین قدرت را دارد.
وی افزود: این
وضعیت موجب نارضایتی سایر شاهزدههایی است که هم تجربه و هم سن آنها از
فرزند پادشاه بیشتر و از هر لحاظ برای تصمیمگیری و عرصه سیاسی شایستهتر
هستند، بنابراین این اختلافات وجود دارد و حتی ممکن است که کودتا رخ دهد.
قاسمیان
گفت: شاهزادههایی هستند که هنوز با ولیعهد و جانشینش بیعت نکردهاند،
اصلیترین رقیب جانشین ولیعهد، «متعب بن عبدالله» رئیس گارد ملی عربستان و
فرزند شاه سابق است که در تغییرات فعلی مورد مشورت قرار نگرفت و یک روز قبل
از این زلزله سیاسی، وی را به مرزهای جنوب عربستان با یمن میفرستند و
دقیقاً قبل از رسیدنش اعلام میشود حمله نظامی پایان یافته و به نوعی در
تغییرات حاکمیتی و کلان فعلی مورد مشورت قرار نگرفته بود. این نهایت اختلاف
بین خاندان آل سعود را میرساند که نتیجهای جز افزایش تنشها و درگیری
نمیتواند داشته باشد.
ممکن است در اولین فرصت متعب بنعبداله از ریاست گارد ملی کنار زده شود
این
کارشناس مسائل منطقه در خصوص اینکه آینده عربستان به چه سمتی خواهد رفت و
تغییرات احتمالی چه تأثیری بر سیاستهای این کشور در سطح منطقه و همسایگان
خواهد داشت، تأکید کرد: در بعد داخلی و اینکه ریتم تغییرات به چه سمتی در
حرکت است باید گفت از آنجا که به طور کامل شاهزادگان و نوادگان آل سعود با
ولیعهد و جانشین وی بیعت نکردهاند و افراد با نفوذی نیز در بین آنها
مشاهده میشود اختلاف بین شاهزادههان به قوت خود باقی خواهد ماند و این
امر چالش جدی برای ولیعهد و جانشین وی در تصمیمات کلان حکومتی خواهد بود.
وی
در ادامه تأکید کرد: در کوتاه مدت ممکن است در عربستان شاهد اتفاقاتی
باشیم، از آنجا که متعب بن عبدالله در تغییرات فعلی مورد مشورت قرار نگرفت،
این موضوع در ذهنها متبادر میشود که تغییر بعدی تغییر ریاست گارد ملی
باشد، چون اگر درگیری داخلی اتفاق بیفتد بین حامیان و وفاداران متعب بن
عبدالله در گارد ملی و نیروهای وفادار به پادشاه، ولیعهد و جانشینش خواهد
بود که دور از ذهن نیست.
شورای بیعت در پازل سیاسی جدید نقش چندانی ندارد
قاسمیان
گفت: در بلند مدت نیز ممکن است در جایگاه ولیعهدی اتفاقی بیفتد. اینکه
چقدر این احتمال وجود دارد به روند مخالفتها و اوج گیری تنشها در خاندان
آل سعود بستگی دارد اما آنچه واضح است اینکه ملک سلمان با بدعتی که گذاشت،
شورای بیعت در تصمیمگیریها حذف و در پازل سیاست جایگاه قابل توجهی
ندارد، بنابراین ابتدا پادشاه تصمیم میگیرد، بعد در شورای بیعت لابی صورت
میگیرد، از همین رو تشدید تنش و اختلاف در ساختار حاکمه دور از ذهن نیست.
به
گفته قاسمیان، در خصوص آینده سیاست عربستان در سطح منطقه، پیشبینی میشود
که در بحث تحولات یمن، عربستان به مراتب با چالشهای بیشتری مواجه شود.
امروزه موج مخالفتها با افزایش جنایات عربستان در یمن از سطح منطقه فراتر
رفته و نهادهای حقوق بشری، بینالمللی و افکار عمومی جهانی نیز مخالفت خود
را اعلام کردهآند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: نکته آخر اینکه
افراد جوان تصمیمگیر در عربستان بیشتر نگاه امنیتی دارند و با سیاستهای
آمریکا در سطح منطقه همراهی خواهند کرد. اینکه عربستان بیشتر مجری
سیاستهای آمریکا باشد و بیش از هر چیز به آمریکا متکی بشود بعید نیست و
این موضوع میتواند به افول جایگاه عربستان در بین پادشاهیهای خلیج فارس
منجر شود.