امام خميني (ره) در برابر اين تحليلهاي انحرافي از دفاع مقدس موضعي محكم ميگيرند و با ذكر اين نكته كه «همچون همه عاشقان شهادت، براي درك شهادت روزشماري ميكند» و «شهادت در راه خدا مسئلهاي نيست كه بشود با پيروزي يا شكست در صحنههاي نبرد مقايسه شود»، چنين ميفرمايند: «انشاءالله ملت بزرگ ايران با پشتيباني مادي و معنوي خود از انقلاب، سختيهاي جنگ را به شيريني شكست دشمنان خدا در دنيا جبران ميكند. و چه شيريني بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است و...» (صحيفه امامخميني، ج 21، ص 87)
در سالهاي پاياني جنگ، -بويژه در سال 1367- فضاي كشور به گونهاي بود كه دو گروه براي جنگ تاثير گذار بودند، يك گروه رهبري سياسي جنگ، يعني آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه از حضرت امام (ره) حكم داشت و ستادي براي خود تشكيل داده بود. رئيس اين ستاد ميرحسين موسوي (نخست وزير وقت) و معاون لجستيك و پشتيباني آن نيز بهزاد نبوي (وزير وقت صنايع آن زمان) و معاون تبليغات آقاي هاشمي هم سيدمحمد خاتمي (وزير وقت ارشاد اسلامي) بودند، اينها افرادي بودند كه در دولت ميرحسين موسوي و در حقيقت اعضاي ستاد آقاي هاشمي بودند و فكرشان يك فكر سياسي و بيشتر بدنبال خاتمه جنگ بودند.
گروه ديگر را نظامياني از ارتش، سپاه، نيروهاي بسيج و جهاد سازندگي تشكيل ميدادند.
در سالهاي پاياني جنگ، شرايط فضاي سياسي، بينالملل و اقتصادي كشور، شرايط نامطلوبي بود و دولت در اداره جنگ و مردم مشكل داشت.
از طرفي بدليل بمبارانهايي كه روي جزيره خارك ميشد، مشكلاتي وجود داشت و قيمت نفت به زير 10 دلار رسيد، در سال 1365 به جاي صادرات 2 ميليون بشكه نفت، 600هزار بشكه صادر ميشد و درآمد ارزي ناشي از فروش نفت در سال 1365 فقط هفتصد ميليارد دلار شد.
حقيقت ديگر آن است كه آمريكائيها با حضور نظامي در خليج فارس و حمله به سكوهاي نفتي و هواپيماي مسافربري ايران، عملا وارد جنگ و درگيري به نفع صدام شدند.
امام خميني(ره) با وجود اين واقعيتهاي سياسي – اجتماعي و اقتصادي و اينكه دولت ميگفت نميتواند هزينههاي جنگ و اداره كشور را تامين كند، تصميم گرفتند و اين واقعيتي است كه حضرت امام (ره) فرمودند من جام زهر را نوشيدم.
حال سئوال اين است كه جام زهر را رزمندگان در جبههها از جمله فرماندهان نظامي مانند صياد شيرازي، محسن رضائي و رزمندگان لشكرها به امام نوشاندند و يا سياسيون؟ و كدام گروه در اين تصميم گيري حضرت امام (ره) تاثير گذار بودند؟ موضوعي كه قضاوت آن به خود مردم واگذار مي شود.
علل سقوط فاو چه بود؟
جنگ تحميلي، علاوه بر ماهيت، در طول حيات خود، داراي مقاطع سرنوشت سازي است كه چرايي شكل گيري هر كدام از اين مقاطع، ميتواند به درك پيروزيها و ناكاميهاي جنگ، كمك بسياري كند كه يكي از اين مقاطع مربوط به سقوط فاو در فرودين ماه 1367 است.
پس از عمليات كربلاي 5 يعني اسفندماه 1365 بحثهاي زيادي شد كه جبهههاي جنوب قفل شده است و بايستي به شمال غرب رفت.
آقاي هاشمي رفسنجاني، بعنوان فرمانده جنگ، اصرار بسياري داشتند كه حتي عملياتهاي كوچك هم كه شده بايد ادامه پيدا كند. اين موضوعات باعث تغيير استراتژي جنگ و انتقال قوا و محور عملياتها از جبهههاي جنوب به شمال غرب شد.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان و فرماندهان عالي جنگ در واقع همين شرايط (تغيير استراتژي عملياتي از جنوب به شمال غرب)، از اصلي ترين دلايل سقوط فاو بود.
رهبري سياسي جنگ وقتي ديد عملياتها، در جنوب به نتيجهاي نميرسد، به رغم مخالفت بسياري از فرماندهان كار عملياتها را به شمال غرب كشاند، به عقيده فرماندهان در شمال غرب، اهداف اساسي قابل دسترسي وجود نداشت، هرچند فرماندهي سپاه هم ادامه عمليات در غرب كشور را قبول داشت.
نگاهي به شرايط سياسي آن زمان نيز نشان ميدهد، رهبري سياسي جنگ در پي آن بود به هر طريقي، جنگ را تمام كند.
جريان سازش در آن مقطع به دنبال كسب پيروزيها و در نتيجه هموار كردن مسير براي ديپلماسي سازش و پايان جنگ بود و همين رويكرد و روند منجر به تغيير استراتژي عملياتي از جنوب به شمال غرب، شد.
آنچه مسلم است در طول جنگ شاهد پيروزيهاي بزرگي، همچون پيروزيهاي بزرگ فاو در سال 1364 و پيروزي عمليات كربلاي 5 در شرق بصره در سال 1365 بوديم كه هريك به تنهايي براي پيشبرد مذاكرات صلح كفايت ميكرد، اما رهبري سياسي جنگ نتوانست از فرصتهاي پيش رو بهره ببرد.
از مهمترين دلايل ديگر سقوط فاو ميتوان به كمك اطلاعاتي آمريكائيها به عراق در ارسال آخرين تصاوير ماهوارهاي از فاو و استعداد كم نيروهاي ايراني، همچنين بكارگيري حجم وسيعي از بمباران هاي شيميائي از نوع سيانور در فاو (پس از بكارگيري آن در حلبچه كه منجر به كشته شدن حدود 5 هزار نفر زن و كودك عراقي در حلبچه گرديد و سكوت مجامع بين المللي و در حقيقت چراغ سبز آنها براي يكارگيري حجم وسيعتري از سلاحهاي شيميائي در فاو شد)، اشاره كرد.
واقعيت نظامي صحنه نبرد باز پسگيري فاو، آن بود كه عراق با بيش از 6 لشكر زرهي – مكانيزه و پياده با استعداد بالاتر از نيروهاي رزمندگان اسلام كه تنها حدود پانزده گردان بودند به فاو حمله كرده بود و از نظر قواعد جنگي ارتش بعثي برتري مطلق داشت.
در زمان سقوط فاو، اكثر خطوط پدافندي حساس در فاو، شلمچه و جزاير مجنون بعهده سپاه بود، در حاليكه لشكرهاي قدرتمند سپاه به شمالغرب منتقل شده بودند. از هر لشكر به استعداد يك يا دو گردان در اين خطوط پدافندي مستقر بود، در واقع در آن هنگام يك لشكر سپاه مانند 41 ثارالله كرمان در حد يك يا دو گردان در فاو و يك گردان در شلمچه داشت و بقيه نيروهايش به شمالغرب منتقل كرده و در حقيقت تجزيه قوا صورت گرفته بود.
اينها دلايلي هستند كه باعث برتري نظامي ارتش بعثي عراق و سقوط فاو شد.
پاسخي به يك ادعا و خاطرات مخدوش
آنچه مسلم است تاريخ سازي جعلي در خصوص حوادث و اتفاقات انقلاب، كه توسط برخي رسانهها و شبكههاي تصويري نيز به آن دامن زده مي شود، از ترفندهاي دشمن براي ضربه زدن به پيكره انقلاب است.
موضوعات جنگ و سقوط فاو، فارغ از آنكه بايستي در بازه زماني خود و در مجامع علمي و توسط كارشناسان سياسي – نظامي مورد بررسي و واكاوي قرار گيرد، جزء آن دسته از موضوعاتي است كه طي يكسال گذشته دستمايه اظهار نظر برخي از وابستگان هاشمي رفسنجاني قرار گرفته است.
هاشمي رفسنجاني كه چند سالي است خاطرات وي در مورد چهرههاي مختلف نظام با حواشي بسياري روبرو بوده و خوراك رسانهاي، رسانههاي بيگانه را فراهم كرده، سعي دارد با ذكر خاطرهاي عملكرد زمان جنگ سپاه پاسداران و برخي از فرماندهان عالي دفاع مقدس را مورد انتقاد قرار دهد.
روايتي كه از سوي هاشمي و وابستگان وي از سقوط فاو و ماههاي پاياني جنگ ارائه ميشود، عامل اصلي اين ناكاميها را كوتاهي و قصور رزمندگان معرفي ميكند. اين در حالي است كه اسناد آن زمان، نشان دهنده تلاش فرماندهان در آن برهه زماني است. اسنادي كه به طور كلي ادعاي هاشمي رفسنجاني را رد ميكنند. كه از آن جمله مي توان به سندي كه در شماره 28 نشريه «نگين ايران» منتشر شده و مربوط به گزارش سردار رشيد از روز سقوط فاو است، اشاره كرد.
در بخش ديگري از گفتگوي هاشمي رفسنجاني، آمده است: «ميگفتند خيلي از بزرگان -ازجمله رئيس جمهور وقت- ميخواستند فرماندهاني كه باعث اين تلفات شده بودند اعدام شوند، اما من اجازه ندادم» ، ادعايي كه حكايت از همنظر بودن آيتالله خامنهاي -رئيس جمهور وقت- با دادگاهها براي اعدام فرماندهان، داشت.
اما هشتم ارديبهشتماه 1394، پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب با انتشار گزارشي با عنوان «قصور بدون مقصر» به مناسبت سالگرد سقوط فاو در سال 67 به بازخواني نقش و نظر آيتالله خامنهاي درباره رخدادهاي ماههاي پاياني جنگ و برقراري نظام تشويق و تنبيه در جنگ پرداخت.
گزارشي كه ضمن تشريح دغدغه چند ساله فرماندهان براي برخورد با متخلفين جنگ شايد مهمترين پيام آن، تكذيب خاطره هاشمي از اين موضوع و اين مقطع تاريخي و رد ادعاهاي او در اين باره است.
از اينجا ميتوانيد متن كامل گزارش را بخوانيد.
هزينه هاشمي از چهرههاي نظام براي اعتبار بخشي به خود و خاطراتش
آنچه از خاطرات هاشمي بر ميآيد، ذكر خاطرات بدون منبع و ماخذ و البته هزينه كردن از اعتبار شخصيتها و چهرههاي نظامي براي اعتبار بخشي به خاطرات مخدوش است و البته نقل قول از چهرهها و افرادي كه دست آنها از دنيا كوتاه است، موضوعي كه اين افراد امكان تاييد و يا تكذيب آن را ندارند.
چرايي و چگونگي پرداختن بيبيسي فارسي به خاطرات هاشمي رفسنجاني
ماهيت و هويت الگوبخشي و تأثيرگذاري دفاع مقدس سبب هجمه افكني گسترده و سازمان يافته دشمنان نسبت به آن شده است كه اين امر ضرورت حراست و نگهباني از اين ذخيره برجسته تاريخي و جديت و حساسيت در تحليل و تبيين صادقانه و منصفانه ابعاد آن را به عنوان يك تكليف و مسئوليت ملي فراروي كشور قرار داده است.
يكي از مصاديق هجمه افكني به جنگ هشت ساله پروندهاي است كه شبكه ماهوارهاي بي بي سي فارسي مدتي قبل گشود و در آن به «چرايي آنچه كه آن را اعدام فرماندهان مقصر شكست در جنگ خوانده است» پرداخت كه بررسي و تحليل ابعاد پيدا و ضمني آن نكات قابل تأملي را نشان مي دهد.
به علاوه متأسفانه برخي از افراد و رسانههاي داخلي نيز با بيان ناقص و بعضا غيرواقعي برخي از رخدادها از جمله دلايل از دست رفتن فاو، سبب خلق سوژههايي شدهاند كه رسانههاي خارجي با دستمايه قرار دادن آنها دفاع مقدس را مورد هجمه و تخريب قرار دادند.
در اين بخش از نوشتار تلاش كردهايم با تحليل مطالب منتشر شده در بي بي سي فارسي و ارائه برخي از فرازهاي پروندهاي كه پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري منتشر كرده است از منظري ديگر به واقعيت امر بپردازيم.
در مطلبي كه بي بي سي فارسي منتشر كرده است به رغم تلاش اين رسانه در پاكسازي ردپاي جانبداري و پيش داوري نسبت به موضوع، مي توان با تحليل و بررسي و موشكافي دقيق آن جانبداري و انگارهسازي آنها را مشاهده كرد. به طور مثال در بخشي از آن مطلب آمده است: به نظر مي رسد كه اين گروه از اصولگرايان، در تبليغات خود از عاملي تعيين كننده بهره ميبرند و آن، تمايل دستگاههاي حكومتي به «ناگفته گذاشتن» بخش مهمي از وقايع جنگ است.
انگاره سازي |
پيش فرض ها |
دلالت ضمني |
ناگفته هاي جنگ منافع برخي اصولگرايان را با خطر مواجه مي سازد |
بخش مهمي از واقعيات جنگ ناگفته باقي مانده است |
در دفاع مقدس وقايع با رويكرد سياسي و حزبي مخفي گذاشته شده است |
متن: مسئوليت اين شكست، با مجموعه اي از فرماندهان ارشد سپاه بود كه متهمند كه در زمان حمله عراق، براي انجام «فعاليت هاي سياسي» جبهه نبرد را ترك كرده بودند.
انگارهسازي |
پيشفرضها |
دلالت آشكار و ضمني |
دخالت سپاه در مسائل سياسي |
شكست هاي ايران در دفاع مقدس- |
دفاع مقدس براي فرماندهان سپاه اولويت اول نبوده و آنها جبهه را براي فعاليت هاي سياسي ترك كرده بودند |
شايد آنها فكر ميكردند براي اينكه گرايشهايشان وارد مجلس شود، بايد فعاليتهاي داخلي را در شهرستانهاي مختلف شروع كنند.
انگارهسازي |
پيشفرضها |
دلالت آشكار و ضمني |
تلاش سپاه براي ورود به مجلس |
فعاليت هاي سياسي سپاه |
سپاه براي نيل به اهداف خود در صدد است تا گرايش هاي خودش را در مجلس و ساير قوا ، در راستاي قدرت طلبي وارد كند |
در روايتهاي رسمي حكومت ايران از جنگ هشت ساله، يادي از ناكامي هاي سپاه پاسداران -به ويژه در سال پاياني جنگ- نميشود.
انگارهسازي |
پيشفرضها |
دلالت آشكار و ضمني |
ناكامي و شكست هاي سپاه در اواخر جنگ |
فعاليت هاي سياسي سپاه |
پنهان كاري حكومت ايران در بيان واقعيت هاي دفاع مقدس- |
عزم مجموعه حكومت بر اختقاي اين بخش از تاريخ معاصر ايران، به ميزاني بوده كه حتي به سانسور يا دستكاري پيام هاي آيت الله خميني انجاميده است.
انگاره سازي |
پيش فرض ها |
دلالت آشكار و ضمني |
دستكاري گسترده پيام هاي حضرت امام(ره) |
پنهان كاري تاريخ معاصر توسط حكومت ايران |
راه و مسير حكومت پس از رحلت حضرت امام(ره) دچار تغيير و حتي تقابل شده است |
جداول فوق شامل بخشي از معيارهاي تحليل گفتمان است كه ميتواند زواياي پنهان پيامها و وابستگي آنها را به گفتمانهاي سياسي و ايدئولوژيهاي مختلف روشن سازد و دركي صحيح و ضابطهمند را از ابعاد پنهان و انگارهسازيهاي رسانهها به عموم مخاطبان ارائه دهد.
با ارزيابي و بررسي نتايج به دست آمده از جداول به روشني مي توان اهداف شبكه بي بي سي فارسي را از انتشار مطلب مورد اشاره به صورت تيتروار بيان كرد كه با تحليل فرامتني يافتهها، متن و جريان حاكم بر اين شبكه و سياست رسانهاي آن، رد پاي گفتماني را يافت كه به دنبال هجوم و ناكارآمدسازي و تخريب دفاع مقدس به عنوان تكيه گاه تاريخي امنيت بخش كشور است.
اهداف:
- انگاره سازي شكست ايران در جنگ تحميلي هشت ساله
- دامن زدن به اختلافات و قرائتهاي متفاوت از جنگ در جهت تضعيف فرماندهان نظامي
- كاهش اعتماد عمومي نسبت به دفاع مقدس و ايجاد روحيه تشكيك پذيري نسبت به موضوعات اصلي انقلاب نظير دفاع مقدس
- كاهش پايگاه اجتماعي رزمندگان دوران دفاع مقدس
- ايجاد اعتراض نسبت به نظام
- دامن زدن به رقابتها و اختلافات درون گروهي و حزبي و اختلاف افكني ميان شخصتهاي برجسته كشور
- ايجاد تشكيك در ذهن خانواده هاي معظم شهيدان و ايثارگران.