در ادامه متن کامل این یادداشت می آید:
بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله
در فراز چهارم میخوانیم که:
تحقیق و توسعۀ ایران بر سانتریفیوژها مطابق گستره و برنامۀ زمانیای انجام خواهد شد که متقابلاً توافق شده است
(بیانیه لوزان، ۲/۴/۲۰۱۵)
روشن است که پس بر دو موضوع توافق شده است. اما هنگامی که بیانیه یک صفحهای لوزان را چند بار مرور میکنیم میبینیم نه ذکر و قید، که حتی اشارهای هم به چگونگی آن توافق نشده است. آیا امکان دارد توافقاتی با حضور پنج عضو دارای حق وتو در شورای امنیت و با توجه به اهمیت منحصر بفرد آن صورت گیرد و آنها به ثبت و درج آن در قفسۀ سینه خود بسنده کرده باشند؟ چنین چیزی امکان دارد؟
ظرفیت غنیسازی، سطح غنیسازی، و ذخایر اورانیوم غنیشده برای مدت زمانهای مشخصشده محدود خواهد شد.
ملاحظه میشود که در سه بعد، غنیسازی برای بازههایی مشخص شده است اما نه آن بازههای زمانی و نه میزان محدودیتها در آن ابعاد هیچیک در بیانیه لوزان قید نشده است. آیا چارهای جز این داریم که نتیجه بگیریم این موارد مشخص و توافقشده در متنی درج و قید شده است؟
همکاری بینالمللی روی حوزههای توافقشده تحقیق، ترغیب خواهد شد و مجموعهای از اقدامات مورد توافق قرار گرفته است تا مادههای توافقنامۀ نهایی را رصد کند، شامل …
و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه خواهد یافت تا از فناوریهای مدرن استفاده کند و از طریق رویههای توافقشده دسترسی گستردهشدهای خواهد داشت
در تمام موارد فوق، متن بیانیه به وضوح حکایت از وجود مجموعهای از توافقات دارد که هیچیک از آنها در بیانیه درج نشده است. اگر پذیرفتنی نباشد که این موارد همگی در سطح شفاهیات در اذهان مذاکرهکنندگان وجود دارد، در این صورت ناگزیریم بپذیریم که متنی یا مکتوبی حاوی این موارد باید وجود داشته باشد. علاوه بر موارد فوق که به نحو آشکاری وجود مکتوب دیگری را لازم میسازد
مواردی همچون:
فردو از یک مرکز غنیسازی به یک مرکز فناوری، فیزیک، و هستهای تبدیل خواهد شد و هیچ بازفرآوری وجود نخواهد داشت و سوخت مصرفشده صادر خواهد شد و هیچ مواد شکافپذیری در فردو نخواهد بود
همگی دلالت دارد که بیانیۀ لوزان به متنی حاوی توافقات یا توافقنامهای ارجاع دارد.
افزون بر اینها، آقای دکتر سید عباس عراقچی معاون بینالمللی وزارت امور خارجه در گفتگوی ویژه خبری میگوید
به مدت ده سال فعالیتهای هستهای خود را کندتر و محدودتر کردیم…
و همچنین در نطنز ۶۱۰۴ سانتریفیوژ داریم که ۵۰۰۰ از آن، غنیسازی ۶۷/۳ درصد انجام میدهد
(۱۵/۱/۹۴)
اکنون این سؤال مطرح میشود که این تعهدات آشکار ایران، با ذکر اعداد دقیق تا دو رقم اعشار، که در بیانیه لوزان خبری از آنها نیست، از کجا آمده و دکتر عراقچی نظر به کجا دارد و یا با عطف به چه متنی سخن میگوید؟ آیا قابل تصور است که ایشان ضمن گفتگویی با خانم شرمن معاون سیاسی جان کری و یا خانم اشمیت معاون نماینده عالی اتحادیه اروپا به توافقی رسیده باشد و آنگاه در هیچ جایی مکتوب نشده باشد؟ آیا آشکار نیست که این اظهارات بسیار مشخص و معینِ رقم و عددی، معطوف به متن و نوشتهای است مورد توافق طرفین؟
گذشته از شواهد و قرائن بیّن و صریح در بیانیۀ لوزان و اظهارات دکتر عراقچی، اظهارات بسیار دلالتآمیز دکتر ظریف نیز همۀ حمل ـبرـ صحتکردنها و خوشبینیهای بیمبنای ما را نقش بر آب میکند.
وی در گفتگوی ویژه خبری میگوید
آمریکاییان آمدند و آنچه را که خودشان مایل بودند گفتند و برخی از آن اظهارنظرها در متن[چرکنویس] بود و برخی با متن تناقض آشکار داشت…
(۱۶/۱/۹۴)
منظور دکتر ظریف از "آنچه را که خودشان مایل بودند گفتند”، متنی است که وزارت خارجه آمریکا رسماً و بدون عنوان فکتشیت(برگۀ اطلاعات) در همان روز صدور بیانیۀ لوزان منتشر کرد، همان که به غلط در ایران موسوم به فکتشیت آمریکاییها شد. اما اگر قدری بر سخن دکتر ظریف تمرکز کنیم متوجه میشویم که وی میگوید برخی از مطالب مندرج در متن منتشرۀ آمریکاییها با متن چرکنویس تطابق دارد و برخی تناقض. روشن است که ظریف برای قضاوت دربارۀ صدق و کذب مواد مندرج در متن وزارت خارجۀ آمریکا، به متنی یا سندی استناد میکند که او آن را چرکنویس میخواند، چرکنویسی که بهنظر میرسد مورد تصدیق او و آمریکاییان است وگرنه آن را مبنای قضاوت خود قرار نمیداد. با این اوصاف، سؤالاتی چند مطرح میشود:
ــ آیا متن چرکنویس مورد توافق و قبول است؟
ــ اگر هست، چرا وزارت خارجه ایران آن را منتشر نمیکند تا هم تکلیف متن وزارت خارجه آمریکا روشن شود و هم تکلیف متن فکتشیت شومبخت ایرانی که پس از چند ساعت از روی سایت وزارت خارجه ایران حذف و سپس توسط دکتر ظریف از اساس انکار میشود ــ "وزارت خارجه چیزی را منتشر نکرده است”(در برنامه نگاه یک، ۱۵/۱/۹۴)؟
ــ و اگر نیست، چرا دکتر ظریف آن را مبنا و مرجع قضاوت خود قرار داده، میگوید برخی از آن اظهارات در متن بود و برخی با متن تناقض آشکار دارد؟
ــ آیا دکتر ظریف حاضر میشود بدین سؤالات پاسخ دهد یا ترجیح میدهد ـــ بهرغم درخواستهای مکرر مسئولان حکومتی و شخصیتهای متعدد دانشگاهی، از رهبری گرفته تا برخی نمایندگان مردم در مجلس و از استادان دانشگاهی تا تشکلهای مردمنهاد مستقلی چون کمیتۀ صیانت از منافع ایران، جهت انتشار توافقات صورتگرفته ـــ سکوت اختیار کند و فضای بسیار غبارآلود بعد از لوزان را به همین حال بگذارد؟
ــ آیا جای سؤال ندارد که دکتر ظریف از این همه هیاهو و غبارآلودسازی فضای رسانهای برای ملت ایران چه اهدافی را تعقیب میکند؟
سید عباس عراقچی در ۱۵/۱/۹۴ در گفتگوی ویژۀ خبری میگوید:
هر طرف، نقاط برجستۀ مذاکره را از نگاه خود بیان میکند و آمریکاییها بعد از توافق ژنو، این اقدام[انتشار فکتشیت] را انجام دادند و در آن مواردِ توافق مورد نظر خود را برجسته کردند
سپس اضافه میکند:
آمریکاییها همچنین در توافقات لوزان نیز این کار را کردند و این طبیعی است که آنان در جهت اهدافشان چنین اقدامی کنند. این ما هستیم که باید به دستاوردهای خود در مذاکرات توجه کنیم.
چنانچه در این سخن قدری تأمل کنیم به وضوح برایمان آشکار میشود که:
ــ معاون حقوقی و بینالمللی وزارت خارجه نه تنها متن منتشرۀ وزارت خارجه آمریکا را تکذیب و تضعیف نمیکند بلکه تلویحاً آن را تأیید میکند زیرا این متن "نقاط برجسته” مذاکرات و توافقات را از نگاه آمریکاییان بیان میکند.
ــ هم آمریکاییان نقاط برجسته را از "نگاه خود” بیان میکنند و هم ایرانیان، کاری که بهنظر هر دو اقایان ظریف و عراقچی "طبیعی” است.
ظریف در نشست خبری پس از قرائت بیانیه لوزان تصریح میکند که:
طبیعی است که همه شرکت کنندگان در این مذاکرات بر اساس نیازهای داخلی خودشان روایتهایی را از انچه اتفاق افتاده مطرح خواهند کرد
(۱۴/۱/۹۴)
حال که انتشار چنین مطالبی اینقدر به زعم اقایان طبیعی است، این سؤال به قوت تمام مطرح نمیشود که نقاط برجستۀ مذاکرات و توافقات از نگاه ایران چیست و چرا هیچ متنی از سوی وزارت خارجه علنا و رسما منتشر نشده است؟
ــ آیا مقصود اقای عراقچی همان فکتشیت وزارت خارجه ایران است که ساعاتی چند پس از ارائه در سایت رسمی وزارت خارجه حذف و کمتر از یک روز بعد از سوی وزیر خارجه اساساً انکار شد(گفتگوی تلویزیونی در برنامه نگاه یک سیما، ۱۵/۱/۹۴)؟
ــ بهراستی اگر فکتشیتِ حذف و کتمانشدۀ وزارت خارجه بیانگر "نقاط برجستۀ” توافقات "از نگاه” ایران است چرا حذف و کتمان شد؟
ــ و اگر فکتشیتِ حذف و کتمانشده بیانگر نقاط برجسته توافقات از نگاه ایران نبوده، چرا وزارت خارجه تاکنون اقدام به انتشار نقاط برجسته توافقات از دید و نگاه خود نکرده است؟ و مگر وزیر خارجه و معاونش این کار را "طبیعی” نمیدانند؟
ــ اقای عراقچی از اینکه توافقنامه لوزان (به غلط موسوم به فکتشیت امریکاییها) مورد عطف و استناد رجال سیاسی و دانشگاهی قرار گرفته، تلویحا گله کرده توصیه میکند: "این ما هستیم که باید به دستاوردهای خود در مذاکرات توجه کنیم”. در این صورت، آیا نباید وزارت خارجه این "دستاوردهای خود” را علنی و بیهیچ ابهامی بصورت رسمی و مکتوب انتشار دهد تا ملت ایران به آن توجه کنند؟
ــ چرا مسئولان وزارت خارجه به عوض انتشار علنی و رسمی و صریح دستاورهای حاصل ایران از مذاکرات، از چهاردهم فروردین علیالدوام اقدام به مصاحبه و سخنرانی و اخیراً اجرای نمایشهایی جهت دورزدن امر گفتگو با منتقدان کرده، جوّی ملتهب و پرهیاهو را ایجاد و گسترده میکنند؟
ــ آیا ملاحظه کردهایم که با وجود تصریح رهبریت انقلاب که
مسئولین باید بیایند مردم را بخصوص نخبگان را از جزئیات و واقعیات مطلع کنند، ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم
(۲۰/۱/۹۴)
با وجود درخواست اکثریتی از وکلای مجلس شورا، و کثیری از استادان دانشگاهی و بسیاری از تشکلهای جنبش دانشجویی سراسر کشور برای انتشار فکتشیت وزارت خارجه، هیچ اقدامی صورت نگرفته است؟
ــ بهراستی چرا پس از دستور صریح رهبری و مطالبه اکثریت مجلس و اصرار شخصیتها و قاطبۀ تشکلهای دانشگاهی، نه تنها هیچ اقدامی صورت نگرفته که پس از سلسلهای از اظهارات مسئولان دولتی، منجمله دکتر علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، حاکی از انتشار قریبالوقوع فکتشیت، اینک مسئولان دولت تدبیر علناً میگویند همین اظهارات شفاهی مسئولان دولتی خودْ فکتشیت است؟
ــ اینک اما، آیا بهراستی "طبیعی” است که مذاکراتی بینالمللی و با این سطح و میزان از اهمیت راهبردی برای آمریکا و متحدان اسرائیلی و عربی و اروپاییاش انجام شود ـــ به گفتۀ اوباما رئیسجمهور آمریکا و بسیاری از شخصیتهای هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه موضوع هستهای ایران یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی هشت سال دولت آمریکاست ـــ و در همان روز انتشار بیانیۀ لوزان، "هر طرف” نقاط برجستۀ مذاکرات و توافقات را از نگاه خود بیان کند؟ بهراستی در کدام مذاکرات بینالمللی دیگر میتوان چنین بلبشو و هیاهوی تیره و تارکنندۀ حاصل مذاکرات سراغ گرفت؟
ــ مگر مذاکره نمیکنیم تا مناقشات و اختلافات رفع گردند و توافق میان طرفین صورت گیرد؟ چطور میتوان قبول کرد که پس از ماهها مذاکرات متوالی و فشرده، طرف آمریکایی مکرراً پس از خروج از مذاکرات رسماً متونی منتشر کند و طرف ایرانی مدام از ژنو تا لوزان بگوید اینها همه تفسیر است و مطالب دلخواهشان را گفتهاند، و در عین حال انها را تکذیب هم نکند؟ ندیدهایم که در مورد ژنو نیز همین سناریو را داشتیم لیکن هنگام اقدام و عمل دقیقاً متن منتشرۀ کاخ سفید اجرا شد؟
ــ اگر این حرف راست است که همه این متون تفسیر آمریکاییها از توافقات(ژنو و لوزان) است و برای ابهامزایی و گرد و غبارافکنی گفته نمیشود چرا فرزندان اعتمادشدۀ انقلاب متون غیرتفسیری مورد توافق طرفین را منتشر نمیکنند تا دروغها یا تفسیرـبهـرأیهای آمریکاییان برملا شود؟
ــ آیا امکان دارد بخشی از مذاکرات با آمریکاییها بر سر نحوۀ اطلاعرسانی، بهویژه به ملت ایران، صورت گیرد؟
ــ بهراستی چه شد که بعد از ماهها مذاکره و در حالی که شیپورهای رسانهای مدام بر طبل توافق نهایی مینواختند ناگهان در دو سه هفته مانده به ضربالاجل اعلامشده، صحبت از صدور اطلاعیه مطبوعاتی به میان آمد؟
ــ آیا امکان دارد تجربۀ انتشار توافقنامۀ ژنو و تلخی و رسوایی حاصل از انتقادات و اعتراضات نکتهسنجانۀ نخبگان هوشیار و مراقب ملت ایران منجر به طرّاحی سناریوی جدید انتشار رسمی و علنی بیانیه مطبوعاتی لوزان و همزمان انتشار یکجانبۀ توافقنامۀ لوزان از سوی آمریکا و عدم تکذیب از سوی ایران شده باشد؟
ــ آیا تاکنون اندیشیدهایم که چرا کشورهای ۱+۵ و نیز نمایندۀ عالی اتحادیه اروپا هیچیک متن منتشرشدۀ وزارت خارجه آمریکا را مورد تکذیب و یا حتی تردید قرار ندادهاند؟
ــ آیا اطلاع داریم که ریابکف نمایندۀ روسیه در مذاکرات اخیراً گفته:
اطلاعات منتشرشده توسط کاخ سفید در مورد جزئیات توافق لوزان صحیح میباشد”
(خبرگزاری اینترفکس، ۱۵/آوریل۲۰۱۵)
آیا تأملانگیز نیست که نماینده کشوری که بهویژه اخیراً در عرصههای متعدد با آمریکا درگیری شدید دارد متن آمریکاییها را تصدیق میکند؟
ــ آیا امکان دارد دولت آمریکا با وجود اختلافاف بسیار شدید جدّی علنی با کنگرۀ آمریکا جرأت کرده دست به انتشار توافقنامهای بزند که حاوی مطالب کذب یا مخدوش باشد؟ آیا از رویههای بسیار جدی و سختگیرانۀ نظارتی، هدایتی، و تقنینی مجلسین سنا و نمایندگان آمریکا بر اعمال دولت آمریکا خبر داریم؟ آیا وقت آن نرسیده که این رویهها را با رویههای نمایشی دردآور در ایران مقایسه کنیم و به فکر یک خانهتکانی بنیانی در مجلس، هیئت رئیسه مجلس، و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی باشیم؟
ــ در نهایت، چرا وزارت خارجۀ ایران نزدیک به یک ماه پس از انتشار توافقنامۀ لوزان، همان که در هیاهوی رسانهای در ایران موسوم به فکتشیت آمریکاییها شد، آن را رسماً و علناً تکذیب نمیکند تا موج اعتراضات و انتقادات سراسری شخصیتهای سیاسی و علمی و دانشگاهی و مردمی کشور را خاموش کند؟
ــ آیا امکان دارد علت این باشد که در صورت تکذیب رسمیِ علنی، ادامۀ مذاکرات با مشکلات بنیانی مواجه میشود؟ یعنی، اگر تکذیب حقیقی و اصیل باشد، معنایش این خواهد بود که همه یا عمومِ مواد توافقنامۀ منتشرشدۀ آمریکا صحت نداشته و وزارت خارجۀ آمریکا به کنگره و ملت آمریکا دروغ گفته است. واضح است که تبعات این اقدام، دولت آمریکا را بشدت درگیر انتقادات و اعتراضات گسترده و بنیانکن کنگره و بسیاری از رسانههای آمریکا خواهد کرد. و نتیجتاً، ادامۀ مذاکرات را به مخاطرۀ جدی خواهد افکند. اما اگر تکذیب صوری یا دروغین باشد، و با هماهنگی طرف آمریکایی صورت گیرد، آنگاه اولاً دولت آمریکا باز هم با کنگره درگیریهایی خواهد داشت، و ثانیاً برخی رسانههای آمریکا دیر یا زود پتۀ این تکذیب صوری را روی آب خواهند ریخت. ثالثاً، دولت ایران در عمل به اقداماتی در تأسیسات هستهای ایران تن خواهد داد که نباید بدهد. در این صورت، دولت ایران ناگزیر خواهد شد که اقداماتش را در اختفای کامل و دور از چشم نخبگان هوشیار و مراقب ملت ایران انجام دهد. این رویکردْ آشکارا میتواند به فرجامی مورد قبول دو طرف بیانجامد لیکن در صورت لو رفتن، مخاطرات فوقالعاده سهمگین و غیر قابل پیشبینی برای طرف ایرانی خواهد داشت.
ــ آیا امکان دارد علت عدم تکذیب رسمیِ علنی وزارت خارجه ایران، خواه حقیقی و اصیل و خواه صوری و دروغین، ملاحظۀ این همه عواقب پرمخاطره باشد؟
ــ اینک این سؤال با قدرت تمام مطرح میشود که چرا توافقنامۀ لوزان از ۱۴ فروردین ۹۴ مستمراً به مدد همراهی ارکستر جراید دربار زر و زور و تزویر، و ایجاد این همه هیاهو و گرد و غبار رسانهای اختفا میشود؟
ــ همچنین، سؤال مهم دیگری با قوت تمام رخ مینماید: با توجه به اینکه توافقنامۀ ژنو سی چهل درصد برنامۀ هستهای ایران را متوقف و در مواضعی به عقب برگردانده و توافقنامۀ لوزان چهل پنجاه درصد آن برنامه را تعطیل یا مضمحل کرده است، توافقنامۀ نهایی قرار است چه کند؟
ــ آیا این همه تدابیر در به خاک نیستی کشاندن بسیار بسیار تدریجی و آرام برنامه هستهای ایران برای این است که ملت ایران درد این تسلیم ذلتبار را بسیار بسیار تدریجی و کم احساس کند؟
ــ آیا این همه تدابیر برای پیوند شعاریِ چرخ هستهای به چرخ معیشت، و نوید مستمر روزهای خوش اقتصادی و مالی در آیندهای نسبتاً نزدیک، برای خوشکردن دل ملت است تا این همه ذلت و خواری را بسیار بسیار کمتر حس کند و یا اصلاً حس نکند؟
ــ آیا این همه تدابیر برای اینست که ملت ایران روند فزاینده اما خاموشِ زوال اقتدار ملی و استقلال بسیار گرانبهای ایران را نبیند و احساس نکند؟
ــ بار خدایا! تو شاهد باش این بنده که خود را برای آن خانۀ آخر هم آماده کرده، تمام توش و توان ناچیزش را به میدان آورده تا در این روزگار پرمکر و حیلت دنیاپرستی به ملت نجیب و شریف ایران هشدار دهد. هشدار دهد که مصلحتاندیشانِ نظام راست میگویند فیصلۀ موضوع هستهای آغاز کار است و بناست ما در چند سال آینده همین سیاست اعتمادسازی و تنشزدایی را ادامه داده به هر قیمتی تنشهای ساختۀ استکبار جهانی را زبونانه بزداییم.
ــ خدایا! تو شاهد باش که این بنده به ملت ایران هشدار داد که انقلاب به سرعت در حال انحلال در نظام عصیانگر طاغوتی آمریکایی است.
ــ "ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون”.
"ای دنیا! اف بر دوستی تو”
زیباکلام
۱۰/۲/۱۳۹۴