کد خبر: ۳۱۳۰۹۸
زمان انتشار: ۰۹:۵۲     ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴
صادق درودگر مدرعامل نساجی قائمشهر در یادداشتی از اهمیت تغییرات مدیریتی در فدراسیون فوتبال نوشته است و البته این نظر شخصی وی است و نظر سایت برنامه نود نیست.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، صادق درودگر در یادداشتش نوشته است:

روزگاری فوتبال ایران اگر چه هواداران بیشمار و بینندگان کم نظیری را در استادیومها در همه دیدارها با خود همراه می دید اما ستارگان فوتبال آن روز بر مبنای یک سیستم هماهنگ با کمترین امکانات پرورده شده و فوتبال بود و هزاران ستاره از سراسر ایران در فوتبال حضور داشتند.

پس از پیروزی انقلاب ایران در سال های جنگ تحمیلی مجالی برای فوتبال نبود و بعد ار آن هم مدت ها روزگارش بر مدار آزمون و خطا استوار بود . هر کسی با هر سلیقه شخصی می توانست فوتبال را به هر مسیری که دلش می خواست  در یک دوره کوتاه ؛ بدون توجه به نیازها و خواستگاه های جامعه فوتبال به پس یا کمی به پیش برد و  در این دوران عزیزانی به مسند ریاست فدراسیون فوتبال ایران تکیه زدند که به واقع  امر اداره یک دبستان هم برایشان بسیار دشوار بود .گرچه بودند مفاخری چون تیسمار نو آموز که قهرمانی باشگاههای پاس و استقلال در آسیا قهرمانی تیم ملی در پکن و مقام چهارم فوتسال جهان را با خود به ارمغان آورد و به حق  از جمله سالم ترین و صادق ترین افراد در این مسند بود و او به دلیل تسلط بر زبان انگلیسی و پشت سر گذاردن دوره های مدیریتی در دانشگاه شهربانی و دافوس و ویژه گی های مردم مدارش  ، مدبر ترین و کم حاشیه ترین رییس دوران خود بود . لیکن پس از تغییر رفتار سیاسی در جامعه و مطرح شدن مطالبات مردم از طریق انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و جو پدید آمده نوین در بین آحاد مختلف کشور ، فوتبال هم از این قاعده پیروی کرد و صدای جامعه فوتبال از زبان علی دایی به گوش رییس جمهور وقت رسید تا دستگاه دولت به فکر تغییرات بنیادی برای آینده فوتبال باشند .

 داریوش مصطفوی که تا آن زمان رییس فدراسیون فوتبال بود به دلیل عدم ارتباط نزدیک با دستگاه دولت  برای اداره فدراسیون مجبور به استفاده از شیوه های رفاقتی بود که کار را برای پیشبرد برنامه هایش مشکل می ساخت . اگر چه او با استفاده از یک اتاق فکر رسانه ای ( اردشیر لارودی ، زاهدی ، خوانساری ، شیبانی ، کوثری ، اسدالهی ) سعی در برنامه ریزی برای اداره فوتبال و کسب حمایت رسانه ای به عنوان موثر ترین نیروی اثر گذار وقت  داشت لیکن همان عدم دست داشتن در لایه های قدرت تلاش او را بی سرانجام می گذاشت. تا جایی که سر مربی تیم ملی توسط دستگاه ورزش انتخاب می شد (محمد مایلی کهن ) و حتی مربی اتریشی انتخاب شده از سوی فدراسیون  را برای تماشای تمرینات هم به استادیوم راه نمیدادند و رئیس عملا هیچ حق انتخابی نداشت. زیرا لازمه قدرت سیاسی قدرت اقتصادی است و داریوش مصطفوی  از داشتن آن قدرت بی بهره بود.

پس از ورود صفایی فراهانی به فدراسیون فوتبال و برنامه های بلند مدت وی برای توسعه وشکوفایی فوتبال ، رفته رفته ادبیات جدیدی به فوتبال ایران وارد شد که مهمترین آن مقوله انتخابات بود،  تا آن زمان انتخابات در هیات ها و فدراسیون ها برای انتخاب ارکان آن نقشی نداشتند ، تهیه آیین نامه انتخابات فدراسیون ها و هیات های ورزشی اگر چه گامی به پیش بود ولی نحوه نگارش آن و ترس از شکل گرفتن انتخاباتی که بتواند استقلال فدراسیون ها و هیات ها را متضمن باشد باعث شد که انتخابات را بتوان به شیوه ای اداره کردتا به همان انتصابات ختم شود ،  بارز ترین نمونه  از این دست انتخابات ( انتصابات)  برگزاری انتخابات  فرمایشی  و دستوری دوره برکناری دکتر دادکان و انتخاب علی کفاشیان  بود ، در این دوره حتی مصطفی آجورلو و شاهرخ شهنازی هم نتوانستند در انتخابات جایی داشته باشند!

دوره مهندس صفایی فراهانی اگر چه اشکالاتی در نحوه ارتباط با جامعه فوتبال و برخورد با اعضاء آن داشت لیکن به حق با برنامه ترین و سیستماتیک ترین دوره فوتبال بعد از فدراسیون آتابای قبل از انقلاب بود ، دوره ای که در آن اساسنامه لیگ حرفه ای تدوین و لیگ حرفه ای راه اندازی شد ، دوره ای که در آمدهای فوتبال در حال تحصیل بود ، دوره ای که کلاسهای مربیگری و اعزام مربی به دوره های بین المللی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، دوره ای که ایران پرچمدار تغییرات اساسی در AFC  شد و پس از بیست و پنج سال حاکمیت ولاپان ایران شیوه مدیریت کنفدراسیون آسیا را تغییر داد ، کمیته های فدراسیون دارای مسئولینی شد که وزنی در فوتبال داشتند ،  ایران کرسی های بین المللی را یکی یکی تصاحب می کرد ودیگر فدراسیون فوتبال در نتایج بدست آمده هیچ تیمی  از طریق دستورات به داوران خاص تاثیر نمیگذاشت ، قوتبال ایران با چنین رویکردی به واقع تنها تشکیلاتی بود که میتوانست به سند چشم انداز توسعه اجتماعی بیست ساله ۲۰۱۴ عمل کند،  لیکن پس از آغاز اختلافات سطحی بین رییس وقت سازمان تربیت بدنی ( مهندس مهر علیزاده ) و مهندس صفایی و برخورد رییس جمهور وقت با هر دو کار تا جایی پیش رفت که صفایی رفت و گفت فرزند را به نامادری می سپارم .

امروز پس از گذشت تقریبا دو دهه از آغاز تغییرات در فدراسیون فوتبال ساز و کار فدراسیون فوتبال ما بر اساس بی برنامگی و روز مرگی مفرط ،کسب جایگاهها برای دلمشغولی های فردی وبه قول رییس فدراسیون فوتبال (علی کفاشیان) خوش گذشتن در فوتبال استوار است ،اگر چه از این دوره می توان بعنوان بهترین دوره در خصوص برخورد با رسانه ها در انجام مصاحبه نام برد و بردباری رییس فدراسیون در برابر حملات و انتقادات کم سابقه  و مثال زدنی است اما بار فوتبال بار نیست و حقارت و بدنامی فوتبال در بین آحاد مردم بسیار برجسته است ، امروز چرخ فوتبال ایران بر محور مدیریت مفرغی در حال چرخش است * و به یک کلام می توان گفت " مردم از فوتبال لذت نمیبرند" وجود استادیوم های خالی و بی تحرکی باشگاهها ، تیراژ کم رسانه های ورزشی و استفاده از نیروهای کم تجربه و نا آشنا در پست های فوتبال از ویژه گیهای برجسته این دوران است ، شرایط حاضر " فوتبال را از ابزاری برای ایجاد نشاط پایدار در بین مردم به سوهانی بر روح  " آنها مبدل ساخته است.

در حال حاضر بحران مالی و مدیریتی ، نبود درآمد پایدار ، عدم ارتباط ارگانیک فدراسیون فوتبال با دستگاه دولت ، نبود برنامه های بلند مدت ، عدم جذب اسپانسر های قدرتمند برای فوتبال ، نداشتن قدرت برخورد با فساد در فوتبال از مشخصه های بارز تشکیلات فوتبال  امروز کشور است و راه حل عبور از این شرایط نامطلوب سپردن عنان فوتبال به دست یک مدیر تکنوکرات از نوع مدیریتی است که در دوره مهندس صفایی فراهانی تجربه کرده ایم ، حال این مدیریت تکنوکرات میتواند با لهجه تهرانی باشد  نظیر ( مهندس اکبر ترکان ) میتواند با لهجه اصفهانی باشد ( مهندس اسلامیان ) و یا با لهجه های دیگری حتی مازنی ( صالحی امیری)

* مدیریت سه نوع تعریف میشود

-         مدیریت طلایی یا عالی ترین

-         مدیریت نقره ای یا مدیریت خوب

-         مدیریت مفرغی یا مدیریت نامطلوب و روز مره

 

یادداشت از صادق درودگر، مدیرعامل باشگاه نساجی قائمشهر و رئیس سابق کمیته فوتسال فدراسیون فوتبال
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها