کد خبر: ۳۱۳۰۰۴
زمان انتشار: ۱۰:۱۱     ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴
بررسی تب خاطره‌گویی در گفت‌وگوی ۵۹۸ با دكتر يعقوب توكلي:
خاطرات تاريخي گاهي ابزار تحكم سياسي مي‌شود، گاهي تحكم قضايي است و گاهي تحكم جناحي است. خاطره كاربردهاي زيادي دارد ومهمترين آن، بعد تاثيرگذاري‌اش است پس بنابراين چون اثر دارد به‌كار گرفته مي‌شود زيرا تاكنون به خوبي جواب داده است به همين خاطر خيلي‌ها علاقه دارند از خاطره استفاده كنند. ممكن است احساس كنيم يك خاطره جعل شده كه مي‌تواند جعل خاطره كلي يا جزيي باشد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، اين روزها در كشور بحث ای بسیاری در خصوص خاطره‌نويسي و خاطره‌گويي برخی از چهره های سیاسی از زبان بزرگان و رفتگان به موضوع رسانه‌ها تبديل شده است تا آنجا كه تقريبا روزي نيست كه رسانه‌اي با نقل خاطره‌اي خبرساز نشود خاطراتي كه گاه عجيب و گاه در تعارض با سيره وسبك زندگي افراد هستند. درهمين زمينه و در رابطه با تب خاطره‌گويي كه مدتي است باب شده با دكتر يعقوب توكلي از اساتید دانشگاه و كارشناس تاريخ و محقق آشنا به مسايل تاريخي گفت‌و‌گو كرديم.



 نقل تاريخ از زبان بزرگان چيزمرسومي است اما بعضا شائبه‌هايي درباره برخي از نقل‌قول‌ها وجود دارد كه به نظر مي‌رسد بيشتر به نفع احزاب و گروه‌هاي سياسي است تا افراد، با توجه به اشرافي كه به اين مقوله داريد بفرماييد چگونه نقل‌قول‌هاي درست را از غلط تشخيص بدهيم؟

تاريخ‌نگاري داستاني بيشتر با هدف انتقال يكسري موضوعات و يا گاهي به قصد تجارت در عرصه تاريخ‌نگاري شكل مي‌گيرد و ما شاهد ايجاد صنعت خاطره‌گويي به‌جاي ديگران هستيم. يك نمونه مشهور آن خاطرات مسترهمفر است. عثماني‌ها زماني مي‌خواستند آنچه انگليس در سرزمين‌هاي اسلامي و حوزه قدرت اسلامي عمل كرد را نشان بدهند به ساخت شخصيت خيالي همفر پرداختند  و نويسنده‌اي به‌جاي يك مامور انگليسي نشست و خاطره گفت، در واقع اين صنعت و روش خاص آن به عبارتي موثر است و مي‌تواند درانتقال مفاهيم مورد نظر نويسنده  درمسير اهداف سياسي يا اجتماعي يا شخصيت‌پردازي به‌كار بيايد زيرا آن شخصيت واقعي حضور ندارد تا بتواند از خودش دفاع كند  يا بتواند صحت و سقم نوشته‌ها را ارزيابي كند. شما درخاطرات همفر مي‌بينيد او جاسوس است و حالا در نوشته منتسب به او هيچ چيزي نمي توانيد ثابت كنيد كه كدام راست و كدام دروغ است.

جالب اين‌كه اين داستان  دروغين باعث انحراف ذهن بسياري شد زيرا خصلت داستان  به‌خصوص داستان تاريخي برد زيادي آن است. بسياري باور داشتند كه مكتب وهابيت تكفيري را انگليسي‌ها ساختند  در نتيجه از درك واقعيت عيني اين مكتب عاجز ماندند علاوه براين‌كه نتوانستند آن را درك كنند در برابر قدرت انگليس هم مقهور شدند حال آن كه واقعيت اين است انگليس وهابيت را نساخت اما به وهابيت ساخته شده  قدرت داد آنجا كه عملكرد واقعي انگليس بود به‌جاي پرداختن به آن عملكرد  تخيلي آن پرداختند يا سرگرد لورنس كه در منطقه كمك عثماني‌ها مي‌كند.

نقش واقعي انگليس هيچ وقت توضيح داده نمي‌شود  نقش خيالي آن‌كه  از قضا باعث قدرت انگليس هم مي‌شود مطرح است نمونه ديگر خاطرات تيمور است كه دو مدل خاطره براي او ذكر شده يكي داستان خاطره مانند نمايشنامه سخيف و بسيار مستهجني ازمارلو سال 1940 كه در اروپا اجرا شد و جريان قران‌سوزي تيمور به عنوان يك فاتح مسلمان، از اسلام و قران بيزاري مي‌جويد و پبشنيه عداوت و دشمني غرب عليه اسلام به نام تيمور مطرح مي شود قران‌ سوزي را اروپاييان به‌جاي تيمور انجام مي دهند و او را مرتد معرفي مي‌كنند كه عليه اسلام برخاست و مسيحي شد و به‌جاي تيمورداستان بافي مي‌كنند  در كتاب تاريخ جهانگشاي آقاي منصوري هم همين مسئله است او به جاي تيمور نشست.

يا كتاب خاطرات «دخترم فرح» كه با هماهنگي مسعود بهنود به جاي فريد ديبا براي او خاطره نوشتند  و بعد هم از نويسنده تعريف كردند متني بسيار ساده و دم دستي دارد كه حاوي انديشه‌هاي سلطنت‌طلبان است براي دفاع از پهلوي‌ها. جالب‌تر آن‌كه در زمان انتشار فريده ديبا مرد بعد از آن شاهد انتشار كتاب خاطرات تاج الملوك زن رضا شاه بوديم يعني مادر زن شاه و مادرشاه خاطرات خود را مقابل همديگر نوشتند درحالي‌كه تاج الملوك چند سال زودتراز فريده ديبا مرده بود  ولي دركتاب خاطرات جواب فريده ديبا را مي‌دهد. اينجا مي‌بينيد كه يك عده با پول وارد شدند همين كار را هم براي عباس خان نوكر رضاشاه انجام دادند. هرسه كتاب زبان واحدي دارد قضاياي واحدي را با هم تعريف مي‌كنند، براي اين‌كه بتوانند يكسري باورهاي سياسي كه خودشان به آن اعتقاد دارند را منتقل كنند و با تبديل به يك متن متواتر در يك حوزه وارد بشنوند.

 اما گويا اين مسئله در تاريخ شفاهي فرق مي‌كند  درست است؟

بله در تاريخ شفاهي خاطرات را خود فرد مي‌گويد نه از طرف ديگري. مصاحبه كننده مي‌تواند اظهارات فرد را به چالش بكشاند خيلي جاها تناقض‌هايي گرفته مي‌شود و به او مي‌فهماند يا با اصلاح، پس و پيش‌هاي تاريخي را گوشزد مي‌كند نهايتا بعد از همكاري بين مورخ پژهشگر و خاطره‌گو اين كار به امضاي دو نفره مي‌رسد بااين وجود گاهي باز مشكلاتي وجود دارد چندين نفر كتاب را ارزيابي مي‌كنند اما اين‌كه يك مرتبه به‌جاي فرد از دنيا رفته مطلبي بگويم و به او نسبت بدهيم درحالي‌كه خود او براي دفاع يا توضيح نيست و داستان يك طرفه تعريف مي‌شود قضيه ديگري است و مقدار زيادي با مشكل عدم انطباق با واقعيت همراه مي‌شويم اين باعث مي‌شود كه گوينده مورد سوال و اتهام قرار بگيرد زيرا ممكن است يا براي خودش فرصت سازي كند و يا آراي موافقان خود را بيشترنمايد .

با توجه به اين قضيه دربحث انقلاب و پس از آن برخي مسئولان و بزرگان به خاطره‌گويي و انتشار آن مي‌پردازند به نظرمي‌رسد كه درچند سال اخير رويكرد خاطره‌گويي بيشترشده چقدر به اين خاطرات مي‌توان استناد كرد؟

يك خاطره يا يك خبر بايد مورد تواتر قرار گيرد؛ يعني اگر كسي ادعايي كرد بايد خبرش چند جا و با چند سند متفاوت وجود داشته باشد اين نقل قول‌ها  ظن كمي بالاتر از متوسط ما را مي‌رساند  كه بگوييم چقدر صحت دارد اما وقتي يك خبر تواتر نداشته باشد  و روايت ديگري آن را تاييد نكند و به معناي خبر منفصل قبل و بعد باشد اين خبر مشكل شائبه  و عدم تطبيق با واقع دارد البته گاهي ممكن است كسي خاطره‌اي را بيان كند كه زمان  اقتضاي آن به وجود نيامده تا بيان كند و ممكن است امروز اين اقتضا به وجود آمده باشد  بنابراين  نمي‌توانيم بابش را ببنديم.

اين حجم بالاي خاطرات كه هركسي بيان مي‌كند و بعضا با سبك زندگي و منش  فردي كه از آن مي‌گويند متفاوت است چطور؟

بعضي شخصيت‌ها به تاريخ توجه دارند مسئله بودن و حضور درتاريخ و بيان مواضع خود كه به طور شفاف درتاريخ اهميت دارد را دقت مي‌كنند برايشان مهم است به تاريخ‌نگاري با روشهاي مختلف براي اشاعه افكار و عقايد بپردازند و از تاريخ و ابزارتاريخي كه گاهي سند،‌ كتاب،‌ فيلم و نوار منتشر نشده و... است استفاده كنند كه به نظر من راحت‌ترين كار ممكن است. اما گاهي يك خاطره منتشر نشده از يك گوشه‌اي ارائه مي‌شود كه درطول زمان هم دچارتغيير شده  و اصل خاطره را زير سوال مي‌برد.

بيشتر خاطرات را از شخصيت‌هاي تاريخ‌ساز مانند حضرت امام روايت مي‌كنند؛ درحالي‌كه امام(ره) در صفحه پاياني وصيت‌نامه خودشان به نوعي پيش‌بيني كرده بودند كه اگر خاطراتي ازمن نقل مي‌شود تنها بايد با مهر و امضاي خودم و يا پخش درتلويزيون و راديو و رسانه‌هاي مورد تاييد من باشد پس چرا با اين وجود بازهم خاطراتي از طرف امام نقل مي‌شود  كه گاه با سيره ايشان مغايرت دارد؟

خاطرات تاريخي گاهي ابزار تحكم سياسي مي‌شود، گاهي تحكم قضايي است و گاهي تحكم جناحي است.  خاطره  كاربردهاي زيادي دارد ومهمترين آن، بعد تاثيرگذاري‌اش است پس بنابراين چون اثر دارد به‌كار گرفته مي‌شود  زيرا تاكنون به خوبي جواب داده است به همين خاطر خيلي‌ها علاقه دارند از خاطره استفاده كنند. ممكن است احساس كنيم يك خاطره جعل شده كه مي‌تواند جعل خاطره كلي يا جزيي باشد.

جعل كلي يعني اساسا خاطره ساختگي است ولي در جعل جزيي بخش‌هايي ساخته و پرداخته شده است نه همه تاريخ. در هرصورت سياستمداران دراين فضا حواسشان به استفاده از خاطرات بوده است چه از خودشان و چه خاطرات ديگري اين چيز عجيبي نيست مي‌توان گفت در چند سال اخير توجه به خاطرات بيشتر شده است ولي با اين نگاه اگر خاطرات دقيق نباشد ارزش و اعتبار خاطره‌گو و سايرمطالبش زير سوال مي‌رود .

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها