برهان/ مسعود امجدی پور؛ در این مقاله به موانع و
چالشهای پیشروی جهاد اقتصادی با استفاده از بیانات «رهبر معظم انقلاب» و
اظهارات مسوولین و صاحب نظران اقتصادی کشور و نیز مصاحبه با اساتیدی همچون
جناب آقای «دکتر دانشجعفری»، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو هیأت علمی
دانشگاه علامه طباطبایی اشاره میشود.
در
ابتدای بحث و پیش از ورود محتوایی به بحث یادآوری این مطلب ضروری است که
جهاد اقتصادی، یعنی مبارزه اقتصادی. مبارزهای که به عزت امت اسلامی و
اعتلای کلمهی اسلام منجر شود. «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین». کوشش و
مبارزهای که تأثیر بسیار زیادی بر پیشرفت کشور و عزت ملت ایران دارد. در
هر مبارزهای ضرورت دارد که هدف، حوزه و حریف مبارزه تعیین وشناخته شود.
انگیزهی هر مبارزهای یا دفاع از قلمرو موجود است یا کسب قلمروهای جدید؛
حالت اول «جهاد دفاعی» حالت دوم «جهاد ابتدایی» است.
بازار،
قلمرو فعالیت اقتصادی است. بنابراین جهاد اقتصادی مبارزه برای کسب سهم
بازار است. اگر مبازره برای باز پس گیری سهم بازار از دست رفته برای رسیدن
به حد موقعیت قبلی باشد، می تواند به «جهاد دفاعی» اقتصادی تعبیر شود و اگر
جهاد برای کسب بازارهای جدید در جهت اعتلای عزت مسلمین و نفی تسلط بر
مسلمین باشد «جهاد ابتدایی» اقتصادی میتواند نام نهاده شود.
هر
بازاری سهم اشتغال خاصی دارد و افزایش اشتغال بیش از آن سهم به کاهش
بهرهوری منجر میشود. پس برای افزایش میزان اشتغال، یا ارتقای بهرهوری
ایجاد بازار جدید یا افزایش سهم از بازار موجود شرط اصلی است. توزیع درآمد
حاصل از ایجاد و گسترش بازار دغدغه دیگری است که در قالب شاخصهایی چون
کاهش فاصله درآمدی دهکهای بالا و پایین جامعه، و مشارکت مستقیم مردم در
امر اقتصاد نمود پیدا میکند و میزان موفقیت در توزیع عادلانه درآمد را
نشان میدهد.
موانع
و چالشهای احصا شده، حاصل ساعتها کار کارشناسی و بررسی گزارش عملکرد
دستگاههای متولی امر اقتصاد در کشور، با نگاه نظارتی میباشد. البته
در مقالات آتی به شرط حیات، بحث و بررسی پیرامون هر یک از این عناوین را
دنبال خواهم کرد.
موانع و چالشهای پیش روی جهاد اقتصادی عبارتاند از:
1. وجود برخی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی غلط در جامعه
2. کمرنگ بودن فرهنگ کار و تلاش و فقدان آموزشهای لازم به خصوص برای جوانان
3. نرخ بالای بیکاری (حدود12%) و کمبود شغل در کشور
4. کماثر بودن سهم سرمایهگذاری بخش خصوصی در اقتصاد کشور و عدم توانایی این بخش در رقابت با بخش دولت
5. نبود تعاونیهای کارآمد در حمایت از بخش خصوصی
6. عدم وجود سازوکار مناسب در زمینهی مشارکت مستقیم مردم در اقتصاد کشور
7. نبود فضای مناسب کسب و کار در جامعه
8. پایین بودن بهرهوری در تولید
9. فشار تحریمهای خارجی بر دوش اقتصاد کشور
10. برخی جریانهای سیاسی داخل کشور که سیاستهای اقتصادی دولت را مانع منافع بیحد و حصر خود میدانند
11. وجود ساختارهای نامناسب اداری (رانت، فساد و ...)
12. عدم مشخص بودن استراتژی مشخص در روابط اقتصادی بینالملل کشور
13. ظهور قدرتهای جدید اقتصادی مانند «Bric» (برزیل– روسیه- هند و چین) در فضای بینالملل
14. قابل پیشبینی نبودن متغیرهای اقتصادی در ایران
15. عدم تبیین درست مفاهیمی همچون استقلال اقتصادی، خودکفایی و ...
16. اقتضایی بودن سیاست خارجی ایران
17. وجود مشکلاتی در بنگاههای اقتصادی (دانش فنی، ظرفیت و مقیاس پایین تولید، روشهای تأمین منابع مالی و مدیریت)
درمقالات
متعددی که کارشناسان حوزهی اقتصاد و سیاست در حوزهی جهاد اقتصادی و
چالشهای آن منتشر نمودهاند کم و بیش به این موانع اشاره شده است با این
تفاوت که در بسیاری از این مقالات نگاهی تکمحوری به صرف به این چالشها
شده است و بعضاً راهحلهای گذر از این چالشها بدون در نظر گرفتن چالشهای
دیگر مطرح گردیده است. تجربه ثابت کرده است که این نوع نگاه به اقتصاد
ورفع چالشهای آن منتج به نتیجه مطلوب نخواهد شد و تنها پیچیدگیها را در
عرصه اقتصاد که خود مقولهای بغرنج و پیچیده است ، بیشتر خواهد کرد.
به
عنوان مثال اگر بخواهیم برای چالشی به نام پایین بودن بهرهوری در کشور ،
بدون توجه به چالش دیگری به نام نبود فضای کسب و کار مناسب در جامعه، نسخه
پیچی کنیم قطع به یقین راه به جایی نخواهیم برد. از اینرو در مقالهی
بعدی برآنم تا یکی از مهمترین معضلات نام برده در فوق را که همانا نبود یک
استراتژی مدون و مشخص در «حوزهی اقتصاد بینالملل» است و حل آن میتواند
به طور مستقیم روی بسیاری از چالشهای دیگر این حوزه اثرگذار باشد، به
صورت موشکافانه مورد بحث و بررسی قرار دهم.(*)
ادامه دارد...