وقت آن است تا از دل سوالات و ابهامات پیرامون نقش واقعی پلیس و وظیفهی اصلی او و باید و نباید دخالت او در امور فرهنگی و برخورد پليس با ناهنجاري هاي فرهنگي و اجتماعي، سخن احسن را بدون هرگونه ملاحظهی بیان کنیم و آنچه اسلام از یک نیروی امنیتی و پلیس انتظار دارد، تبیین شود، تغییر در نگرشها مبتنی بر انتظاری که اسلام از یک نیروی پلیس یا به تعبیر اندیشه اسلامی "محتسب"[1] دارد و نیز تغییر در نگاه پلیس به وظیفهی خود و شأن و جایگاه خود در برقراری امنیت اخلاقی و فرهنگی، قطعا نیاز امروز کشور بوده و در شرایط تمدن سازی نظام مقدس جمهوری اسلامی، اولویتی مهمی است، که کوتاهی در این امر جبران ناپذیر خواهد بود.[2]
دکتر روحانی در همایش فرماندهان ناجا با اشاره به این موضوع بیاناتی داشتند که البته ناظر بر آینده بود، یعنی آنچه پلیس باید بشود و نه آنچه هست، حال از همین منظر شرحی بر برخی جملات آقای رئیس جمهور جناب حجه الاسلام دکتر روحانی خواهیم نوشت؛
همان طور که ایشان فرمودند آموزش اولویت اول پلیس است، نیروی انتظامی تمام تلاش خود را برای این مهم امروز مصروف کرده و عزم خود را برای ارتقاء آموزش ها جزم کرده، ایجاد تغییرات و تحقق تحول برای رسيدن به ارگان و سازمان متحول و پيشرو که برترین مشخصهی آن خلاقیت، زنده بودن و پويایی است، بدون آموزش مستمر و مدیریت دانش امکان پذیر نخواهد بود، آموزش مقدمه و علت اصلی هر تغییر و تعالی است و بدون شک تنها مقیاس سنجش این ساختار پویا، وحدت اهداف فردي و سازماني است به نحوی که از هم قابل تشخيص نباشند و نیز نگاه غیر اداری با رویکرد انقلابی در چارچوب اندیشهی جهادی اسلامی. ثروت اصلی نیرو، یعنی منابع انسانی و ارتقاء سطح قدرت نرم آن است و اگر اين مطلب پذیرفته شود كه كاركنان هر سازمان، تعيين كننده ترين عامل براي بقاي توسعه و تعالي آن سازمان هستند؛ پس بايد گفت خلق بهترين شرايط و بيشترين بهرهوري سازمان در گرو گسترش توانايي و پرورش كامل استعداد هاي دروني و بيروني كاركنان است، حتي در بدترين شرايط از لحاظ محدوديت منابع انساني، توانمند سازي و بالابردن قدرت نرم، یعنی قدرت استدلال و دفاع از ارزشها سالم ترين روش براي تسهيل امور و تحقق اهداف است .با اين روش توان تأثیر، حس اعتماد، انرژي مضاعف، غرور و تعهد خود اتكايي در نهايت بهبود عملكرد در بالاترین سطح تحقق خواهد یافت.
هنگامي كه كاركنان اطلاعات لازم را در اختيار داشته و همواره اهداف را در امور خود مدنظر میگیرند و با آگاهی کامل از نقش خود در اصلاح جامعه به کنش امنیتی میپردازند و در اوج امید و انگیزه، مهارت ها و توانايي هايشان را به كار میگيرند، قدرت واقعی ظاهر گشته و هیچ تسلیحاتی توان مقابله با آن را ندارد. در پلیس اسلامی این ابزار در توانمندترین حالت ابعاد نرم داشته و فهم و درک از متن دین، قدرت استدلال، تحلیل درست از ضروریات، توان دفاع از ارزشها، شناخت جریانهای سیاسی و در نهایت ولایتمداری عالمانه و عمل هوشمندانه، کارآمدترین سلاح یک پلیس است.
بنابراین هدف از آموزش رساندن نیرو به این سطح از آگاهی است که شأن و جایگاه خود را در عرصهی فرهنگ دریابد و نقش مهم خود را در برقراری امنیت فرهنگی در جامعه و دفاع از دین و شریعت اسلامی بازیابد، شأنی که اسلام این شأن و جایگاه را از او انتظار دارد. امروز جمهوری اسلامی ایران در ابعاد فرهنگی و اجتماعی، چه در فضای داخلی و چه برون مرزی، با اتخاذ تدابیر مبتنی بر فرامین اسلام و قرآن، بر حفظ حریم و حرمت زنان و مردان جامعه اسلامی تاکید دارد، این بینش فرهنگ اسلامی که باید شعار علمی و عملی هر جامعه مسلمان و استکبارستیزی باشد، اولاً حکومت را از آسیبهای احتمالی و فساد داخلی مصون نگه میدارد و سپس در ابعاد فراملّی و بینالمللی، جامعه اسلامی را هم به عنوان یک الگو با ضریب آسیبپذیری فرهنگی و امنیتی کمتر به جهان معرفی میدارد و هم دیپلماسی فرهنگی اسلامی خود را به دیگر کشور ها صادر میکند، بدون شک این مهم با حمایت پلیس آن هم نه در ابعاد تعریف شدهی جهانی که عمدتا عمال قدرتها و سرکوبگر ملتها هستند بلکه در ابعاد اسلامی و با هدف تعالی امت اسلامی، محقق خواهد شد. بنابراین رسیدن به نقطهای که هر پلیس در کشور اسلامی حافظ و مدافع ارزشها و آرمانهای اسلام باشد مقولهای طبیعی و موضوعی ضروری برای جامعهی اسلامی است.
اما آقای رئیس جمهور متاسفانه امروز بخشهای بسیاری از نیروی پلیس با هدایت نظام سلطه و نیز در مواردی غفلت و عدم آگاهی، باعث گردیده تا تقریبا تمام وقت را به درگیر شدن به اجرام ریز و درشت که عمدتا با هدایت صهیونیسم جهانی است مشغول شود، در این روند وقت برای آموزش و تقویت قدرت نرم به حداقل و بعضا به صفر رسیده است و به خودپرداختن و وتوانمندسازی در برخی از اجزاء نیرو، مثل شاغلین در کلانتری ها، به ندرت اتفاق میافتد، این روند اقتضاء میکند پلیس یک تغییر اساسی را در برنامههای خود ایجاد کند.
چرا امروز پلیس بایستی هرجا که مجریان قانون در اجرای آن کوتاهی میکنند و یا ناتوانند وارد شود و از توان او نوعی سوء استفاده گردد، آقای رئیس جمهور پلیس آخرین مرحله در برخورد با کوتاهی ها است، چرا باید در حالی که برخی مسئولان دولتی به وظایف خود در قبال مسکن و شغل و نیز احترام به جوانان کوتاهی میکنند و کرده اند و از این مسیر راه را برای بزه و جرم هموار میکنند و پای پلیس را وسط میکشند، به نیروی انتظامی خرده گرفت؟ چرا کمبودهای شهرداریها را پلیس بایستی جبران کند؟ چرا کاستی و ضعف دستگاه قضا را پلیس باید تأمین کند، چرا هر جا که حرفی شنیده نمیشود پلیس را به کمک میگیرند؟ حتی برای عدم ورود به خطوط BRT هم پلیس بایستی از توان خود مایه بگذارد همان توانی که سعادت و هدایت جامعه و امنیت اخلاقی و اجتماعی شدیدا به آن نیازمند است و به شدت احساس کمبود در مورد پلیس هوشمند و عالمانه میشود.
امروزه تهدیدات سخت علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تبدیل به تهدیدات نرم شده است، این یعنی تغییر رویکرد نیروی انتظامی نیز به اقتدار مدرن و نرم و قطع وابستگی به برخی امور فرمالیته و روزمره و اجرای طرح های علمی است. البته شکی نیست که مؤلفه های تاثیرگذار بر اقتدار نرم مورد رصد ناجا است، اما لازمه کار پلیس مدرن، اشراف اطلاعاتی در حوزه اجتماعی بر متن دین و شریعت به منظور شناخت نیازمندی های اجتماعی و خدمات پلیس است و این اصل جز با وقت گذاشتن به صورت روزانه، بله روزانه و مداوم میسر نخواهد شد، اینجاست که نیاز به یک تغییر جدی و سریع در انتظار از پلیس و رویکرد و کنش نیروی انتظامی برای خروج از چمبرهی گرفتار شده در آن ضروری مینماید.
پلیس اسلامی بایستی دائما از حوزه علم و دانش نیازمندی های حرفه ای خود را تامین کند و امنیت اجتماعی و جامعهی بر مدار اسلام ناب را از مسیر علم و دانش تحقق بخشد، این مسیر البته نیازمند کمک و همت نخبگان است و لازم است این قشر به پلیس کمک کنند که از کنش سخت افزاری به سمت نرم افزاری حرکت کند، همکاری اساتید و نخبگان با نیروی انتظامی می تواند به پلیس دانش بنیان کمک، آسیب های اجتماعی را کالبد شکافی کنند و رفتارهای جدید مبتنی بر شریعت مقدس اسلام را در غالب سیستمها و قالبهای عملی در دسترس پلیس قراردهند. امروز اگر توجه شود حتی قواعد امربه معروف و نهی از منکر، این الگوی اسلامی که می تواند جامعه را در مقابل بسیاری از مشکلات بیمه کند، به صورت نظاممند و عملیاتی شده آنچنان که باید در اختیار پلیس نیست، لذا ضرورت دارد که این آموزش دینی در سبد آموزههای پلیس قرار گیرد و باید راهکارهای نو و جدید متناسب با شرایط روز طراحی و اعمال شود.
متأسفانه امروز سرقتهای خرد، اعتیاد، دعوا و مشاجرات روزمره و بسیاری از اجرام ریز دیگر تمام توان پلیس را در مجموعههایی که رابطه مستقیم با مردم دارند به خود اختصاص داده، هر ارگان و هر بخشی که وظیفهی خود را در بخشهای خدماتی، فرهنگی، حقوقی و اجتماعی به درستی انجام ندهد در نهایت به اجرامی ریز و درشت تبدیل میشود که پلیس را مشغول میکند، پلیس در این گیرودار خود نیز مورد تهاجم بوده و برخی محاسن اخلاقی را به تدریج از دست داده و اعصاب و روانش تحت تأثیر قرار میگیرد، این یعنی ضرورت تغییر و تحول، بایستی بسیاری از امور را به دیگران محول کرد و انرژی پلیس را در این راهها صرف نکرد، پلیس بایستی آنقدر فارقالبال باشد تا بتواند در شرایطی ایدآل خود را از نظر معنویت و بصیرت و آگاهی نگهدارد، این روند بایستی در یک زمانبندی بسیار سریع و البته با برنامه عملیاتی شود، ضرورت امروز جهان و فضای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران جای هیچ سهل انگاری و تلف کردن وقت نگذاشته و زمان را برای ما بسیار محدود ساخته.
حضور سربازان وظیفه در کلانتریها به جای نیرویهای حرفهای یکی از نقاط ضعف پلیس است که موجب برخی اقدامهای غیرتخصصی در عملیاتهای پلیسی میشود. البته بسیاری از جوانان با آگاهیهای دینی فراوان وجود دارند که ناجا میتواند در روند سربازگیری از آنها استفاده کند، اما در یک دید کلی خدمت و وابستگی عاطفی به تشکیلات پلیس در افراد غیر کادر کمتر از نیروهای تخصصی پلیس است و از سوی دیگر این افراد تواناییهای تخصصی پلیس را ندارند، بنابراین در مواردی که مستقیما با مردم سرکار داریم بایستی نیروی متخصص و آزموده با قدرت تبیین بالا و کاملا هوشمند در انتخاب کنش، گمارده شوند.
آقای رئیس جمهور کاش زمانی فرا برسد که در کشورمان ایران عزیز هر کسی در هر پستی به جای انتقاد و یا دائما نصیحت دیگران به وظیفه ی اصلی خود برسد، تصور نویسنده بر آن است که اگر دولت محترم که وظیفه اش سفره و نان مردم است به این مهم توجه بیشتری کند و نشانه های فقر را محو کند ذره های کفر نیز می رود و جرم و بزه هم کم می شود و پلیس فرصت آموزش بیشتری پیدا میکند.
اما آقای رئیس جمهور سخنان شما حتما با رویکرد تعالی و پیشرفت پلیس بیان شد، اما سوال این است که مبنای این سخنان چه بود؟ آیا از متن دین و شرایطی که برای محتسب یعنی همان پلیس در حکومت اسلامی بیان شده شما سخن گفتید؟ وقتی به دنبال پاسخ این سوال رفتیم چیزی غیر از سخنان شما در باب وظایف پلیس یافتیم، چرا که امیر مومنان اولین وظیفه پلیس را در نامه معروف 53 قبل از آنکه برقراری امنیت بداند شکوه دین و اجرای اسلام برمی شمارد.
پلیس اسلامی
نيروي قهريه و مسلح براي اعمال قانون در داخل يك جامعه اسلامي نميتواند گزينهاي غير از پليس اسلامي باشد ."پليس اسلامي " عبارتي است كه شدیدا نياز دارد تا مسئولان اتاقهاي فكر و عمليات ناجا بيش از اين به آن فكر كنند، چرا که این عبارت ترجماني است از تمام باورهاي يك جامعه اسلامي و شيعي كه در خط اول اعمال قانون و توسط نيرويي كه در حال حاضر آن را به عنوان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ميشناسيم، نمود مييابد. يك پليس مسلمان و يا به عبارت ديگر، يك پليس شيعه كه در تحت زعامت ولايت فقيه انجام وظيفه ميكند براي تك به تك افراد يك جامعه احساسي دارد كه يك پدر يا برادر بزرگتر براي خانوادهاش دارد. قوام و استواری جامعهی اسلامی به معنای تمامی ابعاد اسلامی به پلیس مسلمان است[3]، چگونه است كه پدر وقتي ببيند و يا حتي احساس كند كه خطري هرچند كوچك و يا مشغوليتي هرچند فكري در حال تهديد فرزندانش است فورا براي رفع و زدودن آن دست به كار ميشود. چگونه است كه پدر وقتي احساس كند رفتار و يا پوشش فرزندانش، اعم از پسر و يا دختر ميتواند بستر امنيت فرزندانش را تهديد كند و يا حتي موجب تهديد امنيت پيراموني براي ديگران شود، به آنها تذكر پدرانه ميدهد. همين دو سؤال كوتاه كافي است تا بتوان احساسي را كه يك نيروي پليس اسلامي دارد به خوبي تصور كرد.
پليسي كه در ناجا مشغول فعاليت است همواره بايد با همين ديد وظايف خود را در قبال مبارزه با انواع ناامني و ايجاد تمام ابعاد امنيت انجام دهد. آيا ميتوان پدري را معرفي كرد كه براي امنيت فرزندانش بيمبالات باشد. آيا اساسا ميتوان حتي تصور كرد كه براي مقولهاي مثل امنيت اخلاقي هيچ برنامهاي نداشت؟
کارآمدترین اسلحه ی پلیس
در جامعهی اسلامی نیروی انتظامی سلاحی ویژه دارد که به تعبیر امیر مومنان (ع) در وصف مالک اشتر و صفات او گفتند: "شمشيري از شمشيرهاي خدا بود كه نه كند ميشد و نه ضربتش بي اثر میماند".[4] این همان قدرتی است که اسلام از روز اول در برابر تمامی قدرتها به تمسک به آن ایستاد و پیروز شد، یعنی قدرت استدلال و تبیین، قدرت نرم و توان دفاع عالمانه و هوشمندانه از اسلام و ارزشهای آن، این همان ویژهگی بارز مالک اشتر بود که علی علیهالسلام اینگونه با معجزهی کلامش آن را توصیف کرده است، و در آن جلسه از شمشیر نظامی مالک هیچ نگفت، جایی که پای قدرت استدلال به دین و اسلام از سوی مالک بارز بود.
علم و دانش به شریعت بارزترین سلاح یک پلیس بایستی باشد او باید بداند چرا امروز ماهواره مسیر تسخیر جامعه است و بتواند در این مسئله با استدلال و نه فقط با اعمال قدرت البته در راستای اجرای قانون مصوب مجلس شورای اسلامی، مانع گسترش آن بشود. قدرت بیان یک پلیس که آمیخته با ادب و استدلال محکم[5] است بهترین اسلحهی اوست که هر ضعف و کاستی را در این نیرو جبران میکند، او باید محکم بیان کند که قانون برخورد با تجهيزات دريافت از ماهوارهها تعطيل و منسوخ نشده است، حتی اگر مسئولینی در دولت، این نیرو را به تمسخر بگیرند و با نیشخند این عمل مقدس او را با اصطلاح جنگ پشت بام ها و بالکنها یاد کنند تا مگر عدهای خوششان بیاید و از آن سیاستمدار حمایت کنند. پليس در برخورد با تجهيزات دريافت از ماهوارهها در وهله اول تذکر ميدهد و اگر توجهي نشد، وسيله را ضبط و فرد به دادسرا ارجاع ميشود[6]، این قانون مصوب نظام است که پلیس با افتخار آن را انجام میدهد و در این مسیر از هیچ ارعابی نمیهراسد و هیچ تحدیدی او را از وظیفهاش بازنمیدارد.
پليس وظيفه دارد که در برخورد با جرايم مشهود اقدام کند و در جرم غيرمشهود نياز به مجوز قضايي دارد، زمانيکه یک پليس مسلمان و انقلابی که به خون شهدا خود را مدیون میداند و خود را حافظ راه آنها و ارزشهای نظام اسلامی میداند، ميبيند شهروندي در کنار اتوبان ديش ماهوارهاش را جلوي پنجره نصب کرده است این عمل نزد او يک نوع دهنکجي به قانون و پليس است که برخورد با آن طبق قانون هیچ تغییری نکرده و هیچ مقامی نمیتواند وظیفه نیروی مسلح خصوصا پلیس را در حفظ و دفاع از ارزشها تغییر دهد. تجهيزات دريافت از ماهوارهها مثل يک ويروس است وقتي يک نفر ماهوارهاي را نصب ميکند و چيزي به آن نميگويند 50 نفر ديگر اقدام به آن ميکنند و پليس بايد با اين موضوع برخورد کند چون حرمت قانون شکسته ميشود و طرح جديدي هم در دستور کار پليس نيست و نيروي انتظامي هم از وظايف قانوني خود فراتر نميرود.
پلیس در انجام وظایف خود منتظر ارگانهای دیگر نیست و اگر آنها کوتاه آمدند و از وظایف خود کوتاهی کردند پلیس مصمم تر از قبل و با درک تلاش بیشتر در این شرایط به وظیفهی خود عمل میکند.
در باب اهمیت تقویت قدرت نرم پلیس به عنوان اساسیترین سلاح او و توان دفاع ار ارزشها در یک نیروی پلیس بایستی گفت که در برنامه پنجم توسعه[7] يکي از مولفههاي برنامه پنجم، تقويت قدرت نرم و نرمافزاري در نيروي انتظامي است که يکي از مولفههاي قدرت نرم، مولفههاي اجتماعي است. بايد قدرت گفتمان با مردم بالا رود و مردم را به مشارکت دعوت کنيم و بايد برآورد درستي از آسيبهاي اجتماعي و انتقادات مردم داشته باشيم تا بتوانيم در برخورد با آسيبها بيش از پيش از موضوع پيشگيري استفاده کنيم.
وقتی شمشیر استدلال و قدرت تبیین به دست پلیس داده شد، در اين صورت است که ناجا ميتواند هم مشاوره خوبي براي جامعه و هم مراجع تصميمگير در سطح حکومت باشد تا بتواند در فضاي جديد که تهديدات نرم مخصوصا در فضاي مجازي و اجتماعي در حال زياد شدن است، قدرت نرم و اجتماعي خود را بيش از پیش برای دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایران سرفراز به کارگیرد. بایستی عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران از تمام بسترها که به نحو خوبي در برنامه پنجم توسعه فراهم شده است و نيروي انتظامي را به نقطه بسيار مطلوبتري در اين رابطه خواهد رساند نهایت استفاده را ببرد و در تقویت توان نرم پلیس و قدرت دفاع نرم از آرمانهای اسلام و انقلاب تلاش نماید، بدون شک این بسترها بسیاری از کاستیها و محدودیتهای عقیدتی سیاسی را برطرف کرده و دست او را بازتر از قبل برای ارتقاء سطح معنوی و قدرت نرم نیرو خواهد گذاشت.
در یک جمعبندی بایستی گفت که سلاح امروز پلیس تخصص اوست، پلیس در تخصصی ترین شرایط آنقدر عالمانه عمل میکند که توان دفاع و استدلال در مسیر دفاع از ارزشها را دارد، لذا یادگیری مداوم و آموزش پی درپی راه مسلح شدن پلیس به این سلاح است، تخصصیتر شدن پلیس در پی این روش، سبب کاهش آمار جرایم و آسیبهای اجتماعی میشود، چرا که آشنا شدن تخصصی پلیس با مفاهیم پیشگیری مبتنی بر مفاهیم و آموزههای تخصصی دینی، کنترل و مقابله با جرایم باعث عقبنشینی بزهکاران و محدود شدن فعالیتهایشان میشود. در این شرایط محدودیت امکانات مانع مهمی نخواهد بود و قدرت مانور این پلیس و تأثیرگذاری آن در جامعه به شدت افزایش یافته و قدرتمندتر میشود.
بارزترین ویژهگی پلیس اسلامی
در شرایط امروز منطقه و جهان که صهیونیسم جهانی خود را آنچنان در خطر میبیند که آتش جنگ و تروریسم و سلفیگری افراطی را در منطقه و به زودی در جهان میگستراند، قدرت تحلیل جهان و سیاستهای حاکم بر آن بر هر فرد ایرانی لازم است، پلیس به عنوان حافظ امنیت و اخلاق در جامعه بیش از دیگران به این ویژگی نیازمند است و بایستی از خصوصیات بارز یک پلیس متعهد قدرت تحلیل او باشد،
اهمیت تحلیل صحیح و درست پدیده ها و مسائل گوناگون سیاسی در جامعه اسلامی بخصوص تحلیل و اشراف و بصیرت افراد از جریان ها، سیاست ها، حرکت ها، دولت ها و . . . یکی از موضوعات کلیدی بوده است که همواره و در مقاطع مختلف مورد توجه و تأکید ویژه رهبر فرزانه انقلاب قرار گرفته است. معظمله در نخستین روز مرداد ماه سال جاری، ضمن اشاره به برخی معیارهای تحلیل سیاسی از جمله رعایت تقوا و طرح این موضوع که «در موضع گیری ها منتظر نظر رهبری نمانید»، فرمودند: «شما به عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیف تان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می کند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید». حال با عنایت به اهمیت این مسأله، مبحث حاضر را به این موضوع اختصاص داده و مطالبی چند و صد البته مهم در مورد اهمیت، روش ها و معیارها صحیح تحلیل پدیده های سیاسی از نگاه رهبر انقلاب، ارائه می شود. البته باید توجه داشت که اصل پرهیز از مداخلات سیاسی در نیروهای مسلح به مفهوم عدم عضویت در احزاب و یا فعالیت حزبی و یا خرج کردن اموال بیتالمال برای افراد و احزاب در مسایل سیاسی متفاوت از موضوع مورد بحث ماست، باید بدانیم که برای یک نیروی مسلح اصل دفاع از انقلاب و آرمانهای اسلام است در این مسیر اگر هر فرد یا حزب و جریانی در مقابل اسلام و آرمانهای انقلاب قرار گیرد نیرو با استدلال با آن برخورد میکند، فلذا اشراف بر جریانها و احزاب لازمهی دفاع از حریم انقلاب است، و نیز باید توجه داشت که عمدتا در روشهای سیاسی جاری ستادها دائما بایستی در یک رصد هوشمندانه فضاسازی سیاسی را در مسیر انقلاب ایجاد کنند و به وظیفهی اصلی خود که جریان سازی است اقدام نمایند و البته اگر کسی کوچکترین آشنایی با مسائل حقوقی داشته باشد میداند که در بسیاری از موارد قوانین کلی بوده و مصادیق را ذکر نمیکنند و و مجریان در مصادیق اقدام کرده و اگر در موردی اختلاف افتاد که از مصادیق این قانون است یا نیست آنوقت به قانون گذار مراجعه می شود و هرانچه او بگوید ملاک عمل می شود، مثلا در مورد جرم سیاسی یا حتی خیلی پایین تر مثل برخورد با آلودگی صوتی، آیا پلیس بایستی تمام مصادیق آلودگی صوتی را در قانون برایش بیاورند؟ آیا اصلا ممکن است؟ بنابراین این حرف غلط است که آقای رئیس جمهور گفتند باید مصادیقی که در قانون عینا آمده پلیس وارد شود.
حال برای این مهم و البته آنچه آقای دکتر روحانی خواست بگوید و نگفت که البته مخاطبان بسیاری ذهنشان به سمت برخی ارزش های انقلاب مثل عفت عمومی و حجاب و حیاء رفت لازم است ابعاد سیاسی و فرهنگی شأن پلیس اسلامی بیشتر تبیین شود.
نهضتی که از سال های 1341 و با مبارزات مردمی به رهبری قائد عظیم الشان اسلام، و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و خلف برحقش امام خامنه ای ( مدظله العالی) آغاز و تداوم یافته، موجب سیاسی شدن مردم و خنثی شدن توطئه عظیم استکبار و ایادی آن ، برای جلوگیری از رشد آگاهی های اسلامی، سیاسی و اجتماعی شد . مهمترین عامل ناکارآمدی این توطئه، در گرو کارآمدی دو رکن برجسته این انقلاب یعنی هوشمندی و بیداری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و نیز حضور آگاهانه مردم انقلابی و وفادار ایران بود که عامل اصلی ماندگاری و تثبیت نظام اسلامی گردید. تاکیدات مستمر معظم اله در ارتقاء قدرت تحلیل،بصیرت ،آگاهی و هوشیاری سیاسی آحاد جامعه و همه وفاداران به نظام جمهوری اسلامی در پاسداری به موقع از میراث امام راحل(ره) و شهیدان سرافراز انقلاب اسلامی در این راستا قابل ارزیابی است. مقام عظمای ولایت:« البته شما باید قدرت تحلیل سیاسی پیدا کنید. اگر جوانانی و ملتی بینش سیاسی نداشته باشند، فریب میخورند؛ آنها را از صحنه خارج میکنند و با ابزار دین،آنها را کنار میزنند.» و« این قدرت تحلیل،خیلی مهم است.هر ضربه ای که در طول تاریخ،ما مسلمانان خوردیم از ضعف تحلیل بود»[8]
به طور خلاصه معیارهای درست تحلیل پدیده های سیاسی عبارتند از:
1- تقوا، تحلیل گر اسلامی باید بداند که در تحلیل قضایای سیاسی، راهش به مراتب از آن بیابان پر تیغ و خار خطرناک تر است، و در هر لحظه باید حالت مواظبت و مراقبت و خود نگهداری را از دست ندهد، و با رعایت کامل تقوای الهی تحلیل را ارائه دهد. تا مورد قبول خدایش قرار گیرد، که «إنَّما یتقبل الله من المتقین» (سوره مائده، آیه27). و این نکته بسیار مهم است زیرا تحلیل گر اسلامی، تحلیل را برای رضای خدا می نویسد نه برای خوش آمد مردم یا حاکمان، یا برای گذران امر معیشت، یا برای بدست آوردن شهرت و مقام و منصب، که نوشتن تحلیل برای این امور همه شرک آورند و بر خلاف تقوایند، لذا زمانی عملش مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد و ذخیره آخرتش می شود، که تقوا را رعایت کند.
2- خدا محوری، (تحلیل گر اسلامی باید تحلیل را با نیت خالص، و قصد تقرب الی الله بنویسد).
3- دوری از سطحی نگری، (نباید به جای تحقیق و بررسی دقیق و کافی در مسائل اجتماعی و سیاسی، به شایعات و تبلیغات و اطلاعات ناقص تکیه شود).
4- تمسک به کتاب و عترت، (تحلیل اسلامی بر اساس معیارها و ضوابطی است که از «کتاب و عترت» سرچشمه می گیرد).
5- هدف جویی، (تحلیل اسلامی دارای هدف روشنی است، تحلیل گری که بی هدف است و نمی داند چه می خواهد بگوید؟ و چه چیزی را دنبال می کند؟ تحلیل او ولو جذاب و با الفاظ زیبا آراسته باشد دور از ضوابط اسلامی است).
6- عدالت خواهی، (تحلیل گر اسلامی در تحلیل قضایا و نظر دادن درباره اشخاص و گروه ها و جوامع، گرچه دشمن باشند، رعایت عدالت اسلامی و اخلاق را می کند، و اعمال زشت دیگران، او را از جاده عدالت و عفت کلام خارج نمی سازد).
7- حقیقت طلبی و واقع نگری، (تحلیل گر اسلامی همواره در طلب حقیقت و آرمان هاست، لذا بلند نگر و دوراندیش و هدف بین است، و در جهت حقیقت و استقرار اصول و اهداف والای مکتب، حرکت می کند و در تحلیل وقایع دچار ذهن گرایی و خیال پردازی و خوش خیالی نمی شود).
8- صداقت، (تحلیل گر مسلمان باید از صداقت و امانت کافی برخوردار باشد تا مردم از تحلیل او، به طور عملی اسلام را بشناسند، و درس صداقت و امانت فرا گیرند و اعتماد آنها به تحلیل ها جلب شود).
9- پایبندی و تعهد به اصول و معیارها، (تحلیل گر باید دائم در جریان امور باشد و از این رو باید دائماً مواظبت و مراقبت کند که در این تغییرات و تحولات، از اصول تحلیل اسلامی منحرف نشود و دچار التقاط و غلط نگاری نگردد، و این نیاز به پایبندی جدی و تعهد به اصول و مراقبت دائمی دارد که تحلیل گر باید دائم آن را به خود تلقین کرده و تذکر دهد و از دیگران بخواهد که راهنماییش کنند).
10- باطل ستیزی، (تحلیل گر اسلامی محبت و مروت با دوستان و مدارای با همه مردم دارد. اما در برابر باطل و باطل گرایان سخت گیر و ستیزه جو است).
11- حقیقت طلبی و واقع نگری، (تحلیل گر اسلامی همواره در طلب حقیقت و آرمان هاست، لذا بلند نگر و دوراندیش و هدف بین است، و در جهت حقیقت و استقرار اصول و اهداف والای مکتب، حرکت می کند و در تحلیل وقایع دچار ذهن گرایی و خیال پردازی و خوش خیالی نمی شود، زیرا واقعیت را در نظر می گیرد و وقایع را آنچنان که هست می بیند، نه آنچنان که دوست دارد آنگونه باشد، او واقعیت های موجود را هر چند تلخ باشند، می شناسد و تحلیل می کند. تحلیل گر اسلامی تسلیم وقایع روز و فضای آلوده نمی شود، اما با در نظر گرفتن واقعیات موجود و بر اساس حقیقت طلبی و آرمان ها، طبق شرایط زمان پیش می رود و در حقیقت واقع نگر، آینده بین و هدف دار است.
12- آرمان خواهی، (اصل در مکتب، تحقق آرمان های الهی است، نه قدرت یابی و غلبه و حکومت و این اصل در تحلیل باید فراموش نشود، یعنی دین اسلام اگر حکومت را می خواهد، برای تحقق آرمان ها الهی و رفع موانع راه خداست. مسلمان به قول شهید بهشتی «شیفته خدمت است نه تشنه قدرت»).
13- تجربه ، تمرین و ممارست،
14- پرهیز از یکسونگری و شتابزدگی، (هر قضاوت و اظهارنظری باید مبتنی بر حداقل معینی از مدارک باشد و تا این مدارک و شواهد لازم در مورد مسئله ای جمع نشود هرگونه اظهار نظری، از روی شتابزدگی بوده در آن امکان لغزش اندیشه وجود دارد).
15-عدم مطلق نگری، (افراد و جریان های دیگر را به صورتی مطلق نباید رد و یا قبول کرد، مگر موارد خاص مثل فتنهی 88 و فتنه گران که رهبر انقلاب آن را خط قرمز و صریح رد کردن این موترد را لازم میدانند).
16- نفی شخصیت نگری و شخصیت پرستی، (پدیده شخصیت گرایی و شخصیت پرستی نیز یکی دیگر از آفت های تحلیل مسائل سیاسی است که موجب می شود فرد به تحلیل درستی از مسائل سیاسی و آنچه که هست و باید باشد دست نیابد، چنانکه رهبر انقلاب نیز در این باره می فرمایند: «اینجور نیست که همه مواضعى که آحاد مردم از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند اتخاذ می کنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز می کند؛ نه، شما بهعنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیف تان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید که من حالا عرض خواهم کرد، نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می کند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد.»
در پایان
در پایان باید اذعان داشت تحلیل سیاسی از مباحث مهم و رایج در علوم اجتماعی و سیاسی است و هرکدام از مکاتب و گونههای اندیشه ای از زاویه نگاه خود به آن می نگرند. لذا نیروی انتظامی که خود را ملزم به «تفکر» درباره پدیدههای مختلف سیاسی و اجتماعی در سطوح گوناگون ملی، منطقه ای و بین المللی میداند، مرزبانی که میخواهد از مرز دفاع کند، پلیسی که میخواهد با تهاجم نرم دشمن مبارزه کند، استراتژیستهای ستادی که میخواهند راهبردهای امنیتی و اخلاق اجتماعی را ترسیم کنند، نحوه صحیح تفکر در مورد این پدیدهها نیز برایشان مهم خواهد بود؛ زیرا بر پایه تحلیل پدیدههای سیاسی و اجتماعی است که نیرو به قضاوت مینشیند، تصمیم میگیرد و عمل میکند. بطوریکه رهبر شجاع و فرزانه انقلاب در جایی، ضمن اشاره به برخی تجربه های تاریخی در صدر اسلام و توصیه به برخورداری ملت از تحلیل سیاسی تأکید می کنند: «اگر ملتی قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد. اصحاب امام حسن، قدرت تحلیل نداشتند؛ نمیتوانستند بفهمند که قضیه چیست و چه دارد میگذرد. اصحاب امیرالمؤمنین، آن هایی که دل او را خون کردند، همه مغرض نبودند، اما خیلی از آن ها مثل خوارج قدرت تحلیل نداشتند. قدرت تحلیل خوارج ضعیف بود. امیرالمؤمنین میفرمود: و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر؛ اوّل، بصیرت، هوشمندی، بینایی، قدرت فهم و تحلیل، و بعد صبر و مقاومت و ایستادگی».
به امید روزی که تصور نکنیم چون در سمت مهمی هستیم لازم است در هر جا و هر مکان و هر روز برای هر موضوعی سخنی بگوییم و نظری بدهیم، کاش روزی برسد که برای همان اندک تخصصی سخن گفتن خودمان از متن دین و علم مورد تأیید دین دلیل و حجت بیاوریم که امامان معصوم ما همگی فرمودند: "نحن ابناء الدلیل" ما فرزند استدلال هستیم.
[1]. این عبارت که مفهوم پلیس امروزی را تداعی میکند در متون اسلامی با وظایف مهمی همواره ذکر شده که برای مثال در عبارت ذیل نقش فرهنگی محتسب برجستهترین ویژهگی آن است؛ "نظارت بر اجراي مقررات مذهبي و منع از اعمال حرام و نظارت بر صحت جريان امور راجع به روابط عمومي افراد جامعه و رفاه حال و زندگي ايشان و بر اوست كه در غش و تدليس معاش و جز آن بنگرد و هم چنين در كيل و وزن كه آن چه امروزه بر عهده شهرداري است ناظر باشد. حسبه ر ا جز مردمي از مهتران مسلمانان گردن نگيرند زيرا خدمتي ديني باشد". (جرجي زيدان، ج 1، ص 189)
[2]. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند: مردم بايد قدر پليس را بدانند. پليس جمهوري اسلامي، يعني دستگاه امين مردم. امروز همان محتسب اسلامي که شما در قضاياي گوناگون شنيده ايد که چه کارهاي برجسته يي مي کردند، تقريباً بر همين پليس منطبق مي شود. پليس، آن کسي است که مردم در حوايج و حوادث روزمره شان، به او پناهنده مي شوند و از او کمک مي خواهند. بايد قدر اين پليس را دانست. خود پليس هم بايد قدر اين اسم و اين جايگاه را بداند. بله، من قبول دارم که در دوران رضا خان و محمدرضا، پليس را مثل بقيه ي نهادهاي اين ملت ضايع کرده بودند. پليسي که رئيسش مجري تمام نظرات شوم رضاخاني و حکومت کودتاي خبيث در دوره ي اول و دوره ي دوم باشد، معلوم است که ميداني براي فضيلت ها نخواهد يافت. آن روز آن طور بود، ولي گذشت و تمام شد. پليس امروز، بحمدالله متحول شده و نسبت به گذشته، همه چيز- نه فقط ظواهرش- خيلي تفاوت کرده است؛ ليکن يکايک افسران و درجه داران و پاسبان ها و عناصر پليس را بالا تا پايين، بايد به کمک آقايان محترم عقيدتي، سياسي، اين مجاهدت را بکنند که پليس را به سطح پليس اسلامي کامل برسانند- يعني همان مأمن مردم- تا اگر کسي به کسي دستي دراز کرد و زباني باز کرد و چشم غره يي کرد، بگويد مي روم به پليس مي گويم. يعني مردم احساس کنند، مرکزي که پليس در آن جا نشسته، مأمن آنهاست. وقتي هم که به آن جا رفتند، آسوده خاطر برگردند و احساس کنند که کارشان راه افتاده است. اين، معناي پليس است.
[3]. حضرت اميرالمؤمنين (ع) در فرازي از نامه و منشور حكومتي به مالك اشتر مي فرمايد: اي مالك بدان، مردم از گرو ه هاي گوناگون مي باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگري امكان ندارد و هيچ يك از گروه ها از گروه ديگر بي نياز نيست، از آن قشرها، جنود خدا، قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعي و .. است. جندالله و نظاميان و سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار مردمان و زينت و وقار زمامداران، شكوه دين و راه هاي تحقق امنيت كشورند، امور مردم جز با نيروهاي انتظامي و نظامي استوار نگردد. نهج البلاغه، نامه 53
[4] . نهج البلاغه، نامه 38. و نیز مراجعه کنید به شرح ابن ابي الحديد، ج 15 ، ص 98 ؛ مجالس المومنين،1354 ، ش ج 1، ص 387 ؛ الكني و الالقاب، ص 30 ؛ تنقيح المقال في علم الرجال مامقاني، صص 28 - 49
[5] . حکت و موعظه حسن
[6] . سردار اسماعيل احمديمقدم در حاشيه چهاردهمين همايش معاونان اجتماعي فرماندهان انتظامي استانهاي سراسر کشور
[7]. برای مطالعهی بیشتر مراجعه کنید به متن كامل قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران (1394 ـ 1390) مصوب جلسه علني مورخ 15/10/1389 مجلس شوراي اسلامي كه برخي از مواد آن از سوي مجلس محترم شوراي اسلامي به مجمع محترم تشخيص مصلحت نظام ارسال گرديده بود، پس از اظهارنظر مجمع يادشده طي نامه شماره 73285/419 مورخ 30/10/1389 مجلس شوراي اسلامي واصل گرديده و به تصویب نهایی رسید.
[8] . فرامین امام خامنهای در مورخه ی 13/11/1377