به گزارش 598
به
نقل از فارس، کشور ترکیه از بدو آغاز تحولات در سوریه یکی از بازیگران
فعال بوده که با هدف تخریب چهره نظام سوریه و جا دادن به شبه نظامیان و
پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی در تحریک شبه نظامیان نقش فعالی ایفا کرده
است.
جسر الشغور از جمله طرح هایی بود که ترکیه در آن سعی داشت سناریویی را علیه دلت بشار اسد سازماندهی کند که ناکام ماند.
جسرالشغور در استان ادلب، در کنار رود عاصی (اُرونتس) و در در 75 کیلومتری لاذقیه و 104 کیلومتری حلب واقع شده است.
شهر جسرالشغور که در یک دشت حاصلخیز آبرفتی در دره
غاب و در کناره خاوری کوهستان نُصیریه جای گرفته از 10 هزار سال پیش تاکنون
پیوسته مسکونی بودهاست.
ترکیه سعی کرد با دروغ و عوام فریبی مردم این شهر را
به سمت اردوگاههای خود بکشاند و از این طریق قصد داشت مجامع بین المللی را
قانع کند که بخاطر نبود امنیت شهروندان سوریه به ترکیه فرار کرده اند و
زمینه سازی کند تا به سوریه حمله شود.
اما پس از اینکه مردم سوریه حقایق ماجرا را فهمیدند
به جسرالشغور برگشتند و این طرح ناموفق باقی ماند. البته عده ای نیز هنوز
در این کمپ ها باقی مانده اند که از معاندان نظام سوریه هستند و برای
فعالیت های خرابکارانه برنگشته اند.
این امر بهانهای شد تا در سفر به جسر الشغور به سراغ
چند تن از افرادی برویم که در ترکیه و در اردوگاههای ترکیه برای مدتی
اندک سکونت داشته و مجددا به سوریه بر می گردند و سختیها و مصیبت هایی که
در این اردوگاه بر آنها وارد شده بود را بیان کنند.
مصاحبه با 3 تن از زنان جسرالشغور که در کمپهای ترکیه مورد تجاوز قرار گرفتند
چگونه به ترکیه رفتید؟
هدی.د : در پی هماهنگیهایی که از قبل صورت گرفته
بود، یک اتوبوس ترکی به منطقه مرزی آمد و ما را سوار کرد تا به ترکیه ببرد.
من و چند تن از زنان دیگر اهالی جسر الشغور خوشحال بودیم که قرار است به
ترکیه برویم و شهروند این کشور شویم.
بزرگترین کابوس زندگی ام در مرز ترکیه رقم خورد
مگر به شما گفته بودند که شما را شهروند ترکیه می کنند؟
هدی.د بله. افرادی در جسر الشغور تبلیغ می کردند که
قرار است سوری هایی که به ترکیه می روند، شهروند ترکیه شوند. روز اول ما را
به یک اردوگاه در خاک ترکیه انتقال دادند و آب و غذای لازم را در اختیار
ما قرار دادند تا روز دوم به همین شکل پیش رفت و ما سرشار از امید بودیم که
به زودی زندگی جدیدی را آغاز خواهیم کرد.
ولی در پایان این روز، تعدادی
از افراد مسلح ترک به سراغ ما آمدند و ما را به طور انفرادی به اتاقهای
جداگانه انتقال دادند. من به شخصه احساس میکردم که این مسئله به منظور
انجام یک بازجویی ساده است ولی طولی نکشید که بزرگترین کابوس زندگیام در
برابر چشمانم رقم خورد.
افسران ترک در اردوگاه بارها ما را مورد تعرض قرار دادند / فقط آرزوی مرگ می کردیم
مگر چه اتفاقی افتاد؟
عایشه: یک افسر میانسال ترک وارد اتاق شد و پس از
اینکه چند سوال درباره علت آمدن به ترکیه را پرسید، اقدامات غیراخلاقی و
غیرانسانی خود را آغاز کرد. هر چند من ممانعت کردم ولی با کتک زدن به طور
وحشیانه من را مورد تجاوز قرار داد و این کار به مدت یک هفته تکرار می شد و
افراد مسلح مختلفی از ترکها به زنان سوری در این کمپها تجاوز میکردند
به گونهای که فقط آرزوی مرگ میکردند.
به بهانه معاینات پزشکی به ما تجاوز میکردند
البته چند تن از زنانی که در آنجا با ما همراهی بودند
به گونهای دیگر به آنان تجاوز شد. مثلا من پس از چند روز تحمل درد و رنج و
تجاوز، شنیدم که یکی از دختران سوری گفت وی در ابتدا به بهانه انجام
معاینات پزشکی، تعدادی قرص که از سوی ترکها در اختیارش قرار گرفته بود
مصرف کرد ولی پس از 2 روز مصرف قرصها، بیهوش شده و وقتی به هوش آمد متوجه
شد که در مدت بیهوشی بلاهای زیادی به سرش آمده و نیروهای مسلح ترک بارها به
وی تجاوز کردهاند.
از صحنه های تجاوز فیلم می گرفتند و ما را تهدید می کردند
اتفاق دیگری هم در این اردوگاهها رخ می داد؟
عایشه: از جمله روشهایی که ترکها در راستای رسیدن به
اهداف خود استفاده میکردند این بود که آنها در جریان تجاوز به زنان از
آنان فیلمبرداری و عکسبرداری میکردند و آنها را تهدید میکردند که چنانچه
بر اساس خواستههای آنان رفتار نکنند، این عکسها را در سطح شهر جسرالشغور
پخش و آنها را رسوا خواهند کرد.
وقتی احساس تنفر از بودن در اردوگاه های ترکیه پیدا کردیم، تصمیم گرفتیم برگردیم
چی شد که برگشتید؟
ماریا : پس از اینکه خرابکاریهای غیراخلاقی ترکها
زیاد شد و احساس تنفر از بودن در این کمپها به سوریها دست داد، تصمیم
گرفتیم که برگردیم ولی نمیدانستیم که چطور و چگونه. بعد از چند روزی در
اردوگاه پخش شده بود که دولت سوریه با کسانی که برگردند کاری ندارند و
مشکلات امنیتی جسرالشغور نیز برطرف شده است. این بود که جمیع زیادی از
اهالی جسرالشغور تصمیم گرفتند که برگردند و اینگونه بود که به وطنمان
برگشتیم و به زندگی سابق خود ادامه میدهیم.
فریب ترکهای خائن را خوردم و تمام آینده ام تباه شد
چه احساس و توصیهای برای دیگر اهالی جسرالشغور دارید؟
ماریا : من روزی صد بار آرزو میکنم که ای کاش کشورم
را ترک نمی کردم و اکنون پس از گذشت مدتها از آن مسئله هنوز امیدوارم که
آنچه رخ داده خواب بوده باشد و من از این کابوس شوم بیدار شوم.
آنچه
امروز بیش از هر چیز من را آزار میدهد این است که من در پی یک تصمیم
نادرست و فریب خوردن توسط عدهای از ترکهای خائن تصمیم به ترک وطن گرفتم و
به امید تجربه زندگی بهتر و داشتن امنیت، پا به عرصهآی گذاشتم که تمام
آیندهام را تباه کرد.
مهمان نوازی ترکیه همان سوء استفاده از حیثیت و پاکدامنی دختران سوریه بود
هدی.د : اکنون میخواهم به تمام زنان سوریه این پیام
را بدهم که آنچه در رسانههای معارض از جمله رسانههای ترکیه پیرامون
مهماننوازی یا خدمت به سوریها در کمپهای مرزی اعلام میشود دروغی بیش
نیست و ترکها با سوء استفاده از احساسات پاک دختران سوری جز نابود کردن
آینده شرف، حیثیت و پاکدامنی آنها کاری برایشان صورت نمیدهند.
زنان و دختران سوری بدانند که تمام تبلیغاتی که در
راستای نجات از مشکلات و رسیدن به آیندهای رویایی میشنوند، فریبی بیش
نیست و باید با تمام توان از خاک و میهن و نظام سوریه دفاع کنند زیرا این
نظام تنها حامی ملت است و در سرزمینهای دیگر جز آوارگی و بیهویتی چیزی در
انتظار آنان نیست.