به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز/ محمد ایرانی: تهاجم آلسعود و چند کشور مؤتلفش پس از ۲۷
روز، مانند جنگهای چندین و چند روزه رژیم جعلی صهیونیستی علیه مردم غزه با
نتیجهای مشابه نبردهای آلصهیون علیه مردم مظلوم فلسطین پایان یافت یعنی
با شکست طرف متجاوز و عدم دسترسی به اهداف.
یک ـ حمایت واشنگتن از دیکتاتور پیشین یمن در کنار تلاش خاندان سعود برای
به حاشیه بردن جنبش صلحطلب طرفدار دموکراسی در این کشور را باید عامل اصلی
بحران کنونی در این کشور عربی دانست.
تداوم بمبارانها و حملات گسترده به خاک یمن، بحرانی انسانی را در این
کشور به همراه داشته و افزایش تلفات غیرنظامیان از این واقعیت حکایت دارد
که آلسعود برای جلوگیری از گسترش حس آزادیخواهی و رهایی از استبداد،
نهتنها شیعیان بلکه هر فردی را که تابع سیاستها و
دستورالعملهایش نباشد از پیش رو خواهد برداشت. سعودیها با حمایتهای
گسترده آمریکا برای استقرار مجدد رئیسجمهور فراری و دستنشانده خود در یمن
که از حمایتهای غرب و شیخنشینهای خلیج فارس برخوردار است، دست و پا
میزند اما واقعیتها بر این امر مهر تایید میزند که ریاض در هیچ یک از
اهداف خود به موفقیت دست نخواهد یافت.
دو ـ باید به خاطر داشت در اوج شکلگیری بیداری اسلامی در سال 2011 یک
جنبش گسترده و صلحطلب حامی دموکراسی در یمن علیه دیکتاتوری علی
عبداللهصالح به پا خاست که تحت
حمایتهای گسترده واشنگتن قرار داشت. اگر واشنگتن و آلسعود در برابر
فعالیتهای این ائتلاف صلحطلب برای رسیدن به قدرت از مسیرهای دموکراتیک و
مشروع مانعتراشی نمیکرد، حوادث دردناکی که در یمن بروز کرد، هیچگاه روی
نمیداد.
جنبش حامی دموکراسی در یمن در مدتی کوتاه توانست به اتحاد و یکپارچگی در
میان گروههای متعدد منطقهای، فرقهای و ایدئولوژیک دست یابد و در
راهپیماییهای گسترده، تحصنها و دیگر اشکال مقاومت مدنی صلحآمیز حضور
داشت. رهبران ائتلافهای قومی برجسته در کنار جنبش حوثیها که هدایت مبارزه
مردمی علیه دولت دستنشانده یمن را برعهده داشت، بهطور علنی از خواست و
تمایل مردم یمن حمایت کرده و زمینهساز این امر شدند که مردان مسلح قبایل
سلاحهای خود را زمین گذاشته و برای شرکت در جنبش دموکراسیخواهی راهی
پایتخت شوند.
مردم قبایل در کنار صدها هزار شهرنشین در خیابانها حضور یافته و به حفظ
حرکتی غیرخشونتبار حتی در برابر نیروهای نظامی و تکتیراندازان دولتی
تشویق کردند که البته بروز درگیریها به مرگ صدها معترض غیرمسلح انجامید.
با این حال دولت «باراک اوباما» که نسبت به حفظ ثبات دولت تحت حمایت خود
در برابر نفوذ فزاینده القاعده در نواحی روستایی ابراز نگرانی شدید میکرد
به این امر اعتراف کرد که واشنگتن برای دوره پس از صالح که سه دهه و نیم بر
این کشور حکومت کرده بود، برنامهریزی نکرده است. اگرچه جنبش طرفدار
دموکراسی عمدتا توانست از روی آوردن به اعمال خشونت در اعتراضات جلوگیری
کند اما برخی قبایل مخالف و گروهی از افسران ارتشی که از دولت جدا شده
بودند، بر چاشنی مسلحانه جنبش مقاومت افزودند که نتیجه آن، اقدام به ترور
صالح در ماه ژوئن همان سال بود که وی که بشدت مجروحشده بود را مجبور به
رفتن به عربستان کرد تا به درمان جراحات خود بپردازد. «جان برنان» مشاور
ضدتروریسم اوباما و رئیس آتی سیا در دیداری که با صالح در بیمارستانی در
عربستان داشت، وی را ترغیب کرد توافقی را برای انتقال قدرت امضا کند. این
ماموریت برای متقاعد کردن صالح به استعفا نهتنها ناموفق بود بلکه رژیم یمن
در تداوم تلاشهایش برای استفاده از روابط نزدیک صالح با آمریکا برای
تقویت جایگاه وی، عکسهایی از صالح در رسانهها منتشر کرد که وی را در حالی
که سر حال و سلامت به نظر میرسید به تصویر کشید.
در حالی که جنبش حامی دموکراسی نهایت تلاش خود را به خرج میداد که از
ورود به مبارزهای مسلحانه در پی ترور نافرجام صالح و شورش مسلحانه در حال
رشد اجتناب کند، اقدام آمریکا در دست زدن به حملات هوایی بیسابقه در یمن
به بهانه حمله به مواضع القاعده بیش از پیش به وخامت اوضاع افزود.
در واقع سیاست آمریکا به سازمان سیا این اجازه را داد که بدون شناسایی
افراد، آنها را هدف حملات هواپیماهای بدون سرنشین قرار دهد که نتیجه این
امر این شد که شماری از قبایل مسلح یمن و دیگر نیروهای متحد با جنبش حامی
دموکراسی هدف حملاتی قرار گیرند که ظاهرا نیروهای القاعده را مد نظر داشت.
این سناریو به واسطه وابستگی آمریکا به رژیم یمن در کسب اطلاعات مورد نیاز
برای تعیین اهداف ادامه یافت و به نظر میرسید دولت یمن به بهانه ریشهکنی
القاعده، دولت آمریکا را متقاعد کرده است رقبای آن را هدف حملات خود قرار
دهد.
تحولات به نحوی پیش رفت که نیروهای یمنی که از سوی آمریکا با هدف مبارزه
با القاعده آموزش دیده بودند، به طور مستقیم در عملیاتهای سرکوب قیام
دموکراتیک در خیابانهای یمن حضور یافتند بهگونهای که نشریه «نیشن»
آمریکا در گزارشی نوشت: «واحدهای تحت حمایت آمریکا – که با هدف مشخص
استفاده در عملیاتهای ضدتروریسم تشکیل شده بودند - به جای درگیر شدن با
نیروهای «القاعده در شبهجزیره عربستان» برای محافظت از رژیم در حال سقوط
در برابر مردم خود اعزام شدند.»
به گفته «عبدالغنی الایریانی» تحلیلگر برجسته و مطلع یمنی، این واحدهای
تحت حمایت آمریکا «عمدتا برای دفاع از رژیم صالح» تلاش میکردند.
در پایان جولای 2011 بهرغم سرکوب مداوم نیروهای حامی دموکراسی، یک کمیته
کنگره آمریکا کمکی بالغ بر 120 میلیون دلار به دولت یمن در قالب کمکهای
نظامی و امنیتی مرتبط تصویب کرد. جالب آنکه این کمک مشروط به این امر بود
که وزارت خارجه آمریکا تایید کند دولت یمن به حد کافی در مبارزه با تروریسم
همکاری صورت میدهد و هیچ شرطی در قبال دموکراسی و حقوق بشر تعیین نشده
بود.
در بحبوحه این تحولات، آمریکا و دولت عربستان به همراه دیگر اعضای شورای
همکاری خلیجفارس طرحی را ارائه کردند که به موجب آن صالح از قدرت
کنارهگیری کرده و بر این اساس به وی و دیگر مقامات ارشد رژیم در برابر
پیگردهای قضایی مصونیت داده خواهد شد و همهپرسی طی 60 روز برگزار خواهد شد
تا قدرت به سرلشکر عبدربه منصور هادی، معاون صالح منتقل شود.
صالح که همچنان گردنکشی میکرد سرانجام تحت فشارهای بینالمللی بویژه
تهدید سازمان ملل به اعمال تحریم مجبور به کنارهگیری رسمی از قدرت شد و
ژانویه سال 2012 دولت اوباما به وی اجازه سفر به آمریکا به منظور درمان را
داد. این امر خشم فعالان طرفدار دموکراسی را در پی داشت که چرا واشنگتن به
یک دیکتاتور جنایتکار اجازه ورود داده در حالی که وی باید مسؤولیت اقداماتش
را بر عهده گیرد.
صالح یک ماه بعد به یمن بازگشت تا بر روند انتقال قدرت نظارت کند و تا به
حال نیز در یمن باقیمانده و دست به تحرکاتی برای بازگشت به قدرت زده و در
این میان بر حمایت شماری از واحدهای نظامی وفادار به خود حساب کرده است.
«فرانسیس مارتین رویال»، کارشناس امور بنیادگرایی در منطقه در آن زمان در
مطلبی نوشت: «نبود حمایت آمریکا به این معنی است که مردان و زنان جوانی که
به طور کارآمدی توانستند صالح را سرنگون کنند و به درخواست خود برای
شکلگیری نهادهای دموکراتیک ادامه دهند، به طور گستردهای در همصدایی به
منظور شکلگیری دولت جدید یمن ناکام بمانند و نگرانیهای مشروع آنها به طور
جدی مورد توجه قرار نگیرد. فعالان طرفدار دموکراسی در یمن به طور عمدهای
آمریکا را مسؤول شانه خالی کردن در عمل به تعهداتش میدانند که این امر
باعث شد آنها در برابر پیوستن به دیگر نیروهای سازمانیافته علیه رژیم نظیر
القاعده یا جنبشهای جداییطلب آسیبپذیر شوند».
سه ـ به حاشیه رفتن جامعه مدنی یمن که ماهها بود به طور صلحآمیز برای
دموکراسی مبارزه میکرد و کوتاهی واشنگتن در پذیرش «شورای ملی» متشکل از
گروههای طرفدار دموکراسی به منظور اداره دولت موقت یمن منجر به قیام
مسلحانه جنبش حوثی برای اهداف دموکراتیک شد که تا سال گذشته در شمال کشور
مبارزه میکرد.
جنبش حوثی به دلیل بیاعتباری دولت هادی، فساد جاری و استعفای جمعی
کابینه و دیگر درخواستها برای تغییرات قانونی، به سرعت در میان مردم یمن
به نماد آزادیخواهی تبدیل شد و حتی گروههای مسلحی که زمانی با صالح متحد
بودند از این جنبش حمایت کردند. این جنبش به قدرتمندترین نیرو در یمن بدل
شد و در ماه آگوست با تسخیر صنعا باعث تعجب جهانیان شد و تا ژانویه قدرت
خود را تحکیم کرد.
نیروهای حوثی یکی پس از دیگری نواحی تحت کنترل خود را افزایش دادند و با
آغاز حملات هوایی عربستان دیگر اقشار مردم یمن نیز به مبارزه حوثیها برای
آزادسازی کشورشان از استبداد پیوستند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند
اگر آمریکا به جای همراهی با حاکمان مستبد سعودی برای به قدرت رساندن یک
فرد دستنشانده به نام ثبات، در برابر تحرکات جنبش طرفدار دموکراسی در یمن
مانعتراشی نمیکرد، اکنون این همه فرد بیگناه در تجاوز هواپیماهای سعودی
به خاک و خون کشیده نمیشدند.
آمریکا طی سالهای گذشته همواره بر روی آوردن کشورهای عربی منطقه به
ارزشهای دموکراتیک و احترام گذاشتن به جامعه مدنی و حق مردم در تعیین
سرنوشت خود و اصطلاحات زیبایی از این دست، تاکید داشته اما در پی بیداری
اسلامی که اتفاقا با تعاریف ـ ظاهری ـ غربی انطباق جالب توجهی دارد و طی آن
مردم کشورهای عربی به امید پایان یافتن حکومتهای اقتدارگرا و دستنشانده
که هیچ توجهی به خواستههای مشروع مردم خود نداشتند، به خیابانها ریختند،
شاهد بودیم دولت آمریکا به جای آنکه مانع قیام مردم یمن برای سرنگونی رژیم
دستنشانده و مطیع بیگانه نشود، از تجاوز سعودیها دفاع و حمایت میکند.
ارزشهای دموکراتیک زمانی از سوی رهبران غربی مورد تایید است که در راستای
منافع آنها باشد اگرنه دموکراسیخواهی، جامعه مدنی و مشارکت مردم در تعیین
سرنوشت خود نهتنها برای غرب و حاکمان آن ارزشی ندارد بلکه در صورتی که در
راستای منافع آنها نباشد، تهدید جدی محسوب میشود. یمن نمونه دیگری از پوچ
بودن شعارهای غرب مبنی بر حقوق بشر، دموکراسی و... است اما انشاءالله
مقاومت مردم یمن به نتیجه خواهد رسید و بساط استبداد و ظلم و جور بزودی
برچیده و پای بیگانگان از خاک یمن بریده خواهد شد.