کد خبر: ۳۱۱۷۲۶
زمان انتشار: ۰۵:۰۹     ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران‌پی‌ان – ع. چینی‌چیان: واقعیت این است که در منطقه و به ویژه کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، دیگر هیچ ارتش منسجمی باقی نمانده است و جمهوری اسلامی ایران، با قدرت سیاسی و نظامی روزافزونش، تنها رقیب (دشمن امریکا) محسوب می‌گردد. امروز منطقه فقط دو قدرت نظامی دارد که در دو جبهه قرار دارند. قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران که حامی ملت‌های مسلمان و دشمن اسرائیل غاصب است – و قدرت نظامی سعودی که در خدمت امریکا، انگلیس و اسرائیل می‌باشد.
 
امریکا با اتکا به متحدان اروپایی و جیره‌خواران عربی خود، به صورت صریح و مستمر، جمهوری اسلامی ایران را به حمله نظامی تهدید می‌کند؛ به قول رییس جمهورش: «تمامی گزینه‌هایش هم چنان روی میز است»؛ پس جا دارد که بیاندیشیم اگر قرار باشد حمله‌ای صورت بگیرد، از کدام سمت و به چه شکل خواهد بود؟ هر چند که می‌دانیم و می‌دانند، هرگز توانش را ندارند.
 
*- بی‌تردید امریکا نه می‌تواند و نه می‌خواهد که حمله مستقیمی به کشور ما داشته باشد؛ تجربه‌ی تلخ ناکامی در عراق و افغانستان را تکرار نخواهد کرد، آن هم در مقابل جمهوری اسلامی ایران، با تجربه‌ی نتیجه جنگ تحمیلی و افزایش چشمگیر قدرت نظامی ایران در طی سال‌های پس از جنگ. و البته مکرر اذغان داشته که قصد ندارد و نمی‌تواند.
 
*- اسرائیل نیز به رغم ژست‌ها و شعارهای ژورنالیستی‌اش، هرگز حتی یک گلوله هم به طرف ایران شلیک نخواهد کرد، تا هست و نیستش یک جا نابود شود و روز موعود محو اسرائیل زودتر برسد.
پس چاره‌ای جز جنگ نیابتی، توسط کشوری دیگر (مثل جنگ تحمیلی توسط صدام) باقی نمی‌ماند، هر چند که بعداً امریکا و اروپا و اسرائیل نیز حمایت و کمک کنند.
 
حال به کشورهای اطراف بنگریم
 
*- منطقه شمالی به طور کلی از برنامه خارج می‌باشد؛ کشورهایی چون آذربایجان، ارمنستان و ترکمنستان، نه ارتش قوی و منسجمی دارند، نه بنیه اقتصادی دارند، نه با جمهوری اسلامی ایران دشمنی دارند، نه تعصب نژادی (مثل عرب‌ها) دارند، نه با توجه به مرزهای مشترک با روسیه، دست به چنین اقدامی می‌زنند.
 
*- در غرب ایران، دو کشور ترکیه و عراق وجود دارند. کشور عراق نه تنها دیگر ارتشی قابل ملاحظه ندارد، بلکه درگیر جنگ داخلی شده است و دولت و مردمش نیز جنگ مجددی با جمهوری اسلامی ایران را پذیرا نمی‌باشند و اساساً نمی‌توانند حتی تصورش را بکنند.
 
*- ترکیه، ارتش منسجم و قدرتمند و مجهزی دارد؛ دولتش نیز بسیار تلاش می‌کند تا با خوش خدمتی به غرب، از سویی پس از چند دهه التماس عضو اتحادیه اروپا شود و از سویی دیگر نقش خود در منطقه را افزایش دهد. اما این کشور از سویی پل ارتباطی آسیا و اروپاست؛ از سویی دیگر مرزهای گسترده‌ای با روسیه دارد؛ از سویی دیگر درگیر اختلافات درونی و به ویژه در منطقه کردستان می‌باشد؛ و از سوی دیگر ملتش مسلمانانی هستند که به لحاظ اعتقادی و فرهنگی، بسیار به ایرانی‌ها نزدیک‌تر هستند و به صراحت می‌توان گفت: شبیه‌ترین ملت‌ها مسلمان به ایرانی‌ها، ترکیه‌ها می‌باشند. لذا هر گونه تنش نظامی، به ویژه با توجه به مرزهای مشترک ترکیه با عراق و سوریه، و تنشی که با این دو کشور شروع کرده است، به مصلحت ترکیه نخواهد بود.
 
*- در شرق ایران، دو کشور افغانستان و پاکستان قرار دارند. ارتش افغانستان به طور کامل منهدم شد و جایش را به نیروهای پلیسی، تحت فرماندهی آلمان و انگلیس داده است، مضافاً بر این که هنوز پایگاه نظامی امریکا و متحدان اروپایی است و در ضمن درگیر جنگ‌های درونی می‌باشد.
 
و اما پاکستان، حتی نظام سیاسی استواری ندارد، چه رسد به ارتش منسجم - هر از چند گاهی رییس جمهوری به زندان می‌افتد یا ترور می‌شود. مضافاً بر این که از یک سو با هندوستان بر سر کشمیر و ... تنش‌هایی دارد که گاه به درگیری نظامی می‌انجامد و از سویی دیگر با افغانستان و نیروهای طالبان درگیری دارد و از سویی دیگر، بسیاری از شهرها و مناطق مرزی‌اش، رسماً اشغال شبه‌نظامیان و یا اتباعِ طرفدار القاعده و طالبان می‌باشد و از سوی دیگر کشورش مرتب هدف حملات پهپادهای امریکایی قرار می‌گیرد و ... .
 
منطقه جنوب و حوزه‌ی خلیج فارس:
 
پس فقط می‌ماند منطقه جنوبی و حوزه خلیج فارس، که رگ حیاتی اقتصادی، سیاسی و امنیتی جهان است.
 
امارات فاقد ارتش و نیروی نظامی مسنجم است و اصلاً قرار نیست که با هیچ کشوری درگیری نظامی پیدا کند. دبی و ابوظبی مناطق آرام و امن برای سلطه اقتصادی و نیز تبادلات و تعاملات امنیتی و تروریستی می‌باشند.
 
قطر، کشوری است که به عنوان جانشین قطعی سعودی برای امریکا انتخاب شده است و اختلافات بین سران آل سعود و سران قطر نیز به همین دلیل است. قطر قطب اصلی تأمین نفت و گاز اسرائیل می‌باشد و نمی‌توانند و نمی‌خواهند که این موقعیت به خطر بیافتد.
 
از بحرین چیزی نمانده است، و البته از همان ابتدا نیز نیروی نظامی نداشت، بلکه فقط پایگاه نظامی ناوهای امریکایی بود.
 
کویت نیز قدرت نظامی‌اش در حمله صدام به این کشور خود را نشان داد. کویت فقط چاه نفت امریکا، اروپا و اسرائیل است.
 
کشورهای دورتر، چون مصر نه موضوع جنگ با ایران دارند و نه می‌توانند داشته باشند، و نه دیگر ارتش منسجمی دارند و ضمناً درگیر جنگ‌های داخلی نیز می‌باشند. لیبی به طور کامل سقوط کرده است و سوریه و لبنان نیز متحدان جمهوری اسلامی ایران هستند، هر چند که خودشان درگیر جنگ‌های داخلی یا جنگ مستقیم با اسرائیل هستند.
 
عربستان سعودی:
 
پس در میان تمامی کشورهای منطقه، فقط ارتش عربستان سعودی برای امریکا باقی می‌ماند. از این رو امریکا در تلاش است که نقش نظامی سعودی را با حمله‌ی نظامیانش به بحرین، یمن و ...، پر رنگ‌تر کند. امریکا عربستان سعودی را به "اسرائیل دوم" در منطقه مبدل کرده است. کشوری که به هر کجا بخواهد حمله نظامی می‌کند و قدرت‌های استکباری و سازمان‌های بین‌المللی، حمایتش می‌کنند. چنان فرانسه با صراحت اعلام کرد که تمامی نیازهای سعودی را برای حمله نظامی به یمن، تأمین خواهد کرد.
 
تردیدی نیست که در منطقه، تنها کشور مقتدر، با ثبات و مستقل، جمهوری اسلامی ایران است که از سویی به عنوان تنها کشور و تنها دشمن جدی امریکا مطرح شده است، از سویی امید ملت‌های مسلمان است، از سویی دیگر قلب خاورمیانه است، از سوی دیگر نقش تعیین کننده‌ای در تمامی تحولات منطقه‌ای و سیاست‌های بین‌المللی در منطقه دارد ...، و از سویی دیگر برخوردار از یک نیروی نظامی قدرتمند، منسجم و کاملاً مجهز، در تمامی عرصه‌ها می‌باشد.
 
بله، ناوهای امریکایی به خلیج فارس می‌آیند، اما حمله نظامی به کشوری چون جمهوری اسلامی ایران، با برخورداری از ارتش، سپاه پاسداران و بسیج که متشکل از تمامی مردم در سرتاسر ایران می‌باشد، با یک یا حتی ده ناو امریکایی نیز ممکن نخواهد بود؛ بلکه اگر قرار باشد حمله‌ای صورت بگیرد، حتماً باید کشوری برخوردار از نیروی نظامی [به نیابت] حمله کند و آنها حمایت کنند.
 
حمله به یمن:
 
اشغال نظامی بحرین توسط نیروی زمینی سعودی و پس از آن حملات وحشیانه هوایی به یمن، ضمن آن که جهت سرکوب قیام مردمی این کشور [به منظور تحقق طرح تجزیه به سه بخش] صورت می‌پذیرد، از سویی یک مانور و تمرین واقعی برای ارتش و به ویژه نیروی هوایی سعودی مطالعه‌ی بازخوردها در منطقه و جهان است، و از سویی دیگر نمایش قدرت نظامی به جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ و البته می‌دانند و تجریه کرده‌اند که اینجا نه سوریه و غزه است، نه سعودی و نه عراق یا افغانستان، بلکه کمترین تحرک و تعرضی به ایران، عواقب بسیار سوئی برای امریکا، کشور تعرض کننده به نیابت از امریکا و اسرائیل و کل جهان در بر خواهد داشت.  
 
اگر تا کنون حمله نظامی نکرده‌اند، چون نمی‌توانند بکنند، وگرنه تعاریف ندارند.
 
مقام معظم رهبری: (۳۰/۱/۱۳۹۴) 
 ... آنچه من تأکید می‌کنم این است که پیشرفت‌های کشور در زمینه‌های تسلیحاتی و در زمینه‌های آمادگی‌های رزمی باید همچنان طریق پیشرفت را ادامه بدهد؛ دشمنان ما این را نمی‌خواهند.
امروز یکی از ابزارهای فشار تبلیغاتی بر جمهوری اسلامی همین مسئله است - مسئله‌ی موشک‌ها، مسئله‌ی پهپادها، مسئله‌ی امکانات نظامی و همین چیزهایی که با هنر جوانان ما در داخل کشور بدون کمک گرفتن از این و آن به‌وجود آمده است – می‌خواهند این نباشد، می‌خواهند این را متوقّف کنند. منطق صحیح عُقلایی با پشتوانه‌ی آیه‌ی قرآن به ما می‌گوید این راه را باید دنبال بکنید .
طرف مقابل با وقاحت تمام ما را تهدید نظامی می‌کند؛ با وقاحت، مرتّب تهدید نظامی می‌کند؛ چند وقتی بود ساکت بودند، باز چند روز قبل از این یکی از آنها دهن باز کرد و راجع به گزینه‌های روی میز و گزینه‌ی نظامی بنا کرد حرف زدن. خب این لاف را می‌زنند، این غلط زیادی را می‌کنند، آن‌وقت می‌گویند جمهوری اسلامی قدرت دفاع را از خود سلب کند؛ این حرفی که آنها می‌زنند ابلهانه نیست؟
... همه‌ی دستگاه‌های جمهوری اسلامی - از وزارت دفاع تا سازمان‌های ارتش و سپاه و دیگر دستگاه‌های مختلف - باید این را به‌عنوان یک دستورالعمل بشناسند و آمادگی‌ها را روزبه‌روز افزایش بدهند؛ هم در زمینه‌ی تسلیحات، هم در زمینه‌ی سازماندهی‌ها، هم در زمینه‌ی آن چیزی که در نیروهای مسلّح بیشترین تأثیر را دارد یعنی آمادگی روحی و روحیّه.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها