به گزارش فارس، در پی انتشار یادداشتی در رسانهها از سوی میرمحمد صادقی و
زیر سؤال بردن اقدام مجلس در تصویب طرح کاهش روابط با انگلیس و نیز حرکت
خودجوش دانشجویان در تسخیر سفارت انگلیس و باغ قلهک، بسیج دانشجویی دانشگاه
امام صادق (ع) به این یادداشت پاسخ داد که متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر میرمحمد صادقی
استاد محترم دانشگاه و دانشیار جزا و جرمشناسی
سلام علیکم؛
یادداشت
حضرتعالی را که درباره اقدام اخیر مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح کاهش
روابط با انگلیس و نیز تسخیر سفارت انگلیس و باغ قلهک توسط دانشجویان در
سالروز شهادت استاد دانشگاه شهید دکتر مجید شهریاری که در رسانهها منتشر
شده بود، جامعه دانشگاهی و علی الخصوص ما دانشجویان و شاگردان شما را به
تعجب و حیرت واداشت.
تعجب و حیرت ما از این است که از شما استاد
برجسته و فکور رشتة حقوق بسیار بعید مینمود که در نقد مصوبة اخیر مجلس و
اقدام انقلابی دانشجویان دست به دامان شبهات و اشکالات ضعیف حقوقی و سیاسی
شده و آن را به بوته نقد کشید.
اگرچه سرتاسر یادداشت مورد اشاره قابل مناقشه و انتقاد میباشد اما لازم میدانیم برخی نکات ضروری را در این مجال اشاره نماییم:
انقلاب
اسلامی ایران در مسیر پر فراز و نشیب خود، همواره با طوفانهای سهمگین و
طاقت فرسایی مواجه بوده است. طوفانهایی که میتوانست کشور را در ورطه
نابودی قرار دهد و این نهال تازه رسته را به خشکی بکشاند. در کوران
طوفانهای پِی برانداز، بدون شک نقش دولتهای استکباری غرب و شرق غیر قابل
انکار است. بیگمان اگر نبود انفاس قدسیه و انسان ساز خمینی کبیر و اگر
نبود رشادتها و ایثارگریهای جوانان پر شور و انقلابی که در مکتب این پیر
فرزانه نشو و نما یافتند، بیشک این کشتی نجات به مقصد نمیرسید.
اقدام
بجا و انقلابی مجلس شورای اسلامی را باید ادامه حرکت یاران خمینی دانست که
بار دیگر، اتکاء به نفس را به جوانان این مرز و بوم تزریق نمود و یاد آور
اخراج ذلت بار ایادی شیطان بزرگ در 13 آبان ماه پنجاه و هشت گردید.
اما
آنچنان که اشاره کردهاید به اینکه: «اصل ورود مجلس محترم شورای اسلامی به
موضوع بسیار تخصصی چگونگی روابط سیاسی با کشورها مورد تردید جدّی و در
واقع نوعی مداخله در کار قوه مجریّه و وزارت امور خارجه میباشد.» با اصول
متعدد قانون اساسی، نظرات تفسیری شورای محترم نگهبان و نیز نظرات اساتید
محترم و برجسته حقوق اساسی در تناقض و تعارض جدی میباشد.
1. طبق
اصل "هفتاد و یکم" قانون اساسی، مجلس اجازه ورود در "عموم مسائل" را داشته و
مهمتر از آن، "میتواند قانون وضع کند". در این میان، در رابطه با اصل
ورود قوه مقننه باید گفت که براساس اصل "هفتاد و هفتم" و "یکصد و بیست
پنجم" قانون اساسی، تصویب "کلیه عهدنامهها، مقاوله نامهها، قراردادها و
موافقت نامه های بینالمللی" بر عهده مجلس شورای اسلامی بوده و به طریق
اولی ورود در مسائل مهم بینالمللی همچون تعیین سطح رابطه سیاسی با سایر
کشورها از صلاحیت قوه مجریه خارج بوده و بر عهده قوه مقننه میباشد.
2.
بر اساس اصل "هشتاد و چهارم" مسئولیت مجلس در برابر مردم و ملت، این نهاد
را به اظهار نظر در تمامی مسائل داخلی و خارجی وا میدارد. در نتیجه اقدام
انقلابی و بیسابقه مجلس، آن هم با قدرتی مثال زدنی، کاری ستودنی و درخور
حمایت است. از سوی دیگر بر اساس اصل "یکصد و پنجاه و دوم" قانون اساسی،
جمهوری اسلامی ایران هیچ تعهدی در قبال سایر کشورهای سلطه جو ندارد و آنچه
در روابط سیاسی بینالمللی ما اثرگذار است همانا دفاع از حقوق ملت ایران
است. استقلال ایران اسلامی به اندازهای است که به هیچ دولت و ملتی اجازه
تجاوز به این استقلال را نمیدهد. در همین راستا مجلس به عنوان خانه ملت بر
اساس وظیفه قانونی خود به خوبی به جامعه جهانی نشان داد که هر کشور دیگری
که بخواهد این گونه از روی خباثت با این کشور برخورد کند سرنوشتی چون دولت
انگلیس خواهد داشت.
3. طبق اصل "یکصد و سی و سوم" قانون اساسی مقرر
شده "حدود اختیارات هریک از وزیران" بر طبق قانون معین گردد لذا از آنجا که
مصوبات مجلس پس از تأیید شورای نگهبان در حکم قانون تلقی میگردد، در
نتیجه اجرای آن از سوی وزارت خارجه ضروری میباشد و با این وصف "طرح کاهش
روابط با دولت انگلیس" مصداق بارز اصل "یکصد و سی و سوم" قانون اساسی در
تحدید اختیارات وزرا میباشد.
4. استدلال جنابعالی در نقد مصوبه
مجلس با عبارت "موضوع بسیار تخصصی چگونگی روابط سیاسی با کشورها" و تلقی آن
بعنوان "مداخله در کار قوه مجریّه و وزارت امور خارجه" نیز از جهات دیگر
قابل ایراد است. بر اساس اصل "یکصدو هفتاد و ششم" قانون اساسی، مسائل مربوط
به منافع و حاکمیت ملی به شیوه شورایی و در قالب شورای عالی امنیت ملی
بررسی میگردد. در نتیجه استناد به انحصار این دست مسائل در ید قوه مقننه و
وزارت امور خارجه خلاف نص صریح قانون اساسی است و در نهایت طبق اصل "هفتاد
و دوم" نظارت بر جنبه شرعی و قانونی مصوبات و تصمیمات دولت بر عهده شورای
محترم نگهبان میباشد و این شورا بر اساس وظیفه قانونی خویش عهدهدار تایید
یا رد تصمیمات مجلس قانونگذاری است. بنابراین به نظر میرسد این نحوه
استدلال از سوی شما حقوقدان محترم صحیح نمیباشد.
5. رعایت اصل حسن نیت جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی خود با سایر
کشورها
بر هیچ کسی پوشیده نیست. تلاش دولت جمهوری اسلامی ایران در صلح آمیز نشان
دادن فعالیتهای هستهای و تعلیق کلیه فعالیتهای مرتبط با آن، آزادی
نظامیان انگلیسی متجاوز به حریم آبی جمهوری اسلامی ایران و مهمتر از همه
اینها بزرگ منشی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با حامیان صدام حسین
دیکتاتور عراق در تجاوز هشت ساله خود به این آب و خاک و هزاران مثال دیگر
خود گواهی بر روابط منصفانه و مدبرانة جمهوری اسلامی ایران با سایر کشور و
حتی دشمنان قسم خورده خویش است.
از طرفی عزت و اقتدار جمهوری اسلامی
ایران به حدی است که نیازی به اثبات خود در جامعه جهانی ندارد و بالعکس
این استکبار است که باید روابط خود با دولت و ملت ایران تجدید نظر نماید.
امروز عظمت ملت ایران به اندازه ایست که تمامی کشورهای دنیا ناچار به در
نظر گرفتن جمهوری اسلامی ایران در تمامی معادلات جهانی میباشند.
تاریخ
به ما نشان میدهد که دولت انگلیس در صد ساله اخیر از هیچ تلاشی در جهت
استعمار ملت ایران فروگذار ننموده و تا آنجا که توانسته است سرمایههای
انسانی، طبیعی و ملی ایران را به یغما برده است. تجزیه و جدایی هرات،
بلوچستان و بحرین از ایران، حمایت و پشتیبانی از آلوده شدن ملت ایران به
ماده مخدر تریاک، ایجاد، تشکیل و حمایت از فرَق ضاله بهائیت و بابیت، چپاول
چندین ساله سرمایه و نفت ایرانیان و تحمیل چندین قرارداد ننگین به این
کشور و ... خود گواهی روشن بر خباثت دولت پلید انگلیس است.
فریاد
مرگ بر انگلیس نمایندگان مجلس در خانه ملت بغض فروخورده مردمانی بود که
سالهای سال خیانت این روباه پیر را مشاهده و با بزرگ منشی صبر پیشه
مینمودند تا شاید این رژیم سلطنتی از مواضع استعماری خود کوتاه بیاید و
جبران جنایت ها و خسارت های خود به ملت ایران را بنماید، لکن این گمان محقق
نگردید.
برخورد با دولت انگلیس از سوی جمهوری اسلامی ایران را باید
هشداری برای سایر کشور های اروپایی قلمداد نمود و به آنها هشدار داد که
اگر بخواهند منش انگلیس مآبانه خود با ملت مقتدر ایران ادامه دهند سرنوشتی
مانند سرنوشت روباه پیر در انتظار آنان است و دانشجویان انقلابی این آب و
خاک در کنار سایر افراد ملت پرچم آنان را مقتدرانه به پایین خواهند کشید.
در
پایان جنبش دانشجویی ضمن استقبال و اعلام آمادگی در شنیدن نقدهای منصفانة و
محققانة کلیة اساتید و دانشجویان، تأکید مینماید حداقل وظیفه همه کسانی
که دل در گرو تعالی و پیشرفت این نظام و مردم انقلابی آن دارند، این است،
بدون توجه به جوّ و فضایی که هر از چندی در کشور توسط رسانههای زنجیرهای
ایجاد میشود و با پرهیز از جنجال طلبی، به اظهار نظر در مورد وقایع روی
داده بپردازند، تا در هنگامه این تعاملات و تضارب افکار و آرا آنچه که
منافع ملّی کشورمان را بیشتر تأمین و تضمین میکند رخ بنماید و فارغ از
دیدگاههای شخصی، رعایت تمامی جوانب و ظرایف حقوقی را نموده و در هر حالتی
خود را ملزم به رعایت قانون اساسی بدانیم.
و العاقبۀ للمتقین
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام
*
به گزارش فارس، متن یادداشت حسین میرمحمد صادقی، دانشیار دانشکده حقوق
دانشگاه شهید بهشتی که پیش از این در برخی سایتها منتشر شده بود به شرح
زیر است:
مجلس شورای اسلامی در چند روز گذشته طرح کاهش روابط با
انگلستان را با اکثریت قاطع (با تنها 4 رأی مخالف) به تصویب رسانید. قبل و
بعد از این اقدام، پخش مصاحبه های مختلف صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
با مردم و تحلیل های گوناگون ارائه شده در رسانه ملی به آماده و رادیکالیزه
شدن فضا بسیار کمک کرد.
متعاقباً ساختمان سفارت مورد اشغال جمعی از
جوانان قرار گرفت و خساراتی به ساختمان ها وارد شد که با اقدام نیروی
انتظامی و پلیس دیپلماتیک از ورود خسارات بیشتر جلوگیری به عمل آمد و اشغال
کنندگان به بیرون محوطه سفارت هدایت شدند.
تردیدی وجود ندارد که
برای هر کس که بخواهد سر به سلامت برده راحت طلبی پیشه کند و سری را که درد
نمی کند دستمال نبندد اولی آن است که منافع ملّی را به فراموشی بسپرد و
حتی اگر با شعارهای تند دیگران هم نوا نمی شود لااقل از کنار این ماجرا،
مثل بسیاری از افراد دیگر، به سکوت و مماشات بگذرد ولب فرو بندد. صاحب این
قلم امّا براین باور است که حداقل وظیفه ی همه ی کسانی که دل به عشق این
کشور، این مردم و این نظام بسته اند آن است که، بدون توجه به جوّ و فضای
غالبی که هر از چندی در کشور حاکم می شود و با پرهیز از راحت طلبی، به
اظهار نظر در مورد وقایع اتفاقیه بپردازند، تا شاید در هنگامه ی این
تعاملات و تضارب افکار و آرا آنچه که منافع ملّی کشورمان را بیشتر تأمین و
تضمین می کند رخ بنماید و البته شاید مورد توجه هم قرار گیرد.
ابتدا
باید دو نکته را متذکر شد: یکی اینکه سیاستمدار واقعی کسی است که در
بحبوحه ی حاکمیت فضاهای سنگین و رادیکال، آرامش و طمأنینه ی خود را حفظ
کرده و بر حفظ منافع ملی به هر قیمت پای بفشارد. نکته ی دوم اینکه بدبینی
ملت ایران نسبت به دولت انگلستان، به دلیل عملکرد منفی این دولت به ویژه در
سالهای پیش از انقلاب اسلامی، کاملاً قابل درک می باشد و بر دولت انگلستان
است که با اقدامات مثبت خود این بدبینی را به تدریج مرتفع سازد و از ملّت
بزرگ ایران دلجویی نماید. لیکن، با در نظر داشتن این اصل، کلی اشکالات
متعددی در اقدامات اخیر از حیث مغایرت جدی با آبرو و منافع ملّی به ذهن
قاصر حقیر می رسد که ذیلاً فهرست وار به آنها اشاره می شود.
1- علی
رغم این که مجلس در رأس امور است، لیکن اصل ورود مجلس محترم شورای اسلامی
به موضوع بسیار تخصصی چگونگی روابط سیاسی با کشورها مورد تردید جدّی و در
واقع نوعی مداخله در کار قوه ی مجریّه و وزارت امور خارجه می باشد.
2-
کشوری که دشمنانش سعی در منزوی نشان دادن آن و قلّت ارتباطش در سطح جهانی
دارند باید به جای ترس از داشتن رابطه سعی در افزایش ارتباطات با کشورها و
حتی افزایش انجام پروازهای خارجی به کشور داشته باشد، تا نادرستی سخنان
دشمنانش را اثبات کند. بنابراین پیشگامی در قطع یا کاهش سطح روابط با هر
کشوری، معلوم نیست منفعتی را برای ملت و دولت ایران تأمین کند.
3-
هر نهاد و هر شخصی شأن و اقتضای خاصی دارد که نباید به فراموشی سپرده شود.
علی الاصول مجلس جای بحث منطقی، عقلایی و مؤدبانه است. به نظر نمی رسد
استفاده از کلمات و واژه هایی چون " خبیث "، " پلید "، " کثیف "، " روباه "
و نظایر آنها و فریاد مرگ بر این کشور و آن کشور یا این شخص و آن شخص سر
دادن (علیرغم خصومت با یک کشور یا شخص) در شأن مجلس و نمایندگان محترم
موافق و مخالف باشد . به عبارت عامیانه، مجلس جای " با پنبه سر بریدن "
است.
4- اصولاً دولت انگلستان را تافته جدا بافته ای از بقیه مغرب
زمین و به ویژه اتحادیه ی اروپا پنداشتن خطای فاحشی است که امروزه موضوعیت
نداشته، بلکه ریشه در سیاستهای جهانی در دهه های قبل دارد. امروزه مواضع
این کشورها عمدتاً در یک راستا قرار دارد و نمی توان یکی را دارای مواضع
بسیار متفاوت نسب به دیگران دانست و اگر نیاز به تقلیل یا قطع روابط باشد
باید حداقل احتمال داد که طرف مقابل ممکن است کل اتحادیه اروپا باشد. پس با
علم به این که هر تصمیمی ممکن است در کل روابط اثر گذار باشد باید بر اساس
منافع ملی کشور در این باره تصمیم مقتضی اتّخاذ نمود.
5- یکی از
شعارهای هوشمندانه ی ملّت و دولت ایران در سالهای پس از انقلاب تأکید بر
این نکته بوده است که ما با ملّتهای جهان هیچ مشکلی نداریم. حال سؤال این
است که ورود به ساختمان سفارت خارجی (که از لحاظ کنوانسیون های بین المللی
در حکم خاک کشور خارجی است) به آتش کشیدن پرچم آن و پایین آوردن عکس ملکه
آن کشور -که در هر حال از نظر مردم آن کشور، حتی اگر از هیأت حاکمه خود
ناراضی هم باشند، نمادهای حاکمیت ملی هستند- آیا کمکی به جلب نظر مردم آن
کشور و حتی مردم سایر نقاط جهان نسبت به ملّت و کشور ایران می کند، یا
بالعکس، برای دولتهای خارجی پشتوانه ی مردمی لازم را برای اقدامات شیطنت
آمیز احتمالی علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم می آورد؟ آیا نمایش چند باره ی
این حادثه از تلویزیونهای خارجی و به ویژه " بی بی سی" نباید حداقل ما را
به تردید اندازد که متأسفانه، علیرغم طرح شعارهای تند و به ظاهر انقلابی،
در واقع در زمین حریف و به نفع دشمن بازی کرده ایم؟ آیا راه بهتری برای طرح
مطالبات به حق ملّت فرهیخته و تاریخ ساز و پرسابقه ایران به جای انجام
اقداماتی که در صفحه ی تلویزیونهای جهانی ایرانیان را ملتی فاقد منطق و
خشونت طلب جلوه می دهد وجود ندارد؟
آیا کاملاً منتفی دانستن دست
داشتن مخالفان نظام و ملّت ایران در اینگونه اعمال به ظاهر انقلابی و به
خشونت کشیدن تظاهرات آرام افراد برخوردار از حسن نیت، جهت ایجاد معضل و
مشکل برای نظام ساده انگاری نیست؟ واقعاً از شکسته شدن چند شیشه و غیره که
صحنه های آن در سایتهای مختلف به نمایش گذاشته شده است کدام طرف بیشتر ضرر
می کند و چه چیزی بیشتر به تاراج می رود ؟
6- آیا نباید در صحت
اقدامی که وزارت خارجه دولت اسلامی را مجبور به ابراز تأسف می نماید (که در
عرف دیپلماتیک به معنی همان عذرخواهی است) تردید کرد؟
7- قضاوت
جهانیان در مورد نظام چه خواهد بود، وقتی می بینند که در یک نظام و کشور
واحد، وزارت امور خارجه از آنچه که رخ داده است ابراز تأسف می کند، و در
عین حال و به طور هم زمان، صداوسیمای رسمی آن کشور از "خشم مقدس" دانشجویان
سخن می گوید؟ (اخبار ساعت 14 رادیو ایران- 09/09/1390)
آیا خودداری از
حداقل ذکاوت و هوشیاری اینگونه موضعگیری را از سوی رسانه ملی ایجاب می کند؟
آیا این نوع برخورد در واقع تشویق به ارتکاب اعمال مشابه در آینده که برای
نظام و ملّت هزینه ساز است نمی باشد؟
سخن آخر اینکه هر چند در
سالهای اولیه ی انقلاب و تلاش برای استقرار نظام جدید، شاید بازی سیاست را
می توانستیم بیشتر به مشت زنی تشبیه نماییم، لیکن در سالهای ثبات و آرامش
نظام، سیاست به بازی شطرنج شبیه تر می باشد و نیازمند کسانی است که در این
بازی به جای شعار زدگی حریف را با سیاست ورزی وتدبیر و تعقل مات کنند و
ناخواسته اسباب لبخند نشستن بر چهره دشمنان را فراهم نسازند.