کد خبر: ۳۱۱۵۶
زمان انتشار: ۱۸:۲۲     ۲۷ آذر ۱۳۹۰
قتل دختر هشت ساله برای خرید سیم کارت، تعرض به دو خواهر توسط خواستگار تبهكار،قتل همسر و مردی که با وی رابطه داشت و راز شلیک 800 میلیونی از مهمترین اخبار حوادث 24 ساعت گذشته است.

*قتل دختر برای خرید سیم کارت
به گزارش مشرق، پسر نوجواني كه خواهرش را با انگيزه سرقت طلا و جواهرات او به قتل رسانده بود به تحمل حبس محكوم شد.
 
اين پسر 17ساله كه «مهرداد» نام دارد هفته گذشته در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز محاكمه شد و از ارتكاب اين قتل ابراز پشيماني كرد.
 
شامگاه 29خرداد سال گذشته مردي كه از منطقه‌اي خلوت و كم‌تردد در زيبادشت كرج عبور مي‌كرد، چشمش به پيكر دختر خردسالي افتاد كه نقش بر زمين شده بود. او با نزديك شدن به دخترك متوجه شد او جان باخته است، به همين دليل ماموران پليس را از واقعه مطلع كرد.
 
كارآگاهان وقتي در محل حادثه حضور يافتند، مشاهده كردند اين دختر از ناحيه سر به شدت دچار خونريزي شده است. شواهد نشان مي‌داد او با جسمي سخت زخمي شده و مرگ وي حادثه نيست، بلكه دخترك را به قتل رسانده‌اند.
 
جنازه اين كودك در حالي به پزشكي قانوني منتقل شد كه هيچ‌مدرك شناسايي همراه او نبود و كارآگاهان نتوانسته بودند هويت قرباني را فاش كنند. يك روز بعد مردي ميانسال درحالي‌كه به شدت نگران و پريشان بود به پليس آگاهي كرج رفت و از ناپديد شدن دختر هشت ساله‌اش به نام «سوسن» خبر داد. او گفت: «سوسن ديروز براي بازي به كوچه رفته بود، اما بعد از مدتي ناپديد شد. ما تمام اين مدت را دنبال او گشتيم و به همه بيمارستان‌ها هم سر زديم، اما اثري از دخترم پيدا نشد. هيچ‌كدام از اهالي محل هم دخترم را نديده‌اند و نمي‌دانند چه بلايي سر او آمده است.»
 
اين مرد سپس مشخصات دختربچه را به ماموران ارايه داد و مشخص شد اين كودك همان فردي است كه جنازه‌اش در زيبادشت پيدا شده است. پدر سوسن بعد از حضور در پزشكي قانوني هويت مقتول را شناسايي كرد.
 
درحالي‌كه نخستين گره از اين پرونده گشوده شده بود، كارآگاهان تلاش كردند راز اين جنايت را فاش كنند. گفته‌هاي والدين مقتول فاش كرد النگوها و گوشواره دخترك به سرقت رفته است، به همين سبب احتمال قتل او توسط سارق يا سارقان قوت گرفت ولي هنگامي كه ماموران براي پرسيدن چند سوال معمولي برادر 17ساله سوسن را مخاطب قرار دادند مهرداد ناگهان به گريه افتاد و گفت او خواهرش را كشته است.
 
پس از ثبت اعترافات اين نوجوان و تكميل تحقيقات مقدماتي والدين قاتل و مقتول نسبت به پسر خود اعلام گذشت كردند. به اين ترتيب مهرداد پنجشنبه هفته گذشته به دليل جنبه عمومي جرم در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز پاي ميز محاكمه رفت.
 
در اين جلسه نماينده دادستان كيفرخواست صادره را خواند و سپس مهرداد در جايگاه ايستاد تا از خودش دفاع كند. او كه به شدت گريه مي‌كرد، بارها تكرار كرد از جرمي كه انجام داده، پشيمان است و به شدت عذاب وجدان دارد. متهم درباره انگيزه‌اش از قتل خواهرش گفت: «مدتي قبل از آن ماجرا در خيابان با دختري دوست شدم و به شدت به وي علاقه پيدا كردم. ما هرازگاهي همديگر را در پارك يا خيابان مي‌ديديم، اما من خيلي دلم برايش تنگ مي‌شد و مي‌خواستم كاري كنم كه هميشه با هم در ارتباط باشيم براي همين تصميم گرفتم براي او يك سيم‌كارت بخرم. براي اين كار پولي نداشتم و به سرم زد طلاهاي خواهرم را بدزدم و با آن موبايل بخرم. پدر و مادرم هميشه به خواهرم خيلي محبت مي‌كردند و او را بيشتر از من دوست داشتند براي همين هم اين فكر به ذهنم رسيد.»
 
مهرداد در ادامه اعترافاتش گفت: «روز حادثه فهميدم سوسن براي بازي با بچه‌هاي دايي‌ام به خانه آنها رفته است. براي همين راهي آنجا شدم و ديدم خواهرم به تنهايي در كوچه مشغول بازي است. او را به بهانه گردش به محل خلوتي كشاندم و بعد سعي كردم النگوهايش را دربياورم، اما سوسن شروع به سروصدا و گريه كرد. من آن لحظه خيلي ترسیده بودم، يك لحظه كنترل خودم را از دست دادم و براي اينكه او را آرام كنم با سنگي كه روي زمين افتاده بود ضربه محكمي به سرش زدم. بعد از آن خواهرم زمين خورد و ديگر نفس نكشيد. من سريع گوشواره و النگوهايش را برداشتم و النگوها را به قيمت 80‌هزار و 500 تومان فروختم و گوشواره را هم دور انداختم. بعد براي اينكه خانواده‌ام پول را نبينند و به من شك نكنند آن را در تنه يك درخت مخفي كردم تا سر فرصت موبايل بخرم، اما قبل از اين كار دستگير شدم.»

پسر نوجوان در پايان اظهاراتش بار ديگر از قتل خواهرش ابراز پشيماني كرد و گفت: «من از پدر و مادرم مي‌خواهم من را ببخشند.»
 
بنا بر اين گزارش، بعد از پايان جلسه دادگاه هيات قضات وارد شور شدند و متهم را به دليل جنبه عمومي جرم به تحمل حبس محكوم كردند.
 
*تعرض به دو خواهر توسط خواستگار تبهكار
 
پرونده مردي كه متهم است با ربودن دو خواهر به آنها تعرض كرده است بعد از اتمام تحقيقات مقدماتي در اختيار قضات دادگاه كيفري استان البرز قرار گرفت.
 
اين دو خواهر 22 و 23ساله كه «سارا» و «سميه» نام دارند، دي سال گذشته مورد تجاوز قرار گرفتند و همان زمان به پليس اعلام شكايت كردند.
 
سارا – خواهر كوچكتر- چندي قبل از اين واقعه با پسري به نام «حميد» به طور اتفاقي آشنا شده و با او رابطه دوستانه برقرار كرده بود. سارا كه تصور مي‌كرد اين دوستي به ازدواج منتهي خواهد شد در دام پسر متجاوز گرفتار شد و خواهر او نيز مورد آزار جنسي قرار گرفت.
 
اين دو، روز هشت دي سال گذشته وقتي به پليس كرج رفتند، ضمن شكايت از حميد خواستار دستگيري و مجازات او شدند.
 
سارا در اين‌باره به پليس گفت: «دوستي من و حميد اتفاقي بود. اما بعد از مدتي به او علاقه‌مند شدم. حميد هم مي‌گفت مرا دوست دارد و هدفش ازدواج است. مدتي از شروع دوستي ما گذشته بود كه حميد گفت موضوع را با مادرش مطرح كرده و به زودي به خواستگاري‌ام مي‌آيد. من هم از اين موضوع خوشحال و راضي بودم و خانواده‌ام را از اين ماجرا مطلع كرده بودم.»
 
دختر جوان ادامه داد: «در حالي كه دوستي ما ادامه داشت، يك روز كه من و خواهرم سوار بر خودروي من بيرون رفته بوديم به‌طور اتفاقي حميد را ديديم. من كنار خيابان پارك كرده بودم كه او جلو آمد و بعد از سلام و احوال‌پرسي سوار خودرو شد و بار ديگر بحث ازدواج را پيش كشيد. او براي اينكه من را خاطرجمع كند با موبايلش به فردي تلفن زد و ادعا كرد با مادرش صحبت مي‌كند، بعد به شخصي كه پشت تلفن بود گفت بايد هرچه زودتر قرار خواستگاري را بگذاريم. حميد بعد از قطع‌كردن تلفن گفت مادرش مي‌خواهد با من آشنا شود براي همين الان مي‌توانيم به خانه آنها برويم. من به اين پيشنهاد حميد مشكوك شدم و بهانه آوردم و گفتم فعلا وقت مناسبي نيست.»
 
سارا در ادامه اظهاراتش گفت: «حميد وقتي اين حرف من را شنيد، ناگهان از جورابش يك چاقو بيرون كشيد و آن را روي پهلوي خواهرم فشار داد و از من خواست بدون راه انداختن سر و صدا و جلب توجه حركت كنم وگرنه سميه را مي‌كشد. ما هر دويمان خيلي ترسيده بوديم و مرگ را در برابرمان ديديم براي همين به خواسته حميد عمل كردم و با راهنمايي او به سمت خانه‌اي راه افتادم. وقتي به مقصد رسيديم آن پسر ما را داخل آپارتمان برد. در آنجا غير از ما هيچ‌كس حضور نداشت. او درها را قفل كرد و سپس من و سميه را مورد تجاوز قرار داد و حميد از اين صحنه‌ها فيلمبرداري نيز كرد.»
 
سميه-خواهر بزرگتر- نيز در بازجويي‌ها همين حرف‌ها را تكرار كرد و گفت: «حميد ما را تا نيمه‌شب در خانه زنداني كرد و بعد گفت اگر بخواهيم شكايت كنيم فيلم را پخش مي‌كند. او همچنين تهديد كرد براي اينكه فيلم را منتشر نكند بايد به او چند ميليون تومان بدهيم و در نهايت حميد گفت، مي‌خواهد به خارج از كشور برود و به همين دليل به اين مبلغ نياز دارد، ولي ما تصميم گرفتيم از او شكايت كنيم.»
 
ماموران بعد از شنيدن اظهارات دو خواهر به محل سكونت متهم رفتند و او را بازداشت كردند. حميد در بازجويي‌ها به جرمش اعتراف كرد و سرانجام پرونده مراحل مقدماتي را پشت‌سر گذاشت و وي به زودي در دادگاه كيفري استان البرز محاكمه خواهد شد.
 
*قتل همسر و مردی که با وی رابطه داشت
 
اواخر شهريور امسال مرد 30 سال هاي به نام «سعيد » با لباسهاي خون آلود به كلانتري 117 جواديه راه آهن رفت و اعلام كرد دقايقي قبل همسر 27 ساله اش و مرد ناشناسي را در خانه شان با كارد زده است.
 
وي گفت: من و همسرم دو سال قبل ازدواج كرديم. در اين مدت به همسرم بسيار علاقه مند بودم و به خيال اين كه او نيز دوستم دارد، براي خوشبختيمان به شدت تلاش مي كردم. غافل از اين كه همسرم با مرد ديگري رابطه دارد. امروز صبح پس از ترك خانه، در بين راه متوجه شدم تلفن همراهم را جا گذاشته ام. بنابراين برگشتم كه ناگهان مرد ناشناسي را در خانه ديدم.
 
وقتي درباره علت حضورش سؤال كردم، همسرم سعي كرد با درو غ هايش فريبم دهد. با اين حال در اوج خشم و ناباوري، مرد غريبه را با چاقو زدم. بعد هم سراغ همسرم رفتم و كارد را زير گلويش گذاشتم. وقتي از او درباره مرد غريبه سؤال كردم، گفت آن مرد فرهاد نام دارد و از 6 سال قبل نيز با هم رابطه دوستي داشته اند اما به دليل مخالفت هاي شديد پدر و مادرش در ازدواج با او ناكام ماند. او همچنين مدعي شد به خاطر تهديدهاي خانواده اش مجبور به ازدواج با من شده است.
 
بنابراين با شنيدن اين حرفها، در حالي كه بشدت عصباني شده بودم، همسرم را نيز با چند ضربه چاقو زدم. مأموران پس از شنيدن حرفهاي مرد جوان، همراه او به خانه اش رفتند كه پي بردند پيكر نيمه جان «فرهاد » از سوي همسايه ها به بيمارستان انتقال يافته است. مأموران پس از ورود به خانه و مشاهده پيكر نيمه جان و خونين زن جوان، بلافاصله او را به بيمارستان فرستادند. از سوي ديگر با دستور بازپرس عباس بخشوده از شعبه چهارم دادسراي ناحيه 16 تهران، سعيد بازداشت و در اختيار پليس قرار گرفت.
 
چند روز بعد در حالي كه تحقيقات ادامه داشت، «فرهاد » روي تخت بيمارستان جان سپرد. بنابراين مأموران براي كشف حقيقت زن جوان را تحت بازجويي قرار دادند. او نيز با تأييد اظهارات همسرش، به رابطه پنهاني با «فرهاد » اعتراف كرد اما 10 روز بعد به دليل شدت جراحت و خونريزي در بيمارستان جان باخت.
 
بدين ترتيب بازپرس پرونده «سعيد » به اتهام دو فقره قتل عمد روانه زندان شد. پس از تكميل تحقيقات پرونده براي محاكمه به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد.
 
*راز شلیک 800 میلیونی
 
چند روز قبل مسئولان بيمارستاني در شهرك قدس- غرب- با پليس تماس گرفته و از انتقال پيكرمجروح پسر جواني خبر دادند كه با شليك گلوله به شكمش، مجروح شده بود. پدر بهروز به مأموران كلانتري 137 كوي نصر گفت: از حدود 5 سال قبل با برادرم بر سر مالكيت يك معدن سنگهاي تزئيني در شهرستان اليگودرز اختلاف داريم. در اين مدت برادرم و پسرش دائم ما را تهديد كرده و برايمان مزاحمت ايجاد ميكردند. چند روز قبل هم برادرزاده ام مهرداد با شليك گلوله اي به در خانه مان، تهديد كرد اگر به آنها پول ندهيم، دفعه آينده خودمان را مي كشد اما موضوع را جدي نگرفتيم تا اين كه ظهر امروز بار ديگر مهرداد به در خانه ما آمد اما وقتي پسرم در را باز كرد، او ناگهان گلوله اي به شكمش شليك كرد و گريخت.
 
پس از اين شكايت، پرونده اي در شعبه سوم دادياري دادسراي جنايي تهران تشكيل و تلاش براي دستگيري متهم آغاز شد. سرانجام پنج روز بعد هنگامي كه متهم قصد داشت مخفيانه وارد خانه اش شود، از سوي پليس دستگير شد.
 
صبح ديروز مهرداد پس از انتقال به شعبه سوم دادياري دادسراي جنايي از سوي قاضي آقايي تحت بازجويي قرار گرفت. وي با اعتراف به شليك گلوله به پسر عمويش گفت: پدر و عمويم بر سر مبلغي حدود 800 ميليون تومان اختلاف داشتند. ما نيز از 5 سال قبل با اعلام شكايت، روند قانوني پرونده را طي كرديم تا اين كه دادگاه عمويم را محكوم به پرداخت بدهي اش كرد اما او كه زير بار نمي رفت، با سپردن وثيقه 500 ميليون توماني از زندان آزاد شد. در اين مدت هم سعي كرديم با صحبت و  آرامش او را راضي به پرداخت حق و حقو قمان كنيم اما وقتي نتيجه نداد، به ناچار تصميم به تهديد گرفتم. بنابراين يك قبضه كلت را حدود 350 هزار تومان از بوستاني در نزديكي خانه خريدم.

 
روز حادثه هم به خانه عمويم رفتم. مي خواستم پسر عمويم را گروگان بگيرم تا پدرش راضي به پرداخت پول شود اما وقتي مقاومت كرد و درگير شد، به ناچار گلوله اي شليك كردم كه به شكمش خورد. با ديدن اين صحنه وحشتزده فرار كردم. چند روزي به شمال رفته بودم كه پس از برگشت دستگير شدم.
متهم در ادامه اعتراف هايش گفت: اسلحه را روز حادثه در كوچ هاي نزديك خانه شان زير يك سطل زباله شهرداري دفن كرده بود كه با راهنمايي هاي متهم، اسلحه كشف شد. وي در حال حاضر با قرار وثيقه 200 ميليون توماني بازداشت است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها