به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیدبان: از هنگامی که تحولات سوریه بیم انتقال به خاک لبنان را در میان جریانهای مختلف این کشور برانگیخت، محور تلاشهای دو دولت «میقاتی» و «سلام»، دوری گزینی از بحران بوده است. این سیاست تلاشی برای دور کردن شکافهای فرقهای و سیاسی سوریه از جامعه پرشکاف لبنان بود. متاسفانه، از آغاز روشن بود که لبنان- که نمونه کوچکتری از جنگ کنونی در سوریه را تجربه کرده بود- نمی توانست به دور از بحران باقی بماند. حمایت جریانهای سنی مذهب شمال از تروریست های سوریه و تاکید بر مشروعیت فعالیت آنها، از همان آغاز دوری گزینی لبنان را دچار مشکل کرد. ورود حزب الله لبنان به جنگ سوریه نیز شاهد دیگری بر ناکارآمدی این سیاست بود.
با این حال دولت لبنان گزینه دیگری نداشت و ندارد؛ زیرا ورود و جهتگیری رسمی در جنگ سوریه پیش از آنکه از مرزهای لبنان به سوریه بگذرد، لبنان را متشنج و احتمالا وارد جنگ داخلی میکند؛ زیرا در درجه اول مشخص نیست در چنین شرایطی دولت باید به طرفداری از دولت یا کدام جریان در سوریه وارد بحران شود. از دیگر سو، لبنان شاهد تفاوت محاسبات مقاومت و جناح لبنانی آن بوده است. اگر چه حزب الله بر عدم وارد شدن به درگیری در درون لبنان تاکید میکرده و می کند با این حال ورود آن به جنگ سوریه، زمینه ورود لبنان به بحران- حداقل در سطح گفتمانی- را فراهم آورد. چنین تنشی به ویژه از سوی سنیهای طرابلس و ضدمقاومت دامن زده می شود.
در چنین شرایطی، توافقی نانوشته کشورهای اثرگذار بر معادلات داخلی لبنان را به دور کردن این کشور از بحران سوق داد. با این حال، به رغم تشکیل دولت سلام، این کشور قریب به هشت ماه بدون رئیس جمهور باقی مانده است؛ جایگاهی که به مسیحیان این کشور اختصاص دارد. در چنین شرایطی، کنشی مفید و از دید مردم این کشور مشروع به نظر می رسد که نخست انتخاب رئیس جمهور این کشور را امکان پذیر کند و دوم تنشهای فرقهای را از این کشور دور کند.[1]
در این میان همانطور که شاهد بودیم، پیشنهادی تجهیز تسلیحاتی عربستان به لبنان از سوی بیروت پذیرفته شد اما پیشنهاد هدیه تسلیحاتی ایران به لبنان مورد پذیرش قرار نگرفت. در این یادداشت تلاش خواهیم کرد، پس از توضیح راهبرد کلان مقاومت و مخالفین آن در لبنان، توصیه های راهبردی برای غلبه بر وضعیت فعلی آشفته فعلی لبنان ارائه شود.
راهبرد لبنانی جبهه مقاومت و مخالفین آن
اساس ساختار سیاسی لبنان پس از آزادسازی جنوب این کشور (2000) -از دید مقاومت- بر مبنای معادله سه ضلعی «ارتش- ملت- مقاومت» استحکام یافته است. این ساختار به گونه ای است که ضمن جای دادن مقاومت در درون دولت به مثابه جریانی مبارز در برابر اشغال گران و متحدان داخلی آنها، مقاومت را جزئی از ملت می داند. نگاه حزب الله و متحدان آن می گوید هر دولتی در لبنان باید به این معادله پایبند باشد تا بتوان توازن سیاسی و اجتماعی داخلی را حفظ کرده و از تنش و بحران داخلی پیشگیری کرد. در این میان ارتش لبنان که از نظر آموزش و تجهیزات کاملا تحت سیطره ایالات متحده آمریکاست دخالتی مستقیم در این شکاف دیدگاهها نمیکند. مساله از دید ارتش، حفظ امنیت و ثبات داخلی و ایستادگی در برابر تسری بحرانهای منطقهای به لبنان بوده و هست. در واقع یکی از اجزای معادله مورد نظر حزب الله مبتنی بر بی طرف ماندن ارتش و عدم ورود آن به رویارویی های سیاسی داخلی بوده است.
در مقابل، جریانهای مخالف و رقیب مقاومت و حزب الله، این معادله را رد میکنند و آن را بهانهای برای بقای اسلحه حزب الله و عمل کردن این حزب به مثابه ارتشی مستقل می دانند. مبنای خرید تسلیحات نظامی عربستان از فرانسه برای لبنانیها هم گویا اثرگذاری بر معادله مورد توجه و تاکید حزب الله در لبنان است. به عبارتی چه بسا هدف از این طرح تقویت جریانهای مخالف معادله «ارتش- ملت- مقاومت» به سود اپوزیسیونی است که یا خارج از آن قرار می گیرد و یا خود را خارج از آن تعریف می کند. مساله محوری در این مقوله دور زدن دولت لبنان و تاکید بر نقش جریانی خاص در ساختار سیاسی لبنان است که از قضا بیشترین مشکل را با معادله مورد تاکید حزب الله دارد. به دیگر بیان، در چنین تحرکی عربستان سعودی و جریان المستقبل به نوعی دولت مورد حمایت خود را کنار گذاشته و با دور زدن آن،موجب کدورت خاطر تمام سلام و وزرای کابینه را فراهم آوردند.
شکست عربستان در لبنان با راهبرد پنج گانه
اکنون دو ماه است که ازگفتگوهای حزب المستقبل و حزب الله لبنان می گذرد و خروجی قابل توجهی از این مذاکرات برای فضای سیاسی لبنان حاصل نشده است. به دیگر بیان، در شرایط فعلی لبنان تحولات چندانی از منظر موازنه نیروهای سیاسی در این کشور صورت نگرفته است و در این فضای ایستا از منظر دیدبان توصیههای راهبردی زیر پیشنهاد می شود:
1. محور حمایتهای ایران از طرف های لبنانی باید مبتنی بر معادله «ارتش- ملت- مقاومت» که مورد تاکید حزب الله لبنان بوده و حاوی گفتمان سیاسی آن است صورت بگیرد. این معادله افزون بر تحکیم قدرت مقاومت، مشروعیت گفتمان سیاسی آن را در درون لبنان به ارمغان می آورد و در برابر جریان های مخالف، چارچوبی نهادینه به قدرت مقاومت در این کشور می دهد. لذا هر گونه طرح و ابتکار جدید باید در راستای تحکیم این معادله و نه خارج از آن مطرح شود.
2. در حال حاضر مشکل اصلی لبنان عدم اجماع سیاسی برای انتخاب رئیس جمهور این کشور است که در صورت تحقق، چه در رویارویی با تسری تندروی داعش و جبهه النصره به درون لبنان و چه در حفظ موازنه سیاسی داخلی لبنان اثرگذار خواهد بود. بنابراین، کمک به اجماع سیاسی داخلی در این مرحله بسیار مهمتر از کمک صرف، به ارتش این کشور است. این اقدام برای وجهه جمهوری اسلامی ایران در لبنان هم مثبت ارزیابی می شود.
3. معادله سیاسی داخلی لبنان تابع ارتباطات برون مرزی جریان های سیاسی لبنان است. لذ با توجه به اینکه ج.ا. ایران جویای حفظ و تداوم بخشیدن به ثبات نسبی سیاسی این کشور است می باید به جای ورود به بازی بازیگری چون عربستان- که بازنده تحولات لبنان در سالهای اخیر به شمار می رود- خود بازی را بر اساس منافع لبنان تعریف و به صورتی شفاف اعلام کرده و طرف مقابل را وادار به ورود به ترتیباتی کند که فراتر از کمک به ارتش رفته و لبنان را با توافقی منطقه ای از تبدیل شدن به سوریه ای دیگر دور کند.
4. ارتش لبنان بیش از آنکه تحت تاثیر عربستان و کشورهای منطقه باشد، تحت تاثیر و نفوذ ایالات متحده است و تلاش برای نفوذ در آن چه از سوی عربستان و چه از سوی ایران، ضمن آنکه با وتوی مخفی آمریکا مواجه خواهد شد بلکه همچنین کشور تلاش گر برای نفوذ را، در برابر ایالات متحده قرار خواهد داد. در شرایطی که تصور می شود ایالات متحده جویای همکاری با ایران در سطح منطقه ای است و نشانه هایی در این زمینه از خود بروز می دهد، دست زدن به حساسیت های آن- حداقل در این مقطع زمانی- مناسب ارزیابی نمی شود.
5. ایالات متحده در حال بازنگری اتحادها و ائتلافهای خود در خاورمیانه است و همین امر چالشهای آن را با رهبری کشورهای عربی و نیز ترکیه را تبیین می کند. در این شرایط هر گونه تحرک جدی عربستان در لبنان و سایر مناطق، با بدبینی ایالات متحده مواجه خواهد شد. بنابراین، برای ج.ا.ا هیچ گونه لزومی ندارد که خود به رویارویی با پیشنهادهای عربستان بپردازد و می تواند تنها با تاکید بر مسائل توافقی در درون لبنان، از اختلافات واشنگتن و متحدان منطقه ای آن بهره بگیرد.
[1]احمدیان، حسین، ایران و عربستان در لبنان جدید، مرکز تحقیقات استراتژیک: معاونت پژوهش های سیاست خارجی، شماره 124.