به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس،
پايگاه ويکلي استاندارد، در يادداشتي با انتقاد شديد از «دادن اجازه
غنيسازي»، نوشته است: «بايد بر سياست غنيسازي صفر درصدي در توافق هستهاي
ايران قاطع ميبوديم».
يک پايگاه آمريکايي در انتقاد از ارائه حق غنيسازي در ايران، به شدت از مواضع دولت اوباما درباره اين موضوع انتقاد کرد.
در
يادداشت منتشرشده در «ويکلي استاندارد» درباره اينکه نبايد به ايران اجازه
غنيسازي داد، ادعا شده است که استاندارد و ملاک فراحزبي در سياست خارجي
آمريکا درباره سياست عدم غنيسازي، «مرده» و از بين رفته است.
در
اين يادداشت آمده است: «در توافق موقت امضا شده در نوامبر 2013(ژنو)،
واشنگتن به ايران حق غنيسازي داد و در 18 ماه گذشته وارد اقدام بيسابقه
در چانهزني درباره گستره و نه موجوديت برنامه غنيسازي شده است.
در
اين گزارش با ادعاي آنکه ايران به دنبال بمب اتمي است، آمده است: «اين
تصميم مطمئنا ثابت خواهد شد که فاجعهبار است. توافقي که اجازه غنيسازي
در ايران را بدهد مشکلي را که قرار بود حل کند، حل نخواهد کرد».
در
ادامه اين يادداشت هم ميخوانيم: «علاوه بر اين، راستيآزمايي در چنين
توافقي چالشساز خواهد بود. وقتي غنيسازي يا بازفراوري يکسره ممنوع باشد،
کشف نقض و تخطي به نسبت آسان است. اجراي توافقي که اجازه 6104 سانتريفيوژ
را داده اما اجازه 6105 سانتريفيوژ را نداده، فرستادن کسي دنبال نخود سياه
است».
در مطلب «ويکلي استاندارد» ادعا ميشود: «شايد مهمتر از اين
موضوع آن است که توافق ايران يک سابقه و رويه خطرناک ايجاد ميکند. آمريکا
در حال پذيرش استثنا در مورد سياست عدم گسترش خود(پذيرش غنيسازي) براي
کشوري است که دشمن ديرينه آن است در صورتي که آمريکا اين سياست را براي
کشوري قبول نکرده است».
در ادامه هم آمده است: «در صورت توافق
هستهاي ايران، براي واشنگتن سخت خواهد بود تا توضيح دهد که در موضوع
فناوريهاي حساس هستهاي به تهران اعتماد ميکند اما نه ديگر کشورها از
قبيل متحدان و شرکايش. ديگر کشورها به طور اجتناب ناپذيري درخواست حق
غنيسازي را مطرح خواهند کرد که اين موضوع به تضعيف بيشتر استاندارد عدم
گسترش و دعوت از يک فوران احتمالي گسترش سلاحهاي اتمي منجر ميشود».
پايگاه
آمريکايي نوشت: «اين يک نگراني تئوريک و خيالي نيست. مقامات عربستان سعودي
و امارات متحده عربي دقيقا همين حقوق و توانمنديهاي هستهاي که در توافق
نهايي ايران واگذار ميشود را درخواست کردهاند و کره جنوبي هم به
بازفراوري براي مقاصد صلحآميز علاقه نشان داده است».
ويکلي
استاندارد همچنين هشدار ميدهد: «اين تنها شروع ماجرا است. وقتي کشورها
مورد ايران را دنبال کنند، انتظار درخواستهاي بيشتر براي غنيسازي و برنامه
فراوري را داشته باشيد».
همچنين در اين مطلب ميخوانيم: « دولت
اوباما ادعا کرد که توافق مبتني بر غنيسازي صفر درصدي(عدم غنيسازي)
غيرممکن بود. شايد اينطور بود اما اين بسيار ميتوانست بهتر باشد که ايران
در مواجه با يک محکوميت شديد بينالمللي در قبال غنيسازي روبورو ميبود تا
اينکه برنامه غنيسازي خطرناک آن با تاييد و دعاي خير جامعه بينالمللي را
داشته باشد».
در اين يادداشت آمده است: «دولت اوباما هرگز به گونه
درستي اينکه آيا غنيسازي صفر درصدي در توافق قابل حصول است يا نه، را
آزمايش نکرد. مقامات ايران براي بهبود چانهزني در مذاکرات، اين موضوع
(غنيسازي صفر درصدي) را غيرممکن دانستند و دولت اوباما سادهلوحانه
ادعاهاي آنها را پديرفت. آمريکا مثل موارد ليبي و تايوان بايد در قبال
ايران هم قاطع ميماند».
در اين مطلب از دولت اوباما انتقاد شده که
بايد براي ايران اينطور شرايط را قرار ميداد که از بين دو راه «انزواي
بينالمللي، تشديد تحريمها و گزينه نظامي» يا «توافق مبتني بر سياست عدم
غنيسازي در ازاي برداشتن تحريمها» يکي را انتخاب کند.
در پايان
اين يادداشت هم آمده است: «اما به جاي اين موضوع، ما(آمريکا) بازي را به
ايران واگذار کرديم. ما اين استاندارد و معيار بينالمللي را که در باره
ايران ايجاد کرده بوديم، در مواجه با درخواستهاي غيرمنطقي آن نيمهکاره رها
کرديم. آنچه که ما بايد براي اين توافق نشان دهيم، اين نيست که اين يک
توافق تاريخي است بلکه اين مرگ ستون 70 ساله سياست خارجي فراحزبي آمريکا
است».