جالب اینجاست که قهوه 6 قرن پیش وارد ایران شد ولی در این فرصت، شیوع پیشبینی شده را نداشت. دلیل این بیرغبتی ایران به این کالا نه در ذایقه که بیشتر در نظام اقتصادی کشور ریشه دارد؛ قهوه نوشیدنی سرمایهداری است؛ نوشیدنی بینیازکننده از خواب.
برای نخستینبار قهوه در زمان صفویه بهعنوان یکی از انتخابهای ایرانیها در میان نوشیدنیهای روزانه رایج شد. این قهوه که از پرتغال میآمد، نشانهیی بود از ورود ایران به شبکه اقتصادی جهانی. اما چای به سرعت قهوه را از میدان بدر کرد. یکی از دلایل حذف قهوه از عادات غذایی مردم هم به تجارت و اقتصاد بازمیگردد؛ چین چایکار نزدیکتر از پرتغال و برزیل بود و با امکانات و سرعت تجارت آن زمان، نوشیدن چای سادهتر و بهصرفهتر و در یک کلام بیدردسرتر بود.
امروز دیگر مشکلات سنتی بازرگانی پیش روی قهوه نیست؛ دستگاههای گرانقیمت آمادهسازی قهوه از برزیل و آلمان وارد کشور میشود اما چیزی که کم است یا شاید اصلا نیست، شرایطی است که زندگی یا بهتر بگوییم، کار را بدون قهوه ناممکن کند. قهوه در خاستگاه خود نیز با تسلط نظام سرمایهداری رایج شد و آب به آسیاب صنعتی ریخت که امروز دومین تجارت پرسود جهان را بعد از نفت شکل میدهد. در واقع، اقتصاد نفتی ایران برای اینکه به سمت این تجارت پرسود که اتفاقا قابلیت کشت در ایران را نیز دارد برود، باید اول ریشههای خود را در سرمایهداری محکم کند.
ادیسون راه را برای قهوه باز کرد
ادیسون بود که با اختراع خود (لامپ رشتهیی)، کار را 24ساعته کرد و بهانهیی برای کند کردن چرخ تولید سرمایه نگذاشت؛ این اختراع ادیسون احتمالا از نیازها و دغدغههای خود او بهعنوان یک بازرگان بود. نیروی انسانی برای کارکردن و تولید پول دیگر تحت مدیریت و کنترل خورشید و طبیعت نبودند. اما این بینیازی کامل نبود. روشنایی شب نمیتوانست بر طبیعیترین نیاز انسان که اتفاقا تضاد عمیقی با کار دارد غلبه کند؛ خواب.
غلبه بر این نیروی مهیب ضدکار را صنعت غذا برعهده گرفت. هرچند خیلی طول کشید تا این صنایع همهگیر و اقتصادی شود اما بالاخره به کمک برق آمد برای تندتر چرخاندن چرخهای سرمایهسازی. نخستین و مهمترین غذای جنگجو با خواب هم نوشیدنیها بهویژه قهوه و نوشیدنیهای انرژیزا بود. بهطور کلی صنایع غذایی دست به دست هم دادند تا چشمها را برای تولید ثروت باز نگه دارند. بازار قهوه و نوشیدنیهای انرژیزا در کشورهایی که این مسیر را طی نکردهاند اما به کندی و البته بهدلایل دیگری درحال رشد است گرچه رشدی آهسته.
احتمالا رابطه بین رشد اقتصادی، کار و میزان خواب رابطهیی مثبت باشد؛ شاهد مثال هم کمخوابترین شهر روی زمین است که اتفاقا تولید ناخالص داخلی آن 1900میلیارد دلار است. مردم توکیو، تنها 5 ساعت و 44دقیقه از شبانهروز را در خواب با چشمهای بسته میگذرانند.
فرار از خواب با دارو، نوشیدنی و حتی پیشرفتهترین فناوریها، به بخشی از سبک زندگی بیشتر مردم امریکای شمالی، اروپا و ژاپن تبدیل شده است. نوشیدن یک فنجان قهوه کافئیندار در وعده صبحانه بخش جداییناپذیر و عمومی غذای جهان شده؛ البته جهان سرمایه محور. جهانی که با قهوه بیدار میماند و کار میکند و از طرفی هم هر روز به وسعت صنعت قهوه میافزاید.
اما ایران فاصله زیادی با اقتصاد نیازمند قهوه دارد. به همین دلیل هم هست که نهتنها میزان مصرف قهوه در ایران بسیار اندک است بلکه بیشتر وجهی غیراقتصادی و کاملا اجتماعی با محوریت شکل دادن به پرستیژ پیدا کرده است. به همین دلیل هم هست که بیشترین قهوه در کافیشاپها و عمدتا بعد از عصر در ایران مصرف میشود تا در وعدههای صبحانه خانگی.
اما همین میزان اندک مصرف را واردات شکل میدهد. واردات دانه قهوه بیشترین بخش زنجیره ارزش در بازار قهوه را دارد هرچند که آمار دقیقی از آن وجود ندارد. اما به گفته معدود فعالان صنعت قهوه در ایران مصرف سرانه کشور حدود 70-80گرم است. هرچند به گفته رضا حوالهدار که یکی از فعالان صنعت قهوه در ایران است این میزان مصرف سالانه حدود 35درصد رشد را تجربه میکند. اما این رشد نوید جهش در این صنعت را نمیدهد.
نان کافیشاپها در روغن است
قهوه یا به عبارت دقیقتر دانههای قهوهیی که وارد ایران میشود بیشتر از دسته محصول درجه دو در این بازار جهانی است. قهوه در بازار به دو دسته تخصصی و نامرغوب یا commodity تقسیم میشود که برزیل از تولیدکنندههای دسته اول است و ویتنام و اندونزی تولیدکنندههای دسته دوم. بازار ایران هم به گفته حوالهدار بیشتر با محصولات ویتنام و اندونزی تغذیه میشود که قیمت آن تقریبا کیلویی 2دلار است. البته قهوههای مارکدار هم وارد ایران میشود اما بیشتر نصیب دهکهایی از جامعه ایران میشود که توانایی مالی نوشیدن قهوه، هر کیلو 200هزارتومان را دارند. این قهوهها که عمدتا از اروپا میآیند بیشتر برای تولید کاپوچینو مصرف میشود و قهوههای تف داده شده که بیشترین سهم واردات بازار قهوه ایران را دارند، صرف تولید قهوه ترک میشود. البته همین تف دادن قهوه بیشترین ارزشافزوده را در زنجیره ارزش گسترده دانه قهوه تا فنجان دارد.
اما در این زنجیره ارزش بیشترین سود را کسی میبرد که اتفاقا نقش مهمی در بیکیفیت بودن قهوه در ایران دارد؛ کافیشاپها یا همان ارایهدهندههای نهایی قهوه. این مراکز عمده تهیه و عرضه قهوه در ایران در چند سال اخیر رشد قارچگونهیی داشتند اما کیفیت و کمیت محصول و خدمتی که میفروشند، رشد نکرده است. به همین دلیل که کافیشاپ بیشتر کارکرد تفننی آن هم برای طبقه متوسط به بالای جامعه مصرفکنندگان ایران دارد.
از نشانههای غیراقتصادی بودن این واحدهای عرضه و فروش، این است که کافیشاپها زیرمجموعه چند اتحادیه هستند؛ اتحادیه عطاریها اتحادیه قنادیها و شیرینیفروشیها و اتحادیه آبمیوه و نوشیدنیها به کافیشاپها مجوز میدهند. خود فعالان این صنعت اعتراف میکنند که نظارتی روی فعالیت این مراکز نیست و حتی به گفته حوالهدار به همین دلیل هم مردم ایران رغبتی به قهوه ندارند؛ چون تنها از بوی قهوه لذت میبرند و نه مزه آن. البته قیمت بالای آن را هم وی تایید میکند و معتقد است: برای تبدیل کردن قهوه به نوشیدنی روزمره باید آن را خوشمزه و ارزان کنیم. اشاره وی به فراهم کردن زمینههایی در دسترستر از چارچوب و ساختار اقتصاد آزاد است. در بستر جهانی این تجارت، کافیشاپهای ایران نیز باید مانند نمونههای جهانی خود براساس نوع خدماتی که ارایه میدهند، قیمت مشخصی داشته باشند و حتی ستارهدار شوند اما در ایران چنین ارزیابی نداریم.
صنعت بیخوابی رونق میگیرد؟
در شرایط فعلی بدیهی است که صنعت قهوه ایران را در دسته صنایع عقبمانده و ابتدایی قرار دهیم. اما این روند درحال تغییر است. بهتازگی چند کارخانه در ایران فعال شدهاند که در بخش فرآوری مانند تف دادن، آسیاب و کپسول کردن و بستهبندی مشغول هستند. چشماندازی که برای این صنعت هماکنون دیده میشود، آیندهیی پرشتابتر و پرسودتر را نشان میدهد اما در این مسیر مشکلاتی هم کمین کرده است.
قیمت جهانی دانه قهوه بهدلیل خشکسالی مانند سایر مواد غذایی در معرض افزایش قرار دارد اما از طرفی هم در جنوب ایران قابلیت کشت وجود دارد و میتوان کشت تجاری قهوه را در ایران آغاز کرد. هرچند درحال حاضر هم قهوه در برخی نقاط جنوبی کشور مانند چابهار کشت میشود اما مانند بازار مصرف آن بیشتر وجه تفریحی دارد تا تجاری.
از دیگر موانع پیشروی صنعت قهوه در ایران، سرمایه و زمانبربودن این صنعت است؛ ایرانیها به سرمایهگذاریهای زودبازده علاقهمند هستند. احداث یک کارخانه فرآوری قهوه در ایران، سرمایهیی نزدیک به یک میلیارد تومان نیاز دارد که بعد سه سال، تمام این سرمایه بازمیگردد.