به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «زمانی که سخن از "ائتلاف سُنی" متشکل از کشورهای عربی و اسلامی مانند عربستان و همپیمانان عرب خود و پاکستان و ترکیه پنهان میشود و سخن از لزوم عزیمت به شواری امنیت برای صدور قطعنامهای به میان میآید که در یک کشور "بیطرف" همه طرفها را بر سر میز مذاکره قرار دهد و به موجب آن "حوثیها" خلع سلاح شوند، این معنا را در بر دارد که فرصتهای این ائتلاف از بین رفته و اگرچه به منظور مقابله با "گسترش نفوذ" ایران مداخله نظامی در یمن از بین نرفته، ولی محدود شده است».
سخنان فوق، عبارات «عبدالباری عطوان» در یادداشت او در روزنامه «رأی الیوم» است که به ائتلاف تاکنون بیفرجام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به رهبری عربستان در حمله به یمن پرداخت و نوشت: با وجود اینکه جنگ علیه یمن وارد هفته سوم شده است و حملات هوایی عربستان به پایگاههای حوثیها (جنبش انصار الله) ادامه دارد، ولی تا کنون به اهداف خود دست نیافته است و کسی نیز به درخواست عربستان برای مداخله نظامی [در یمن] در چارچوب «توفان قاطعیت» توجهی ندارد.
عطوان در ادامه نوشت: منطقه خاورمیانه شاهد تحرکات داغ سیاسی برای یافتن «راهکار سیاسی» بحران یمن است؛ راهکاری که طرفهای اصلی «ائتلاف سنی» را از زحمت مداخله نظامی در این کشور خارج میکند؛ مسئلهای که بیشتر این طرفها خواستار آن نیستند.
علل تردید ترکیه، پاکستان و مصر برای شرکت در جنگ عربستان علیه یمن
«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه که در آستانه سفر به تهران، «محمد بن نایف» ولیعهد عربستان را (به صورت غیرمنتظره) به حضور پذیرفت، در کنفرانس مطبوعاتی با «حسن روحانی» همتای ایرانی خود درباره همه مسائل مهم منطقه به جز پرونده یمن سخن گفت. از این روی، روشن است که اردوغان در تلاش است تا در چارچوب گسترش مبادلات تجاری با ایران، همه پروندههای پیچیده سوریه، عراق و یمن را کنار بگذارد و موضعی اتخاذ نکند که بر نقش آینده وی به عنوان یک میانجی در بحران یمن تأثیری داشته باشد.
از سوی دیگر، «نواز شریف» نخست وزیر پاکستان نیز دچار تزلزل بیسابقهای شده است و به نظر میرسد از ترس جنگ داخلی و ناآرامیهای فرقهای نتواند با درخواست عربستان برای اعزام نیروی زمینی به یمن موافقت کند. البته این نگرانی بدین سبب است که بیش از 20% ارتش پاکستان شیعیه هستند. از این روی برای رایزنی به ترکیه سفر کرد و دید که تزلزل و تردید اردوغان از او بیشتر است؛ زیرا در ترکیه افزون بر معارضان یمنی و مسلمانی که برایش مشکلساز خواهند بود، 16 میلیون علوی حضور دارند.
شاید ناامیدی اصلی (و بزرگ) عربستان از همپیمان خود یعنی مصر باشد؛ زیرا «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور این کشور که تا کنون مورد حمایت 15 میلیارد دلاری عربستان قرار گرفته است، تردید کمتری نسبت به همتایان پاکستانی و ترکیهای خود نداشته باشد. اما با این تفاوت که نواز شریف دارای یک پارلمان منتخب است که برای ممانعت از اعزام نیروی زمینی به یمن به او «اعتراض» می کند، ولی سیسی از این مسئله برخوردار نیست. چه بسا تردید سیسی، گرایش سران عربستان به ترکیه و پاکستان را توجیه کند.
درست است که مانند ترکیه و پاکستان در مصر میان اهل تسنن و تشیع «عامل فرقهای» وجود ندارد که بتواند جلوی سرکشی سیسی را بگیرد و بهانه را برای اجتناب از مداخله نظامی زمینی در یمن فراهم کند، ولی عامل مهمتری وجود دارد و آن تجربه خونبار مصر در یمن است که به قیمت کشته شدن 15 هزار نفر منتهی شد. در این جنگ، مصر در سال 1962 در یمن مداخله کرد که هزینه سنگینی برای این کشور داشت. تا جایی که اکنون مقوله «ارتش مصر فقط برای دفاع از مصر است» همچنان به منزله «عقیده جنگی» است که همه رؤسای جمهور پس از «جمال عبدالناصر» ملزم هستند که آن را رعایت کنند.
پارلمان پاکستان نیز از سه روز پیش تا کنون، مسئله مداخله زمینی در یمن را بررسی میکند. اردوغان نیز پس از دیدار با آیت الله «علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره مزایای راهکار سیاسی سخن گفت. سیسی نیز حضور کشتیهایی جنگی ایران را رصد میکند که در تنگه «باب المندب» حضور دارند و فقط سکوت اختیار کرده است.
تهران، اما همچنان برای طرفهای خواستار گفت وگو و راهکارهای سیاسی دلیل میآورد. «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه ایران نیز پس از ماراتون مذاکرات با 1+5 به عمان رفت و از آنجا راهی پاکستان شد تا پرونده یمن را بررسی کند. «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس نیز که عهدهدار فرماندهی جنگ در شهر تکریت بود آماده میشود تا به سوی الانبار حرکت کند تا مقدمهای برای جنگ بزرگ موصل باشد.
حساب غلط «ریاض» بر روی «ائتلاف سنی» در جنگ علیه یمن
شاید عربستان بر «ائتلاف سنی» حساب باز کرده است که در بحبوحه بحران این کشور چندان شور و اشتیاقی [برای حمله یمن] ندازد؛ بحرانی که با انتشار اخباری درباره درگیریهای مرزی با نیروهای حوثی در مرزهای این کشور با یمن یا حادثه تیراندازی در «ریاض» رو به وخامت نهاده که در جریان آن دو پلیس با گلوله افراد ناشناس کشته شدند.
نمیدانیم که آیا شورای امنیت با درخواست کشورهای ائتلاف عربی مبنی بر صدور قطعنامهای موافقت خواهد کرد که بر راهکار سیاسی بحران یمن از طریق گفت وگو تأکید میکند، ولی میدانیم که شورای امنیت عطوفتی نشان نخواهد داد که در بحران لیبی از خود نشان داد؛ زیرا روسها و چینیها همچنان نسبت به فریبی که در بحران لیبی خوردند، بسیار محتاطانه عمل میکنند.
ما نمیتوانیم پایان بحران یمن را پیشبینی کنیم، اما قدر مسلم این است که بحران در این کشور مانند سوریه و لیبی وارد حالتی از «تکرار» و «سکون» شده است؛ به گونهای که سیاستمداران و نظامیان نیز هیچ چیز تازهای نمیبینند که از آن سخن بگویند.