پرونده مرد عراقي كه از دو سال قبل در بازداشت به سر ميبرد در دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.
به گزارش جوان، دي ماه سال 92 مرد عراقي كه علي نام دارد به مأموران پليس خبر داد كه همسرش ستاره ناپديد شده است. او گفت همسرم پرستار بود و در يك شركت كار ميكرد. او مثل هميشه براي رفتن به محل كارش خانه را ترك كرد و ديگر برنگشت. در تماسهايي كه با او گرفتم فهميدم كه گوشياش خاموش است و كسي هم از او خبر ندارد بنابراين درخواست كمك دارم.
بعد از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس مشغول بررسي شدند و فهميدند جسد زني داخل يك چمدان با مشخصاتي كه شاكي در اختيارشان گذاشته بود، اطراف شهر كشف و به پزشكي قانوني منتقل شده است. علي بعد از حضور در پزشكي قانوني هويت همسرش را تأييد كرد.
پس از آن بود كه پرونده با موضوع قتل تشكيل شد و كارآگاهان از علي تحقيق كردند. او در شرح بيشتر آشنايياش با ستاره گفت چند سال بعد از پايان جنگ عراق با ايران به ايران آمدم. بعد هم اقامت گرفتم و بعد از آشنايي با ستاره با هم ازدواج كرديم. ما زندگي خوبي داشتيم و وضع زندگيمان هم خوب بود. ستاره پرستار بود و در يك شركت كار ميكرد. او بيشتر وقتش را در محل كار ميگذراند. از طرف شركت براي مراقبت از بيماران به خانه آنها ميرفت.
تحقيقات بيشتر درباره زندگي علي نشان داد كه او با ستاره اختلاف زيادي داشت. همسايهها تأييد كردند كه بارها صداي مشاجره آنها را شنيده بودند. خانواده ستاره هم وقتي مورد تحقيق قرار گرفتند گفتند كه علي با دخترشان رفتار خوبي نداشت و او را كتك ميزد.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات بود كه علي بار ديگر مورد تحقيق قرار گرفت. او اين بار به قتل همسرش اقرار كرد و در شرح ماجرا گفت چند ماه قبل از حادثه متوجه تلفنهاي مشكوك همسرم شدم. ميگفت كه با خانوادهاش حرف ميزند اما متوجه بودم كه چيزي را از من پنهان ميكرد. يك روز كه داشت با تلفن حرف ميزد گفتم با چه كسي حرف ميزني؟ گفت با مادرم. همان لحظه با تلفن همراهم با مادرش تماس گرفتم و با هم حرف زديم. گفت كه آن روز اصلاً با ستاره حرف نزده است. فهميدم كه ستاره چيزي را از من پنهان ميكند. بعد از آن با ستاره حرف زدم و خواستم به زندگي مشتركمان وفادار باشد اما به حرفم گوش نداد. وقتي دراين باره بيشتر تحقيق كردم متوجه شدم كه با يكي از دوستان من كه ناصر نام دارد، ارتباط دارد. بعد از اينكه شماره ناصر را در گوشياش پيدا كردم تصميم به قتل همسرم گرفتم.
متهم در توضيح حادثه گفت: آن روز به خانه رفتم و به همسرم گفتم كه دربارهاش اشتباه كردهام و ميخواهم رفتارم را جبران كنم. ادعا كردم كه برايش انگشتري خريدهام. وقتي دستهايش را براي گرفتن انگشتري دراز كرد، دستبند پلاستيكي را كه از قبل تهيه كرده بودم به دستهايش زدم. دهانش را هم با شال بستم و او را خفه كردم. بعد جسد را داخل چمدان گذاشتم. با ناصر تماس گرفتم و گفتم ميخواهم وسيلهاي را با ماشين او به خارج از خانه حمل كنم. او قبول كرد و ساعتي بعد به خانهام آمد. چمدان را داخل ماشين او منتقل كرده و به طرف اسلامشهر حركت كرديم. در راه بود كه فهميدم ناصر متوجه شده جسد ستاره داخل چمدان است اما از ترس چيزي بروز نداد. به هر حال چمدان را در محل خلوتي از ماشين خارج كرديم. بعد به كلانتري رفتم و اعلام مفقودي كردم. گزارش پزشكي قانوني بعد از معاينه جسد نشان داد كه ستاره به علت فشار بر عناصر حياتي گردن فوت شده است. در شاخه ديگري از بررسيها كارآگاهان ناصر را هم بازداشت كردند.
او در تحقيقات حرفهاي علي را تأييد كرد و پذيرفت كه در انتقال جسد به علي كمك كردهاست.
با كامل شدن بررسيها علي به قتل ستاره و ناصر به اتهام رابطه نامشروع و اختفاي ادله جرم مجرم شناخته شده و كيفرخواست عليه آنها صادر شد. پرونده به زودي از سوي هيئت قضايي شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.