به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری فارس-گروه فرهنگ: روز گدشته خبرگزاری فارس حال و هوای دیگری داشت؛ از همان دقایق آغازین ساعت کاری، بسیاری مشغول فراهم آوردن مقدمات برگزاری مراسم تجلیل از 3 دهه فعالیت و حضور مستمر ابراهیم حاتمی کیا در عرصه سینمای انقلاب و دفاع مقدس بودند. ساعتهای پرجنب و جوش و پرکار با اندکی چاشنی استرس گذشت، تا این که بالاخره عقربههای ساعت، عدد 3 را نشانه رفتند و رسما مراسم آغاز شد.
*همه برای ابراهیم آمده بودند
ازدحام جمعیت چشمگیرترین حشایه این مراسم بود و این مسئله به حدی بود که جلوی چشمهای حضار به خاطر تجمع افراد گرفته شده بود.
*شاترها برای چه کسانی به صدا در آمد؟
در این مراسم که چهرههای مختلف فرهنگی و هنری حضور داشتند حضور برخی افراد با توجه بیشتری همراه بود و آن را از صدای شاتر عکاسان حاضر در سالن میشد فهمید. سعید حدادیان یکی از آن افرادی بود که از لحظه ورود تا لحظهای که جایی برای نشستن پیدا کند صدای شاترها قطع نشد و پویسته ادامه داشت.
*همه برای ابراهیم نامه بنویسند
بعد از این که دهنمکی سخنانش پایان یافت مجری مراسم با بیانی طنزآلود از دهنمکی خواست تا در مناظرهای با مدیرعامل خبرگزاری فارس شرکت کند. همچنین مجری ضمن قرائت متنی که پیش از این در فارس منتشر شده بود گفت چه زیبا میشود بخواهیم که همه برای حاتمیکیا نامه بنویسند و آن را به یک کتاب تبدیل کنیم.
*نظر راننده تاکسی خان آبیار درباره ابراهیم
نرگس آبیار کارگردان فیلم «شیار 143» در این مراسم گفت: وقتی برای حضور در این مراسم سوار تاکسی شدم، در گفتوگوی تلفنی به پشت خطم اطلاع دادم کجا میروم و وقتی تلفنم قطع شد، راننده تاکسی گفت: آقا ابراهیم را میگویید؟ گفتم بله و گفت خیلی مرد خوبی است و خیلی خوب درد و رنج بچههای جبهه را در فیلمهایش تصویر کرده است.
*سال بعد از تقدیر چه میشود
نقیزاده از جمله افرادی است که برخلاف بسیاری، میتوان ساعتها پای صحبتهایش پشت تریبون نشست و خسته نشد! سخنرانی او در این مراسم هم مطابق انتظار شیرین بود. او در این مراسم گفت: در جمهوری اسلامی از هرکس تقدیر میکنند سال بعدش میمیرد.
*نصب ویندوز فارسیساز روی حاتمیکیا
اصغر نقیزاده در ادامه گفت: حاتمیکیا اصالتا آذری است و جاهایی که سرش شلوغ میشود لهجهاش شدید میشود. البته ما روی ایشان ویندوز با فارسیساز نصب کردهایم ولی درست نشده است.
*توقیف، پخش و جایزه
نقیزاده در بخش دیگر سخنانش گفت: توقیف، پخش و جایزه گرفتن روال کارهای ابراهیم است یعنی اول توقیف میشود، بعد پخش میشود و بعد جایزه میگیرد.
*پدر حاتمیکیا او را چطور صدا میزد؟
اصغر نقیزاده که از رزمندگان عرصه دفاع مقدس است گفت: در خاطرم هست پدر خدا بیامرز ابراهیم هر وقت میخواست او را صدا بزند وی را ایبراهُم صدا میزد.(نقیزاده چند بار در حین سخنان وی را با این لفظ صدا زد)
*سعید راد در مقابل حاتمیکیا سر تعظیم فرود آورد
سعید راد در بخشی از این مراسم گفت: منتظر بودم تا برنامهای باشد که اسم سینمای ایران و ابراهیم با هم عجین باشد و من در آنجا از استادم قدردانی کنم و اکنون در مقابلش سر به تعظیم فرود میآرورم.
*پرتره حاتمیکیا برای چمران!
در بخشی که از ابراهیم حاتمیکیا تقدیر میشد پرتره وی از سوی خبرگزاری فارس به وی اهدا شد که در میانه راه مهدی چمران تصور کرد که این پرتره برای اوست که به سرعت پی به اشتباهش برد و البته حاتمیکیا نیز تعارفی به چمران زد.
*از روحانی نامه میآورم
حاتمیکیا ضمن بیان اینکه صبح امروز برای تحقیق جایی به سرمیبرد و نیاز داشتم برای فیلم مستندم از هواپیمایی استفاده کنم توضیح داد: صبح امروز برای کاری به جایی رفته بودم نیاز داشتم صحنههایی را برای کار مستند از هواپیما ضبط کنم به مسئول آنجا گفتم برای این کار بودجه ندارم ولی آنقدر ارتباط دارم که اگر لازم باشد نامه بیاورم، حتی اسم آقای روحانی را هم گفتم و عرض کردم که اعتبار دارم و میتوانم از ایشان نامه بیاورم که هواپیما را در اختیارم قرار دهید. ایشان گفت هیچ نامهای نمیخواهیم همین که خودتان آمدید اعتبار محسوب میشود، این هواپیما در اختیار شما...
*خجالت حاتمیکیا از چه بود؟
حاتمیکیا در بخشی از سخنانش گفت:از اینک در سوریه نبودهام خجالت میکشم و عقب افتادهام. وقتی میبینم بچههای افغانستانی در سوریه بیسروصدا کشته میشوند میفهمم کار زیاد نکردم.
*حاتمیکیا چه آرزویی در سر دارد؟
حاتمیکیا به یکی از آرزوهایش اشاره کرد و گفت: میخواستم توان داشتم و میتوانستم پیش این بچهها (مجاهدان مقاومت اسلامی در سوریه) باشم. البته دلم میخواهد جانم را برای یک ارزش والا سر صحنه فیلمبرداری به جان آفرین تقدیم کنم.
*«من زندهام» به همسر حاتمیکیا رسید
در پایان این مراسم کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد در کنار هدیهای به مناسبت روز ولادت حضرت فاطمه (س) از طرف خبرگزاری فارس و با دستان نویسنده کتاب یعنی معصومه آباد به همسر ابراهیم حاتمیکیا تقدیم شد.
*«پلاک» حاتمیکیا در دستان چمران
در پایان این مراسم مجموعه «پلاک» که موسسه رسانههای تصویری آن را تولید کرده و مجموعهای از فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا است به میهمانان برنامه چون مهدی چمران، نادر طالبزاده و ... اهدا شد.
کارگردان موتور سوار
ابراهیم حاتمیکیا اغلب اوقات، با موتور سیکلت تردد میکند و برای آمدن به مراسم تجلیلش هم با همان موتور سیکلت و کلاه کاسکت معروفش آمده بود.
ده نمکی و جای پارکی که نبود!
چند دقیقهای از آغاز مراسم گذشته بود و کارگردان سه گانه اخراجیها، هنوز حضور پیدا نکرده بود. خبرنگارها چشم میچرخاندند تا شاهد آمدن دهنمکی باشند اما کاشف به عمل آمد که آقای کارگردان سخت مشغول پیدا کردن جای پارک است و این معضل حل ناشدنی شهری، باعث تاخیر نیم ساعته او بود.
صدای ماندگار فیلمهای حاتمیکیا
در طول برپایی مراسم و هر سخنرانی که به پشت تریبون میرفت، زیر صدایی از موسیقی متن فیلمهای ماندگار حاتمیکیا پخش میشد؛ از صدای سوت معروف «از کرخه تا راین» گرفته تا زخمههای اعجابآور سه تار در «روبان قرمز»... صداهایی که غبار زمان بر روی آنها ننشسته و میتوان هنوز هم مشتاقانه آنها را شنید و شنید.
بازگشت یک منتقد!
زمان زیادی از اعلام تصادف محمد تقی فهیم منتقد برجسته سینما گذشته بود و بسیاری از اهالی سینما و رسانه نگران وضعیت او و خانهنشین شدنش بودند. اما وقتی آقای منتقد وارد سالن مراسم بزرگداشت شد و با آن اخم دلنشین همیشگیاش روی یکی از صندلیها نشست، همه فهمیدند که دوران نقاهت او به سر آمده و همین روزهاست که باید دوباره شاهد حضور چه بسا پررنگترش در عرصه سینما و رسانه باشیم.
*سلفی با حاتمیکیا
پس از اتمام مراسم تجلیل از حاتمیکیا حالا نوبت به عکسهای سلفی بود و میتوان گفت که بازار سلفی داغ بود و هرکس میخواست عکسی به یادگار با حاتمیکیا داشته باشد.
گزارش از حسام آبنوسی