به گزارش وبلاگستان 598، نویسنده وبلاگ" لجمن " در آخرین پست خود نوشت:
یکی
از ترس های خوفناک و عجیب و غریبی که دشمن از جمهوری اسلامی دارد این است
که او از درون مرزهای ایران اسلامی اطلاعی نداشته و به عنوان مثال نمی داند
ما در این جا چه سلاح هایی را برای مقابله با او آماده کرده ایم و یا
اینکه نمی داند اصلاً ما چه آمادگی هایی را برای مقابله با او تدارک دیده
ایم .
او فکر می کند بهترین سلاح ما موشک های نسل شهاب ، کرار و ...
می باشد . یا اینکه فکر می کند آمادگی های ما در مراسم 5آذر و حضور میلیون
ها بسیجی خلاصه می شود در حالیکه این ها ذره ای از آمادگی های بیکران ماست
.
اما این روزها و پس از در اختیار گرفتن پهباد فوق پیشرفته
آمریکایی ها در منطقه شرق کشور که مشغول جاسوسی بوده و الآن اسیر دست های
پرتوان نیروهای مخلص سپاه پاسداران ایران اسلامی است کمی آمریکایی ها را به
این فکر فرو برده که ایران تا چه حد نیروی دفاعی در مدت این 22 سال پس از
جنگ تحمیلی برای دفاع از مرزهایش آماده کرده است . آمریکا خبر ندارد که
وقتی جوانانی می توانند هواپیمای فوق پیشرفته جاسوسی آمریکایی ها را تحت
کنترل خود در آورند حتما می تواند موشک هایی را تا تلاویو شلیک نمایند و
این سگ نگهبان را از بیخ اخته کنند !
اما این ها سلاح های جوانان
مومن ما نیست . ترس آمریکایی ها زمانی بیشتر می شود که همین جوانان مومن در
برهه هایی از زمان خودشان هم می توانند به عنوان سلاح عمل کنند .
آری
این همان سلاح ایمان و اعتقاد به حرکت عظیم عاشورا می باشد که این روزها
در دل هر بچه مسلمان شیعه ای یافت می شود . از مزارشریف خونین شده در روز
عاشورا گرفته تا جنوب لبنان و سیدحسن نصراللهی که فقط خود را در جمع
عاشورائیان ظاهر می کند .
این ها همان سلاح هایی هستند که جمهوری
اسلامی هنوز آن ها را رو نکرده است . عشق به قرآن ، عشق به امامت
امیرالمومنان ، عشق به دستان قلم شده ابالفضل العباس ، عشق به شش ماهه
اباعبدالله ، عشق به قاسم بن الحسن که شهادت را از عسل شیرین تر می داند ،
عشق به علی اکبر جوان شبه پیغمبر ، عشق به صبر زینب و عشق به شیب الخضیب
قتلگاه کربلا همان سلاح هایی هستند که جمهوری اسلامی هنوز آن ها را رو
نکرده است .
نه تنها آمریکا و سگ نگهبانش بلکه هیچ دیکتاتور دیگری
در دنیا قدرت مقابله با این سلاح ها را ندارند . این سلاح ها می توانند در
اندک لحظه ای خودشان را در جوانان مومن شیعه متجلی کرده و بر سر هر مستکبری
فرود آیند .
آمریکا باور ندارد ، امتحانمان کند که ما فرزندان دست
های بالا رفته در غدیر خم هستیم . ما فرزندان سیلی خورده ی کوچه های مدینه
ایم . ما فرزندان چشمان تیر خورده ایم . ما فرزندان پاره کردن امان نامه
ایم . ما فرزندان نگاه های نفس گیر تلّ زینبیه ایم . و ما فرزندان امتحان
شدگان عصرعاشوراییم که در دهه ی اول محرم و در این هیئات بدن هایمان را
برای نعل های تازه ی اسب ها آماده کرده ایم .
و سخن آخر اینکه : «
اگر دراین دنیای وارونه ، رسم مردانگی این است که سر بریده ی مردان را در
تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه کنند ... بگذار این چنین باشد . این دنیا و
این سرِما !»
(سید مرتضی آوینی)