كيهان نوشت: تناقض فاحش بلوف هاي
دولتمردان غربي عملكرد بي رمق آنها در زمينه اعمال فشار و تحريم عليه
ايران، صداي اعتراض گروه هاي معارض فراري را درآورده است. اين گروه ها طي 2
ماه گذشته، اميد زيادي روي تبليغات آمريكا و برخي متحدان اروپايي بسته و
هياهوي آنها را باور كرده بودند.
سايت اينترنتي خودنويس كه يكي از محافل
ذوق زده دراين باره بود بعد از جوگير شدن دوماهه، در اعتراضي مستند مي
نويسد: اين روزها باراك اوباما تحت فشار است تا اصلاحيه تحريم ها عليه بانك
مركزي ايران را كه در سنا به تصويب رسيده امضا كند. اما دولت اوباما
معتقد است كه با اين تحريم هاي جديد برخلاف آنچه انتظار مي رود، درآمد نفتي
ايران و در نتيجه امكان دست يابي اين كشور به سلاح هسته اي افزايش خواهد
يافت. از آن طرف اروپا كه با بحران مالي دست و پنجه نرم مي كند، تمايلي به
ايجاد شوك نفتي خود خواسته ندارد. ضمن اينكه برخي از كشورهاي اروپايي نظير
يونان، ايتاليا و اسپانيا به ميزان قابل توجهي به واردات نفت از ايران
وابسته هستند. همين امر باعث شد كه اعضاي اتحاديه اروپا در نشست ماه گذشته
خود بر سر تحريم نفتي ايران به توافق نرسند. موضع چين و روسيه كه مشخص است.
تركيه و ژاپن هم حاضر به حمايت از تحريم هاي نفتي ايران نشده اند. در واقع
مسئله اصلي، امضا يا عدم امضاي تحريم ها نيست بلكه ضمانت اجرايي آنهاست و
بدون اين ضمانت، بندهاي طلايي آن عملا كارايي خود را از دست مي دهد.
اين
سايت ضدانقلابي همچنين با انتقاد از انبوه اخبار دروغ رسانه هايي چون بي
بي سي، راديو فردا و صداي آمريكا درباره تحريم ها نوشت: گزارش ها و خبرهاي
يك ماه گذشته اين 3 رسانه از وضع تحريم هاي شديدتر و به خصوص تحريم نفت و
بانك مركزي ايران خبر داده اند. تيتر خبرهاي اكثر رسانه هاي فارسي زبان،
احتمال تحريم نفتي و مالي ايران، حمايت انگليس و فرانسه و آلمان از اين
تحريم ها، تلاش هاي آمريكا براي راضي كردن متحدانش براي حمايت از اين تحريم
ها و غيره بوده است. اكثر گزارش هاي تهيه شده نيز، سعي در بررسي اثر تحريم
هاي نفتي و مالي داشته اند. يعني ذهن من خواننده، شنونده يا بيننده،
آماده مي شود تا در سر خط خبرهاي روزهاي بعد، از تصميم ها براي تحريم نفتي و
مالي بشنود. بعد، اتحاديه اروپا، در جلسه اي كه دارد، بر سر نفت ايران به
توافق نمي رسد. آن وقت تيتر خبرهاي ما چيست؟ راديو فردا تيتر زد كه
«اتحاديه اروپا 180 شخصيت و شركت ايراني ديگر را تحريم كرد».بي بي سي نيز
نوشت: «اتحاديه اروپا 180 فرد و شركت ايراني را مشمول تحريم كرد».
در
ادامه اين گزارش آمده است: خبر آمد كه سناي آمريكا بانك مركزي ايران را
تحريم كرد. همه رسانه ها به اين موضوع پرداختند. اما در روزهاي بعد از آن،
رسانه ها تيتر زدند، كه اوباما به دنبال كاهش شدت تحريم هاي ايران است. در
متن خبر از مخالفت دولت اوباما با تحريم ها گفته شده، اما اعتراضات به
اين كاهش گويا قرار است پررنگ تر باشد. اين در حالي است كه اوباما بايد پاي
تحريم ها را امضا كند. چند رسانه از ضمانت اجرايي تحريم ها پرسيدند حتي
اگر اوباما موفق نشود كه تحريم ها را كاهش داده و طرح را به همين شكلي كه
به تصويب سنا رسيده امضا كند چند رسانه ما را از وجود بندهايي در اين طرح
آگاه كرده اند كه به رياست جمهوري آمريكا اجازه مي دهد كه تحريم ها را در
صورت لزومي كه تعريف مبهمي دارد، دور بزند؟ چند رسانه ديگر ما را آگاه
كردند كه همين بندها، برخي از كمپاني هاي نفتي طرف معامله با ايران اما
متعلق به متحدان و طرف هاي تجاري مهم آمريكا را از تحريم ها نجات داده است.
همچنين در خبرها آمده بود كه ژاپن تحريم نفتي ايران را بررسي مي كند.
بررسي هاي ژاپن تمام شد و اين كشور نفت ايران را تحريم نكرد.
گزارشگر
خودنويس با مرور تفصيلي بخش ديگري از تيترهاي دروغين و توخالي رسانه هاي
فارسي زبان مورد بحث مي نويسد: واقعا جو حاكم بر خبرها چيست؟آيا تيترها به
همان سوال ها و توقعاتي كه خود رسانه ها در ذهن مخاطب ايجاد كرده اند، جواب
مي دهند؟ غالب تيترها انگار مي خواهند بگويند كه ايران قرار است تحريم
اساسي شود، در حالي كه متن خبرها چيز ديگري است. من به عنوان مخاطبي خوش
بين به تلاش همه دست اندركاران اين رسانه ها، به دنبال جوابي صادقانه براي
سوال خود مي گردم. آيا قرار است من مخاطب، عادت كنم كه آن چه را شما مي
خواهيد بشنوم يا قرار است واقعيت را ببينم؟