محفل گرم و شبانه دوستان ، اجازه می دید بقیه هم زحمت بکشند و توصیه "صرفا"
به جک و جونورها از جمله سوژه های این هفته صرفا جهت اطلاع بود.
سوژه اول : محفل گرم و شبانه دوستان
خبرنگار
: سلام؛ دست این سکه و سیاستهای بانک مرکزی درد نکنه حداقل این محفل های
شبانه رو راه انداخت. اگه اوضاع سکه سر و سامون پیدا نکنه حداقل دوستان
اوضاع خوبی دارن (مصاحبه با افراد مقابل بانکها:
نفر اول: خیلی هم داره
خوش می گذره، جای همه خالی، یه قلیون و چایی کم داریم فقط، خبرنگار: برای
چی این جا تشریف دارید؟ واسه سکه ، فردا سکه می دن، ۳۰۰ هزار تومن یه روزه
گیرمون میاد
نفر دوم: ما اینجا برای تنوع اومدیم.
نفر سوم: هدف بانکو که نمیدونم هدف شخصیه خودمو دنبال می کنم.
سوال
خبرنگار از نفر چهارم: شما نماینده بانکی؟ جواب: ما نماینده بانک نیستیم ،
نماینده دوستان هستیم. به هر حال شرایط این جوری اقتضا کرده که ما هم
حداقل در این عرضه سکه بتونیم دخالت کنیم)
خبرنگار: البته بر و بچه های
دلال زیادم خوشحال نباشن چون دکتر نشون داده مو لای درزحرفاش نمیره ( بهمنی
در جمع خبرنگاران: من عرض کردم حدود ۷۰ - ۸۰ هزار تومان قیمت سکه رو می
آرم پایین خوب آوردم )
خبرنگار: می گم دکتر هر کاری می کنی زودتر بکن که هوا داره سرد تر می شه دلالا سرما می خورن.
سوژه بعد : اجازه می دید بقیه هم زحمت بکشند
خبرنگار:
نمیدونیم چه سِرّیه که پای این دانشگاه آزاد همیشه در میونه . یعنی خیلی
جاها لازم نیست اصلا دنبالش بگردی خودش هر طور شده سر و کلشو نشون میده
(
هاشمی رفسنجانی: مجموعه ای که داره کار می کنه ، هیچ کس هم تو این دانشگاه
یک ریال سهم نداره، خیلی بیشتر از اونچه که ماها زحمت کشیدیم ...)
خبرنگار
: آخه مُردیم از خجالت از بس مسئولان دانشگاه زحمت کشیدند و بقیه حسرت
خوردند . لطفا اجازه بدید دیگران هم مثل مسئولان دانشگاه آزاد این جور
زحمتا رو بکشند . اشکالی نداره که ؟
سوژه بعد :چرا آتیش نمی گیره بدجنس !
پخش
تصاویر (تلاش برای سوزاندن پرچم امریکا و اسراییل که به دلیل جنس بد پارچه
آتش نمی گیرد) خبرنگار : هر جا پای ایستادن جلوی زورگویی امریکا و
اسراییله، صرفا محکم میاد وسط .
اما یادمون باشه استکبار ستیزی هم مثل
هر چیزی قاعده و روش و ابزار خودشو میخواد که یکی از این ابزارها داشتن
پرچم خوبو قابل حریقه . مواظب باشیم دفعه بعد جنس احتمالا چینی بهمون
نندازن.
سوژه بعد : بدقولی آقای هدفمند کردن
(وزیر بهداشت:
قرار بود ۱۰ درصد از مبالغ ناشی از هدفمندی یارانه ها اختصاص داده بشه به
نظام سلامت برای جبران این کمبودها و افزایش هزینه ها ، که انجام نشد)
خبرنگار
: خانم دکتر که اینو بگن ما دیگه چی بگیم ، آقای هدفمند کردن چرا پولی رو
که وعده کردی نمیدی ، بد قولی تو دنیای سیاست و اقتصاد عاقبت خوبی نداره ها
(وزیر
بهداشت: قبل از هدفمندی یارانه ها هزینه آب برای کل کشور ما در قسمت آموزش
، بهداشت و درمان حدود ۸۰ میلیارد تومان بود . بعد از هدفمندی یارانه ها
رسیده به بالای ۶۰۰ میلیارد)
خبرنگار : راستی خانم دکتر پول آب که هفت
برابر نشده چرا قبض آب شما هفت برابر شده ؟ نکنه هدفمند کردن به جای صرفه
جویی زیر مجموعه شما رو به مصرف بیشتر کشونده؟
سوژه بعد :کپسول آتش نشانی یا سطل آب
خبرنگار
: برای برگزاری مانور زلزله و ایمنی دانش آموزا می خوان آتش رو با کپسول
آتش نشانی در این مانور خاموش کنن. اما( نمایش تصاویر... کپسول آتش نشانی
رو خالی می کنن آتیش خاموش نمیشه ، مجبور میشن با آب خاموش کنن)
سوژه بعد :جانا سخن از زبان ما می گویی
خبرنگار:
اومدیم شورای شهر، یاد این بودجه مترو افتادیم که البته سر جای خودش مهم
هم هست. اما انگار اگه یه روزی حل هم بشه کار کاسبیه یه عده کساد میشه.
(چمران: از این بگو مگوها چیزی عاید مردم نمیشه،اونچه که مهمه ، رفع نگرانی
و مشکلات مردمه . این که من حالا اینجا داد بزنم ، اونجا بنویسم ، اونجا
بگم، هیچ مشکلی رو حل نمی کنه ) خبرنگار : قابل توجه دوطرفی که ول کن ماجرا
نیستند ،هی کشش می دن . آقا اینقدر نکش پاره می شه ها. نکنه دوست داری
پاره بشه واقعا
سوژه بعد :جایزه رو با هم نصف می کنیم
خبرنگار : بیایید کمک کنید برای یه بارم که شده، فقط یه بار ، یه مسئول از جهت اطلاع راضی بشه ، از ما تقدیر کنه.
وزیر
راه و شهرسازی: اگر شما در کل کشور جمهوری اسلامی ایران ۵ تا خونه رو پیدا
کنید که بدون آب و برق و گاز و تلفن داده شده من یه تشکر ویژه از حضرت
عالی خواهم داشت)
خبرنگار: منتظریما، آدرسها رو بدید، قول می دیم شما رو هم سهیم کنیم.
سوژه بعد :توصیه "صرفا" به جک و جونورها
خبرنگار : شما تمساحه منو ندیدین؟ زرافمو چطور؟
(سوال خبرنگار از مامور آتش نشانی که شیر سرگردان رو گرفتن: کسی مراجعه نکرده ، بگه شیر من گم شده ؟
جواب: کسی مراجعه هم بکنه ما تحویل شخص نمیدیم ، تحویل ارگان مربوطه میدیم.)
خبرنگار
: به نظر شما چه اتفاقی توی تهران افتاده که چند وقتیه جک و جونه ورا تو
بعضی خیابونا ولو شدن ؟ البته زبونم لال منظوری نداشتما . کرکسه و بچه شیر و
جدیدا این روباه رو می گم که توی همین هفته در حال پیاده روی تو خیابونای
تهران گرفتنشون .
(مامور آتش نشانی: خوراک جگر مرغ و انواع و اقسام گوشت
رو بهش دادم .خبرنگار : پس حسابی ازش پذیرایی کردین؟ مامور: بچه های آتش
نشانی مهمان نوازن)
نریشن: "صرفا" به بقیه جونه ورایی که احتمالا توی
راه تهرونن توصیه می کنه: گول تبلیغات صدا و سیما رو نخورن مطمئن باشن هر
قدر هم بچه های آتش نشانی بهشون برسن هوای آلوده تهران ترتیب اونا رو می ده
.
آها تا یادم نرفته این یه بچه شیر دیگه اس ها! همین امروز صبح گرفتنش.
سوژه بعد :دکتر، بخند، راحت باش ...
خبرنگار
: اینکه همش تو سیبل رسانه ها باشی درسره ها (وزیر امور خارجه بعد از دست
دادن با همتای نامیبیایی: نمیدونم اینجایی که ما می خندیم اجازه داریم
بخندیم؟ فردا دوباره تو سایتها نگن چرا خندیدی)
خبرنگار : دکتر شما راحت
باش هر وقت دلت خواست وبا هرکسی دلت خواست بخند . حالا وزیر خارجه بحرین
باشه یا کسی دیگه ای برای شما که فرقی نمی کنه شما بخند .
سوژه بعد :نسخه چینی ، تعطیلی جلسات و همایشها
(عکس های خوابیدن چینی ها در یک همایش ) خبرنگار : چینی ها این مدیراشون رو به جرم خوابیدن یا روزنامه خواندن توی جلسه اخراج کردن.
خبرنگار
: میگم این قدر خشونتم نبودا، یه ذره هم از ما یاد می گرفتین . اگه
میخواستیم این جوری نسخه بپیچیم که کلا جلسات و همایشهامون تعطیل می شد.
سوژه بعد :قابل توجه مسئولان مربوط
خبرنگار
: خدا رو شکر تنبیه کردن دانش آموزا تو مدرسها دوره ش تموم شد اگرم باشه
خیلی انگشت شماره . برای همین اسم هنرستان دخترانه تهران رو نمی بریم که
معاونش موهای دانش آموزُ جلوی جمع قیچی می کنه ، بعدشم تهدید که اگه موضوع
رو به کسی گفتی اخراج میشی. این اشاره رو کردیم که مدیر مدرسه و مسئولان
آموزش پرورش منطقه مراقب باشند، معاونه دیگه از این کارای زشت نکنه .
سوژه بعد :وقتی میکروفون کم می آید
(تصاویر جا به جایی مکرر میکروفون توسط صدابرداران ، در نشست خبریه دو نفره وزیر آموزش و پرورش و دبیر شورای عالیه انقلاب فرهنگی)
وقتی
کثرت مقامات تو یه نشست خبری داشته باشیم کار صدا بردارا واقعا سخت میشه .
برای راحتی کار یه پیشنهادم اینه که تو این جور جلسات هر مقامی یه
میکروفون و لوگو با خودش بیاره .
سوژه پایانی : کلی خندیدیم ...
خبرنگار : آرکیو امریکاییها این هفته حسابی آی کیوی اونها وضد انقلاب رو به هم ریخت.
خبرنگار
: وقتی آرکیو۱۷۰ مثل یک پرنده رام تو ایران نشست گیج بازی امریکاییها شروع
شد ، توی ۵روز پنجاه تا حرف زدند اخرش مجبور شدند بگند قبول آر کیو دست
شماست حالا لطفا پس بدید. ماهم که کلی خندیدیم به این درخواست .اما توی این
هیر وبیربعضیا چیزایی گفتند که آدم شک نمی کنه همین روزا یه سکته مغزی
زدند والبته احتمالا رد کردند (اشاره نوری زاده به هواپیمای جاسوسیه
امریکا: این یه هواپیمای قلابیه و دلیل قلابی بودنش هم اینکه اجازه ندادن
از جلو فیلمبرداری بشه) خبرنگار: آخه آی کیوی انگلیسی ! لااقل همه تصویر
رومی دیدی تا اینجوری گند نزنی. پس این تصویر از جلو چیه ؟ البته شایدم
نوری زاده جلو و عقبو قاطی کرده یا قرصاشو هنوز عوض نکرده. چون پارسالم
مردمو تو راهپیمایی ۲۲ بهمن با درخت اشتباه گرفته بود. خداحافظ