در این گزارش مهم ترین رویداد های حوادثی و جنایی دی ماه سال ۹۳ گردآوری شده است که در ادامه می خوانید.
قتل شوهر هنگام خوشگذرانی با مرد مورد علاقه
پنجم مرداد سال ۸۷ مرد جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۱ نهاوند ماموران را در جریان ناپدید شدن برادرش میانسالش قرار داد. با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این خصوص آغاز شد.
در ادامه جسدی در جاده و در داخل پرتگاه کشف شد که متعلق به مردی میانسال
بود و بر اثر خفگی جان خودش را از دست داده بود. با شروع تحقیقات مشخص شد
که جسد متعلق به همان برادر مردی است که به کلانتری رفته و ناپدید شدن
برادرش را اعلام کرده بود. بنابراین تحقیقات در این خصوص آغاز شد.
همسر مقتول در تجسس ها به ماموران گفت: شوهرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر
داشت و گاهی اوقات اصلا به خانه نمی آمد. برای همین تصور می کنم او تصادف
کرده باشد و یا از سوی دوستانش کشته شده باشد.
در ادامه مشخص شد که همسر مقتول با مردی ارتباط پنهانی داشته است. با این
اطلاعات همسر مقتول به عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت و در نهایت به
قتل همسرش با همدستی مرد جوان اعتراف کرد.
وی گفت: شوهرم از من خیلی بزرگتر بود و اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و
همیشه مرا اذیت می کرد. من هم چند وقتی میشد با مردی به اسم "هرمز" آشنا
شده بودم و ارتباط داشتم. روز حادثه شوهرم ما را با هم دید. "هرمز" هم او
را خفه کرد و من هم با چادرم جلوی دهن او را گرفتم.
با این اعترافات مرد جوان نیز دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد. پس از آن پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. متهمان در این شعبه محاکمه شدند و در پایان نیز هیات قضایی به هرمز قصاص و به زن جوان نیز حکم زندان صادر کردند. با اعتراض اولیای دم مبنی بر اینکه زن جوان نیز در قتل شوهرش مشارکت داشته است پرونده به شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور ارجاع شد.
۳۰ دی ماه ۹۳ قضات این شعبه نیز پس از بررسی پرونده، حکم قصاص هرمز را
تایید کرده ولی حکم زندان زن جوان را رد کردند. آنها اعتراض اولیای دم را
وارد دانسته و هردو متهم را مستحق قصاص دانستند. بنابراین پرونده برای
رسیدگی به جرم زن جوان بار دیگر به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع
شد.
زن ۲۷ ساله در آتش خشم شوهرش سوخت
ساعت ۱۰ مورخه ۲۳ دی ماه سال جاری، یک فقره کشف جسد در حال سوختن به کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان اعلام شد.
با حضور مأموران در محل و بررسی های اولیه مشخص شد جسد متعلق به زن
جوانی حدوداً ۳۰ ساله است که توسط کارگران کشف شده و این افراد نسبت به
خاموش نمودن آتش اقدام کردهاند.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع « قتل عمـد» و به دستور شعبه پنجم
بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم
پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
در اولین مرحله از تحقیقات، شناسایی هویت جسد مقتوله در دستور کار
کارآگاهان قرار گرفت؛ لذا با بررسی بانک اطلاعات فقدان افراد، کارآگاهان
موفق به شناسایی هویت مقتوله بنام سحـر -۲۷ ساله- شدند که پرونده فقدانش
توسط اعضای خانواده وی در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ تشکیل شده و در
حال رسیدگی بود.
با حضور اعضای خانواده مقتوله در اداره دهم پلیس آگاهی و شناسایی تصاویر
دخترشان، آنها در اظهارات خود عنوان کردند که از طریق دامادشان در جریان
ناپدید شدن سحر قرار گرفته اند.
خانواده سحر در اظهارات خود عنوان داشتند: در مورخه ۲۲ دی ماه سال جاری،
دامادمان به نام ایمان- ۲۸ ساله- با مراجعه به محل سکونتمان عنوان داشت که
جهت خرید دارو به داروخانه مراجعه کرده اما پس از تهیه دارو، زمانیکه به
محل پارک خودرو مراجعه کرده سحر را در داخل ماشین نمی بیند و به همین علت
ابتدا موضوع را به صورت تلفنی اطلاع داده و سپس به دنبال ما آمده و با
یکدیگر جهت طرح شکایت [ فقدان سحر ] به کلانتری مراجعه کردیم.
با توجه به اظهارات خانواده مقتوله، تحقیقات از همسر مقتوله در دستور
کار کارآگاهان قرار گرفت اما در ادامه مشخص شد که ایمان ناپدید شده و هیچ
کس از وی اطلاعی ندارد.
در شرایطی که تحقیقات جهت شناسایی ایمان و انجام تحقیقات از وی در دستور
کار اداره دهم قرار داشت در ساعت ۱۹ مورخه ۲۸ دی ماه جوانی با مراجعه به
کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس به مأموران اعلام کرد که همسرش را به قتل رسانده و پس
از ارتکاب جنایت نیز جسد وی را به آتش کشیده است.
با توجه به اعتراف این جوان به ارتکاب جنایت، پرونده مقدماتی در این
خصوص تشکیل و این شخص جهت انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران
بزرگ منتقل شد.
با انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی، کارآگاهان با شناسایی هویت وی
اطلاع پیدا کردند که این جوان همان داماد خانواده سحر است که مدعی ناپدید
شدن همسر خود شده و طی این مدت نیز ناپدید شده بود.
« ایمان . ر» با اعترافات صریح به قتل همسرش، در اظهاراتش به کاراگاهان
گفت: ساعت۱۹ مورخه ۲۲ دی ماه به دنبال سحر رفتم تا او را از خانه پدرش
برداشته و به خانه خودمان در میدان ساحل- واقع در منطقه ۲۲ تهران-
بازگردیم؛ پس از انجام خرید برای خانه و در نزدیکی های میدان آزادی، سحر
درباره ارتباطش با سعیده- یکی از دوستانش که در آمریکا زندگی می کرد- صحبت
کرد و این در حالی بود که او کاملا می دانست که من هیچ علاقه ای به صحبت
درباره سعیده و خانواده اش ندارم چراکه پیش از ازدواج من و سحر، برادر
سعیده خواستگار سحر بود و سعیده نیز دیگر در ایران حضور نداشت و به همین
علت من دلیلی برای ادامه ارتباط سعیده و سحر نمی دیدم.
ایمان در ادامه اعترافاتش عنوان کرد: سحر زمانی که عصبانی می شد دیگر
قابل کنترل نبود و من نیز به همین علت سعی می کردم که با او جر و بحث
نداشته باشم اما زمانیکه موضوع سعیده و خانواده اش را مطرح کرد در یک لحظه
کنترل خودم را از دست داده و شروع به مشاجره لفظی با او کردم؛ سحر قصد
ایجاد سر و صدا در داخل ماشین را داشت و من نیز برای ساکت کردن او، گلویش
را گرفته و فشار دادم تا ساکت شود اما در یک لحظه متوجه شدم که سحر دیگر
نفس نمی کشد و من او را خفه کرده ام.
ایمان در خصوص آتش زدن جسد همسرش به کارآگاهان گفت: بسیار ترسیده بودم؛
در حالیکه جسد سحر بر روی صندلی بود سراسیمه به سمت اتوبان آزادگان - مسیر
جنوب به شمال- حرکت کردم که متوجه یک جاده خاکی در حاشیه اتوبان شدم؛ پس از
ورود به داخل این جاده خاکی، گودالی را پیدا کردم که به نظر می رسید در
آنجا در حال ساختن چیزی شبیه به کانال هستند؛ جسد را در تاریکی شب از ماشین
خارج و به داخل گودال پرتاب کرده و به سرعت از محل دور شدم؛ فردا صبح یعنی
در ساعت ۶ مورخه۲۳ دی ماه مقداری بنزین تهیه کرده و مجدداً به محل رها
کردن جسد بازگشتم و در آنجا بود که جسد را آتش زده و از محل فرار کردم؛ پس
از آن و در ساعت ۸ به درب منزل خانواده سحر رفته و با آنها به دادسرا
رفتیم.
ایمان در خصوص طرح داستان خرید دارو از داروخانه نیز به کارآگاهان گفت: سحر
و خانواده اش ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند و اگر هر روز همدیگر را نمی
دیدند، روزی چند بار به صورت تلفنی با یکدیگر در ارتباط بودند و اطمینان
داشتم که آنها به زودی نگران غیبت سحر خواهند شد؛ به همین علت در ساعت
۲۰:۳۰ مورخه ۲۲ دی - با توجه به تاریخ ثبت شده در رسید داروخانه بدست آمده
از متهم- به داروخانه ای در خیابان امیرکبیر رفته و مقداری دارو خریدم تا
در زمان تحقیقات پلیس بتوانم داستان خود در خصوص مراجعه به داروخانه و
ناپدید شدن سحر را ثابت کنم.
ایمان در خصوص ناپدید شدن خودش نیز به کارآگاهان گفت: چند ساعت پس از
طرح شکایت در خصوص فقدان سحر تصمیم به فرار گرفتم؛ به همین علت بدون اطلاع
هیچ کس از تهران خارج و به مناطق شمالی کشور در استان گیلان رفته و خانه ای
را در آنجا اجاره کردم؛ تصمیم به فرار داشتم اما پس از چند ساعت دچار عذاب
وجدان شدیدی شدم؛ دیگر نمی توانستم تحمل کنم و تصمیم گرفتم تا به تهران
برگشته و خودم را به پلیس معرفی کنم.
ایمان در آخر اعترافاتش عنوان کرد: من قصد کشتن همسرم را نداشتم. من
واقعا همسرم را دوست داشتم و فکر می کنم که او هم مرا دوست داشت. نمی دانم
که یک دعوای ساده چرا باید به اینجا کشیده شود. من با تمام وجود از کَرده
های خود پشیمانم و آماده پذیرش هر حُکمی هستم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
تلاش ناکام متهمین برای فروش خانه ۳۰ میلیارد تومانی
دی ماه ۹۳ فردی با مراجعه به کلانتری ۱۳۷ نصر و طرح شکایت در خصوص تصرف ملک مسکونی اش در خیابان فلامک ، عنوان داشت که افرادی بدون اطلاع وی به عنوان مالک حقیقی و حقوقی منزلش قصد دارند تا با استفاده از اسناد جعلی اقدام به فروش منزل وی به ارزش تقریبی ۳۰ میلیارد تومان نمایند .
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "جعل اسناد دولتی" ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
شاکی پرونده پس از حضور در پایگاه دوم پلیس آگاهی به کارآگاهان عنوان داشت :
"بنده مقیم خارج از کشور هستم ،تا اینکه چندی پیش و طی تماس تلفنی یکی از
بستگان اطلاع پیدا کردم که افرادی به منزل مسکونی بنده در حال تردد هستند ؛
لذا جهت بررسی موضوع ، شخصا به تهران آمده و در زمان مراجعه به منزل خود
متوجه شدم که چند نفر تحت عنوان مالک ساختمان اقدام به تصرف آن کرده اند ".
با آغاز تحقیقات پلیسی ، فردی بنام "حسن" به عنوان مالک شناسایی و جهت انجام تحقیقات به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد ؛ "حسن" وکالتنامه ای محضری در خصوص انتقال حقوقی ملک از مالک اصلی را به کارآگاهان ارائه کرد که با بررسی اصالت وکالتنامه مشخص شد که این وکالتنامه با استفاده از اسناد و مدارک شناسایی جعلی ، تنظیم شده است .
با اعتراف "حسن" به اطلاع از مجعول بودن وکالتنامه ارائه شده از سوی یکی از دوستانش بنام "مجتبی . ز" (۴۰ ساله) ، کارآگاهان به آدرس ملک مورد نظر در خیابان فلامک مراجعه و در تحقیقات میدانی متوجه شدند که شخصی بنام رضا به عنوان نگهبان منزل در آنجا حضور دارد و این در حالی است که مالک حقیقی ملک در اظهاراتش عنوان کرده بود که هیچ شخصی را تحت عنوان نگهبان استخدام نکرده ؛ لذا این شخص جهت انجام تحقیقات به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل و در تحقیقات به کارآگاهان عنوان داشت که از سوی "مجتبی . ز" ، بعنوان نگهبان استخدام شده است . حسن نیز در اعترافاتش عنوان داشت که مجتبی با شناسایی این ملک به وی اطمینان داده بود که هیچ کس در آنجا زندگی نمی کند و قرار بوده تا وی با ارئه وکالتنامه ، در زمان فروش ملک خود را نماینده و وکیل تام الاختیار از سوی صاحب ملک - جهت فروش - اعلام و پس از فروش ملک درصدی را بابت فروش از مجتبی دریافت کند .
با بررسی هویت "مجتبی . ز" و بررسی بانک اطلاعات مجرمین سابقه دار ، این شخص به عنوان یکی از مجرمین سابقه دار در زمینه جعل و همچنین صدور چک های بلامحل مورد شناسایی قرار گرفت .
در ۳۰ شهریور ماه دو نفر با با مراجعه به دفترخانه ثبت اسناد در منطقه
بهارستان قصد انتقال حقوقی خانه ای چند ده میلیارد تومانی را دارند که
سردفتر با بررسی اوراق هویتی ، به اصالت اسناد و مدارک شناسایی ارائه شده
از سوی این افراد شک کرده و در بررسی های بیشتر اطمینان پیدا می نماید که
مدارک ارائه شده از سوی این افراد جعلی است . لذا موضوع به مرکز فوریت های
پلیسی ۱۱۰ اعلام و مأموران کلانتری ۱۰۹ بهارستان با حضور در محل دفترخانه
اقدام به دستگیری یکی از این افراد بنام امیر . ح ( متولد ۱۳۵۰ ) می نمایند
؛ در زمان حضور مأموران کلانتری در محل دفترخانه ، شخص دوم که در پائین
ساختمان دفترخانه حضور داشت ، با مشاهده مأمورین و ورود آنها به داخل
محضرخانه از محل متواری می شود .
با توجه به نشانی و مشخصات ملک ارائه شده به دفترخانه در حوزه غرب تهران ، متهم دستگیر شده جهت انجام تحقیقات در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار می گیرد که در همان تحقیقات اولیه مشخص می شود که این ملک همان ملک مورد شکایت در خیابان فلامک است که تحقیقات در خصوص آن ، در پایگاه دوم پلیس آگاهی در حال رسیدگی است .
"امیر . ح" که چاره ای جز اعتراف نداشت ، در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان کرد : بهمراه شخصی بنام مجتبی . ز ، برای گرفتن وکالتنامه محضری جهت انتقال اسناد مالکیت ملک مورد نظر به دفترخانه مراجعه نموده است .
با توجه به اعترافات متهمین در خصوص نقش "مجتبی .ز" در این پرونده و با توجه به سوابق این شخص در جعل اسناد مالکیت و ... ، دستگیری "مجتبی . ز" در دستور کار کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت ؛ سرانجام با انجام اقدامات پلیسی مخفیگاه متهم در منطقه فشافویه شناسایی شده و در ۲۰ دی ماه ، کارآگاهان ضمن دستگیری "مجتبی . ز" موفق به کشف مقادیر زیادی از اوراق شناسایی و مالکیت جعلی ، دهها مهر متعلق به دفاتر ثبت اسناد و همچنین مراکز قضایی و دولتی ، دهها سند مالکیت ملک به صورت سفید ( خام ) ، دهها کارت شناسایی و شناسنامه مجعول و همچنین ابزار و ادوات استفاده شده جهت جعل این اسناد و مدارک ، از داخل مخفیگاه متهم شدند .
سرهنگ کارآگاه داوود مرادی ، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : "با توجه به پیچیدگی پرونده و تلاش متهمین برای فروش املاک متعلق به افراد غیر ، قرار قانونی از سوی مقام قضایی صادر و متهمین جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند ".
اخاذی مسافرکش تبهکار از زنان تنها
سرهنگ سید حسین سید حقیقی فرمانده انتظامی کرج در ۲۸ دی ماه ۹۳ گفت: در ساعت ۸ شب ۲۷ دی ماه ۹۳ در پی مراجعه زنی مضطرب و پریشان به کلانتری و اعلام شکایت مبنی بر اخاذی از سوی بک راننده خودرو شخصی پیگیری موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت.
وی افزود: شاکی در تکمیل اظهارات خود گفت،در پل فردیس به قصد مراجعه به منزل منتظر خودرو بودم که ناگهان یک دستگاه خودرو پژو شخصی برایم ایستاد که با توجه به تاریک بودن هوا سوار خودروی مذکور شدم.
سرهنگ سید حقیقی تصریح کرد: شاکی در ادامه بیان داشت که راننده پس از طی مسافتی از مسیر اصلی منحرف و با تهدید او با قمه و سلاح سرد از وی میخواهد تا پول و طلاجات خود را تحویل داده و خودرو را ترک کند.
فرمانده انتظامی کرج اظهار داشت: با توجه به اظهارات شاکی بلافاصله طرح مهار نقطهای به اجرا در آمد که متعاقب آن خودرو مذکور با مشخصات مورد نظر مشاهده و در یک عملیات تعقیب و گریز متوقف و راننده آن دستگیر شد.
وی ادامه داد: متهم دستگیر شده در مواجهه با دلایل و شواهد موجود لب به اعتراف گشوده و در بررسی سوابق کیفری وی مشخص شد که دارای دو فقره سابقه زندان به جرم سرقت و اخاذی میباشد و پس از آزادی از زندان در پوشش مسافرکش با سوار کردن زنان تنها و کشاندن آنها به مناطق خلوت با تهدید چاقو و قمه از آنها اخاذی میکرده است.
فرمانده انتظامی شهرستان کرج در پایان از شهروندان خواست تا جهت جابجایی و انجام مسافرتهای درون شهری از ناوگان حمل و نقل عمومی و تاکسی استفاده کنند.
جزئیات پرونده انتقام گیری مسلحانه در سعادت آباد
ساعت ۰۳:۴۵ سوم دی ماه، از طریق مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره "سرقت مسلحانه" در خیابان سرو غربی به کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس اعلام شد .
با حضور مأموران کلانتری در محل مشخص شد که فردی بهنام یوسف ( متولد ۱۳۴۱ ) توسط دو نگهبان یک شرکت خصوصی دستگیر شده است .
در تحقیقات اولیه از دو نگهبان شرکت مشخص شد که فرد دستگیر شده ، همکار سابق آنها بوده که چندی پیش از شرکت اخراج شده است .
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت مسلحانه و به دستور شعبه پنجم
بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۴ تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره یکم
پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
یکی از نگهبان های شرکت که طی درگیری با همکار سابق خود اقدام به گرفتن
سلاح و دستگیری وی کرده بود ، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " در ساعت
۰۳:۰۰ سوم دی ماه در داخل شرکت بودم که متوجه ورود یوسف به داخل شرکت شدم ؛
یوسف با سرکردن یک کلاه نقابدار سعی داشت تا مانع از شناسایی خود شود اما
بلافاصله پس از شنیدن صدایش که با تهدید اسلحه مرا به سمت اتاق استراحت
خدمات هدایت می کرد ، او را شناختم ؛ یوسف پس از بردن من به داخل اتاق
استراحت خدمات ، همکارم را که در حال استراحت بود مجبور کرد تا دستانم را
با نوار چسب پهنی که بهمراه خودش آورده بود ، ببندد؛ پس از بستن دستانم ،
یوسف همکارم را در داخل یکی از اتاق های شرکت حبس کرد و پس از آن مجددا به
سراغ من آمد ، یک پلاستیک را روی سرم کشید و شروع به فشار دادن گلویم کرد .
همکارم در زمان بستن دستانم ، آنها را بگونه ای بسته بود که با قدری فشار توانستم آنها را آزاد کنم ؛ پس از آزاد شدن دستانم ، در حالیکه یوسف همچنان گلویم را فشار می داد با او درگیر شدم که در زمان درگیری گلوله ای از اسلحه شلیک شد که به زمین اصابت کرد . پس از گرفتن اسلحه از دست یوسف ، به سراغ همکارم رفته و پس از آزاد شدن وی از داخل اتاق ، با پلیس تماس گرفته و یوسف را به مأمورین تحویل دادیم " .
متهم در خصوص انگیزه تهیه سلاح کمری و دیگر اقدامات خود به کارآگاهان گفت :
نگهبان شرکت چندین بار برایم پاپوش درست کرده و باعث اخراج من از شرکت پس
از هفت سال کار کردن شد ؛ به همین علت تصمیم گرفتم تا برای ترساندن و
زهرچشم گرفتن از وی ، اسلحه ای تهیه و نیمه شب به سراغ او در داخل شرکت
بروم ؛ در لحظه درگیری نیز چون او از نظر بدنی قوی تر از من بود ضربه محکمی
به پشت سرم وارد کرد که پس از آن توانست اسلحه را از من بگیرد . انگیزه ام
، تنها و تنها ترساندن بود و هیچ قصدی برای سرقت از داخل شرکت نداشتم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده , معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : "با تکمیل پرونده و به دستور مقام قضایی ، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد .
پسرخاله بیگناه قربانی نقشه پلید دختر مورد علاقه اش شد
دی ماه ۹۳ پسر جوانی به نام رامین به کلانتری ۱۱۲ابوسعید مراجعه و کرد و به ماموران تجسس گفت: ۵ دی ماه بود که گوشی دختر خالهام را که به تازگی به خواستگاری او رفته بودم، گرفتم تا برای تعمیرات به مغازه خدمات گوشیهای همراه ببرم.
وی ادامه داد: پس از تعمیر گوشی هنگام برگشتن به سمت منزل خالهام ۲ جوان
موتورسوار مرا با تهدید چاقو متوقف کرده و با ضرب و شتم گوشی دختر خالهام
را گرفته و متواری شدند.
پسر جوان اذعان داشت: سپس من که بسیار از این موضوع نارحت شده بودم به درب
خانه خالهام رفتم و حادثه برای آنان توضیح دادم که دختر خالهام با داد و
فریاد مرا بیعرضه و بیمسئولیت خواند و با گریه گفت که عکسهای خصوصیاش
در گوشی همراهش بوده است.
وی افزود: من که بسیار نادم و پشیمان بودم از خانه خالهام بیرون آمدم و در
خیابانهای اطراف شروع به پرسه زدن کردم که ناگهان تلفن همراهم زنگ خورد،
شماره دختر خالهام بود، دزدان در تماس تلفنی گفتند که اگر میخواهم تلفن
همراه را بازگردانند، باید مقداری پول با خود به خیابان فرهنگ بیاورم.
پسر جوان بیان داشت: من سریع پول مورد نظر را تهیه کرده و به راه افتادم
ولی پس از ملاقات با دو پسر زورگیر، آنان مجدد مرا مورد ضرب و شتم قرار
داده و با سرقت تمام اموال با ارزشم از محل متواری شدند.
این پسر قربانی افزود: من که قبل از رفتن به دخترخالهام گفته بودم، قرار
است تلفن همراهش را برایش بیاورم، دوباره با این حادثه خجالت میکشیدم که
در چشمانش نگاه کنم به خاطر همین در اطراف خانهشان در حال قدم زدن بودم که
ناگهان متوجه "دو جوان زورگیر" مقابل خانه خالهام شدم.
وی گفت: دقت که کردم فهمیدم "دو جوان زورگیر" با دختر خالهام در کنار
خانهشان به گفتگو مشغول هستند و پس از چند دقیقه صحبت محل را ترک کردند.
پس از اظهارات پسر جوان ماموران کلانتری دختر خاله شیاد را دستگیر و پس از
انتقال به کلانتری مورد بازجویی قرار دادند که وی بیان داشت: با طراحی نقشه
زورگیری و اجیر کردن دو جوان قصد داشتم پسر خالهام را در برابر دید
والدینم بیمسئولیت جلوه دهم تا دیگر اصراری بر ازدواج ما نداشته باشند.
سرهنگ کیومرث حسنوند رئیس کلانتری ۱۱۲ابوسعید درباره این خبر گفت: با
اعترافات دختر شیاد ، ماموران موفق شدند دو پسر اجیر شده را نیز شناسایی و
همان روز دستگیر و به کلانتری منتقل کنند.
گفتنی است، با دستگیری دو پسر زورگیر پرونده بسته و در اختیار مقام قضایی قرار گرفت.
شبکه مخوف قاچاق مواد با هلاکت دو سوداگر مرگ متلاشی شد
سرهنگ رضا ناظری در ۶ دی ماه گفت: ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر در
پی یک ماه کار اطلاعاتی از فعالیت شبکه ای از قاچاقچیان مواد مخدر و
انتقال مقادیری مواد مخدر در مسیر "زابل – زاهدان" با خبر شدند.
وی افزود: با اطلاعات به دست آمده ماموران پلیس پس از اعزام به محل مورد
نظر موفق شدند خودروهای قاچاقچیان را شناسایی و سرکرده باند را با یک
دستگاه خودرو زانتیا دستگیر کنند.
رییس پلیس مبارزه با موادمخدر سیستان و بلوچستان بیان کرد: با دستگیری
سرکرده باند، یک دستگاه خودرو سواری پراید حامل ۶۰ کیلو و ۴۰۰ گرم هرویین
شناسایی و توقیف و دو سرنشین آن نیز دستگیر شدند.
ناظری ادامه داد: ماموران در ادامه پیگیری پرونده در شهر زاهدان با انجام
کار اطلاعاتی رابط این شبکه را دستگیر و با اعتراف متهم سه نفر دیگر از
اعضای باند شناسایی شدند که در درگیری مسلحانه یک نفر آنان دستگیر و دو نفر
دیگر نیز به هلاکت رسیدند.
رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر سیستان و بلوچستان خاطر نشان کرد: دراین
عملیات تعدادی سلاح، مقادیری مهمات مهمات و در مجموع ۶۰ کیلو و ۴۰۰ گرم
هرویین و ۲۷ کیلو و۳۰۰ گرم کراک کشف شد.
سرهنگ ناظری تصریح کرد: در ادامه پیگیری ها و ریشه یابی پرونده و شناسایی
صاحب اصلی و تحویل گیرنده محموله در شهر زاهدان این فرد پس از ساعت ها
تعقیب و مراقبت دستگیر شد.