کیهان نوشت: آمريكايي ها بدون ترديد در مواجهه با جمهوري اسلامي هيچ گاه زمستان 2011 را فراموش نخواهند كرد. زمستاني كه ابتدا و انتهاي آن يك منحني از سياست هاي خزان زده واشنگتن را بدون مه گرفتگي و غبارآلودگي ترسيم مي كند.
در ابتدا و 11 اكتبر بود كه دولت آمريكا به يكباره مدعي طرح كذايي ترور سفير عربستان در خاك واشنگتن از سوي ايران شد و تنها 3 روز پس از آن در پي اين ادعاي واهي، شكايت خود عليه كشورمان را بر روي ميز شوراي امنيت سازمان ملل گذاشت.
4 روز بعد- 15اكتبر- احمد شهيد با عنوان گزارشگر ويژه حقوق بشر به صحنه آمد و در يك رونويسي معنادار از گزارش هاي پوچ ضدانقلاب بر ضد ايران اسلامي، وضعيت حقوق بشر در ايران را وخامت بار توصيف كرد.!
آمريكايي ها در ادامه و در ماه نوامبر نيز به آب و آتش زدند تا در گرماگرم فضاي هجمه ها و فشارها عليه جمهوري اسلامي 3 قطعنامه بر ضد ايران در فاصله 3 روز صادر شد. 18 نوامبر به بهانه برنامه هسته اي كشورمان، شوراي حكام قطعنامه صادر كرد و در همان روز مجمع عمومي سازمان ملل به بهانه طرح كذايي ترور سفير عربستان در خاك واشنگتن با كارگرداني مستقيم آمريكا صدور قطعنامه عليه ايران را به انجام رساند. 21 نوامبر هم مجمع عمومي سازمان ملل با دست خالي و با اقليت كشورها (86 كشور) قطعنامه اي به اصطلاح حقوق بشري عليه ايران اسلامي صادر كرد.
بدين ترتيب؛ اواخر ماه نوامبر آمريكايي ها سرخوش از مجموعه اقداماتي كه عليه ايران انجام داده اند در شيپورهاي فريب خود دميدند كه ايران در «انزوا»! قرار گرفته است و از سوي ديگر؛ تحريم نفت و تحريم بانك مركزي كشورمان را پيگيري مي كردند كه در ابتداي «دسامبر» پس از تمامي تحركات و تقلاهاي بي وقفه در صدور قطعنامه ها، كليد زدن تحريم ها، جار و جنجال رسانه اي و هياهوها به اميد اينكه ايران را به گوشه رينگ كشانده اند يك ضرب شست تاريخي از جمهوري اسلامي خوردند؛ «شكار پهپاد جاسوسي 170RQ در كمينگاه الكترونيكي نيروهاي مسلح ايران».
اين اقدام بزرگ آمريكايي ها را در موقعيت شوك قرار داده و تا جايي پيش رفت كه دوشنبه گذشته باراك اوباما ملتمسانه و عجزآلود خواستار پس دادن هواپيماي پيشرفته جاسوسي آمريكا از ايران شد. اما كار حتي بدين جا ختم نشده است و نكته گفتني اين است كه آمريكايي ها در نبرد حقوقي نيز بايد خود را براي پاسخ هاي قاطعانه و مجموعه اقدامات پدافندي و آفندي جمهوري اسلامي آماده كنند.
درخواست ايران براي بازداشت 2 مقام آمريكايي از اينترپل كه روز سه شنبه از سوي دادستان كل كشور علني شد گام اول و آغاز اين كارزار حقوقي است تا برخلاف بلوف هاي آقاي اوباما و خانم كلينتون، اين جمهوري اسلامي باشد كه اين پالس و پيام روشن را به كابوها و ششلول بندها بدهد كه دوره رجزخواني هاي دون كيشوت وار گذشته و ايران اسلامي با اقتدار و به قوت و در عمل- نه شعار- «همه گزينه ها را روي ميز قرار داده است».
از همين روي؛ اين نوشته تلاش مي كند تا حدودي بايسته هاي اين نبرد و كارزار را در منازعه پرچالش حقوقي با آمريكا قلمي نمايد.
1- جمهوري اسلامي طي 3 دهه گذشته قرباني اقدامات ضدحقوق بشري آمريكا بوده است. حمايت آشكار آمريكا از صدام در جريان جنگ تحميلي، حمله موشكي آمريكا به هواپيماي ايرباس ايران در سال 67 از عرشه ناو وينسنز، حمله موشكي آمريكا به سكوهاي نفتي ايران در خليج فارس در دهه 60، حمايت هاي پيدا و پنهان از گروهك تروريستي منافقين و ديگر گروهك هاي تروريستي نظير جندالشيطان و... بر ضد ايران، تصويب تحريم هاي يكجانبه و مشدده بر خلاف قواعد و مقررات بين المللي عليه ايران، باني صدور قطعنامه هاي غيرقانوني با لابي گري هاي سياسي و كينه توزانه، دروغ پردازي ها و جنجال هاي رسانه اي عليه ايران كه خسارات مادي و معنوي در پي داشته است، انجام عمليات هاي اطلاعاتي عليه اتباع ايراني در داخل و خارج از ايران و... تنها بخشي از سياهه اقدامات متجاوزانه و مجرمانه آمريكا عليه ملت ايران بوده است.
اخيرا نيز پهپاد جاسوسي آمريكا حريم هوايي كشورمان را نقض كرد كه علاوه بر اين اقدام مجرمانه دليل آشكار و غيرقابل خدشه اي است بر جرم جاسوسي دولت واشنگتن كه يك جرم سازمان يافته و در نقض قواعد و مقررات بين المللي است.
چندي قبل هم «جك كين» فرمانده سابق نيروي زميني ارتش آمريكا و «رويل مارك گريچ» پژوهشگر وابسته به سيا در صحن كنگره آمريكا بطور رسمي خواستار ترور فرمانده نيروي قدس سپاه سردار حاج قاسم سليماني شدند كه گوياي «تروريسم دولتي»! اين كشور پر مدعاي حقوق بشر است. اكنون هر چند اين 2 مقام آمريكايي به درخواست ايران تحت تعقيب قضايي از سوي اينترپل هستند و درباره پهپاد جاسوسي آمريكا نيز شكايتي از سوي دولت ايران به سازمان ملل ارايه شده است ولي نبايد در اين نقطه متوقف شد و بايد درخصوص پرونده هاي معوقه جنايات و تجاوزات آمريكا در قبال تضييع حقوق حقه ملت ايران اقامه دعوي قضايي در مجامع بين المللي در دستور كار قرار بگيرد.
اين ديدگاه كه فرجام اين دعاوي در محيط بين الملل بي فايده است بايد تغيير كند چرا كه اگر در نهايت كار به شوراي امنيت سازمان ملل براي صدور قطعنامه برسد و خود آمريكايي ها قطعنامه يا قطعنامه ها را وتو نمايند اين يك پيروزي حقوقي است جهت آماده شدن بستري براي ترميم ساختار كهنه و فرسوده سازمان ملل متحد به عنوان بزرگ ترين سازمان بين المللي. ضمن اينكه اين نكته را بايد مدنظر داشت كه به بركت تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي يكي از پيامدهاي حقوقي اين تحولات سوگيري ملت هاي منطقه و افكار عمومي براي ترميم ساختار مندرس و ظالمانه سازمان ملل است.
2- بيش از هر زماني در 66 سال گذشته- از تاسيس سازمان ملل در 1945م- آمريكا به شدت در سطح منطقه و فراتر از منطقه حتي در داخل كشور خودش متهم به نقض حقوق بشر در ابعاد گسترده است. در قضاياي انقلاب هاي منطقه آنچه كه براي افكارعمومي مشهود شد و سيماي بدون رتوش آمريكا در نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را عيان ساخت رفتارهاي ضدحقوق بشري واشنگتن بود. آمريكايي ها در جريان تحولات اسلامي ليبي و حمله ناتو به غيرنظاميان و مردم آنهم در شرايطي كه قطعنامه پرواز ممنوع (1973) از سوي شوراي امنيت صادر شده بود صحنه را مديريت كردند. در بحرين آل سعود با فرمان آمريكايي ها به اين كشور لشكركشي كرد و به بهانه پيمان «سپرجزيره» به سركوب مردم و جوانان و كشتار معترضين به حكومت آل خليفه پرداخت. اين در حالي بود كه مفاد سپر جزيره دفاع از كشورهاي عضو در هنگام تجاوز يك كشور خارجي به يكي از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس است كه بحرين و عربستان از اعضاي اين شورا هستند. در مصر نيز آمريكايي ها تا آخرين لحظه از حسني مبارك و سركوب مردم مصر حمايت كردند.
دفاع آمريكايي ها از ديكتاتورها و حاكمان دست نشانده و سرسپرده منطقه نيز در حالي بوده است كه ملت ها خواستار به بند كشيدن و مجازات مبارك، بن علي، عبدالله صالح، آل خليفه و آل سعود و... هستند.
همچنين مردم آمريكا هم اكنون با برپايي جنبش فراگير تسخير وال استريت به شدت دولت آمريكا را به جرم اينكه اموال و امكانات و تسهيلات را براي يك درصد- در مقابل 99 درصد- صرف و هزينه مي نمايد متهم مي دانند و بيشترين انگيزه را براي اقدام حقوقي و حقوق بشري عليه دولت آمريكا دارند.
اينجاست كه 2 اقدام بايسته است به منصه ظهور برسد؛ يكي اينكه بايد «دبيرخانه نهضت جهاني اقدام قضايي عليه آمريكا» در جمهوري اسلامي تشكيل شود تا فراتر از اقامه دعوا عليه آمريكا از سوي ايران، تمام ملت ها و كشورها و مظلومان جهان كه قرباني تجاوزات و جنايات آمريكا بوده اند اين امكان را بيابند كه دادخواهي نمايند. ايران اسلامي بايد پرچمدار مبارزه با جنايات حقوق بشري، تروريستي، جاسوسي، نظامي و... آمريكا باشد.
از سوي ديگر؛ يك كمپين بين المللي با محوريت جنبش 99 درصدي تسخير وال استريت عليه دولت جنايتكار آمريكا بايد تشكيل شود و باز هم نقش ايران از طريق «ديپلماسي قضايي» براي آگاه كردن و جرأت دادن به ديگر كشورها براي اقامه دعوا عليه آمريكا حائز اهميت است.
اگر اين رستاخيز گسترده به بار بنشيند آن وقت نظام بين الملل ياراي آن را ندارد كه در برابر اين خواست جهاني ملت ها و افكار عمومي، ساختار مندرس سازمان ملل و قانون جنگل را تحميل كند.
اين نكته را بايد به مطالب قبلي اضافه كرد كه «زمان» را نبايد از دست داد چرا كه شرايط ويژه منطقه و مشكلات و بحران هاي لاينحل آمريكا بهترين فرصت است كه جمهوري اسلامي در برابر تجاوزات و جنايات آمريكا و يكي، دو كشور غربي به قوت اين جنگ حقوقي را به سامان برساند. كيهان پيش تر در 2 يادداشت «در اين شليك نبايد شك كرد» و «شليك حقوقي به بي عملي سياسي» اقدامات پدافندي و آفندي در حوزه حقوقي در مواجهه با آمريكا و نظام سلطه را مورد واكاوي قرار داده است. اكنون هنگام آن است تا اين شليك حقوقي در وضعيت رگبار قرار بگيرد.
حسام الدي برومند