کد خبر: ۳۰۵۶۰
زمان انتشار: ۱۰:۰۷     ۲۴ آذر ۱۳۹۰
سردبير يك روزنامه زنجيره اي و توقيف شده مي گويد اپوزيسيون نبايد اشتباه اول انقلاب در زمينه توسل به ترور و همكاري با بيگانگان را دوباره تكرار كند.
عليرضا علوي تبار كه پس از شكست هاي زنجيره اي افراطيون مدعي اصلاحات، حاشيه نشين شده در گفت وگو با سايت كلمه، از جمع بندي اصلاح طلبان درباره انتخابات خبر داد و گفت: بخش قابل ملاحظه اي از فعالان و تحليلگران اصلاح طلب درباره اين پرسش كه «آيا بايد انتخابات را جدي گرفت و به طور فعال و برنامه ريزي شده و يكپارچه با آن مواجه شد يا خير؟» پاسخ مثبت دادند. اما اين پاسخ مثبت شامل دو نگاه مي شود. طرفداران نگاه مثبت نوع اول خواستار شركت در انتخابات هستند. طرفداران نگاه مثبت نوع دوم معتقدند كه در شرايط كنوني نمي توان به انتخابات به عنوان راهي براي تأثيرگذاري بر نهاد قانون گذاري نگريست. از اين رو انتخابات را در اين مرحله بايستي به عنوان راهي براي حل مشكلات جريان منتقد و خواهان دگرگوني مورد توجه قرار داد. در واقع اين ديدگاه بهره گيري از فرصت انتخابات را مهم تر از شركت در خود انتخابات مي داند. در اين ديدگاه در واقع فرايند انتخابات اهميت دارد و نه آنچه در نهايت به عنوان نتيجه اعلام مي شود. بهره گيري از فرصت انتخابات براي بازسازي جريان منتقد و دگرگوني خواه، حتي ممكن است در نهايت به شركت در خود انتخابات منجر نشود.
علوي تبار سردبيري روزنامه ضد امنيتي سعيد حجاريان (صبح امروز) را در كارنامه خود دارد و هم اكنون شماري از همكاران اين روزنامه از كشور متواري شده و با برخي رسانه هاي بدنام نظير راديو فردا و... همكاري مي كنند.
وي درباره جمع بندي اصلاح طلبان و سبزها مي گويد: «من در گفت وگوهاي زيادي در اين باره شركت كردم. جمع بندي گفت وگوهاي صورت گرفته نشان مي داد كه طرفداران نگاه مثبت فرايندي (استفاده از فرصت انتخابات و نه لزوماً شركت در آن)، از ادله قوي و منسجم تري برخوردار هستند. ضمن آنكه مي توان با ديدگاه منفي در مورد «ظرفيت واقعي نهادهاي تصميم گيري» در شرايط و ساختار كنوني قدرت همسو بود، نمي توان از فرصت انتخابات چشم پوشيد و به اميد فرا رسيدن معجزه آساي شرايط مطلوب به انفعال و سكوت رسيد. ديدگاه مثبت نوع دوم (استفاده از فرصت انتخابات) براي آنكه به مرحله اجرا درآيد، نيازمند زمينه هايي بود. اصلاح طلبان براي اجراي اين خط مشي بايستي هماهنگ و يكپارچه و منسجم عمل مي كردند. اينكه هر كسي هر طور بخواهد و بدون هماهنگي با ديگران سخن گفته و اقدام كند با چنين خط مشي اي تناسب ندارد. به علاوه اين خط مشي احتياج به صبوري دارد. بايد از زدن سخنان تند و قطبي كننده وضعيت خودداري كرد و به بسياري از اقدامات و سخنان جريان مقابل در حاكميت واكنش نشان نداد. اما نه اصلاح طلبان و نه حكومت هيچكدام در جهت فراهم شدن شرايط لازم حركت نكردند. به ويژه حكومت در پاسخ به سخنان آقايان خاتمي و موسوي خوئيني ها قدم مثبتي برنداشت. به هر حال هر طور كه بود حكومت به اصلاح طلبان نشان داد كه به هيچ وجه مايل نيست زمينه را براي شركت فعال آنها در انتخابات فراهم آورد و تقريباً امروز اصلاح طلبان قانع شده اند كه ديگر شركت در انتخابات و فعاليت هاي انتخاباتي موضوعيت ندارد.»
علوي تبار آنگاه درباره اين پرسش كه «با اين تصوير، آينده چه خواهد بود و چه بايد كرد؟»، گفت: منتقدان دگرگوني خواه اگر خواهان ايفاي نقش مهمي در عرصه سياسي ايران هستند، بايستي خود را از چند جنبه تقويت كنند. از يك سو بايد به عنوان نيرويي پايبند به اصول مشخص در سياست رفتار كنند. به گونه اي كه هم براي همراهان و هم مخالفان و حكومت نيرويي قابل پيش بيني و قابل محاسبه باشند. رفتارهاي متناقض، بي ضابطه و واكنشي فضاي عدم اعتماد را در عرصه سياسي دامن خواهد زد تصميم گيري هاي سياسي مهم تر از آن است كه به جوانان خشمگين، فعالان ناشناس فضاي مجازي و افراد غيرمسئول سپرده شود.
وي همچنين خواستار عبرت گرفتن از عملكرد و سرنوشت اپوزيسيون در اوايل انقلاب شد و گفت:«اپوزيسيون در سالهاي نخست انقلاب دچار خطاهاي راهبردي شد كه به روند گذار به مردمسالاري ضربه اي اساسي وارد كرد. منظورم كل اپوزيسيون نيست بلكه بخش مطرح تر و مشهورتر آن است. نخستين خطاي راهبردي، گرايش به بهره گيري از خشونت و قهر عليه حكومت بود. اين گرايش يا به صورت ايجاد بخش نظامي در دوران سازمان هاي مخالف نشان داده مي شد و يا از طريق تلاش براي نفوذ در ميان نظاميان ايراني. خطاي راهبردي دوم گرايش به بهره گيري از نيروهاي خارجي عليه حكومت بود. آثار منتشر شده اخير نشان مي دهد كه همكاري با صدام فقط به سازمان مجاهدين خلق [ منافقين] خلاصه نمي شود، ديگراني نيز درگير اين خطاي راهبردي شدند. نتيجه اين دو خطاي راهبردي به گمان ما نابودي مشروعيت مخالفان اصلي در سالهاي نخست انقلاب بود. نگراني اين است كه بخشي از مخالفان دوباره اين خطاهاي راهبردي را تكرار كنند و به مشروعيت خود و اعتماد عمومي لطمه اي غيرقابل جبران وارد نمايند.»
علوي تبار شخصاً توضيح نداد كه چرا تعداد قابل توجهي از همكاران گزينش شده روزنامه زنجيره اي صبح امروز، هم اكنون در خدمت رسانه هاي رسمي دولتي يا جاسوسي آمريكا و انگليس و... قرار دارند.
اشاره علوي تبار به «آثار منتشر شده اخير درباره همكاري با صدام» مربوط به اسناد وزارت خارجه آمريكا و گزارش برخي رسانه هاي غربي و اپوزيسيون درباره ارتباطات مستقيم عناصري نظير شاپور بختيار، عبدالرحمن قاسملو و... مي باشد.
علوي تبار در دوران هيجان افراطيون پس از دوم خرداد 76، از تئوريسين هاي جريان راديكاليسم بود كه به اصطلاح استراتژي هايي نظير استراتژي خندق، عبور از قانون اساسي، نافرماني و خياباني شدن! را مطرح مي كردند.
منبع: کیهان
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها