قطعاً ارزش این انرژی که خداوند به صورت مفت در اختیار ما قرار داده، بیشتر از این است که فقط سوزانده شود. اصلا خام فروشی راحتترین یا سادهترین روش استفاده از این انرژی است.
به گزارش پایگاه 598، «بحران انرژی»
یکی از موضوعات مهم در پژوهشهای مرتبط با وضعیت جهان آینده است تا جاییکه
بسیاری از تحلیلگران، جنگ اصلی در آینده را جنگ بر سر تصرف منابع انرژی
میدانند. طبق برآوردهای معتبر، ایران به لحاظ ذخایر نفت و گاز، کشور اول
جهان محسوب میشود. با این همه به نظر میرسد در حال حاضر، مدیریت درست و
جامعی در چگونگی استفاده از این منابع وجود ندارد و همچنان خامفروشی این
منابع باارزش، سادهترین کاری است که انجام میگیرد. در اینباره، با دکتر
علی وطنی، معاون توسعهی فناوری معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به گفت
و گو نشستیم.
از دیدگاههای مختلف، موقعیت ایران در جهان، موقعیت خاصی است. از
دیدگاه استراتژیک، یکی از مؤلفهها، داشتن منابع غنی انرژی است. اگر موافق
باشید، بحث را اینگونه شروع کنیم که از دیدگاه استراتژیک، ایران چه
جایگاهی در دنیا دارد و منابع انرژی آن چه چیزهایی هستند؟
منابع انرژی ایران را میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد. یکی از این
منابع، منابع زیرزمینی انرژی است که شامل انرژیهای فسیلی از جمله
زغالسنگ، گاز طبیعی و نفت خام میشود. در حال حاضر، ایران از نظر میزان
ذخایر گاز طبیعی، مقام اول را در دنیا دارد. براساس آخرین مطالعات موجود،
از نظر ذخایر زیرزمینیِ نفت خام، ایران حدود 157 میلیارد بشکه ذخایر قابل
استحصال دارد. ذخایر گازی ایران نیز حدود 35 تریلیون متر مکعب است؛ یعنی
در کل، جمع ذخایر نفت و گاز ایران در حال حاضر، در دنیا مقام اول را کسب
میکند.
میدانیم که شاخص عمر قابل برداشت نفت و گاز برای هر کشوری، از تقسیم کل
ذخایر بر کلِ برداشت سالانه از هرکدام به دست میآید. سهمیهی تولید نفت
ایران، براساس تقسیمبندیهای اوپک، چهار میلیون و 250 هزار بشکه در روز
است. در مورد تولید گاز هنوز هیچ سهمیهای به ایران تعلق نگرفته است. اگر
علاوه بر یک میلیون و هشتصد هزار بشکه نفت تولیدشده برای نُه پالایشگاه
داخل کشور، سهم صادرات را نیز کاهش دهیم، عمر ذخایر نفتی کشور افزایش خواهد
یافت. قبلاً این عمر براساس آمار BP تقریباً نود سال گزارش شده بود، اما
با کاهش تولید تقریباً از صدوبیست سال نیز بیشتر میشود. بنابراین این عمر
به میزان تولید نفت بستگی دارد.
از طرف دیگر، واقعیت این است که متأسفانه ایران یکی از بزرگترین کشورهای
مصرفکنندهی گاز نیز در دنیا بهشمار میآید. در واقع ایران یکی از
بزرگترین مصرفکنندههای انرژی در دنیاست. این امر نشان میدهد که شدت
انرژی در کشور بسیار بالاست. ده سال پیش، شدت انرژی در ایران هفده برابر
کشور ژاپن بود، اما در سالهای اخیر به کمتر از نُه برابر رسیده است. این
توضیح لازم است که شدت انرژی عبارت است از میزان انرژی مصرفیِ تولید ناخالص
داخلی کشور برای تولید یک میلیون دلار یا یک میلیون ریال. (واحد پولی،
تفاوت چندانی در این رابطه ندارد.)
مشکل اصلی ما، خامفروشی نفت و گاز است. نباید نگاه ما به گاز صرفاً
سوزاندن یا خامفروشی آن باشد. براساس آخرین تحقیقات انجامشده، میلیونها
محصول از نفت و گاز تولید میشوند که در حال حاضر، بیش از چند هزار محصول
بهدستآمده تجاری شده است. به عبارت دیگر، قابلیت صنعتی پیدا کرده است
که صنعت پتروشیمی یکی از آنهاست.
واضح است که باید روی میزان مصرف داخلی تجدید نظر و برای بهینهسازی مصرف
انرژی، چه در انرژی نفت چه در انرژی گاز، چارهاندیشی شود تا اینگونه،
قیمت تمامشدهی کالاهای تولیدی کشور کاهش پیدا کند. یکی از راههای کشف
میادین جدید، ذخیرهسازی با کاهش مصرف است. فرض بفرمایید بهجای مصرف کردن و
سوزاندن انرژی، میتوان برای مثال، با استحصال میادین مشترک گازی، در داخل
کشور، ذخیرهسازی زیرزمینی گاز را انجام داد. خوشبختانه این نمونهای از
سیاست راهبردی است که براساس آن طرح کلان ملی ذخیرهسازی زیرزمینی نفت و
گاز در کشور در حال اجراست، البته به نظر بنده با سرعت بیشتری باید به
اجرای این طرح پرداخت. حضرت امام (ره) نیز میفرمودند صیانت از مخازن اهم
واجبات است. برای ایران تولید صیانتی نفت و گاز بسیار حائز اهمیت است. به
دلیل وجود مخازن مشترک، نباید از این منابع برداشت غیرصیانتی انجام شود.
ایران با کدام کشورها مخازن مشترک دارد؟
بزرگترین ذخیرهی گازی ایران با قطر است که بیشک میزان برداشت آنها
بسیار بیشتر از ایران است. بنابراین ایران حتماً باید استحصال گاز از مخزن
پارس جنوبی را، چه برای مصارف داخلی و صادرات و چه برای ذخیرهسازی
زیرزمینی گاز طبیعی، در اولویت قرار دهد.
منبع دوم انرژی ایران، همان منابع در اصطلاح انرژیهای تجدیدپذیر هستند.
این منابع شامل انرژیهای خورشید، آب یا امواج دریا، باد، زیستتوده و
زمینگرمایی یا ژئوترمال است. بنابراین منظور از انرژیهای تجدیدپذیر،
انرژیهای موجود از بدو خلقت زمین است. در واقع ما از در دسترسترین
انرژیها غافل هستیم. برای مثال، کویر نمک، بین استان سمنان و کرمان در
ایران، گرمترین نقطهی جهان محسوب میشود که ما از آن غافلیم.
دستهی سوم منبع انرژی ایران هم انرژی هستهای است که در واقع پاکترین نوع
انرژی محسوب میشود. البته کاربرد انرژیهای تجدیدپذیر و همینطور
انرژیهای هستهای فقط در مصارف سوختی نیست. دسترسی ایران به فناوری
هستهای، شامل سایر فرایندهای استفاده از انرژی هستهای است. یکی از این
فرایندها در بخش کشاورزی کاربردی است. برای مثال، در زمینهی محصولات
کشاورزی، تاباندن اشعه به محصولات کشاورزی، باعث افزایش عمر محصول و کاهش
بیماریهای محصولی میشود. اینگونه نگهداری از محصولات، به دلیل نداشتن
انبارهای سردخانهای، برای کشاورزان کشور راحتتر و میزان خسارتها کمتر
میشود. دنیا با استفاده از علم و فناوری، بر این مشکلات فائق آمده است.
به نظر بنده، اصطلاح متداولِ «نباید همهی تخممرغها را در یک سبد قرار
داد»، در اینباره صدق میکند، زیرا باید توجه داشت که وابستگی به یک نوع
منبع انرژی باعث آسیبپذیری کشور خواهد شد. بنابراین باید از همهی انواع
انرژی، چه منابع فسیلی مثل زغالسنگ، نفت و گاز و چه انرژیهای تجدیدپذیر و
هستهای، استفاده کرد. در حال حاضر، اولویت با استحصال مخازن مشترک است؛
البته نه صرفاً از دیدگاه سوزاندن آن، زیرا برای گرمایشِ بخش خانگی که بیش
از 33 درصد مصرف انرژی کشور را تشکیل میدهد، راههای دیگری نیز وجود
دارد. اوج مصرف این بخش در فصل زمستان است که حدوداً به بیش از ششصد میلیون
متر مکعب در روز میرسد. این رقم مصرف از یک منبع انرژی، رقم بسیار بزرگی
است، درحالیکه ایران قابلیت استفاده از سایر منابع انرژی تجدیدپذیر را
نیز دارد.
در پژوهشهایی که آنها را اصطلاحا آیندهپژوهی مینامند، معمولاً
بحران انرژی، بحران آیندهی جهان شناخته میشود. از این زاویه، ایران چه
جایگاه و موقعیتی در بحثهای آیندهپژوهی دارد؟
هر روز در مجامع بینالمللی، قوانینی وضع میشود که یکی از آنها در حال
حاضر، قوانین گرمایش زمین یا همان (global warming) است. در واقع در دنیا
قانونی وضع شده است که از سال 2020، کشورهایی که گازهای گلخانهای تولید
کنند، تحریم میشوند و باید جریمه بپردازند. یکی از دلایل عدم پذیرش عضویت
ایران در سازمان جهانی تجارت این است که میگویند کالاهای تولیدشدهی
ایرانی گازهای گلخانهای تولید و جو زمین را آلوده میکنند. این خود بیانگر
این موضوع است که چرا حرکت به سمت فناوری هستهای و به تبع آن استفاده از
انرژی هستهای برای کشور ما یک ضرورت مهم و تاریخی است. ما مجبوریم برای
اینکه در آیندهای نه چندان دور، با انواع مشکلات مواجه نشویم، از همین
امروز به سمت توسعهی فناوری هستهای حرکت کنیم.
از طرف دیگر، کشورهای ابرقدرت سعی میکنند در هر زمینهای و با هر ابزاری،
کشورهای جهانسوم را محدود کنند. در دنیا همه میدانند که ایران خواستار
ساخت بمب هستهای نیست و فقط میخواهد به انرژی هستهای دست یابد. تحریم
امروز ایران نیز برای دستیابی به انرژی هستهای به این دلیل است که
نمیخواهند ایران به این فناوری دست پیدا کند، زیرا پیشرفت ایران در این
زمینه را باعث اقتدار بیشتر نظام جمهوری اسلامی ایران میدانند. بنابراین
برای اینکه مانع پیشرفت علمی نظام جمهوری اسلامی شوند، بهانهتراشی
میکنند.
غربیها به این باور و یقین رسیدهاند که ایران به توسعهی فناوری انرژی
هستهای دست یافته است. اگر این موضوع را نیز مردود بدانند یا انکار کنند،
باز هم نمیتوانند علمی را که در ذهن محققان و دانشمندان ایرانی نهادینه
شده است، از بین ببرند.
به نظر بنده، نکتهی مهم این است که از امروز باید پایههای تأمین انرژی
برای نسلهای بعدی پایهگذاری شود. نسل فعلی فقط به این دلیل که در حال
حاضر انرژی فسیلی وجود دارد، مجاز به تولید بیشتر نیست. همانطور که عرض
شد، با این روند تولید، حدوداً تا صد سال آینده نفت خام خواهیم داشت، اما
اگر تولید را بیشتر کنیم، این مدت کوتاهتر خواهد شد. وضعیت گاز نیز
همینطور است. این انرژیها تجدیدناپذیر هستند. بنابراین روزی پایان
میپذیرند. بنابراین همانند شمع حمام شیخ بهایی اصفهان که همیشه روشن بود،
باید چارهای اندیشید تا شمع انرژی کشور برای همیشه روشن بماند. برای این
کار نیز باید به منابع تجدیدپذیر متکی بود. بهعنوان نوعی سیاست راهبردی در
این زمینه، از یکسو باید به شناسایی و کشف منابع جدید انرژی پرداخت و از
سوی دیگر باید بر فناوریهای استحصال و بهخصوص تبدیلات انرژی کار کرد تا
به صادرات و دیپلماسی فناوری و همچنین تبادل و انتقال آن دست یافت.
حدود یک قرن است که واردکنندهی فناوریهای بخش انرژی بودهایم، درحالیکه
با وجود این همه منابع خدادادی، چنین کاری برازندهی نظام و کشور نبوده
است. وقتی ایران دارندهی مقام اول انرژیهای فسیلی در دنیاست، باید از نظر
تولید فناوری در این زمینه نیز مقام اول را داشته باشد. این نکتهی بسیار
مهمی است. به نظر بنده، اگر کشور در هر زمینهای، بهخصوص انرژی، جایگاه
خاص خدادادی داشته باشد، باید همان جایگاه را در فناوری و تبدیلات آن انرژی
نیز کسب نماید؛ یعنی باید مقام اول را در فناوری انرژیهای فسیلی داشته
باشد.
در حقیقت، به استناد تحقیقاتی که امروز انجام میشود، امنیت انرژی نسلهای
بعدی نیز تضمین میشود. در غیر اینصورت، نسلهای بعد کاملاً وابسته
خواهند بود. نسل امروز به فناوریهای استحصال و تبدیل انرژی وابسته است،
اما نسلهای بعدی به خود منبع انرژی نیز وابسته خواهند بود. بنابراین باید
چارهای اندیشیده شود.
معمولاً در دنیا استفاده از نقطهضعف کشورها، یکی از راههای ضربه زدن به
آنها محسوب میشود. بنابراین دشمنان ایران نباید نقطهضعف ما را در مورد
منابع و فناوریهای انرژی بدانند. در واقع ایران نیز با بیش از صد سال
سابقه در زمینهی نفت و گاز، نباید نقطهضعفی در نحوهی تأمین، مصرف و
تبدیل انرژی داشته باشد. متأسفانه در این زمینه غفلت شده است، اما هنوز با
نگاه اقتصادیِ دانشبنیان، پیشرفت کردن در فناوریهای تولید، توزیع و
تبدیلات انرژی و ایجاد اشتغال و کارآفرینی جبرانشدنی است. با فرض نداشتن
ذخایر زیرزمینی نفت و گاز، به این نتیجه میرسیم که ایران یا باید بهعنوان
سیاستی راهبردی به دنبال فناوریهای استحصال، استخراج، بهرهبرداری،
پالایش، انتقال، توزیع و تبدیلات نفت و گاز باشد و آن را ادامه دهد یا باید
به دنبال مزیتهای نسبیِ دیگری باشد.
متأسفانه در حال حاضر کشور، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر تأمین
منابع انرژی، وابسته به نفت است. لطفاً بفرمایید این وابستگی چه مضراتی
دارد؟ آیا راهکاری برای خروج از این بحران وجود دارد؟
به نظر بنده، نمیتوان مزیت نفت و گاز را از دست داد، زیرا از قِبَل
تبدیلات و فناوریهای نفت و گاز، میتوان کسب درآمد کرد. با افزایش درآمد
ناخالص ملی کشور، شاخص اقتصادی افزایش مییابد، اما همانطور که اشاره شد،
این کار باید با تبدیلات نفت و گاز به فراوردههایی با ارزش افزودهی
بالاتر مثل پتروشیمی انجام شود. توجه داشته باشید، زمانی اقتصاد براساس نفت
و گاز کارآمد است که با کمتر از ده درصد سرمایهگذاری، نود درصد سود حاصل
شود، اما اگر قرار باشد تولید صد درصدی یک کالا، ده درصد سود داشته باشد،
آن صادرات است. تصور بفرمایید اگر کشوری مثل ژاپن بخواهد بهاندازهی همان
160 میلیارد دلاری که عرض شد، سود خالص داشته باشد، باید 1600 میلیارد
دلار کار کند، درحالیکه ایران اگر ده میلیارد دلار خرج کند، 150 میلیارد
سود خواهد داشت. بنابراین اگر ایران نیز بخواهد اقتصادی غیروابسته به نفت
داشته باشد، باید بهشدت کار کند. این نکته بهقدری مهم است که مقام معظم
رهبری سالی را با عنوان «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذاری کردند. بنابراین
برای اینکه بخشی از این اقتصاد جبران شود، یا کیفیت کاری باید اصلاح شود
یا ساعات کاری باید افزایش یابد.
از سویی دیگر، همانطور که اشاره شد بین اقتصاد نفتی و اقتصاد وابسته به
نفت، باید تفاوت قائل شد. همهی درآمد اقتصاد نفتی حاصل از خامفروشی نفت
است، اما اقتصاد وابسته به نفت، اقتصادی است که با تکیه بر انرژیهای فسیلی
و فرایندها و محصولات آنها فعالیت میکند. به نظر بنده، نباید تصور شود
که اگر اقتصاد کشور وابسته به نفت نباشد، یعنی نفت و گازی نیز نباید
استحصال شود، زیرا دشمنان نیز خواستار این هستند که ایران از ذخایر نفت و
گاز مشترک خود استفاده نکند تا دیگران آن را استحصال کنند.
به نظر میرسد مشکل اصلی ما، خامفروشی نفت و گاز است. نباید نگاه ما به
گاز صرفاً سوزاندن یا خامفروشی آن باشد. براساس آخرین تحقیقات انجامشده،
میلیونها محصول از نفت و گاز تولید میشوند که در حال حاضر، بیش از چند
هزار محصول بهدستآمده تجاری شده است. به عبارت دیگر، قابلیت صنعتی پیدا
کرده است که صنعت پتروشیمی یکی از آنهاست.
درست است که اقتصاد امروز ایران برمبنای نفت بنا شده است، اما نباید براساس
خامفروشی آن باشد، بلکه باید براساس تبدیلات نفتی یا حتی بدون توجه به
منابع نفت و گاز، باید براساس تکیه بر فناوریهای استحصال، انتقال، پالایش،
توزیع و تبدیل نفت و گاز صورت بگیرد. بنابراین با فرایندهای حاصلشده از
نفت و گاز و فروش فناوریها، نوآوریها و اختراعات حاصل از نفت و گاز و
انرژیهای تجدیدپذیر، میتوان اقتصاد را برمبنای نفت و گاز قرار داد.
اقتصادی دانشبنیان که ریشه در درون دارد. به این معنا که با استفاده از
انرژی خورشیدی یا انرژی ژئوترمال اولاً چون این انرژی خدادادی است، کسی در
استفاده از آن دخالتی نمیکند و مانعی نیز ایجاد نمیکند. ثانیاً مصرف
انرژیهای فسیلی در درجهی بعدی قرار میگیرد.
رهبر انقلاب نیز به مضرات خامفروشی اشاره کردهاند و فرمودهاند
که با تبدیل آن به فراوردههای نفتی، میتوان قیمت را صد برابر افزایش داد.
لطفاً مصادیقی در اینباره ذکر بفرمایید.
مثالهای خیلی متنوعی را میتوان بیان کرد. مثلا شاید مصرف برخی از مواد
شیمیایی که بهعنوان مواد افزودنی در تولید برخی از محصولات شیمیایی دیگر
استفاده میشوند، در کل جهان معادل یک تُن در سال باشد، اما آنقدر این
محصولات گرانقیمت و باارزش هستند و از فناوری بالا برخوردارند که همهی
کشورها نمیتوانند به آن دسترسی داشته باشند. به همین دلیل، حتی مقدار
بسیار ناچیزی از آنها، فوقالعاده گرانقیمت و ارزشمند است.
و یا مادهای به نام آنتیاکسیدان وجود دارد که باید به بنزین اضافه شود تا
درجهی خوشسوزی این انرژی افزایش پیدا کند. این هم مادهی مهم و صنعتی
است. یا فرض کنید گاز طبیعی دارای مادهای به نام اسید سولفیدریک است که
استشمام آن به اندازهی دو بار تنفس عمیق، موجب مرگ میشود. این گاز بعد از
اینکه در پالایشگاه از گاز طبیعی ترش جداسازی شد خطرناکتر نیز میشود.
بعد گوگرد از آن جدا میشود. گوگرد جداشده را میتوان هم بهصورت خام فروخت
و هم با تبدیل به اسیدسولفوریک، در صنایع مختلف کشور استفاده کرد. در فاز
دوازده که اخیراً افتتاح شده است، روزی 750 هزار تُن گوگرد تولید میشود.
اسیدسولفوریک در ترکیب با سنگ فسفات، به اسید فسفریک تبدیل میشود. از گاز
طبیعی متان در ترکیب با ازتِ هوا، آمونیاک تولید میکند. از ترکیب آمونیاک
با کربن، کود شیمیایی اوره تولید میشود. ترکیب آمونیاک با اسید فسفریک،
دیآمونیوم فسفات میدهد که کود شیمیایی جدیدی است. تا دلتان بخواهد از این
مثالها میتوان زد. یعنی بسیاری از محصولات باارزش که در مصالح
ساختمانی، ظروف آشپزخانه، ساخت بالها و بدنهی هواپیماها، یخچال،
تلویزیون، میز و صندلی میبینید، کاملاً کامپوزیتی و از محصولات پتروشیمی
هستند. محصولاتی که قیمتها آنها به تعبیر رهبر انقلاب، گاهی تا صد برابر
میشود! خامفروشی هم در حقیقت آتش زدن به این نعمت خدادادی است. قطعاً
ارزش این انرژی که خداوند بهصورت مفت در اختیار ما قرار داده، بیشتر از
این است که فقط سوزانده شود. اصلا خامفروشی راحتترین یا سادهترین روش
استفاده از این انرژی است.