کد خبر: ۳۰۴۵۱۴
زمان انتشار: ۰۹:۰۷     ۲۴ اسفند ۱۳۹۳
همشهري/ دختر جوان وقتي در سايت همسريابي با مرد روياهايش آشنا شد خبر نداشت در دام مهندس قلابي افتاده است.

اين دختر 30 ساله‌، 2هفته قبل با مراجعه به شعبه دوم بازپرسي در دادسراي ناحيه 5تهران مدعي شد که کارت عابربانکش سرقت شده و سارق يا سارقان، 30ميليون تومان از حسابش دزديده‌اند. با دستور بازپرس روستا تحقيقات براي شناسايي سارق شروع شد. هنوز ردي از سارق به‌دست نيامده بود که دختر جوان بار ديگر راهي دادسرا شد و اين بار سرنخي را در اختيار قاضي پرونده قرار داد. وي مدعي شد که پشت پرده سرقت ميليوني کسي نيست جز خواستگار فراري‌اش.

دختر جوان ادامه داد: از روزي که کارت عابربانکم سرقت شده، خواستگارم هم فراري شده و هيچ خبري از او ندارم. حتي جواب تلفن‌هايم را نمي‌دهد.او گفت: من و محمد چند‌ماه پيش در يکي از سايت‌هاي همسريابي آشنا شديم. در نخستين قرارمان محمد با ماشين هيوندا کوپه آمد و مدعي شد که مهندس راه و ساختمان است. او مي‌گفت که در تهران و دوبي برج‌سازي‌ مي‌کند. او با چرب‌زباني اعتماد مرا به‌خود جلب کرد و باور کردم که مرد روياهايم را پيدا کرده‌ام.

محمد هربار که سر قرار مي‌آمد، سوار يک ماشين مدل بالا بود؛ يک‌بار بنز، يک‌بار پورشه و يک‌بار خودروي مدل بالاي ديگر. او مدعي بود که به‌زودي همراه خانواده‌اش به خواستگاري من مي‌آيد. من هم با خوشحالي خودم را براي ازدواج آماده کردم. آپارتمان کوچکي داشتم که آن را فروختم و پولش را به حسابم ريختم و محمد هم در جريان همه اين اتفاقات بود تا اينکه به طرز مشکوکي کارت عابربانکم ناپديد شد و حالا مطمئنم کسي جز محمد سارق نيست.

با اين سرنخ، دستور بازداشت خواستگار فراري صادر شد و او هفته گذشته به دام پليس افتاد. وي در ابتدا منکر سرقت شد اما وقتي شواهد را عليه خود ديد کليد معماي سرقت را در اختيار تيم تحقيق قرار داد. وي که ديپلمه است اعتراف کرد که براي فريب طعمه‌هايش خودروهاي لوکس را کرايه مي‌کرد. او گفت: بعد از آشنايي با پرستو وقتي متوجه شدم که وضع مالي خوبي دارد تصميم به کلاهبرداري از او گرفتم. در اين مدت وقتي براي خريد با او به مراکز مختلف مي‌رفتم و او با کارتش خريد مي‌کرد، رمز کارت را به خاطر سپردم.

بعد از اينکه پرستو پول فروش آپارتمانش را به حسابش واريز کرد با او قرار گذاشتم و به بهانه خريد دارو او را به داروخانه شبانه‌روزي در غرب تهران بردم. چون جاي پارک نبود از او خواستم که داروي مورد نيازم را از داروخانه بخرد. وقتي از ماشين پياده شد در فرصتي مناسب کارت عابربانکش را از کيفش سرقت کردم اما خيلي زود گير افتادم.به گزارش همشهري، تحقيقات از اين پسر جوان ادامه دارد تا زواياي پنهان ماجرا آشکار شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها