کد خبر: ۳۰۴۴۴۲
زمان انتشار: ۱۹:۵۶     ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
یادداشت میهمان؛
حسن روزی طلب
۱- همدلی از همزبانی خوش‌تر است

هفته پیش اکبر هاشمی رفسنجانی،‌ دلواپسان هسته‌ای را به همنوایی با نتانیاهو و اسرائیل متهم کرد. پدر معنوی دولت مستقر در نقش خط‌شکن کوشید تا با ایجاد یک موج سیاسی-رسانه‌ای، شاگردانش را در مذاکرات با نمایندگان ۱+۵ یاری کند. هاشمی رفسنجانی موانع به نتیجه رسیدن مذاکرات را نه در بهانه‌جویی‌ها و زیاده‌خواهی‌‌های کدخدا، که در دلسوزی و مخالفت‌های دلواپسان می‌داند.

هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در یک همدلی آشکار با «اوبامای باهوش و مؤدب» خواستار رسیدن به یک توافق در اسرع وقت هستند. توافقی که با دو نوع مخالفت مواجه شده است، مخالفانی که در واشنگتن و تل‌آویو خواستار از ریشه درآوردن درخت هسته‌ای ایران با حفظ تحریم‌ها هستند و مخالفانی که در تهران خود را سپر تعدی و تجاوز تبرهای تیز امریکایی و اسرائیلی به درخت تناور استقلال ایران کرده‌اند.

۲- نتانیاهو هفته گذشته در کنگره امریکا با عربده‌کشی خواستار برخورد شدیدتر با ایران شد. او که از محرمانه‌ترین جزئیات مذاکرات ایران و امریکا آگاه بود، شدت عمل دولت اوباما را ناکافی دانست و اظهار داشت که حتی اگر امریکا هم نیاید، اسرائیل به تنهایی علیه ایران اقدام نظامی خواهد کرد.

سخنرانی نتانیاهو اگرچه در کنگره هم با استقبال چندانی روبرو نشد و تندروهای کنگره امریکا هم به تصویب طرحی که افزایش تحریم‌ها را درپی به نتیجه نرسیدن مذاکرات در ۱۱ فروردین ۱۳۹۴ اکتفا کردند؛ اما در تهران تنها کسانی بلوف کنگره تحت کنترل جمهوری خواهان را باور کردند که خود را به رسیدن به نتیجه تا ۱۱ فروردین مقید کرده‌اند! آنها باور کرده‌اند که در میان هیأت حاکمه امریکا در برابر ایران دودستگی وجود دارد و پلیس خوب و پلیس بد واقعیت دارد!

این تصورات ساده‌انگارانه و بسیط از عرصه سیاست بین‌الملل،‌ نشانه دیگری از چیده شدن تمام تخم‌مرغ‌های دولت یازدهم در سبد مذاکره با لجوج‌ترین دشمن مردم ایران است.

۳- برخی رفتارهای دولتمردان، به‌گونه‌ای است که گویا دولت یازدهم نیازمند «یک توافق» با امریکا است و انگار همه حیثیت رئیس دولت و پدر معنوی‌اش به این توافق گره خورده است. اصولاً آن‌ها با این شعار رأی آورده‌اند که «می‌رویم با کدخدا می‌بندیم و مشکلات حل می شود!»

شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» که در کمپین ۵ سینماگر از سوی وزارت‌خارجه درج شده بود،‌به صراحت نیاز دولت یازدهم به توافق به هر هزینه ممکن را بیان می‌کند. درک این نیاز از سوی دیپلمات‌های امریکایی نیاز به هوش سرشاری نداردو همین اشتباه استراتژیک موجب شده تا امریکا به گران‌فروشی تحریم‌ها و مفت‌خری صنعت هسته‌ای روی بیاورد.

توافق نهایی شکل خواهد گرفت، چون یک طرف مذاکره ، خواهان توافق به هر قیمت ممکن است. حتی به قیمت آن که مخالفان را بی‌عقل و بی‌سواد و بزدل و بی‌شناسنامه بخواند و آن‌ها را روانه جهنم کند. حتی به آن قیمت که خطوط قرمز را یکی پس از دیگری زیر سؤال ببرند. حتی به قیمت آن که مقامات بالاتر را بی‌شرمانه به رفراندوم تهدید کنند و رأی ۷/۵۰ درصدی‌شان را به رخ بکشند!

۴- سوپر میلیاردرهای دولتی راه را اشتباه نرفته‌اند. اصولا آن‌چه به عنوان اقتصاد مقاومتی و منافع ملی و استقلال و … مطرح می‌شود، برای کسانی اهمیت دارد که منفعت جمع(منفعت ملی)‌ برایشان از شرکت‌های تو‌در‌توی چندصد میلیاردی و خانه‌های چندهزارمتری و آقازاده‌ها و خانم‌زاده‌های مترف گردن‌کلفت مهم‌تر باشد. وقتی وزیری انگیزه‌اش از وزارت اضافه کردن هزار میلیارد تومان به هزار میلیارد سرمایه قبلی‌اش باشد و دختر و دامادش نمایندگان وزارتخانه در معاملات خارجی باشند، دیگر برای او اقتصاد مقاومتی و محرومان،‌ مفهومی بی‌ارزش است.

وزیری که ۶۵۰ میلیون دلار رانت برای واردات به شرکت‌های زیردست خودش می‌دهد، دیگر دغدغه دستان پینه‌بسته کشاورزان را ندارد.

۵- همه این تفاوت‌های مشهود با گفتمان اسلام ناب محمدی که امام می‌گفت مدیران ارشد باید از طبقه مادون متوسط باشند و رهبری معظم انقلاب بارها تأکید می‌کرد که سطح زندگی مدیران ارشد از زندگی مردم عادی بالاتر نباشد، ‌به یک دوگانه باز می‌گردد. دوگانه‌ای که پس از ۳۶ سال از پیروزی انقلاب،‌ به حساس‌ترین نقطه خود چه از نظر ژئواستراتژیک و چه از نظر تئوریک رسیده است.

اکنون که به گفته دوست و دشمن،‌ غرب آسیا و مشخصاً پایتخت ۴ کشور عربی زیر نگین یکی از سرداران امام خمینی(ره) است و نخست‌وزیر اشقی‌الاشقیا در کنگره امریکا از قدرت انقلاب اسلامی عجز و لابه می‌کند؛‌دو نگاه درباره جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» در عرصه جهانی وجود دارد. نگاهی که ایران را ام‌القرای جهان اسلام می‌داند و اعتقاد دارد که ما باید الگوی مسلمانان و آزادی‌خواهان عالم باشیم. این نگاه به مذاکرات با قدرت‌های بزرگ بر سر حقوق مسلم مردم خوش‌بین نیست.

راه بهبود اوضاع اقتصادی را در درون می‌بیند. مذاکره با امریکا را تذبذب می‌خواند و برایش امت‌ها از دولت‌ها مهم‌ترند.

نگاهی دیگر ایران را یک کشور معمولی در کنار کشور معمولی در کنار باقی کشورها می‌داند. این نگاه مخالف ایدئولوژی است و می‌گوید که از اقتصاد نباید به سیاست‌خارجی یارانه داد و آرمان‌هایمان به سانتریفیوژ وصل نیست کما این که آرمان ما به خاکمان در جنگ متصل نبود و نبایستی در دهه۶۰ از اقتصاد به جنگ یارانه پرداخت می‌َشد!

بیان نقاط تعارض این دو نگاه فرصت دیگری را می‌طلبد اما عرصه مذاکرات محمل خوبی برای ارزیابی و شناسایی همراهان این دو نگاه است، چرا که این مذاکرات تجربه‌ای به تجربیات مردم اضافه خواهد کرد و به‌عون‌الله ضرر نخواهیم کرد.

حمایت رهبری معظم انقلاب اسلامی از مذاکرات و مذاکر‌ه‌کنندگان و فرزند انقلاب خواندن آنها،‌ مهمترین پشتوانه‌ای است که حاکمیت برای تیم مذاکره‌کننده ایرانی فراهم کرده است تا آنها بتوانند با صلابت در برابر قدرت‌های بزرگ از حقوق و دستاوردهای مردم ایران دفاع کنند؛‌به شرطی که تیم مذاکره‌کننده درک کند که مهمترین مانع یک «توافق خوب»‌ غیر قابل اعتماد بودن و زیاده‌خواهیِ تا بی‌نهایت امریکا است نه دلواپسی دلواپسان!

* هفته نامه رمز عبور
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها