کد خبر: ۳۰۳۴۸۷
زمان انتشار: ۱۴:۱۶     ۲۰ اسفند ۱۳۹۳
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، محمد فوقاني عکاس فيلم سينمايي «محمد رسول‌الله» معتقد است:«حضورم در فيلم محمد (ص) نظر خود حضرت بود. در واقع وقتي با عوامل فيلم صحبت مي‌کرديم، هر کدام از ما به اين نتيجه مي‌رسيديم که به نوعي دعوت شده هستيم».
روزها بود که «مجيد مجيدي» کار بزرگي را در ذهن مي‌پروراند، کاري براي به تصوير کشيدن عزيزترين وجود عالم، کودکي انساني که بهانه خلقت آسمان‌ها و زمين بود؛ مجيدي مي‌خواست مکه، مدينه و شعب ابوطالب را با همان آدم‌ها و در همان دوران‌ها بازبيافريند. و بالاخره کارش را شروع کرد، کاري رمزآلود و کسي نمي‌دانست قرار است چه رويداد عظيمي در تاريخ سينماي کشورمان رقم بخورد. بعد از گذشت مراحل اوليه توليد ناگهان عکس‌هايي بهت‌آور از صحنه‌هاي اين فيلم بر روي صفحه سايت‌ها و روزنامه‌ها نشست. عکس‌هايي که خالق آن، «محمد فوقاني» بود. فوقاني تا امروز حدود 160 فيلم را عکاسي کرده؛ اما عکاسي از فيلم سينمايي «محمد رسول الله (صلي الله عليه و آله)» را دعوت صاحب اصلي کار و کاري متفاوت مي‌داند.

برخي مي‌گفتند متفاوت بودن عکس‌هاي او، به خاطر نورپردازي خوب آقاي استورارو است. بعضي‌ها هم يقين داشتند که کار عکاس، حرفه‌اي و کم‌نظير است. پاي حرف‌هاي فوقاني نشستيم، تا ناگفته‌هايي از اين فيلم سينمايي را براي‌مان بگويد، ناگفته‌هايي از نحوه دعوتش به اين پروژه، 13 ماه حضور بدون غيبت در صحنه‌ براي عکاسي و گرفتن ديپلم افتخار از «ويتوريو استورارو».

*حضورم در فيلم «محمد رسول الله(ص)» نظر خود حضرت بود


عکاسي از فيلم سينمايي «محمد رسول الله(ص)» چه زماني به شما پيشنهاد داده شد؟


مي‌خواهم در ابتداي صحبتم، بر محمد و آل محمد درود بفرستم و از خداوند براي زنده‌ياد «جواد شريفي» طلب آمرزش کنم. من از فيلم «محمد رسول الله(ص)»، اطلاعي نداشتم. تابستان سال 91 «محمدرضا منصوري» از مديران توليد، با من تماس گرفت و گفت: براي عکسبرداري از اين فيلم، از عکاسان داخلي و خارجي دعوت شده است؛ اگر شما نمونه اثر عکاسي داريد، بياوريد تا کارگردان و فيلمبردار و ديگر عوامل ببينند.

3 تا آلبوم از نمونه کارهايم را برداشتم و به دفتر توليد رفتم. آقاي مجيدي، ويتوريو استورارو ـ فيلمبردار ايتاليايي فيلم «محمد رسول الله(ص)» ـ و حميد خضوعي‌ابيانه عکس‌ها را ديدند و از بنده دعوت به همکاري کردند. احساس مي‌کنم حضورم در فيلم «محمد رسول الله(ص)» نظر خود حضرت بود. وقتي با عوامل فيلم صحبت مي‌کرديم، هر کدام به اين نتيجه مي‌رسيديم که به نوعي دعوت شده بوديم.

*13 ماه در صحنه بودم و حتي يک روز هم غيبت نداشتم

از چه زماني و چه مدتي براي عکسبرداري در صحنه حضور داشتيد؟


اين فيلم از حساسيت بالايي برخوردار بود. براي اولين بار بود که در پروژه‌اي جهاني حضور داشتم. بر اين اساس، بنده از ابتداي کار به مدت 13 ماه در صحنه بودم؛ حتي يک روز هم غيبت نداشتم.

ضمن اينکه من در ساير فيلم‌ها به دليل اطلاع از پلان‌ها خيلي اصرار نداشتم که از تمام صحنه‌ها عکس بگيرم. اما فيلم «محمد رسول الله(ص)» خيلي خاص بود و اگر يک روز غيبت مي‌کردم، صحنه‌هاي خوبي را از دست مي‌دادم.



قبل از اين تجريه فيلم تاريخي داشتيد؟

اين اولين فيلم تاريخي من بود.

*ثبت 17 هزار فريم عکس از صحنه و پشت صحنه فيلم


چه تعداد عکس از فيلم «محمد رسول الله(ص)» گرفتيد، ضمن اينکه فقط شما عکسبرداري مي‌کرديد يا عکاسان ديگري هم همکاري کردند؟

حدود هفت هزار فريم عکس از صحنه و پشت صحنه گرفتم که شامل عکس‌هاي اجتماعي و مستند خبري بود.

عکسبرداري هم فقط با بنده بود؛ البته اين را هم بگويم که به قدري وسعت و ابعاد کار گسترده بود که بايد يک تيم عکاسي وارد عمل مي‌شد. اما خدا را شکر، به تنهايي از عهده اين کار برآمدم. اين همان انرژي مضاعف است که از وجود حضرت گرفتم.

* هر وقت به عکس‌هاي کار نگاه‌ مي‌کنم، تنم مي‌لرزد


لوکيشن‌هاي اين فيلم در عسلويه، کرمان و قم بوده و به هر حال هر کدام از اين نقاط حال و هواي خاص خودشان را داشتند؛ مي‌خواهيم شما به روند کار در اين نقاط اشاره‌اي بفرماييد.

لوکيشن اول در عسلويه بود که يک ماه در آنجا حضور داشتيم. در عسلويه صحنه‌اي را طراحي کرده بودند که حجم عظيمي آب بايد به پايين مي‌ريخت. قرار شد بنده هم از اين صحنه عکس بگيرم. در حال بستن دوربين بودم که يکي از دوستان گفت: اين کاور دوربين عکاسي را بگير به دردت مي‌‌خورد. ناخودآگاه کاور را گرفتم دوربين را در کاور قرار دادم و شروع به عکاسي کردم. يک دفعه آب رها شد و تمام آب روي من ريخت. فقط توانستم دوربين را طوري بگيريم که آسيب نبيند. اگر کاور نبود، دوربينم به دليل شوري آب به شدت آسيب مي‌ديد و کار متوقف مي‌شد. اين هم از نظر صاحب اصلي کار بود که ضرري شامل‌مان نشد.



بعد از عسلويه به تهران آمديم. تعطيلات کريسمس بود و عوامل خارجي به تعطيلات رفتند. بعد از بازگشت آنها به کرمان رفتيم. در آنجا گذر کاروان‌ حليمه (دايه پيامبر) را کار کرديم در يکي از صبح‌ها که راهي محل فيلمبرداري در کرمان بوديم، يک‌دفعه ماشين تيم‌ گريم ايتاليايي دچار سانحه شد. آقاي استورارو با آن سن و سالش، از ماشين خودشان بيرون پريد و دويد به طرف دوستان. خدا رو شکر بچه‌ها آسيب نديدند و به خير گذشت.

يکي از روزها هم در شرايط خاص هواي کرمان قرار گرفتيم؛ يادم هست در حال خوردن ناهار بوديم؛ يکي از مردم محلي که با من در صحنه همکاري مي‌کرد، گفت: جمع کنيد زودتر برويم، چند دقيقه ديگر هوا طوفاني مي‌شود. چون هوا آفتابي بود، باورمان نشد. به اندازه چشم بر هم زدني با طوفان شديدي مواجه شديم. فقط شترها توانستند راه را پيدا کنند و به نوعي بچه‌ها را نجات بدهند. در اين طوفان يکي از لنزهاي دوست داشتني‌ام از بين رفت. اما تجربه خوبي بود. بعد از کرمان هم سفري به طبس داشتيم. لوکيشن بعدي ما، شهر قم بود که در آنجا شهر مکه قبل از تولد پيامبر و بعد از آن به تصوير کشيده شد. در آخرين مرحله هم به کاشان رفتيم که ديگر در اين مرحله، عوامل خارجي به کشورشان بازگشته بودند و گروه ايراني کار را به اتمام رساندند.

اين را هم بگويم که از بدو استفاده از دوربين‌هاي ديجيتال، برخي فکر مي‌کنند کار خيلي راحت‌تر شده است. در صورتي که موقع کار با دوربين ديجيتال بايد رنگ، نور و چارچوب کنترل شود از طرفي هم تمرکز در هياهوي سر صحنه بين 2 هزار هنرور و سرعت عمل داشتن، کار سختي بود.

وقتي در قم بوديم، ساعت 8 شب که به تهران مي‌‌رسيدم، تا ساعت 2 بامداد پاي کامپيوتر عکس‌ها را به روز مي‌کردم. عکس‌هايي که هر وقت نگاه‌شان مي‌کنم، تنم مي‌لرزد که چطوري اين عکس‌ها را گرفتم. يک نکته جالب هم بود؛ اينکه در اين پروژه عظيم با حضور اين همه هنرور از تيم‌هاي ايراني و ايتاليايي و اسب و شتر، کسي آسيب نديد و از اين بابت هم خدا را شکر مي‌کنيم.



آن طور که از سوابق کاري شما پيداست، تعداد زيادي از فيلم‌ها را عکاسي کرده‌ايد؛ عکسبرداري از فيلم «محمد رسول الله(ص)» با ساير فيلم‌ها چه تفاوتي داشت؟

بنده حدود 160 فيلم را عکاسي کردم. اين فيلم آن قدر عظيم بود که در روزهاي اول هر کسي را تحت تاثير قرار مي‌داد به خصوص در لوکيشن عسلويه که شروع فيلمبرداري بود، اين اتفاق مي‌افتاد. البته نه فقط براي من بلکه بيشتر اعضاي گروه به اين شکل بود. يکي از ويژگي‌هاي مهم اين فيلم، توجه به جزئيات از سوي آقاي مجيدي و «ويتوريو استورارو» بود. اين جزئيات شامل انتخاب هنروران محلي، طراحي لباس، انتخاب رنگ و ديگر مسائل بود که عکس‌ها را هم متفاوت مي‌کرد.

بنده در خيلي از فيلم‌ها کار کردم. انرژي که براي فيلم حضرت محمد (ص) گذاشتم را براي فيلم‌هاي ديگر هم گذاشتم؛ منتهي، واقعيتي است که انرژي مضاعفي داشتم و اين از عشق به حضرت محمد (ص) بود.

دو گروه ايراني و ايتاليايي دست به دست هم داده بوديم تا اين کار به نحو احسن تمام شود و مايه آبروي مملکت‌مان باشد. خوشبختانه اين اتفاق هم افتاد.

* با ديدن فيلم و عکس آدم احساس مي‌کند، وارد يک تابلو نقاشي شده است


از بين حدود هفده هزار عکسي که در صحنه‌هاي مختلف گرفتيد، قطعا تعدادي از عکس‌ها و صحنه‌ها براي شما ماندگار و خاص است؛ در رابطه با اين موضوع عکس‌ها توضيحي مي‌دهيد؟

تک تک عکس‌ها را که نگاه مي‌کنم، عکس‌هاي خاص هستند. نورپردازي آقاي استورارو طوري بود که عکس‌ها بيشتر شبيه نقاشي است. در واقع با ديدن فيلم و عکس آدم احساس مي‌کند، وارد يک تابلو نقاشي شده است.

همه عکس‌ها را دوست دارم، برخي از عکس‌ها هم خيلي شاخص هستند. به عنوان نمونه عکس تولد پيامبر اسلام (ص)، نامگذاري ايشان، سخنراني حضرت عبدالمطلب بين مردم مکه و فرار مردم مکه از دست سپاه ابرهه عکس‌هاي بسيار جذابي هستند.

* وقتي مجيدي از استورارو براي کار دعوت کرد مشغول تحقيق زندگي پيامبر اسلام بود


مي‌دانيم که براي ساخت اين فيلم آن هم طي دوره 13 ماهه با همکاري عوامل خارجي، بايد روابطي شکل مي‌گرفت که کار راحت‌تر پيش مي‌رفت؛ روابط شما با اين عوامل چطور بود؟

روابط در ابتدا کمي سخت شکل گرفت اما بعد از گذشت زمان خيلي خوب شد. آقاي استورارو فردي با مديريت قوي بود که در ايجاد روابط خوب بين گروه ايراني و ايتاليايي نقش مؤ‌ثري داشت.

در رابطه با وي هم لازم است بگويم، آقاي استورارو مدت‌ها بود که درباره اديان و پيامبران الهي تحقيق مي‌کرد. در مرحله تحقيق زندگي حضرت محمد (ص) بود که آقاي مجيدي از طريق پست الکترونيکي نامه دعوت به همکاري به وي مي‌دهد. آقاي استورارو شخصيت خاصي داشت؛ به بحث عکس هم خيلي توجه مي‌کرد. بنده هم عکس‌هايي را که مي‌گرفتم به او نشان مي‌دادم؛ وقتي از عکسي خوشش مي‌آمد، انگار مي‌خواست پرواز کند؛ از خوشحالي، مرا بغل مي‌کرد. اگر هم از عکسي راضي نبود، نقاط ضعف را مي‌گفت.

استورارو در جاهاي مختلف همراه ما بود. قرار بود يکي از صحنه‌هاي کنيساي يهود را به تصوير بکشم؛ بايد براي عکسبرداري از نردبان بالا مي‌‌رفتم؛ وقتي بالاي نردبان رسيدم، ديدم آقاي استورارو از پايين نردبان را نگه داشته تا من نيافتم.

ضمن اينکه وي به بنده ديپلم افتخار داد و من تنها کسي هستم که ديپلم افتخار گرفتم. همچنين آقاي کرکا (طراح صحنه) لوح تقدير به من داد که اينها جزو خاطرات شيرين ما از اين دوستان ايتاليايي است.

*مردم ما مديون زنده‌ياد «جواد شريفي» هستند


مرحوم «جواد شريفي‌راد» در اين فيلم جلوه‌هاي ويژه را خلق مي‌کردند که اکنون در بين ما نيستند؛ مي‌خواهيم شما به ويژگي‌ و خصوصيات اخلاقي وي اشاره‌اي بفرماييد.

زنده‌ياد «جواد شريفي» فردي بسيار دوست داشتني و متواضع بود. بنده اين اواخر در فيلم‌هاي «لاله» و «محمد رسول الله(ص)» با وي همکاري داشتم. بعد از فيلم «محمد رسول الله(ص)» مي‌گفت: آن قدر از اين فيلم خاطره داريم که تا سال‌ها مي‌توانيم براي هم تعريف کنيم.

به ياد دارم در يکي از روزهاي فيلمبرداري ناهارمان چيزي بود که آقاي استورارو دوست نداشت. جواد در سوله‌اش املت درست کرده بود؛ از آقاي استورارو دعوت کرد تا باهم املت بخورند و او هم با کمال ميل پذيرفت. البته خيلي وقت‌ها جواد در سوله‌اش ناهار درست مي‌کرد و بچه‌ها مهمان او مي‌شدند.

متأسفانه در روز اکران فيلم «محمد رسول الله(ص)» جواد در بين ما نبود، او را احساس مي‌کردم و به پسرانش گفتم: مطمئن باشيد روح پدرتان از اين کار راضي و شاد است. چون خيلي علاقه به اين کار داشت تمام سختي‌ها و تنش‌ها را به جان خريد.

جواد در دوران جنگ تحميلي هم بمب‌ها و موشک‌هايي که در تهران مي‌افتاد را خنثي کرده بود. در واقع مردم ما مديون زنده‌ياد «جواد شريفي‌راد» هستند.

* قطعاً در فيلم «محمد رسول الله(ص)» که به ابعاد رفتاري رسول اکرم (ص) و ياران ايشان پرداخته شده، شما هم با صحنه‌هاي تأثيرگذاري مواجه شديد، از اين صحنه‌ها براي ما تعريف کنيد.

يکي از صحنه‌هايي که تحت تأثيرش قرار گرفتم، سکانسي است که حضرت محمد (ص) در چادر هستند، صداي شلاق و تشنگي اسرا مي‌آيد. با ضربه‌اي که شنيده مي‌شد، حضرت تکاني مي‌‌خوردند. در واقع اين موضوع محبت پيامبر نسبت به اسرا را نشان مي‌دهد که همراه آنها درد مي‌کشيدند.

پيامبر اسلام (ص) آدم‌ها را مي‌ديدند و به مقام افراد توجه نمي‌کرد؛ براي ايشان سران مکه و يک برده يکي بود و فقط به تقواي انسان‌ها توجه مي‌کردند، اميدوارم همه اين‌ها را ياد بگيريم.

به نظرم تمام پيام فيلم، «مهرباني و دوستي» است. آن چيزي که الان همه ما دنبالش هستيم. چيزي که در جامعه ما کمرنگ‌ شده است در صورتي که مهرباني کردن خيلي ساده است.

* با توجه به اهميت عکاسي در فيلم، چه صحبتي با سينماگران داريد؟


بنده در فيلم حضرت محمد (ص) متوجه شدم که يک عکس چه جايگاه مهمي مي‌تواند داشته باشد و انرژي بدهد. در يک عکس طراح لباس، طراح گريم، کارگردان، تصويربردار و طراح صحنه دنبال تأثير کار خود مي‌گردند و مي‌خواهند کارشان را ببيند.

مقوله عکس خيلي مهم است؛ در حالي که امروزه در سينماي ما توجه زيادي به اين بحث نمي‌شود؛ از طرفي هم تهيه‌کنندگان ما در سينما دنبال عکاس‌هاي غير حرفه‌اي هستند. البته سينماگران ما دغدغه اعتبار و زمان را دارند که به نظرم بيشتر بايد کيفيت مدنظر باشد.

* از حضور شما در خبرگزاري فارس سپاسگزاريم.

من هم از دعوت شما تشکر مي‌کنم و اين حضور هم يکي از خاطرات خوب من از فيلم «محمد رسول الله(ص)» خواهد بود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها