مالتوس
نظریه پرداز انگلیسی، هم نظر با گروه اول در نظریه خود با نام «انفجار
جمعیت» بیان می کند که: «اگر جمعیت انسان کنترل نشود به صورت تصاعد هندسی
(1، 2، 4، 8، 16،...) رشد خواهد کرد، در حالی که منابع غذایی فقط میتواند
به شکل تصاعد حسابی (1، 2، 3، 4، 5،....) رشد کند. در طی دو قرن نسبت جمعیت
به منابع غذایی متناظر با 256 به 9 خواهد بود (در تصاعد حسابی بین هر عدد
بعدی اختلاف ثابتی وجود دارد، در حالی که در تصاعد هندسی هر عدد حاصل ضرب
عدد پیشین در مقدار ثابتی است).»
اگرچه
این تحلیل و پیش بینی اندوهبار و تیره به علت پیشرفتهای عظیم در
فناوریهای کشاورزی هیچگاه به واقعیت نپیوست اما هنوز برخی افراد مخصوصا
در کشورهای درحال توسعه آن را مهم جلوه می دهند. اما باید دید حقیقت ماجرای
بحران جمعیت چیست؟ آنچه در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد به یک مسئله
اصلی در بحران جمعیتی فعلی خواهد پرداخت که در علم جمعیت شناسی به «سطح
جانشینی» معروف است و در بند یک سیاست های کلی جمعیت ابلاغ شده از سوی رهبر
انقلاب، با اشاره به آن گفته شده است که باید « ارتقاء پویایی، بالندگی و
جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی» صورت بگیرد.
سطح جانشینی چیست؟
اگر
از مفاهیم آکادمیک نرخ باروری بگذریم و به زبانی ساده بخواهیم آن را تعریف
کنیم، به میانگین تعداد فرزندانی که یک زن در طول عمر خود به دنیا
میآورد، نرخ باروری گفته میشود. در مباحث مربوط به جمعیت، نرخ باروری
برای سطح جانشینی 2/1 فرزند برای هر زن در نظر گرفته میشود. چرا که هر
خانواده از دو نفر (پدر و مادر) تشکیل شده و اگر آنها 2 بچه داشته باشند،
در آینده جانشین والدین خود میشوند. یک دهم اضافه در نرخ باروری برای
تلفات احتمالی و مواردی از این دست است.
ایران
در بازه سال های ۶۵ تا ۶۸ دارای یک رشد جمعیتی چشمگیر با میانگین
باروری(شش و یک دهم) ۶/۱ بود که این امر موجب گشت تا افرادی خطر انفجار را
برای ایران گوش زد کردند. در آن مقطع سطح جانشینی بالا بود و دولت وقت نیز
در راستای همان کنترل جمعیتی با بسیج کردن تمام دستگاه های تبلیغاتی و
اجرایی کشور در مدت زمان ۶۵ تا سال ۷۱ توانست خطر انفجار جمعیتی را کنترل
کند و رشد جمعیتی ایران را به حد متوسط جهانی برساند اما ادامه روند کنترل
جمعیت و بی توجهی مسئولین باعث شد جمعیت به وضعیت بحرانی برسد، چرا که
میزان باروری (شش و یک دهم) ۶/۱ در سال ۶۵ به (یک و هشت دهم) ۱/۸ برسد و
ادامه این روند موجب خواهد شد که ایران در بلند مدت با طراز رشد جمعیتی
منفی مواجهه شود؛ و در این میان خطری که جامعه را تهدید می کند پایین آمدن
روز افزون همان نرخ جانشینی است.
در
حال حاضر متوسط نرخ رشد در جهان که برای جلوگیری از منفی شدن طراز
جمعیت(دو و یک دهم) ۲/۱ است که این امار در ایران(یک و هشت دهم) ۱/۸ درصد
گزارش شده که حتی در برخی منابع از رشد پایین تر (یک و سه دهم) 1.3 درصدی
نیز آمارهای ارائه شده است.
پایین آمدن نرخ جانشینی با شیب فعلی جمعیت ایران را 80 سال بعد به سی و یک میلیون می رساند
در
سیاستهای کنترل جمعیتی در ابتدا پیش بینی شد تا اغاز دهه 90 به ازای هر
مادر 4 فرزند وجود داشته باشد اما در عمل این اتفاق نیافتد و خیلی زودتر از
برنامه، یعنی در دهه 70 به متوسط 4 فرزند رسیدیم و متاسفانه همچنان سیاست
های کنترل جمعیت را ادامه دادیم . در حاضر نیز اکثریت خانواده ها دارای 1
یا 2 فرزند هستند. در صورتیکه به زیر این آمار سقوط کنیم روند کاهش جمعیت
شکل می گیرد. طبق گزارش مرکز امار ایران تا دوره 1425 نرخ باروری به 0.3-
می رسد و چنانچه سیاست های لازم صورت نگیرد با کمبود نیروی کار جوان مواجهه
خواهیم بود. در حال حاضر نرخ رشد جمعیت در سال های 90-1385 ،(یک و بیست و
نه صدم) 1.29 درصدو جمعیت کشور برابر با 77,418,914 نفر می باشد.
سرشماری
جمعیتی نشان می دهد که از سال 55 تا کنون میانگین سنی جامعه از (بیست و دو
و چهار دهم) 22.4 به (بیست و نه و هشتادو شش صدم) 29.86 رسیده است و این
روند بدین صورت در حال افزایش است حال آنکه سن مطلوب بین 18 تا 25 سال است
که نیروی مفید کار محسوب می شود اما شرایط فعلی به معنای پیر شدن جامعه و
از دست رفتن نیروی کار برای جامعه است.
بر
اساس سناریو رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده
است اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامه ای
برای تعادل آن نداشته باشد در ۸۰ سال آینده جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه
خواهد کرد که ۴۷ درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال را در برمی گیرند و
این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد
جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.
برای بالا رفتن سطح جانشینی باید طول عمر مفید باروری بیشتر شود
این
روندی که گفته شد زنگ خطر بزرگی است اما همان طور که در ابتدای متن اشاره
شد چالش عمده در امر بحران جمعیت «پایین آمدن باروری زیر سطح جانشینی» است.
این مسئله را اولین بار انجمن جمعیتشناسی ایران ۱۴ سال پیش یعنی در سال
۱۳۷۹ مطرح کرد و علت آن به دلیل آهنگ رشد بالایی بود که در دهه ۶۰ با آن
مواجه بودیم.
از حدود 10 سال قبل
تاکنون حدود این نرخ روی (یک و هشت دهم) ۱/۸ ثابت است و باید با تسهیل
ازدواج و فرزندآوری آن را افزایش داد. خطری که وجود دارد بالا رفتن سن
ازدواج، کمتر شدن عمر مفید بارداری و عدم جانشینی والدین است.
برنامهریزی
برای تسهیل در امر ازدواج باعث می شود ناخودآگاه، مسألهی باروری هم حل
میشود. اکنون سنّ ازدواج برای مردان 28 سال و برای زنان نزدیک به 24 سال
است. این سنّ هیچگاه به حدود 17-18 سال بر نمیگردد چون ساختار جامعه و
سبک زندگی تغییر کرده است، امّا رقم 24 سالگی میتواند به 22 سالگی برسد.
رشد اقتصادی رابطه مستقیم با پایین آمدن سن ازدواج دارد
رشد
اقتصادی نامناسب در اوایل و اواخر دهه 80 باعث شده تا سن ازدواج بالا رود.
از لحاظ جامعه شناسی معمولاً در دورههای رواج اقتصادی سنّ ازدواج پایین
میآید. حتّی در کشورهای پیشرفته صنعتی هم این مشاهده شده است. در حالی که
در دورهی رکود اقتصادی سنّ ازدواج بالا میرود؛ بنابراین، اگر رشد مثبت
اقتصادی محقّق شود، امید آن است که سنّ ازدواج پایین بیاید و در آن موقع با
اطمینان می توان گفت که اگر میانگین سنّ ازدواج به ویژه در مورد خانمها
دو سال پایینتر بیاید، حتماً باروری به سطح جانشینی خواهد رسید. بنابراین،
باید سعی کنیم این چالش را حل کنیم. اگر باروری ما زیر سطح جانشینی باقی
بماند در سال 1430 احتمالاً نرخ رشد جمعیّتی صفر و بعد از آن منفی خواهیم
داشت.بهترین راه برای جلوگیری از این وضع تسهیل ازدواج و پایین آمدن سنّ آن
است.
هر چه سن ازدواج بالاتر رود میل به فرزند آوری کمتر می شود
سنّ
ازدواج یکی از مؤلّفههایی است که روی نرخ باروری پایین تأثیر دارد. در
گذشته، 60 درصد از کاهش باروری را به استفاده از وسایل تنظیم خانواده مرتبط
میدانستند، امّا این مربوط به زمانی است که نرخ باروری 4 یا 6 درصد بود و
باید به 2 درصد میرسید .لیکن وقتی نرخ باروری به 2 درصد میرسد، آنچه
باعث میشود باروری کمی پایینتر بیاید، تأخیر در سنّ ازدواج است.
هر
سال تأخیر در سنّ ازدواج میتواند در اصطلاح شانس تولّد فرزند را یک چهارم
کم کند. اگرچه سنّ ازدواج در جامعهی ما زیاد شده است، امّا به طور نسبی
در مقایسه با خیلی از کشورها، زیاد نیست. یعنی در کشورهایی که نرخ باروری
خیلی پایین دارند، سنّ ازدواج دختران 28 سال است، امّا در جامعهی ما 23/8
[سال] است. شرایط هنوز بحرانی نیست. ضمن اینکه تمایل به داشتن ازدواج هم
هنوز در جامعهی ما وجود دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و
ازدواج را تسهیل کرد. ما باید سعی کنیم سنّ ازدواج از این بالاتر نرود و
نرخ باروری بیش از این کاهش پیدا نکند.
نکتهی
دیگر این است که در کشورهایی که سنّ ازدواج بالاست، افراد فرزندآوری را
به تأخیر میاندازند، امّا زمانی که ازدواج میکنند، بلافاصله مثلاً دو
فرزند به دنیا میآورند. در جامعهی ما خوشبختانه سنّ ازدواج از خیلی
کشورها پایینتر است، امّا متأسّفانه فاصلهی ازدواج تا بارداری بیشتر است
و برای آنکه نرخ جانشینی را افزایش دهیم باید فاصله ازدواج و باروری را
نیز کاهش دهیم.
عوامل کاهش باروری در گذشته و حال چه بوده است؟
باروری
در کشور ما به زیر سطح جانشینی رسیده است و در این شرایط دولتها باید
بررسی کنند که چقدر امکان کاهش یا افزایش این باروری وجود دارد و مدیریّت
آن را به دست بگیرند. در گذشته عوامل کاهش باروری را تنظیم خانواده، سقط
جنین یا طول دورهی شیردهی میدانستند، امّا وقتی باروری به سطح پایینی
میرسد، مؤلّفههایی که به کاهش باروری کمک میکند، متفاوت است. یکی از
آنها تأخیر در سنّ ازدواج و فرزندآوری است. عامل بعدی، فاصلهی ازدواج و
فرزندآوری است. ناامنی اقتصادی، بیکاری، مشاغل موقّت و پارهوقت و ... هم
از عوامل دیگر کاهش نرخ باروری است. تا زمانی که نتوانیم امنیّت اقتصادی
برای افراد ایجاد کنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم حرکت بزرگی مثل
ازدواج و فرزندآوری صورت گیرد.
دوگانه کار و فرزندآوری؛ چالش دیگر فعلی
وقتی
خانمی وارد سیستم کاری میشود باید با یک مرد رقابت کند و این در حالی است
که وظایف خانهداری و حرفهای همزمان روی دوش اوست. در این شرایط، اگر
اوضاع اقتصادی مساعد نباشد، فرد بین شغلش که به آن احتیاج دارد و فرزندآوری
که تصمیمگیری دربارهی آن به عهده خودش است، فرزندآوری را قربانی میکند.
همچنین
عدم ارج به جایگاه مادری در فیلم و تبلیغات فرهنگی یکی دیگر از اشتباه
هاتی است که در این سال دنبال شده است. باید کوشید که جایگاه مادر خانه دار
را در جامعه زنده کرد. از طرف دیگر تبلیغات سبب شده است که مردم به سمت
مصرف گرایی و استفاده از کالاهای لوکس، رغبت پیدا کنند و در نتیجه مخارج
خانواده خود را افزایش دهند . در این امر نیز دولت موظف است که با فرهنگ
سازی درست، این باور را اصلاح نماید.