بيانيه اخير الازهر که خود، نقطه عطفي در مناسبات حاکم بر گفتمان فقهي اهل سنت به شمار مي آيد و به علت چرخش محور مبناي فقهي اهل سنت در مبحث مهم حاکميت سياسي اسلام، از اهميت فراواني برخوردار است، مرحله کنوني را نقطه عطفي در تاريخ ملت ها و مجموعه روشنفکران حاضر در اين دوره دانسته و تأکيد کرده است که ملت ها در مبارزه مشروع خود، براي به دست آوردن آزادي و دموکراسي و عدالت قيام کرده اند تا روند متمدنانه خود را از سر بگيرند و بر اساس روح آزاديبخشي در اسلام و قوانين فقهي و شرعي در مورد حاکميت، نقش خود را در اصلاح جامعه خود بر عهده بگيرند.
الازهر که پيش تر بر اساس سنت ديرينه فقه اهل سنت و با استناد به روايت مجعول "الحَقُ لِمَن غَلَبَ"، اطاعت از حکام را اعم از عادل و ظالم، اطاعت مشروع و مورد درخواست اسلام معرفي مي کرد در اقدامي بي سابقه، اين بار "مبارزه با حاکمان ظلم و جور" را مبتني بر مباني ديني دانسته و حفظ عقل، دين، اموال و آبروي مسلمين را از طريق فعاليت هاي جهادي مورد توجه قرار داده است.اغلب علماي سني مذهب الازهر هم ساليان سال با استناد به چنين برداشت هايي در زمينه مشروعيت حاکمان کشورها، آن را امري الوهي و تقدير شده از سوي خداوند و جبر و بي اختياري در برابر اين حاکمان مي دانستند اما اين بار با مشاهده واقعيات تاريخ با تغيير موازنه هاي فقاهتي خود، "ميزان رضايت ملت ها از حکام" (اصل عدل) و "انتخاب آزادانه آنها از طريق انتخابات سالم" (اصل بيعت با ولي امر) را عامل مشروعيت اين حاکمان دانسته و تأکيد کرده اند که امت (ملت و شريعت)، منبع حکومت هاست و موجبات ارائه حق يا سلب مشروعيت حاکمان به شمار مي رود و بدين ترتيب بر حقانيت گفتمان شيعي و عاشورايي از حاکميت سياسي اسلام، صحه گذاشته اند.
اين بيانيه اعتراضات مردمي و مسالمت آميز را حق اصلي و طبيعي ملت ها دانسته و تأکيد کرده که انقلابيون، ياغي نيستند.
الازهر همچنين اسلحه کشيدن به روي مردم و انقلابيون معترض به حکام ظالم و مستبد را نيز مورد اشاره قرار داده و خاطرنشان کرده است که ريختن خون مسلمين به اين بهانه، نقض منشور حاکميت ميان امت و حاکمان آن است و بدين ترتيب، مشروعيت حاکم جامعه اسلامي از وي سلب مي شود.
اهميت فوق العاده فتواي الازهر در روند قيام هاي منطقه
اين
بيانيه بي سابقه که از سوي دانشگاه الازهر قطب پيروان اهل تسنن صادر شده
است، در تعيين مسير روند انقلاب هاي عربي منطقه از اهميت فوق العاده اي
برخوردار است و مي تواند روند بسيار پرشتاب تري به اين انقلاب ها بدهد چرا
که علماي ديني اهل تسنن تاکنون به بهانه وجوب اطاعت از ولي امر، سال ها
مردم کشورهاي خود را به تسليم در برابر ديکتاتورهاي کشورهاي اسلامي وادار
کرده بودند که علت طولاني شدن حکومت اين طاغوت ها به رغم ظلم و ستم فراوان
عليه ملت ها نيز در همين نکته نهفته بود، اما با شکسته شدن اين برداشت غلط و
سطحي از دين، به نظر مي رسد که ديگر هيچ مانعي شرعي و فقهي در برابر
مسلمانان اهل سنت براي خيزش عليه حکام ظالم وجود ندارد.
دين جعلي؛ ابزار تداوم قدرت آل سعود
به
اذعان همه تحليلگران و ناظران بين المللي، اکنون اصلي ترين حکومت در ميان
کشورهاي اسلامي که از ابزاري ساختگي به نام فرقه "وهابيت" براي سرکوب مردم و
ادامه قدرت حاکمان نامشروع استفاده مي کند، عربستان سعودي است. وهابيون در
عربستان سعودي از زمان تسلط بر اين کشور از طرفي با تقويت نيروهاي داخلي،
هر گونه اعتراضات مسالمت آميز مردمي را سرکوب کرده و از طرفي ديگر با القاي
اين افکار منحط و مفاهيم غلط ديني، مردم را به اطاعت از خاندان سعودي در
اين کشور وادار ساخته اند.
سيد هادي سيد افقهي، کارشناس مسائل سياسي و مذهبي عربستان سعودي در گفت وگو با مشرق، دولت وهابيت را شيشه عمر آمريکا و غرب در منطقه مي داند و معتقد است که تلاش هاي اين کشور براي مصادره انقلاب هاي عربي نيزدر راستاي دستوراتي است که غرب به اين کشور داده است.
در سايه همين القائات غلط است که مردم عربستان که غرق در تبعيض هاي مختلف هستند و با فقر و مشکلات مالي و شکاف طبقاتي دست و پنجه نرم مي کنند، سکوت اختيار کرده و از ترس اينکه مورد خشم ولي امر و بالتبع، خداوند واقع نشوند به اوضاع کنوني رضايت داده اند حال آنکه بر اساس تعاليم اصيل اسلامي سکوت در برابر ظلم جايز نيست و حاکميت کشور اسلامي به عنوان رکن اساسي جامعه بايد مورد نقد و اصلاح قرار گرفته و بر اساس موازين ديني و شريعت اسلامي حاکميت ديني را در کشور پياده کند.
فراز و فرود فقهي الازهر
سيد
افقهي در اين گفت وگو به فتواي اخير دانشگاه الازهر در زمينه جواز خيزش
عليه رژيم هاي استبدادي و ديکتاتوري عربي گفت که الازهر در بستر تاريخ فراز
و فرودهاي مختلفي را به خود ديده است. اين دانشگاه در ابتدا به دست
فاطميون مصر و برگرفته از نام حضرت فاطمه زهرا(ع) به نام الزهراء(ع) تأسيس
شد که البته با انقراض اين سلسله اين دانشگاه در دست علماي سني قرار گرفت و
با تغيير روش انتخاب رئيس دانشگاه در زمان جمال عبدالناصر، اين دادگاه به
نهادي کاملاً دولتي تبديل شد و زير سلطه حاکميت اين کشور درآمد. پيش از
جمال عبدالناصر رئيس اين دانشگاه از سوي شوراي علماي الازهر تعيين مي شد
اما عبدالناصر تعيين شيخ الازهر را از وظايف رئيس جمهور اين کشور قرار داد
تا علماي اين دانشگاه را به قدرت هاي مستبد اين کشور وابسته کند.
وي افزود: اين روند باعث بي اعتباري الازهر شد و اوج اين بي اعتباري در زمان انور سادات روي داد. سادات در زمان امضاي معاهده ننگين کمپ ديويد با رژيم صهيونيستي شيخ الازهر را نيز در کنار خود قرار داد؛ روندي که مبارک نيز آن را دنبال کرد و در طول ساليان دراز با وجود مخالفت هاي شديد علماي الازهر موفق شد فتواهاي عجيبي از آنها دريافت کند.
سيد افقهي معتقد است که اين روند، با پيروزي انقلاب مصر در فوريه گذشته تغيير کرد و الازهر در تلاش است تا موقعيت بر باد رفته خود را در سايه اين انقلاب به دست آورد، که فتواي مهم اخير نيز تلاشي در راه کسب همين استقلال است.
بر اين اساس، الازهر در اين عرصه موفق عمل کرده و تأثير فتواي آن در بسيج عمومي مردم ليبي عليه رژيم ديکتاتوري معمر القذافي نيز دليلي ديگر بر بازيابي آن موقعيت درخشان گذشته از سوي الازهر بوده است.
اثر فتواي الازهر بر قيام مردم عربستان عليه اقليت وهابي
اهميت
فتواي الازهر و ميزان تأثيرگذاري احتمالي آن بر فضاي ملتهب کنوني در
عربستان را، بايد در ساختار مردم شناختي جامعه اهل تسنن در اين کشور جست
وجو کرد. طرفداران فرقه وهابيت به عنوان فرقه غالب و حاکم بر عربستان، تنها
بخش کوچکي از مردم اين کشور را تشکيل مي دهند که بر اساس خوش بينانه ترين
آمارها مي توان گفت 15 تا 20 درصد از کل مردم اين کشور هستند.
حجت
الاسلام والمسلمين دکتر حسيني قزويني، در گفت وگو با خبرنگار مشرق، ضمن
تأييد نسبت اندک جمعيتي وهابيت در جامعه سعودي مي گويد که بيشتر اهل سنت
عربستان را "مالکي"ها تشکيل مي دهند که اختلافات اعتقادي زيادي با وهابيت
دارند و علاوه بر آنها، حنبلي ها نيز بخشي از جامعه اهل تسنن اين کشور را
شکل داده اند.
وي مي افزايد که رهبر مالکي ها در عربستان "محمد بن علوي" مالکي بود که موضع گيري هاي تندي را عليه دولت وهابي آل سعود داشته و "حسن بن فرحان" مالکي نيز يکي از علماي برجسته اين مذهب است که الآن رياست اين فرقه را بر عهده دارد و راه "محمد بن علوي" را ادامه مي دهد.
بن علوي که بود؟
محمّد
بن علوي (1947- 2004 ميلادي) مدتي در عربستان و در مکه مکرمه ساکن بوده و
در مسجد الحرام کرسي تدريس داشت و متخصص در علم حديث و فقه و تاريخ بود.
او پرچم مخالفت با وهابيان را در کشور عربستان به دست گرفت و با سخنان خود و
کتابهايش به مقابله با انحرافات وهابيون پرداخت. بعد از انتشار کتابهايش
درعربستان و سرتاسر جهان، وهابيان او را تکفير نمودند اما او گفت که حاضر
است با بزرگان آنان بحث کند. مناظرات بسياري انجام گرفت و وهابيون مجبور
شدند تا حکم خود را پس گرفته و ادّعا کنند که اختلافاتشان با بن علوي،
اجتهادي و اختلاف در برداشت است.
بن علوي البته افکار خود را در کتابهايش نيز تزريق کرده است. او در کتاب "التحذير من المجازفة بالتکفير" (صفحات 8-9) چنين مينويسد: ما به کساني [وهابيوني] مبتلا شدهايم که در توزيع کفر و شرک و صدور احکام با القاب و اوصاف غير صحيح تخصص دارند. اوصافي که لايق مسلمان شهادت دهنده به توحيد و نبوّت پيامبر اسلام (ص) نيست.
وي همچنين در مقدمه کتاب "الزيارة النبوية بين الشرعية و البدعية" (صفحه 2) مينويسد: «...نويسنده متجاوز کتاب گفته که "زيارت رسول خدا(ص) بعد از وفاتش، داراي مفسده بوده و در آن خيري نيست!" اين اهانت و سرکشي و بي ادبي به مقام رسول خدا(ص)، قلب ما را به درد آورده است؛ لذا دوست داشتم با تأليف اين رساله در دفاع از مقام رسول خدا (ص) سهيم باشم.»وي فضاي کنوني در عربستان را مملو از خفقان و استبداد مي داند و تأکيد دارد که اوضاع عربستان مانند اوضاع ايران در زمان بعد از سال هاي 1342 هجري شمسي است و وهابيت بشدت سعي مي کند تا قدرت خود را از تلاطم انقلاب هاي مردمي دور نگه دارد.
حسيني با اشاره به زمينه خوبي که مالکي هاي سعودي براي قيام عليه دولت اين کشور دارند، تأکيد کرد که موج روشنفکري خوبي در ميان جوانان سعودي در مذهب مالکي به وجود آمده و آنان وابستگي هاي عربستان به آمريکا و قدرت هاي اروپايي را تقبيح مي کنند.
وي با اشاره به فتواي مهم الازهر درباره جواز خروج عليه حاکم ظالم، مي گويد: «با جايگاهي که الازهر در ميان اهل تسنن عربستان سعودي دارد قطعاً با وجود موج بيداري کنوني که در ميان اهل تسنن اين کشور به وجود آمده، اين فتوا مي تواند تأثير زيادي در بيداري مردم عربستان عليه حکومت ديکتاتور آل سعود داشته باشد و بايد روي نص اين فتوا مانور بيشتري داده شود.»
حسيني قزويني همچنين به جايگاه علماي وهابي و فتوادهندگان آنها در ميان مردم عربستان نيز اشاره مي کند و مي گويد که آنها به علت فتواهايي که در تأييد حکومت آل سعود و تحريم هر گونه قيام عليه اين دولت صادر کرده اند، اعتباري در نزد مردم اين کشور ندارند و قطعاً اعتباري که الازهر در اين زمينه دارد، بيش از جايگاهي است که علماي وهابيت در نزد افکار عمومي عربستان دارند، به همين علت است که فتواي تحريم خيزش هاي وهابي از سوي مفتيان دولتي آل سعود نيز نمي تواند مانعي در برابر خيزش عمومي مردم اين کشور باشد.»
شاخص هايي که حاکي از انقلاب قريب الوقوع در عربستان استروزنامه فرامنطقه اي القدس العربي در يکي از شماره هاي مهر ماه خود نوشت: مسؤولان سعودي بشدت تلاش دارند از رسيدن موج اعتراض ها از کشورهاي عربي به داخل مرزهاي عربستان جلوگيري کنند؛ آنها در اين راه به اقدامات مختلفي مانند بهبود شرايط معيشتي، هداياي مالي سنگين به همسايگان (مانند اردن) براي جلوگيري از فروپاشي نظام پادشاهي، کمک هاي مالي و اقتصادي به بخشي از مردم عربستان براي فرو نشاندن اعتراضات و اعطاي حق رأي به زنان روي آوردند؛ ولي به نظر مي آيد که همه اين تلاش ها فقط توانسته است اين مسأله را به تأخير بيندازد.
عربستاني هاي انقلابي، خواستار مشروطه سلطنتي، پارلمان منتخب، دستگاه قضائي مستقل و شفاف و مبارزه با فساد هستند؛ آنها معتقدند که ادامه حيات سياسي رژيم سرکوبگر سعودي، مانع تحقق نظامي دموکراتيک مبتني بر انتخابات واقعي براي برگزيدن حاکمان محلي، نخست وزير و اعضاي مجلس شورا و شوراهاي شهر خواهد بود.
شايد بتوان گفت شفاف ترين موضع گيري ها در زمينه انقلاب قريب الوقوع عربستان سعودي که برگرفته ازواقعيت هاي موجود در اين کشور است، از سوي "راشد الغنوشي" رئيس حزب اکثريت مجلس مؤسسان در تونس و انقلابي مشهور تونسي اتخاذ شده است. وي بتازگي در سخنراني مهمي که در آکادمي سياست هاي خاور نزديک واشنگتن ايراد کرد، گفت که اگر مقامات رياض به مطالبات مردمي در اين کشور تن نداده و قدرت را به مردم واگذار نکنند، بزودي انقلاب در عربستان نيز به وقوع خواهد پيوست بويژه اينکه جوانان سعودي حق ايجاد تغيير در کشور خود را دارند.
اکنون و با توجه به آغاز روند اثرگذاري عملي فتواي مهم الازهر شريف، بايد ديد آيا مردم و بويژه جوانان متدين و پيشرو در عربستان، عليه حاکميت جزم انديش و ديکتاتوري وهابي آل سعود بر اين کشور، سر به شورش برخواهند داشت و يا اينکه اختلافات داخلي خاندان حاکم، پيش از خيزش عمومي مردم اين کشور، طومار حکومت استبدادي و وابسته اين کشور را براي هميشه در هم خواهد پيچيد.