
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
حضور این 2 در پاریس در حالی اتفاق افتاد که هواداران منچستر و بیشتر
فوتبالیها از ماجرای کتانی و رختکن که در نهایت منجر به اختلاف و رفتن
بکهام از جمع شیاطین سرخ شد، خبر دارند.
فصل 2003- 2002، سالی که بکهام رختکن اولترافولد را ترک کرد را همه به
خاطر دارند، در آن سال فرگوسن به دلیل شکست نیمه اول مقابل آرسنال در جام
حذفی در ختکن منچستر با خنده تلخ بکهام مواجه شد که همین موضوع عصبانیت
فرگی را در بر داشت و او نیز با پرتاب یک کتانی به صورت بکهام پیشانی وی را
شکافت و همین موضوع در نهایت به خروج اسطوره شیاطین سرخ منجر شد.