به گزارش پایگاه 598 به نقل از تراز؛ مصرفگرایی یا همان کانسیومریزم (consumerism) یکی از همان جنبه های مادی گرایی غربی است که با مفاهیمی همچون مصرف برای مصرف، اصالت مصرف، حاکمیت مصرفکننده، جامعهی مصرفی، فرهنگ مصرفی و سرمایهداری مصرفی شناخته میشود. البته این امر ، پدیده نوظهوری نیست که به تازگی در جوامع غربی و ایران رایج شده باشد . با نگاهی به سیر تحول تاریخی و تفکری در ایران میتوان به وضوح رد پای نشانه های مادی گرایی قرن ۱۶ میلادی و بعد از انقلاب صنعتی را در جامعه ایرانی ، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اسلامی مشاهده نمود. در یک دید کلان ، میتوان تاریخ مصرف گرایی در ایران را به دوره های ذیل تقسیم بندی نمود [۱]:
الف) اواخر دوره صفویه تا پایان دوره قاجار
صفویان : ایران در دوره صفویان دارای اقتصادی پیشگام ولی در سرمایه داری عقب مانده بود . تجارت خارجی جزو بخش حاشیه ای اقتصاد کشور به حساب می آمد
قاجار : سیر انحطاط اقتصاد در اواخر دوره صفویان تا شروع دوره قاجار، به بسته شدن عهدنامه های ننگینی چون گلستان و ترکمن چای انجامید. در آن زمان، از کالاهای تولید داخلی به شکل های گوناگون و بارها عوارض دریافت می شد، ولی کالاهای خارجی فقط یک بار و به میزان پنج درصد عوارض می پرداختند و این کار به سود تاجران خارجی بود.
در دوره قاجار، با رشد کشورهای غربی، چشم ها به سوی تولیدات آنان و در صورت امکان، مصرف آنها دوخته شده بود. چون این امکان برای همه وجود نداشت، شاهان و شاهزادگان و درباریان به سفرهای خارجی می رفتند و از کالاهای غربی استفاده می کردند.
ب) اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول تا سال ۱۳۲۰
در این زمان، ایران دوران رکود و انحطاط اقتصادی را سپری می کرد. با کشف نفت و ورود آن به حیطه اقتصاد ایران، زمینه واردات کالا از دیگر کشورها به ویژه کشورهای غربی فراهم شد و از آن پس، شاهد واردات روزافزون کالا و تنوع رو به رشد آن هستیم.
در این دوران مانند گذشته، کشاورزی محور اصلی فعالیت های اقتصادی در ایران بود و با وجود وضعیت نامناسب ارباب و رعیتی، ایران از نظر محصولات کشاورزی، خودکفا و مستقل بود.
ج) سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷
مهم ترین رخداد این دوره، پیوستن درآمد نفت به بودجه کشور است. در این دوره، دولت ایران، منابع ارزی هنگفتی از نفت و کالاهای دیگر به دست آورده بود، ولی به علت نداشتن یک نظام و سیاست درست و روشن اقتصادی، درآمد ارزی به دست آمده، به جای اینکه به تولید و اجرای برنامه های عمرانی اختصاص یابد، صرف خرید کالاهای تجملی و غیرضروری از خارج شد.
د) سال های آغاز انقلاب
پس از پیروزی انقلاب نیز بودجه کشور به درآمدهای نفتی وابسته بود. روند مهاجرت روستاییان به شهرها نیز همراه با رشد کیفیت زندگی، علاوه بر اینکه بر مقدار مصرف کنندگان افزود، سرانه مصرف را تغییر داد.
در دوران دفاع مقدس، مصرف کنندگان از بسیاری از خواسته ها و نیازهای خود چشم پوشی کردند، ولی پس از پایان جنگ و تحقق ثبات نسبی کشور، بسیاری از آن خواسته ها ابراز شد و به دلیل اتکا بر درآمدهای نفتی، روند مصرف کالاهای خارجی افزایش یافت و این افزایش مصرف بدون توجه به توان تولیدی جامعه بود.
ه) سال های اخیر
در دوران دفاع مقدس، مصرف کنندگان از بسیاری از خواسته ها و نیازهای خود چشم پوشی کردند، ولی پس از پایان جنگ و تحقق ثبات نسبی کشور، بسیاری از آن خواسته ها ابراز شد و به دلیل اتکا بر درآمدهای نفتی، روند مصرف کالاهای خارجی افزایش یافت و این افزایش مصرف بدون توجه به توان تولیدی جامعه بود.
افزایش درآمدهای نفتی پس از جنگ، به جای سرمایه گذاری در امور زیربنایی کشور، در راه تغییر الگوی مصرف و مصرف گرایی بیشتر به کار گرفته شد و الگوی مصرف وارداتی تثبیت شد. همچنین، واردات کالاهای متنوع با تعرفه های پایین، افزایش هزینه های دولت برای ایجاد کالاهای عمومی، افزایش حقوق و سطح درآمد خانواده ها، مردم را به سمتی سوق داد که با پرداخت کمترین هزینه، بیشترین بهره مندی را انتظار داشته باشند. روند مصرف در جامعه امروز ما و به عبارت دیگر، الگوی مصرف موجود، الگوی مناسبی نیست و ادامه این الگو، پی آمدی جز نابودی اقتصاد کشور نخواهد داشت. بنابراین، باید با تغییر آن، الگویی درست و مناسب برگزید.
امروزه حجم بسیاری از مصرف ما را اقلام غیرضروری به خود اختصاص داده است که با حذف آن می توان گام بلندی در زمینه تغییر الگوی مصرف برداشت.
به یقین، الگوی مصرف مناسبی که بتواند ما را در دست یابی به اهداف ارزشمند و والای انسانی یاری کند، الگوی برگرفته از مکتب حیات بخش اسلام است؛ زیرا افزون بر هماهنگ بودن با عقاید مذهبی، با فطرت و اهداف متعالی هر انسان آزاده ای، متناسب و سازگار است.
پی نوشت:
۱-زمینه های مصرف وابسته در ایران، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، مرداد ۱۳۷۷، کد ۱۶۷.