كيهان: يك عضو گروهك ملي-مذهبي است كه مدتي است در پاريس مقيم شده، توقع گروهك ها از اصلاح طلبان در انتخابات را اعلام كرد. رضا عليجاني مي گويد اميد خاتمي به پيدايش شكاف در حاكميت به دنبال ارائه برخي پيش شرط ها خوش بينانه بوده است.
وي در گفت وگو با راديو زمانه اظهار داشت: آقاي خاتمي در ابتداي پيدايش شكاف در حاكميت اميدواري به پذيرش اين پيش شرط ها داشت اما بعد گفت كه من چشم انداز مثبتي نمي بينم. حاكميت هم هيچ استقبالي از اين طرح نداشت. اين وضعيت ما را به اينجا مي رساند كه انگيزه اي براي حضور در انتخابات نمي بينيم.
وي بلافاصله با اذعان به پروژه گروهك ها و محافل خارجي براي تقابل با انتخابات در ايجاد چالش در مسير آن گفت: اما انتخابات يك فرصت است. هر كسي با هر فكر و مشي كه دارد، اين مشي را بايد توسط يك نيروي سياسي پيش ببرد. حال اگر ما بپذيريم كه جنبش سبز نياز به ظرفيت افزايي و نيروي تازه دارد، اين انتخابات يك فرصت است كه بايد از آن بهره برد، در زمان انتخابات شكل گيري ميتينگ ها، مناظره ها و سخنراني ها يك فضا به نيروي معترض مي دهد كه بايد از اين فضا استفاده كرد. بايد به سمت اين برويم كه در انتخابات با مشي و استراتژي تحريم فعالانه از اين فضا استفاده كنيم و در واقع ما محكوم هستيم به استفاده از اين فضاي انتخاباتي كه ايجاد مي شود.
به گمان من راه ديگري وجود ندارد وگرنه ما به تحريم منفعل با چند بيانيه كه بر حق هم هستند، مي رسيم. اين را هم از ياد نبريم كه جناح حاكم به دنبال انتخابات آرام هستند و نبايد اجازه داد كه مشروعيت اين انتخابات به سادگي به دست بيايد.
عليجاني البته به يك پرسش روشن و ساده پاسخ نمي دهد و آن اينكه اگر احياي تشنج و فتنه امكانپذير بود، شخص وي چرا بي آن كه تحت تعقيب و دستگيري باشد، در كشور نمانده و وارد گود نشده است.
سردبير نشريه توقيف شده ايران فردا در اين مصاحبه ضمن اينكه گفت «هر نوع شكاف در بالا، فضاي سياسي اندكي در پايين ايجاد خواهد كرد»، به جدايي چپ هاي سابق (اصلاح طلبان بعدي) از حاكميت از سال 68 به بعد اشاره كرد و گفت: ما بعد از سال 68، 3 گسست را در بخش هاي مختلف حاكميت يا مرتبط با آنان مشاهده كرديم. گسست اول، مربوط به كارگزاران بود كه چپ هاي سابق بودند و با نگاه تكنوكراتيك از گذشته گسستند. يك گسست هم در حوزه مذهبي و معرفتي رخ داده كه نماينده و نماد آن دكتر سروش است. يك گسست هم در حوزه فرهنگي و هنري رخ داده كه محسن مخملباف نماد آن است. اما در اندازه اين شكاف ها ما بايد واقع بينانه نگاه كنيم. ما گسست هايي را بعد از انقلاب در حاكميت مي بينيم كه دوستاني كه هم گفتمان نبودند، جدا شدند. مهم ترين گسست اين بود كه چپ، اصلاح طلب شد. اين گسست، يك سري مباني نظري و تئوريك داشت. من اين مباني نظري را در شكاف فعلي، در آن حد پررنگ نمي بينم.
وي با اشاره به حلقه انحرافي گفت: به گمان من اين شكاف نمي تواند در حد شكاف سال 68، فرصت را براي نيروهاي سياسي باز كند. اما مي تواند موجب آگاه شدن(؟!) نيروها شود. همين نيروها در صورت آگاه شدن مي توانند سرباز ذخيره جنبش سبز باشند.