به گزارش پایگاه 598، بهرام افشارزاده هیجان را دوست ندارد، چون میگوید برای کار نیاز به آرامش دارد. شاید به همین دلیل از همه استقلالیها میخواهد به جای جیغ و داد، در سکوت به کارشان ادامه دهند.
اظهارات افشارزاده را در زیر می خوانید:
* در یک مصاحبه گفتید امکان ندارد بمانید و اگر هم برگردید، این پست را دیگر قبول نمیکنید، معمولاً اهل صحبت از رفتن نیستید چه اتفاقی افتاده که این را گفتید؟
- من از روز اول هم یک مدیرعامل انتقالی بودم و قرار نبود همیشگی باشم. در حقیقت از ابتدا بنا بود بیاییم و فضایی را ایجاد کنیم که خصوصیسازی بتواند باعث بروز مسائلی شود تا خریدارهای خوبی پیدا شوند و باشگاه را بخرند. بعد از این هم ممکن است من نسبت به فرد یا گروهی که باشگاه را خریداری میکنند، شناخت نداشته باشم و یا آنها نسبت به من آگاهی نداشته باشند، من حاضر نیستم خودم را به هیچکس تحمیل کنم.
* باشگاههای استقلال و پرسپولیس در ده، بیست سال گذشته که ورزش ما درآمدزا شده، بیشتر از اینکه برای خود این تیمها آورده داشته باشند، برای اطرافیان آنها آورده داشته و از آنها برندهای اختصاصی ساختهاند، یعنی به بدهیهای این باشگاهها اضافه شده و به داراییهای اطرافیان افزوده است. شما هم این فضا را داشتید، خب این روزها سندهای زیادی زیر دست شماست.
- خوشبختانه این افرادی که الان اعضای هیأت مدیره هستند، همه تمکن مالی دارند و نیازی به باشگاه ندارند و انتظار هیچ مسئله خاصی هم نخواهند داشت. افرادی هم که به عنوان معاون چه حقوقی و چه مالی ... هستند، من تا این لحظه احساس میکنم هیچگونه نیازی به پول ندارند. شما کمتر مدیر باشگاهی میبینید که صبح تا شب وقتش را در باشگاه بگذراند. من واقعاً در این مدت وقت گذاشتم و تفکر و قضاوت مردم و افرادی که میآیند را میدانم. کمتر به مسئولانی برخوردم که بخواهند از کنار باشگاهها به سود برسند؛ البته ممکن است مواردی باشد که من به آنها نرسیده باشم یا دلالهایی بوده باشند که پشت پرده با بازیکن صحبت کردند بعد ما رفتیم آن بازیکن را گرفتیم، در این مورد هم کسی نبوده که من ظنی داشته باشم.
* معمولاً در استقلال یا پرسپولیس این اتفاق نمیافتد که اوایل فصل 6، 7 نتیجه ضعیف پشتسر هم داشته باشند و اگر شما سرمربی را برکنار میکردید، هیچکس ایرادی نمیگرفت ولی ایستادید؛ شاید این ریسک بزرگی بود و میتوانست به رفتن خودتان هم بینجامد، همانطور که در پرسپولیس هم این اتفاق افتاد؛ چطور شد که تصمیم گرفتید پای کادرفنی بمانید؟
- بالاخره جمع تجاربی که من در این چند سال داشتم، این بود که هیچ وقت کار عجلهای و غیرمنطقی انجام ندهم و خوشبختانه در این کار هم با وجودی که خیلیها در مورد آقای قلعهنویی و کادرفنی صحبت کردند ولی من میدانستم توانایی این افراد به چه صورت است. در فوتبال هم بعضی اوقات برد حادثه است، باخت هم از بد حادثه است و ما جایگزینی برای آقای قلعهنویی نداشته و نداریم و ایشان از افراد باسابقه فوتبال است. میگویند وقتی به یک آدم میخواهی نگاه کنی به گذشتهاش نگاه کن و آیندهاش را برایش ترسیم کن. قلعهنویی چندین سال در باشگاهها در اصفهان، تبریز و استقلال موفق بوده و چندین کاپ قهرمانی داشته. من اگر میخواستم این مربی را به این زودی تعویض کنم که افشارزاده نبودم. خیلیها هم صحبت کردند، فشار هم آوردند، اینکه من میگویم سختی کشیدم رسانهها نه اینکه مستقیم، غیرمستقیم...
* حتی اعضای هیأت مدیره؟
- بله! اعضای هیأت مدیره و خیلی از افراد دیگر، ولی من مقاومت و ایستادگی کردم و خوشبختانه همین که آقای قلعهنویی احساس کرد پشتوانه ویژهای در باشگاه دارد، با تمام توانش از حیثیت خودش و حیثیت باشگاه دفاع کرد و البته ایشان علاقه ویژهای به خود من دارد و من سعی کردم حمایت کنم. به هر صورت الان آقای خطیبی را مثال میزنم، تیم ایشان رده پنجم جدول است، من نمیدانم با چه دلیلی، به خاطر یک باخت یا دو باخت، ایشان را برکنار کردند. من نمیدانم به چه صورت است ولی این را نمیپسندم. افرادی که این تصمیم را میگیرند، به نظر من یا تحت تأثیر جو قرار میگیرند یا مسائلی که ما از آنها اطلاع نداریم به آنها فشار میآورد.
* آقای قلعهنویی قبول کرد که اشتباه میکند؟
- من نمیخواهم این را بیان کنم؛ وقتی آدم میبیند تیم نتیجه نمیگیرد باید آسیبشناسی کند و ببیند این عدم دستیابی به موفقیت برای یک آدم توانا مثل قلعهنویی با یک تیم اینچنینی به چه دلیل است؛ به نظرم فضایی که الان در باشگاه هست قبلاً نبود، افرادی که عضو تیم ملی بودند، وقتی میآمدند با یک تقابل میآمدند ولی الان با یک تعامل و محبت آمدند و وقتی همه اینها در زمین خودشان مطرح نیستند و فقط تیم اهمیت دارد، این آرامش منعکس میشود.
* این را قبول دارید که نباید اینطور جنگ بین تیم ملی و استقلال اتفاق میافتاد؟ شما خیلی راحت یکی مثل آندو را از دست دادید و چیزی نمانده بود اگر باشگاه ایستادگی نمیکرد، امیرحسین صادقی را هم از دست میدادید، خسرو و هاشم و... به جاهایی رسیده بودند که نمیدانستند چه کار کنند؟
- تقابل با تیمملی و آقای کی روش بود؛ البته کاری به مسائل آقای کی روش ندارم ولی من یک تز ویژه راجع به ایشان دارم که نخواهم گفت.
* یعنی منتقد قلعهنویی هستید؟
- حالا! به هر صورت! ولی من میخواهم بگویم وقتی ما سه تا پنج بازیکن از تیممان به تیم ملی دعوت میشوند، باید خوشحال باشیم. حتی اگر بازیکن کم دعوت شد، باید بگوییم چرا از باشگاه ما کم انتخاب شدند؟ تقابلهای اینچنینی به نظر من خوب نیست، ضمن اینکه قبل از بازیای که با عراق داشتند، صحبتهایی کردند که به نظر من منطقی نبود. ما باید تیم را تقویت کنیم و خوشحال باشیم که 5 نفر از تیم ما در تیمملی هستند.
* اینها را به قلعهنویی هم گفتید؟
- نه نگفتم، ولی در رسانهها اشاره کردم. بالاخره تیمملی است و ما باید آن را تقویت کنیم، ضمن اینکه آقای قلعهنویی هم در یک جاهایی حق داشتند، آقای کی روش حق ندارد که ...
* قطعاً حق دارد به هر حال بیشترین بازیکن را به تیمملی میدهد از طرفی هم باید ...
- بالاخره انسان وقتی در یک فضایی تحت فشار قرار میگیرد، ممکن است صحبتهایی کند که بعداً هم از آن پشیمان شود. من به آقای کی روش هم اجازه نمیدهم و نمیپسندم که به آقای قلعهنویی یا درخشان یا هر شخص دیگری توهین کند، درخشان و قلعهنویی پیشانی مربیان ملی هستند.
* یک جنگ در فوتبال ما راه افتاده که فکر میکنیم کسانی مثل شما سالهاست در مقابل آن ایستادهاید؛ اینکه به یک طرف انگ اجنبی بزنیم و به یک طرف سنتی بگوییم، بعد اینها را به جان هم بیندازیم؛ شما حداقل در این 30 ساله خیلی مربی خارجی خوب آوردید، این نگاه چه بلایی سر ورزش میآورد؟
- به نظرم فدراسیون باید یک آشتی ملی اعلام میکرد بین مربیان و بازیکنان ایرانی و خارجی. فدراسیون فوتبال باید پادرمیانی میکرد و اجازه نمیداد به مربیان خارجی اهانت کنند یا صحبتی کنند یا حداقل به کمیته انضباطی ارجاع میداد. به هر صورت بیگانه، بیگانه است، باخت هم باخت است؛ من میخواهم بگویم این رسالت را باید فدراسیون و بزرگان فوتبال انجام میدادند که متأسفانه بزرگان فوتبال ما یا نمیخواهند پا میان بگذارند، یا از آنها نمیخواهند این کار را انجام دهند. حداقل باید خود فدراسیون به عنوان یک مرجع میآمد، صحبت میکرد و بین طرفین آشتی ملی اعلام میکرد و این فضا را تلطیف میکرد. البته به نظر من بدون اینکه فدراسیون دخالت کند هم این کار خیلی راحت انجام میشود و خود ورزشکار و خود مربیان داخل و خارج این تعامل را ایجاد کردند.
* یک گیری که وجود دارد و قلعهنویی از آن ضربه خورده این است که با داور، مربی ایرانی، مربی خارجی و... خیلی وارد دعوا میشود. بعد هم حس ایشان این است که دشمنانی دارند که میخواهند از پشت خنجر بزنند؛ در این مورد با ایشان صحبت کردهاید؟
- من بارها ایشان را نصیحت کردهام و این را قبول دارم که هر قدر در فوتبال صحبت نکنی، به همان میزان موفق هستی. باید این فضا را ببندی، یکی باز کنی، نه اینکه ده تا پنجره باز کنی؛ خود به خود ده تا پنجره باز کنی، باید با ده نفر صحبت کنی و تمام نیرو و فکری که باید روی تیم باشد، صرف صحبت با مربی، بازیکن، داور و... میشود. به نظر من چند مسئله وجود دارد، ما به هیچوجه نباید با داور صحبت کنیم، وقتی سوت زد بازی تمام است. همانطور که در فوتبالهای خارجی میبینید، وقتی داور سوت میزند، بازی تمام میشود و بازیکن سرش را پایین میاندازد و میرود. یعنی این فرهنگ برای آن فرد یا مربی جا افتاده. ما میبینیم که مربیهای خارجی کمتر جیغ و داد یا ابراز احساسات میکنند. وقتی یک پنالتی میشود یا یک خطای عمد میشود، میگویند داور است دیگر! ما باید به داور آرامش بدهیم، او را در فضایی قرار ندهیم که به سوت زدنش شک کند. وقتی شک کرد، اشتباه خواهد کرد. باید کاری کنیم که او راحت قضاوت کند.
* البته یک نسل نویی از مربیان مثل یحیی گلمحمدی، رسول خطیبی و علیرضا منصوریان یکسری از این جوانهایی هستند که هم خارج بازی کردهاند و هم علم آنها را قبول دارند.
- برای همین منصوریان من خودم چقدر ایستادگی کردم در تیم امید، ولی واقعاً رفت و آنجا گزارش غلط به ایشان دادند و از بازیکن دواخطاره استفاده نمود و تیم امید صعود نکرد. ولی میخواهم بگویم بله! الان اینها خوب هستند و باید به اینها میدان داد. ضمن اینکه فدراسیون باید آموزش لازم را برای اینها بگذارد و فضای مناسب را برایشان ایجاد کند و به جای اینکه مربی خارجی بیاورد، خرج این مربیهای جوان و اعزام آنها به تورنمنتهای بینالمللی کند.
* شاید شما راحتتر بتوانید به آقای قلعهنویی بگویید، نباید اینطور باشد که مثلاً وقتی تیمش دقیقه 96 به سپاهان گل میزند، آنجور وارد زمین شود و این برایش مثل فضای مرگ و زندگی باشد.
- من این را هم قبول دارم اما باید به او هم حق بدهیم او هم در یک فضای خیلی بدی قرار گرفته.
* قلعهنویی خودش را در این فضا قرار میدهد؟
- وقتی که آن فضا برای ایشان ایجاد شده، بالاخره او کسی بوده که دارای سابقه دیرینه مربیگری بوده، اینطور نیست که با یک شکست، کاخ آمال و آرزوهایش فرو بریزد ولی هر کسی تحت تأثیر برد یا باخت قرار میگیرد.
* آقای وزیر گفتند آن فرمولی که در استقلال داشتیم را در پرسپولیس هم انجام دادیم اما یکی ثبات و آرامش دارد، یکی نمیدانم چرا اینطور شده. تازه شما کمتر هم پول گرفتید.
- البته ایشان ممکن است با توجه به شناختی که از بنده داشتند و... در کل من مسائل و مشکلات را کمتر به ایشان منعکس کردم و در خودم ریختم و سعی کردم خودم وقت بگذارم و مشکلات را حل کنم. البته من یک پشتوانه هم داشتم که خیلی به من کمک کرد، آن هم پشتوانه شناخت مردم، بازیکنها، ورزشکارها، یا کلاً سیستم شناخت ورزش کشور بود. وقتی من یک وظیفه را قبول کردم، در آن ذوب و غرق میشوم. عمری را در ورزش بودم و نسبتاً در هر جایی بودم، سعی کردم با تمام توانم کار کنم.
* آقای افشارزاده، راستی بدهیهای باشگاه تقریباً چقدر است؟
- حدود 70 میلیارد است. تا به حال 150 هزار دلار بدهی بازیکنان سابق را دادیم.
* شما یک حکم 6 امتیاز تعلیقی دارید؟
- نه اصلاً، تا به حال هیچی نداریم، یک حکم 380 هزار دلاری داریم که آماده میکنیم. ما سعی میکنیم با مذاکرات، کاری را که به نفع باشگاه است انجام بدهیم.
* ولی خیلی به کسر 6 امتیاز نزدیک است.
- آن را هم سعی میکنیم انشاءا... به یاری خداوند با مکاتباتی که انجام میدهیم، حل کنیم و البته از آقای مأنوسیفر که همکاری ویژهای در این زمینه داشتند، تشکر میکنم. از مدیران قبلی آقای واعظی، فتحا...زاده و اولیایی هم تشکر میکنم که اصلاً این باشگاه تا اینجا رسیده.