به گزارش پایگاه 598 به نقل از دیدبان: ترکیه به عنوان میراث دار امپراتوری بزرگ عثمانی، در مدت چندین سده، خلافت اسلامی در آن در جریان بود. با فروپاشی این امپراتوری و تأسیس جمهوری ترکیه به دست مصطفی کمال، تغییرات شگفتی در این کشور به منصه ظهور رسید که هر بیننده ای را به تعجب و تأمل می انداخت. تغییراتی که کل بافت دینی و فرهنگی آن را هدف گرفته بود. به دیگر بیان مدرنیته در مقابل سنت صف آرایی کرده بود. در این نوشتار در دو بخش این موضوع را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در بخش اول به ناهمخوانی های لائیسم با واقعیت های جامعه ترکیه و در بخش دوم به عوامل ناکامی لائیسم در ترکیه خواهیم پرداخت:
بخش اول: ناهمخوانی لائیسم با واقعیت های جامعه ترکیه
1- الغای سیستم خلافت دینی
الغای سیستم خلافت در دو مرحله صورت گرفت؛ نخست در اول نوامبر 1922 مجلس ملی آنکارا، سلطنت را از خلافت جدا ساخت و دو سال بعد، مجلس ملی به اشاره آتاتورک، خلافت را ملغا اعلام کرد که با واکنش شدید روبه رو شد.(1)
2- تغییرات دولتی در همه امور مربوط به دین
برای نهادینه کردن الحاد و بی دینی در جامعه، تغییرات چشم گیری در امور مربوط به دین انجام گرفت. تغییر آداب اسلامی به شکل آداب مسیحیت در دستور کار بود.
3- تغییر اجباری پوشش مردم
«قانون کلاه» از جمله تصویبات مجلس بود. تغییر در پوشش زنان به شکل خشونت آمیزی انجام گرفت.
4- تخریب و نابودی مساجد و اماکن مذهبی
دین زدایی لائیک ها فقط بر اکثریت 99 درصدی مسلمانان اعمال شد. این در حالی است که لائیک ها از اقلیت های مذهبی حمایت می کردند. در این راستا هزاران مسجد تخریب شد.
5- حذف آموزش دینی از جامعه
در مدت شانزده سال از آغاز رسمی تسلط لائیسیزم، فقط 287 نفر به صورت رسمی اجازه فراگیری قرآن به دست آوردند در حالی که مسیحی ها و یهودی ها مشغول فعالیت بودند.(2)
6- حذف قوانین اسلامی
قوانین کشورهای سوئیس و ایتالیا جایگزین قوانین اسلامی شد و تمام قوانین اسلامی حذف شد. حتی مجازات هایی نیز برای انجام دهندگان احکام اسلامی وضع گردید.
7- اسلام زدایی و تسلط لائیسم بر قانون اساسی
به طور کلی اسلام زدایی در دستور کار قرار گرفت. دین اسلام به عنوان دین رسمی از قانون اساسی حذف گردید و اصل لائیسم بر نظام حاکم در ترکیه مسلط شد. صدور حکم گفتن اذان به زبان ترکی، تغییر تاریخ رسمی از هجری به میلادی، تغییر الفبای رسمی به لاتین و ممنوعیت تدریس زبان عربی از جمله فعالیت هایی بود که در این راستا انجام گرفت.
بخش دوم: عوامل ناکامی لائیسم در ترکیه
الف) ایجاد چالش های نظری در جامعه
1- لائیسم به مثابه پدیده ای تحمیلی و وارداتی
امپراتوری عثمانی در مقابل متفقین در جنگ جهانی اول شکست خورد و با به قدرت رسیدن مصطفی کمال در سرزمین های باقیمانده امپراتوری، انگلیسی ها تأیید قدرت مصطفی کمال را منوط به لغو خلافت اسلامی و پذیرش لائیسم به عنوان مرام مکتب سیاسی حکومت کردند. غریی ها اصل لائیسم را دیکته کردند و در عهدنامه لوزان آوردند. کما اینکه انگلیسی ها تا زمانی که فسخ خلافت صورت نگرفته بود، سربازان خود را از بغار (استانبول) خارج نکردند. ماده 42 عهدنامه لوزان حاکی است: « قوانین نباید مخالف با اعتقادات دینی اقلیت ها باشد.»(3)
2- اجرای شکل افراطی و متفاوت لائیسم در ترکیه
در قانون اساسی کشورهای غربی نیز لائیک به طور مطلق حکمفرما نیست. این در حالی است که در مدل ترکیه شکل افراطی از لائیسم اجرا شد که مخالف با ویژگیهای فرهنگی و اعتقادی مردم آن کشور است. در طول چندین سده، مرکز خلافت اسلامی در آن واقع شده بود و سخت ممکن بود که کشوری با چنین بستر تاریخی، یک مدل متفاوت را بپذیرد. در حقیقت می توان گفت که تغییری جدی در بافت سیاسی ترکیه اتفاق افتاده بود. در این تغییر شاهد تغییر نظام دولت وابسته به دین به نظام دین وابسته به دولت بودیم.
3- لائیسم و برداشت های متناقض جامعه
از آنجایی که بستر فرهنگی جامعه ترکیه بستری دینی است لذا با تحمیل شدن لائیسم به آن، برداشت های مختلفی از آن بوجود آمد. این مسئله زمانی مشخص شد که نظرسنجی هایی در این زمینه انجام گرفت. از جمله آنها یک نظرسنجی است که در دهه 1980 به عمل آمد. در این نظرسنجی برداشت های متفاوتی از مفهوم لائیسم ارائه شد. طبیعی است که ارائه مدل متناقض از باورهای مردمی، برداشت هایی متناقض نیز دربر خواهد داشت.
ب) عامل مشکلات و بحران های اجتماعی
1- ایجاد بحران هویت
1-1- بحران هویت سیاسی
اروپاگرایی دولت های لائیک باعث ایجاد بحران هویت سیاسی شده بود. این بحران زمانی بوجود می آید که این دولت ها خود را الگوی کشورهای ترک زبان و حتی کشورهای مسلمان آسیای میانه و قفقاز معرفی میکنند و ناچار بودندکه از هویت های مشترک خود با آنان سخن گویند. حال با گرایش آنها به سوی اروپا، ناچار به انکار این ارزشهای مشترک هستند. این بحران زمانی شدت می یافت که اتحادیه اروپا با تحقیر ترکیه از پیوستن آن در اتحادیه خودداری میکرد و عدم پذیرش خود را تفاوت های فرهنگی و تمدنی اعلام میکرد.
1-2- بحران هویت دینی
غیر از بحران هویت سیاسی میتوان از بحران هویت دینی نیز اسم برد. بحرانی که مردم ترکیه دهه ها از آن رنج می بردند. تفاوت های آشکار اعتقادی مردم با آن چیزی که به آنان دیکته می شد، باعث بیگانگی از خویش شده بود که برای بسیاری از مردم ترکیه غیر قابل پذیرش بود.
2- التهاب اجتماعی
التهاب اجتماعی نیز از بحران هویت ناشی شده بود. غربی کردن مردم با چوبه های دار آغاز شد. در اواخر نیز بوسیله آنتن های رسانه ها دنبال می شد. اما چنان که اشاره شد، واکنش مردمی در پی آن بوجود آمد. واکنشی که از عمق باورهای مردمی نشأت میگرفت.
3- عادی شدن فساد و ناهنجاریهای اجتماعی
3-1- دوری از حدود شرعی
نظام لائیک بر این باور بود که برای اروپایی شدن جامعه ترکیه، باید حدود الهی و فطری کنار گذاشته شود. چرا که اروپایی ها به این مسائل پایبند نیستند و اگر ترک ها بخواهند که اروپایی شوند، باید این حدود را کنار گذارند.
3-2- ایجاد مراکز « خانه خلق»
برای گسترش سبک اروپایی، مراکزی به نام «خانه خلق» ایجاد شد. این مراکز فساد توسط کمالیست ها که حامیان لائیسم در ترکیه هستند ایجاد می شود. این مراکز برخلاف سبک زندگی مردم ترکیه بود.
3-3- گسترش صنعت توریسم
صنعت توریسم سود سرشاری عاید ترکیه کرده است و نقش کاتالیزور در تأمین مالی برای جهش اقتصادی دارد. برای جهش اقتصادی، آزادی های بی حد و حصر برای توریستها و بخصوص بحث داغ توریسم جنسی در نظام لائیک رشد یافت. به طور مثال آمارهای غیر رسمی از وجود حدود 500 دیسکو تنها در شهر استانبول و فعالیت 20000 فاحشه در آنها خبر میداد. این برآورد تنها مربوط به دیسکوهای این شهر فارغ از کازینوها و فاحشه خانه های رسمی و نایت کلاب ها و غیره می بود.(4) فسادی که از طرف نظام حاکم سرچشمه می گرفت، با گسترش صنعت توریسم به آن دامن زده شد.
3-4- رشد سریع رسانه ها
تحولات 1980 بیشترین تأثیر را بر جامعه رسانه ای ترکیه برجا گذاشت؛ زیرا قانون جدید مطبوعات در این سال به تصویب رسید و بر اساس آن آزادی های بیشتری به رسانه ها داده شد.(5) یهودیان بیشترین نقش را در تخریب فرهنگ جامعه داشتند که همگام با رشد رسانه ها، رسانه های خصوصی آنان رشدی سریع یافت.
4- تسلط نظامیان بر شئون مختلف جامعه
جامعه ترکیه را جامعهای نظامی خوانده اند. از مجموع رؤسای جمهوری لائیک، از ابتدا تا دهه 1990، تنها یک نفر غیر نظامی و بقیه همه از نظامیان و ژنرال های ارتش بودند.
4-1- دموکراسی نظامی در ترکیه
ارتش مقام خود را فراتر از محدودیت ها، امنیت و انتقادات عمومی می دانست و همین امر باعث شده بود که دیگر بخش ها نیز آن را بالاترین مرجع جامعه بشناسند.(6)
4-2- روابط نظامی-مدنی در ترکیه
بین ارتش و سطوح غیر نظامی رابطه ای تنگاتنگ وجود داشت. از این طریق نیز اهداف ارتش اجرا میشد.
5- فراگیر شدن ارتشاء و تسلط باندهای مالی مافیایی
فساد مالی و ارتشاء، بارها مقامات لائیک را مجبور به استعفا نمود. نظام لائیک نیز از آنها حمایت میکرد. همچنین شرکت های بزرگ مافیایی غیر قانونی، اقتصاد ترکیه را تحت تأثیر خود قرار داده بود. در این شرکت ها نیز دستان پنهان مقامات ارشد دولتی دیده می شد.
ج) تعارض با اقلیت های نژادی و مذهبی
1- اقلیتهای قومیتی
هویت کردها نادیده گرفته می شد و لقب «ترکهای کوهی» به آنها داده شده بود. اصول کمالیسم تنها ملت ترک را مستحق حقوق قومی و ملی می دانست.
2- اقلیتهای مذهبی
علویان و به تعبیری شیعیان در ابتدای تأسیس جمهوری ترکیه خشنود بودند و از مصطفی کمال طرفداری کردند؛ چرا که مورد ظلم امپراتوری عثمانی قرار گرفته بودند اما جمهوری تازه تأسیس نیز از ترس حرکتهای استقلال طلبانه، همان کاری را با آنها کرد که با کردها کرده بود.
نتیجه گیری
ترکیه به عنوان کشوری مسلمان، علی رغم پذیرش مدرنیته، بافت سنتی و دینی خود را حفظ کرده است. در این نوشتار سعی کردیم ناکامی های لائیسم را به تصویر بکشیم؛ لذا با توضیح ناهمخوانی لائیسم با واقعیت های جامعه ترکیه، عوامل این ناکامی را بیان کردیم و مشخص شد که نسخه لائیسم، برای درمان دردهای جامعه ترکیه علاج نکرده است بلکه باعث شدت درد و رنجوری نیز شده است. به نظر دیدبان دوای آن نه لائیسم بلکه همان مدل دینی و ملی است که سال ها براساس آن بالنده شده است. برای همین است که بعد از سر کار آمدن احزاب اسلامی، دوباره شاهد این بالندگی ها هستیم.
منابع:
(1) علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، محمدرضا زارع، اندیشهسازان نور
(2) علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، محمدرضا زارع، اندیشهسازان نور
(3) علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، محمدرضا زارع، اندیشهسازان نور
(4) ماهنامه راهبردی دیلک، ویژهنامه ترکیه، شماره اول، مهر 1391
(5)برآورد استراتژیک ترکیه (اجتماعی)، محسن مرادیان، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران
(6) برآورد استراتژیک ترکیه (دفاعی)، محسن مرادیان، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران