قهرمان
قصه او دختری به نام شیوا طاهری است که نقش دنیا را بازی میکند. کار
حسنپور برای این سریال سخت بود، چون به سراغ دختری رفت که تا قبل از
تولید این سریال شناختی نسبت به بازیگری نداشت و فقط آرزویش این بود که
روزی بتواند بازیگر شود و حسنپور بعد از گرفتن تستهای مختلف از دخترهایی
که به عشق بازیگری به دفتر او مراجعه کردند تا بتوانند این نقش را از آن
خود کنند، آن را به شیوا طاهری سپرد. طاهری تا قبل از بازی در سریال گذر از
رنجها هیچ کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد است با توکل به خدا، راهنمایی
کارگردان و حمایت دیگر بازیگران این سریال توانست این نقش را بازی کند.
گرچه
حضور در کنار بازیگران شاخص سینما، تئاتر و تلویزیون او را نگران کرده
بود، اما حسنپور به او آموخت که به جای داشتن اضطراب، از بازیگران کار یاد
بگیرد و خودش تکنیکهای بازیگری را به او آموخت و در تمام لحظات حامیاش
بود تا بتواند با آرامش جلوی دوربین ظاهر شود. طاهری متولد سال 1369 و
فارغالتحصیل رشته کامپیوتر است. با او درباره نقشش در این سریال به
گفتوگو نشستیم.
شنیدهایم برای نقش دنیا از بازیگران زیادی تست
گرفته شد. شما چطور علاقهمند به بازیگری شدید و برای تست این نقش به دفتر
آقای حسنپور مراجعه کردید؟
ورود من به سریال گذر از رنجها خیلی
اتفاقی پیش آمد. از کودکی به بازیگری علاقهمند بودم و تصمیم داشتم روزی
وارد عرصه بازیگری شوم، اما آن را خیلی جدی نگرفته بودم، حتی کلاس بازیگری
هم نرفتهام. تا اینکه دو سال پیش یک آگهی در روزنامه دیدم و برای تست
نقش دنیا به دفتر آقای حسنپور مراجعه کردم.
راستش فکر نمیکردم
قبول شوم، اما خدا خواست و خوشحالم در سریال تلویزیونی گذر از رنجها بازی
کردم. بازی در این سریال برایم مثل گذراندن کلاس بازیگری بود. لطف خدا بود
که در اولین حضورم مقابل دوربین با گروهی حرفهای کار کنم و همین موضوع به
آرامش روحی من منجر شد.
شاید این موقعیت برای هر بازیگری در اولین
حضورش به این عرصه پیش نیاید، اما خدا را شاکرم که توانستم اولین گامم در
این عرصه را با یک اتفاق خوب شروع کنم. بنابراین باید قدر این اتفاق را
بدانم.
واقعیت این است یک دختر ساده، مظلوم و محکم است که درسهای
زیادی به من یاد داد. در یک سکانس میبینیم دنیا حتی لباسهای کهنه
مرجان را تن میکند، اما با این حال محکم و استوار به زندگی خود ادامه
میدهد. همین روحیات دنیا من را برای بازی در این سریال مصممتر کرد تا
خیلی خوب به راهنماییهای کارگردان و بازیگران سریال گوش بدهم و نقشم را به
بهترین شکل بازی کنم.
با این اوصاف بعد از دادن تست خیلی انتظار نداشتید برای بازی در نقش دنیا قبول شوید؟
راستش
اصلا انتظار نداشتم پذیرفته شوم، چون برای ایفای این نقش تعداد
مراجعهکنندگان زیاد بود و از آنجا که کلاس بازیگری نرفته بودم و نسبت به
این حرفه شناخت نداشتم، فکر نمیکردم قبول شوم.
اشاره کردید با
وجود داشتن علاقه به بازیگری، اما هیچوقت آن را جدی دنبال نکردید. الان
باز هم این نگاه را دارید و نمیخواهید به شکل حرفهای بازیگری را ادامه
بدهید؟
قبل از بازی در سریال گذر از رنجها علاقهام به بازیگری
را جدی دنبال نمیکردم. دلم میخواست دنبال چیزی بروم که دوستش دارم، اما
با خودم میگفتم الان وقتش نیست، اما بعد از بازی در این سریال، بازیگری
برایم جدی شده و الان جدیترین هدفی است که در زندگی دنبال میکنم.
به
هر حال هر کس در زندگی علاقهای دارد و من هم عاشق بازیگری هستم و دوست
دارم آن را دنبال کنم. سریال گذر از رنجها اولین کار من بود و هیچ
تجربه بازی قبلی نداشتم و با توکل بر خدا، کمک کارگردان و بازیگران و تکیه
بر استعداد درونیام وارد این حرفه شدم. من تا قبل از بازی در این سریال
هیچ وقت از خانوادهام جدا نبودم، اما برای بازی در این سریال، این جدایی
را تحمل کردم تا نقش را بازی کنم.
جدایی از خانواده برای مدت طولانی برایتان سخت بود؟
بله
سخت بود، اما عشق به بازیگری و علاقه زیادم به نقش دنیا باعث شد تمام
سختیهای دوری از خانواده و بازی در پستی و بلندیهای دیلمان را تحمل کنم و
در پایان کار با دلتنگی از گروه جدا شوم.
بازی در سریال گذر از
رنجها و تحمل دوری از خانواده و بازی در لوکیشنهای مختلف باعث شد یاد
بگیرم چگونه در شرایط مختلف زندگی کنم و نهتنها فنون بازیگری را آموختم،
بلکه بازی در این اثر در زندگی خصوصیام هم تاثیرگذار بود.
آیا خانوادهتان هم به هنر علاقه دارند؟
بله،
پدرم با اینکه بازنشسته ارتش است، اما نویسنده، شاعر، خطاط و نقاش است.
کتاب او با نام «مروارید» سال 76 به چاپ رسید و مجموعه شعر هم دارد.
الان که بازی شما را میبینند چه واکنشی دارند؟
باتوجه
به اینکه خانوادهام دستی در هنر دارند، هیچ وقت مانع من برای رفتن به
سمت بازیگری نبوده و همیشه مشوقم بودند و الان هم از بازخورد کارم راضی
هستند و با علاقه هر شب سریال را دنبال میکنند.
قبل از حضور در سریال گذر از رنجها چقدر فیلم و سریال میدیدید؟ آیا به سینما میرفتید؟
باتوجه
به علاقهام به بازیگری فیلم و سریال زیاد میبینم. برای آموختن فنون
بازیگری باید فیلمهای روز دنیا را دید و من هم تا جایی که امکان داشته
باشم این آثار را میبینم.
شما در این سریال نقش قهرمان قصه را به
عهده دارید. باتوجه به اینکه شناختی نسبت به حرفه بازیگری نداشتید، از
حضور مقابل دوربین واهمه نداشتید؟
راستش اوایل که کار کلید خورد،
خیلی میترسیدم و با خودم میگفتم نکند از پس نقش برنیایم؛ چون نه تجربه
داشتم، نه بلد بودم و نه اینکه جلوی دوربین رفته بودم، ولی خب به خدا توکل
کردم و از طرف دیگر کمکهای آقای حسنپور خیلی موثر بود.
او به
من آموخت به جای داشتن اضطراب از بازیگران کار یاد بگیرم. آقای حسنپور پله
به پله تکنیکهای بازی را به من آموخت و در تمام لحظات حامی من بود. او
مرا به فضای سالهای گذشته برد و امکان راحت بازی کردن را برایم فراهم
کرد.
چقدر کارگردان در بالا بردن اعتماد به نفس شما موثر بود تا با اطمینان مقابل دوربین ظاهر شوید؟
بینهایت
نقش داشت. من هر آنچه از تکنیک و حس بازیگری یاد گرفتم، مدیون ایشان هستم.
با اینکه شرایط تصویربرداری بسیار سخت بود، اما خوشبختانه با تلاش
عوامل سازنده، پشت صحنه آرامی داشتیم که همه احساس آرامش میکردیم.
ارتباطم هم با بازیگران خوب و صمیمی بود.
برای بازی در
بعضیسکانسهای گذر از رنجها گاهی باید مسیری را پیادهروی میکردیم تا به
مکان مطلوب و مورد نظر برسیم. در این مواقع وقتی به نتیجه کار فکر
میکردم، انگیزهام برای ادامه کار بیشتر میشد و اکنون هم که کار را
میبینیم، مطمئن هستم مخاطب از دیدن فضاهای طبیعی و زیبا بیشتر از صحنههای
خشک آپارتمانی لذت میبرد.
چقدر قبل از ضبط تمرین میکردید؟
تمرینات
زیاد بود. قبل از ضبط آقای حسنپور درباره کلیات صحنه با من صحبت میکرد و
با آقای بوستانپرور، دستیار کارگردان خیلی تمرین میکردم. همچنین با
بازیگران هم قبل از ضبط هر سکانس تمرین میکردیم.
چقدر درباره تاریخ معاصر مطالعه داشتید و زنان مثل دنیا را میشناختید؟
اطلاعات
محدودی درباره تاریخ معاصر داشتم، اما قبل از ضبط سریال سعی کردم با
مطالعه چند کتاب درباره این دوره بیشتر بدانم. همچنین درباره فضای آن دوره
هم با خانواده و اطرافیانم صحبت کردم. ضمن اینکه سر صحنه هر آنچه از تاریخ
معاصر لازم بود بدانم و روی بازیام تاثیرگذار بود، کارگردان برایم توضیح
میداد.
آیا متوجه شباهت ظاهریتان با لادن مستوفی شدهاید یا نه؟
نه، متوجه نشدم.
در این سریال در کنار بازیگران حرفهایکار میکنید. این را میتوان به حساب خوششانسی گذاشت؟
تعریف
من از شانس لطف خداست که شامل حالم شده است. در این سریال در کنار
بازیگران مطرح بازی کردم و این موضوع برای من که تجربه بازیگری نداشتم با
اضطراب همراه بود، اما همه به من لطف داشتند و در بازی کمکم میکردند.
کدامیک از بازیگران بیشتر از بقیه به شما کمک میکرد و از او بیشتر آموختید؟
من
از هر کدام از بازیگران چیزی یاد گرفتم. با برخی بازیگران در صحنههای
بیشتری همبازی بودم و با بعضی دیگر کمتر. بنابراین نمیتوانم نام کسی را
ببرم، چون هر کس به اندازه توانش به من کمک کرد. خوشبختانه با گروهی کار
کردم که همه به من کمک کرده و کاملا درکم میکردند که مبتدی و مشغول
یادگیری هستم.
قبل از کلید خوردن فیلمنامه را خواندید یا قبل از ضبط هر سکانس کارگردان شما را در جریان صحنه قرار میداد؟
نه،
من فیلمنامه را نخواندم و تصور ذهنیام درباره دنیا به توضیحات کارگردان
خلاصه میشد. او قبل از هر سکانس توضیح و من را در شرایط آن سکانس قرار
میداد. درباره دنیا کلیات را میدانستم که او دختر آرام، معصوم، نجیب و
محکمی است و سعی میکند در شرایط مختلف بردباری و صبر داشته باشد.
در
مجموع، بازیگری کار راحتی نیست. از الفبای کار و راه رفتن معمولی گرفته تا
صحنههای حسی سنگین هرکدام دشواریهای خاص خود را دارد.
بیشتر لوکیشنهای این سریال روستاست. آیا برای نزدیک شدن به نقش دنیا با دختران روستا هم صحبت میکردید؟
بله،
صحبت کردن با دختران روستا خیلی در بازیام تاثیر داشت، بویژه در
صحنههایی که گله را به چرا میبردم؛ سعی میکردم کاملا خودم را با فضا
مانوس کنم. ضمن اینکه من معمولا با اطرافیانم زیاد صحبت میکنم.
اولین مواجهتان با گریم و تست دادن چطور بود؟
از
آنجا که تا به حال تجربه بازیگری نداشتم، برایم خیلی جالب بود. راستش قرار
گرفتن در این موقعیت من را با یک دنیای تازه آشنا کرد. ضمن اینکه گریم و
لباس هم به من کمک کرد تا به نقش دنیا نزدیک شوم، حتی در صحنههایی که بازی
نداشتم و بیکار بودم با لباس سر صحنه مینشستم تا به فضای سریال نزدیک
شوم. مسلما وقتی گریم هم میشدم، تحت تاثیر گریم قرار میگرفتم و رفتارم هم
تغییر میکرد و بیشتر به خصوصیات فردی و رفتاری دنیا نزدیک میشدم.
باتوجه به اینکه شمالینیستید، چطور با لهجه کنار آمدید؟
قبل
از بازی در گذر از رنجها فیلم و سریالهایی با لهجه شمالی دیده بودم.
بنابراین نسبت به این لهجه بیگانه نبودم، اما کار اصلی را کارگردان انجام
داد و او در اینباره به من کمک میکرد. ضمن اینکه صدابردار سریال هم چون
شمالی بود، هر جا لهجهام ایراد داشت به من میگفت.
قرار است کلاس بازیگری هم بروید تا با تکنیکهای بازیگری بیشتر آشنا شوید؟
نه، کلاس بازیگری نمیروم. بهترین کلاس، بازی در سریال گذر از رنجها بود که با تکنیکهای بازیگری آشنا شدم.
الان که سریال را میبینید از روند کارتان راضی هستید؟
در
حال حاضر که اطرافیانم سریال را میبینند از دیدن آن لذت میبرند و بازی
من را با شوق و ذوق دنبال میکنند، اما مسلما خودم تمایل دارم آموختههایم
درباره بازیگری بیشتر شود و تکنیکهای این حرفه را یاد بگیرم و در کارم
پیشرفت کنم.